روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 2 - صفحه 1

771 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سعیده گیلانی» در این صفحه: 30
  1. -
    سعیده گیلانی گفته:
    مدت عضویت: 2491 روز

    سلام

    روز چهلم از سفرم

    عجب تصادف میمونی بود . فایل چهلم که در مورد شادی و سرزندگی و لذت بردن از زندگی بود و وقتی فایل مربوط به این روز رو دیدم. دیدم که عید سال ۹۵ هست و استاد عباس منش در مورد زندگی در لحظه و شادی و برنامه ریزی برای سال جدید صحبت میکنه. چه تصادف خوبی چون امروز روز دهم فروردین سال ۱۴۰۰هست.

    من این تصادف رو به فال نیک می گیرم. البته که برای امسال برنامه دارم و خوشحالم که اهداف سال پیشم رو بهش رسیدم. امسال برند خودم رو راه اندازی کردم. برند جوونم. امیدوارم در رشد و بزرگ کردنش ثابت قدم بمونم و بتونم به استقلال مالی برسم. برندم مثل فرزندم می مونه چنین احساسی دارم بهش. و دومین هدفم برگزاری یک نمایشگاه گروهی یا انفرادی در یکی از گالری های خوب آمریکا هست. سومین هدف و مهم ترینش آشکار سازیم برای مامانم هست که دیگه امسال راحت و بدون هیچ نگرانی زندگی رو ادامه بدم.

    آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    سعیده گیلانی گفته:
    مدت عضویت: 2491 روز

    سلام به دوستان گلم

    روز سی و نهم از سفرم

    ایاک نعبد و ایاک نستعین برای من معادل هر روز با آرامش بیدار شدن و شروع هر روز جدید با اطمینان خاطر هست. چیزی که من سال ها فراموشش کردم ولی دارم با امید خدا و یاری شما دوستان بهش برمی گردم. این تلاش هر روزه ام رو می بینم و شادم و به خودم امیدوارم. من نسبت به سه ماه پیش خیلی جلوتر و آروم ترم. از وقتی یاد گرفتم فقط و فقط تمرکزم روی خودم باشه. با خودم مسابقه بدم و خودم رو با سعیده قبل مقایسه کنم و سعی در بهتر شدن خودم داشته باشم و نه کس دیگه. که چقدر این حس آرامش بخشه چقدر خوبه که بدونی مسابقه ای با کسی نداری و خودتی و خودت. اونوقت یک آرامش عظیم همراهت میشه. دیگه استرس نداری هول نیستی که از چیزی یا کسی عقب موندی. فقط و فقط خودت هستی و خودت و خدا که قدم به قدم کنارت در حال حرکت هست.

    این بهترین حس عالم هست من دارم یاد میگیرم تجربه اش کنم و خیلی خوشحالم

    مرسی از شما همتون که انقدر خوبید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سعیده گیلانی گفته:
    مدت عضویت: 2491 روز

    سلام روز سی و هشتم از سفرم

    عجب تصادف میمونی امروز هم اینجا هوا بارونی هست. اخرین روزهای سال ۱۳۹۹ رو طی می کنیم. باید حال و هوای دلم رو خونه تکونی کنم و این بارش بارون رو به فال نیک بگیرم و زنگار این سال هایی که بر دلم نشسته رو پاک کنم. حال دلمم هم بارونی هست. خدایا بشور و ببر هرچی زنگار هست. می خوام این سال رو با هدایت و نور تو در دلم شروع کنم. متفاوت از سال های قبل و ترس ها و نگرانی های سال ها رو جا بزارم و با خودم نبرم.

    قدرتش رو بهم عطا کن.

    آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    سعیده گیلانی گفته:
    مدت عضویت: 2491 روز

    سلام

    روز سی و هفتم از سفرم

    من چه سبزم امروز و چه اندازه تنم هشیار است. امروز ۲۷ اسفند ۱۳۹۹ برابر با ۱۷ مارچ ۲۰۲۱ است. حرف زیاد دارم که بزنم اما نمی دونم چطور بگم. پراز احساس های دوگانه هستم انگار هم وجه خوب رو دارم می بینم هم وجه بد. مثال یکی از دوستان رو خوندم که وقتی سوار هواپیما میشه چقدر مسایل زندگی کوچک و بی اهمیت می شوند. دقیقا حسی که من دارم امروز تجربه می کنم. در حال دور شدن و فاصله گرفتن از مسایل پوچ و بی اهمیت زندگی هستم اما یه نخی مثل بادبادک وصلم کرده. نگه ام داشته. نمی دونم باید این نخ رو پاره کنم یا نگه دارم؟

    نمی دونم؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    سعیده گیلانی گفته:
    مدت عضویت: 2491 روز

    سلام

    روز سی و ششم از تجربه سفرم

    هزاران و میلیون ها بار سپاسگزارم. سپاسگزار خدایی هستم که من را در راه درست هدایت کرد. سپاسگزارم خدای بزرگم‌هستم که لحظه به لحظه آرامش رو به روح من تزریق می کنه و من روز به روز از آرامش وجود او سرشار میشم و مدارهای بالاتر رو طی میکنم. دلم نمی خواد به عقب فکر کنم اما من سعیده ای بودم که پر از استرس و اضطراب بودم احساس ناتوانی داشتم احساس بیخود بودن. ناچیز بودن. و این احساس رو داشتم که دیگه نمی تونم بلند شم و سرافراز زندگی کنم باید همینطور بقیه راه زندگی رو هم طی کنم و خیلی دنبال چیز خاصی نباشم چون تا حالا که هرچی تلاش کردم نرسیدم از این به بعدم دیگه مهم نیست با همین فرمون برم جلو.

    اما الان با امید و پشتیبانی خدا و البته حمایت مریم جان و استاد من اون آدم قبل نیستم. من در حال رشد هستم. می بینم که روحم داره بزرگ میشه. می بینم که دارم همون سعیده قبل میشم پر از انگیزه و انرژی و از این بابت خیلی سپاسگزارم. خدایا مثل همیشه دستم را از دستت ول نکن که تنها پناهم تو هستی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    سعیده گیلانی گفته:
    مدت عضویت: 2491 روز

    سلام به همگی

    روز سی و پنجم از سفرم

    چقدر خوب بود گوش دادن دوباره این فایل و چه زمان مناسبی بود. انگار وقتی در روند رشد هستی خانوم شایسته می دونه در هر مرحله و هر روز چه احساسی به ادم دست میده و الان چه فایلی مناسب و راه گشا هست. دمت گرم خانوم شایسته. امروز نمی دونم چی باید بگم دلم می خواد روزه سکوت بگیرم و فقط بشنوم. پس همگی تون رو به خدای بزرگ می سپارم.

    خدایا دستم تو دستات هست محکم بگیر که جز تو پناهی ندارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    سعیده گیلانی گفته:
    مدت عضویت: 2491 روز

    سلام

    روز سی و چهارم از سفرم

    خدا رو هزاران بار شاکرم که همیشه بنده اش بودم و همیشه توکلم به اون بوده. من هم مثل استاد از سالهای کم زندگیم متوجه شدم که روی هیچ کس نباید حساب کنم و همیشه باید توکلم به خدا باشه. هروقت که فراموش کردم و خواستم که به یک نفر به جز پروردگارم حساب کنم خیلی سریع ضربه خوردم و فهمیدم که راه رو کج رفتم. من وقتی شش سالم بود و پدرم رو از دست دادم و به دلیل مسایلی که برام پیش می اومد. برای خودم و مادرم متوجه شدم که تنها حامی ما فقط و فقط خدا هست. شاید روزها و سال های سختی رو سپری کردم اما تو این زمینه می تونم بگم خیلی توحیدی عمل کردم وبا این که اشتباهاتی داشتم اما به خودم افتخار می کنم و خودم رو ادم توحیدی می دونم. و از خدا می خوام ایمانم رو روز به روز به خودش بیشتر و بیشتر کنه. چون می دونه دستهایم فقط تو دستهای خودشه. از کوچیکی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    سعیده گیلانی گفته:
    مدت عضویت: 2491 روز

    سلام

    روز سی و سوم از سفرم

    خدا رو هزاران بار سپاسگزارم به خاطر راهی که توش قدم گذاشتم. راهی که سراسر آرامش هست. برای منی که پر از اضطراب و دلواپسی بودم روز به روز بیشتر دارم طعم آرامش رو می چشم. من که سال ها بود که روی خوش زندگی رو از دست داده بودم و هر روزم رو با استرس چشم باز می کردم دارم آروم آروم روی آرامش از دست رفته ام رو می بینم. البته که هنوز قدم های اول هستم . البته که هنوز ذهن موذی ام می یاد بالا و غیر قابل کنترل میشه انا مسیله ای که هست اینه که من آگاه شدم من نقاط ضعفم رو شناسایی کردم و توانا شدم در کنترل احساسات منفی ام و می دونم با ادامه دادن در این راه و مسیر روز به روز قوی تر و آرام تر خواهم بود.

    خدایا شکرت. دوستت دارم می دونی که دستانم فقط تو دستهای تو هست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    سعیده گیلانی گفته:
    مدت عضویت: 2491 روز

    سلام به همگی

    روز سی و دوم از سفرم

    امروز داشتم به کراوات هام و طراحی هاشون فکر می کردم داشتم فکر می کردم اصلا کار درستی کردم با این همه مَشغله این بیزینس رو برای خودم شروع کردم یا اشتباه کردم. هزینه کردم وقت گذاشتم آبا بشه آیا نشه؟ امروز فایلی که گوش دادم این بود. و این یک نشانه بزرگ و محکم از طرف خدا هست که کار درستی کردم و باید با قدرت و بدون هرگونه شک و تردیدی ببرمش جلو.

    خدایا خیلی شاکرم خیلی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    سعیده گیلانی گفته:
    مدت عضویت: 2491 روز

    سلام به همه دوستان

    روز سی و یکم از سفرم

    امروز روز اول از فصل دوم سفرنامه ام هست. این فصل رو به خودم قول دادم که با همت و پشتکار و تعهد بیشتر جلو برم. اهدافی دارم که باید قبل لز سال نو بهشون برسم. البته این هدف ها روحی هستند چون باید از نظر روحی خودم رو قدی کنم که بتونن نتایج بهتر و شرایط بهتری رو که می خوام در سال حدید به دست بیارم عملی کنم. برای همین این فصل رو به تقویت روحیه ام می پردازم و تلاشم و همتم رو بیشتر می کنم البته به امید خدای عزیزم.

    از دستاوردهای فصل قبل باید بگم که تونستم تمام نجواهای شیطانی ذهنم رو تشخیص بدم الان دیگه می دونم کی و چه موقع شروع به خرف زدن نی کنه. نقطه ضعف های شخصیتی ام رو شناختم و در این دوره یک ماهه پیش رو می خوام نجواهای ذهنم رو به کنترل خودم در بیارم و ساکتش کنم و روی نقاط ضعفم کار کنم.

    حالا نقاط ضعفم چیا هستند. اول اینکه حسودم البته زیر پوستی از اینکه دیگران در شادی و آرامش هستند و من این آرامش رو ندارم خیلی ناراحتم و حسودی میکنم. دوم اینکه از اینکه خانواده من حمایتم نمی کنند و راز زندگیم رو نمی دونن و درواقع در یک دروغ دارم زندگی می کنم حالم داره به هم می خوره. پس تصمیم گرفتن که در سال جدید پرده از این راز بردارم و افشا گری کنم. برای همین دارم روی خودم کار می کنم که خیلی ضربه نخورم چون دیگه دوست ندارم تو استرس و ناراحتی و دلشوره زندگی کنم. واین شرط اساسی برای رسیدن به آرامشم هست . تا وقتی دارم با دروغ زندگی نی کنم رنگ آرامش رو نخواهم دید. فعلا این دوتا غول رو بشکونم خیلی خوشحال خواهم بود.

    پس خدایا با قدرت دستم رو بگیر و من رو هدایت کن.

    آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: