روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 4

خداوند را سپاسگزاریم که چهارمین فصل از «روزشمار تحول زندگیِ من» را با هم آغاز می کنیم.

می توانید تجربه هایی را به عنوان رد پاهای مسیر خودشناسی و رشد، در بخش نظرات هر فایل از روزشمار بنویسید که از پیگری فایلهای روزشمار در زندگی‌ خود خلق کرده اید.

آغاز فصل چهارم

منتظر دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.


برای دیدن سایر فصل های «روزشمار تحول زندگی من» کلیک کنید.

160 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «Zhila J» در این صفحه: 1
  1. -
    Zhila J گفته:
    مدت عضویت: 3472 روز

    سلام به استاد عزیز ومریم بانو وهمه ی دوستان صمیمی و خوبم

    چقدر صحبتهای پر درسی بود که به قول استاد اگه توی فامیل ودوستان بگردیم از این مثالها کم نیست .حتی تو زندگی خودم هم بود.

    زمانیکه یه سری مجموعه سازی های هرمی اومد که خیلی راحت میشه فقط با ساختن زیر مجموعه پولدار شد اون موقع ما نرفتیم تو این تله چون کسی رو نداشتیم که تو این بازی شرکت بدیم ومن از این بابت خوشحالم ولی اونقدر تو فکر این بودم که یه پول خفن ودرشت یهویی وراحت بیاد توزندگیم تا من کار نکنم وهمه چی پرفکت بشه .

    یک شرکتی بود به نام مای سون دایموندز که الماس میفروخت واول باید خودت پول میریختی و یه جفت می خریدی و بعد بقیه رو تشویق به خرید میکردی والماسا هم واقعی بود و متفاوت با شرکت های دیگه ودوباره از فامیل ودوستان شرکت کردن وخیلی اصرار داشتن ما هم شرکت کنیم وما با منطقمون سنجیدیم گفتیم این با بقیه فرق داره و مشگلی نداره ومن طلا مو فروختم وشرکت کردم یه کیف لیدری هم خریدم ورفتم سراغ دوستان وهمسایه ها و کلی حس خوب که دارم کار می کنم وآخرشم نتونستیم موفق بشیم چون شرکتهای دروغ با کارای خلاف اعتماد همه رو خراب کرده بودن وما هم پولمون رفت وسوخت ونتیجه این فکر من شد که تو اینجا نمیشه .

    بارها توکارهای اینتر نتی مثل کلیک کردن شرکت کردم وشبها سر کامپیوتر مینشستم وساعتها کلیک میکردم وآخرشم هیچی جز وقت تلف کردن برای من نداشت .

    یعنی من علاقه مو فهمیده بودم چیه و دنبال راهی بودم که پول تهیه کنم و برم توی کارم کسب مهارت کنم و در واقع دنبال راحتی وتنبلی نبودم بلکه مسیر درست روبلد نبودم وبه قول استاد وقتی درمسیر طلوع خورشید نباشی هر چقدر تلاشم بکنی خورشیدو نمیبینی.

    اذیت شدم ولی همون اذیت ها باعث شد بگم خدایا خودت درستش کن من دیگه نمیتونم وجواب خدا آشنایی من با استاد بود که گفت این راهش نیست والآن باوجود اینکه به استقلال مالی نرسیدم ولی آنقدر زندگی من فرق کرده که میدونم میتونم بازم باور درست بسازم وقویتر بشم ونتایج عالیتر بگیرم .من الآن در بهشت روی زمین زندگی میکنم وتا وقتی که صبور وآرام وپیوسته تومسیر توحید بمونم از اینم عالیتر میشه .بازم میام واز موفقیت هایم بیشتر میگم .من فوقالعادهستم ،من قدرت خدا هستم تو هم فوقالعاده هستی وقدرت خداوندی پس ما میتونیم همون جوری که می خواهیم زندگی کنیم ، به امید برنامه های بهتر ونتایج عالیتر برای همه مون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: