خداوند را سپاسگزاریم که پنجمین فصل از «روزشمار تحول زندگیِ من» را با هم آغاز می کنیم.
می توانید تجربه هایی را در بخش نظرات بنویسید که از پیگری و عمل به فایلهای روزشمار داشته اید. این نوشته ها در طی زمان، تبدیل می شود به رد پاهای مسیر خودشناسی و رشد شما.
منتظر دیدن رد پای شما در این قدم از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.
سلام و درود به همه بچه های عباسمنشی که هر روز ازشون بیشتر یاد میگیرم و خدا رو هزاران مرتبه شاکرم
عزیز جان کامنت شما رو خوندم، با گام هاتون تو جنگل قدم زدم، واقعا متوجه تغییر ضربان قلبم شدم و چقد ترسیدم
آفرین به شجاعت تون
آفرین به ایمانتون
آفرین به همتتون
آفرین به تک تک گام های که برداشتن
آفرین به تحمل اون همه ترس، شک و تردید و استرس و دلهره و با وجود همه اینها، ادامه دادین
کامنت یکی از دوستان دیگه هم در پاسخ به کامنت شما نوشتن که وارد جایی برای دیدن و فاتحه خوندم و… رو هم دیدم و با هر کلمه اش قلبم تندتر میزد و آفرین به جسارت شما
آفرین به تسلیمی که در برابر الله هستین
آفرین به توکلتون…
من ترس دارم از تاریکی و تنهایی در تاریکی،
من در منازل سازمانی زندگی میکنیم ، بطور منظم چراغ و لامپ هست
خیابون ها خط کشی شده و در نقاط مشخصی هم کانکس نگهبانی هست
تقریبا اصلا جای پرت و کور نداره، همین دیشب از خونه زدم بیرون که برم یه کم راه برم و با خدا حرف بزنم و هدایت بطلبم
انقد ترس بر من غذای شد که شاید 50 متر اینور خونه راه رفتم اونم همش اینور و اونور رو نگاه میکردم که نکنه یکی بیاد، نکنه کسی تو درخت قایم شده، نکنه و..
50 متر اونور خونه
احسنت به جسارت و ایمان و توکل تون…