می توانید تجربه های دلخواه خود را –که از پیگری فایلهای روزشمار در زندگیتان آفریدهاید– به عنوان رد پایی از مسیر خودشناسی و رشد، در بخش نظرات هر فایل از روزشمار بنویسید.
منتظر دیدن رد پای شما در این قدم از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.
می توانید تجربه های دلخواه خود را –که از پیگری فایلهای روزشمار در زندگیتان آفریدهاید– به عنوان رد پایی از مسیر خودشناسی و رشد، در بخش نظرات هر فایل از روزشمار بنویسید.
منتظر دیدن رد پای شما در این قدم از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.
سلام به استاد عباسمنش عزیز
باورتون نمیشه من خوابتونو دیدم امروز صبح داشتم واسه مامانم تعریف میکردم که فایل گذاشتید
من یه ترس عجیبی از مار دارم جوریکه ما با اینکه توی شهریم اصلا ماری وجود نداره ولی من هر شب تختمو میتکونم هرجایی ک میخوام بشینم همه جاشو چک میکنم توی حموم توی دسشویی همش احساس میکردم الان میاد بیرون یا چسبیده به سقف الان میوفته روم یا لای کتابامه خلاصه وحشتناک اذیت بودم تا اینک ی روزی یه سوره بهم گفته شد سرچ کردم باورتون نمیشه فضیلتش این بود اگ از مار یا حشرات میترسید این سوره رو بنویسید همراهتون داشته باشید بعد خیلی سوره ی طولانیی بود گفتم خدایا حوصله ندارم خودت یه کاری کن از طرفی هم میدونستم ک باید میرفتم با ترسم روبرو بشم برم ببینمش ولی یه بار اینکارو کردم رفتم نمایشگاه مار باهاشون عکس گرفتم چون توی شیشه بودن ولی یکیشون تو گردن یه پسری بود خداشاهده تا دیدم فرار کردم فقط دور شدم ک نکنه ترس و تو دلم حس کنه حمله کنه بهم خلاصه یه شب ک خواستم بخوابم یه مار مشکی تو خواب دیدم ولی انگار بیدار بودم خدا گذاشتش جفتم گفت باهاش تا صبح بخواب دست و پاهاشو بریدم با اینکه مار دست و پا نداره خیلی تعجب کردم صبح ک بیدار شدم انقد وحشت زده بودم که خدا میدونست ولی ترسم ریخته بود خیلی برام عجیب بود هیییییچ ترسی نداشتم چندماهی گذشت تا دو سه شب پیش ک خواب یه زمینی و دیدم ک پر مار بود باز وحشت زده شدم یهو شما رو دیدم بهم گفتین برو باهاش روبرو شو بهتون گفتم باور کنید سکته میکنم من الان اذیت نیستم عین قبل فکر نمیکنم فقط تکرار کردین برو باهاش روبرو شو بعد از یه نردبونی ک به هیچی تکیه داده نشده بود رفتین بالا بهم گفتین بیا بالا گفتم اخه این نردبون صافه به هیچی تکیه داده نشده تا یه جایی اومدم بعدش گفتم ن نمیتونم یهو از خواب پریدم