خداوند را سپاسگزاریم که پنجمین فصل از «روزشمار تحول زندگیِ من» را با هم آغاز می کنیم.
می توانید تجربه هایی را در بخش نظرات بنویسید که از پیگری و عمل به فایلهای روزشمار داشته اید. این نوشته ها در طی زمان، تبدیل می شود به رد پاهای مسیر خودشناسی و رشد شما.
منتظر دیدن رد پای شما در این قدم از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.
سلامبه استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان
*اصلا تا حالا به این «اگاهی» دقت نکرده بودم که:
وقتی پذیرای «هدایت خدا» میشیم ، در واقع هدایت میشیم به «خواسته واقعی خودمون»
وقتی رها باشیم زندگی راحت تر و روال تر پیش میره
حتی وقتی که به ظاهر همه چیز خوب نیس ، و فقط باورهای «باورهای توحیدی» هست که به ما ارامش درونی میده جوریکه «هدایت» میشیم به مسیر زیباتر وهموارتر
هر چی فک میکنم که موردی باشه که جدیدا بهم سخت گذشته باشه یادم نمیاد ..
فقط به این دلیل که نقش «هدایت خدا و کنترل ذهن» در درونم زنده شده .
درسته که اخیرا تضاد بزرگی پیش اومد ولی به لطف خدا به راحتی تونستم ازش عبور کنم
واقعا معجزه س این مسیر
البته واژه «معجزه» درست نیست
چرا که قانون مشخصه و چهارچوب خودش رو داره ..
در پناه الله یکتا
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان
من قبلا خیلی از کارها رو همزمان پیش می بردم
چقدرم خوشحال بودم !
کیفیت که مهم نبود! فقط کمیت برام اهمیت داشت
اما به تدریج یاد گرفتم که باید هدف گذاری کنم و یکی یکی هدف ها رو پیش ببرم با تمرکز کامل
اتفاقا منم میخواستم یه کلینیک خیلی خفن بزنم در حالیکه میخواستم مهاجرت کنم . در نظرم اینجوری بود که هندل میکنم یجوری ، اشکال نداره
تا اینکه درک بهتری از قانون پیدا کردم و درست زمانی که وملک رو خریدم و مجوز گرفتم، همه چیز رو متوقف کردم. دیدم این کار، من رو میبره توی مسیر کاملا متفاوت
یا این … یا اون … انتخاب کن
که یه عالمه برای هر کدوم دلایلم رو نوشتم و وقتی به احساسم و به جنس خواسته هام رجوع کردم ، دیدم من خواسته هام با شرایط فعلی در هماهنگی نیست و دلم میخواد کشور دیگه ای که با من هماهنگتر هست برم
چقدر این اگاهی ها میتونه کمک کنه که زندگی ما روال تر باشه و مسیر ما شفاف تر تا بعدا حس پشیمونی و یا حسرت برامون نباشه
من که خیلی از همه چیز راضی هستم
در پناه الله یکتا
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان
من بشدت آدم منطقی ای بودم و چقدر هم از این بابت مفتخر بودم
اما با دوره دوست داشتنی «راهنمای عملی دستیابی به رویاها» یاد گرفتم که ذهن منطقی رو خاموش کنم و شیفت کنم به «خدای درون» که در قلب میشه حسش کرد
همیشه هم قطعا موفق نبودم ، گاهی زور «تجربیات گذشته» چربیده
اما بعدش متوجه شدم که «هدایت الهی» همون مسیر خوشبختی هست
واقعا یادمون میره که دلیل «راحت» موفق شدن های قبل ، بخاطر «هدایت» های خدا بوده
چقدر «کنترل ذهن» مهمه که مدام به خودمون یادآور بشیم که «آگاهانه» به یاد بیاریم و «آگاهانه» «اعتبار» رو بدیم به «هدایت قلبمون» تا بتدریج «ایمان» و «باور» ما قوی و قوی تر بشه
فایل صحبت با مدیر سایت ، یکی از بهترین ها بود که کلی درس داشت و الان جزو فایل هایی هست که میخوام به زودی گوش بدم
همین دو فایل «هدایت الهی 1-2» رو من جزو فایل های تعطیلی این هفته گذاشته بودم که گوش بدم و وقتی امروز دیدم جزو فایل های مجدد گذاشته شده روی سایت هست ، گفتم امروز قراره من گوش بدم نه جمعه و چقدر تلگر خوبی بود برای «زنده» شدن «هدایت جویی» در درونم
در پناه الله یکتا
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان
من اوایل که با این فضا آشنا شدم ، میتونم بگم برای اولین بار بود که با کلمه «هدایت» آشنا شدم
خیلی برام نا آشنا و نامفهوم بود
و بماند که در نظرم فقط برای پیامبرا بود نه ما مردم عادی!
بتدریج دید من بازتر شد
متوجه شدم منم میتونم ازش استفاده کنم
میتونم از خدا بخوام که هدایتم کنه
البته که «آگاهانه» باید باشه
باید اون اوایل شش دانگ حواسم میبود
اما الان روان تر شده برام
حس میکنم در مسیر درست هستم که چیزهایی که می بینم و یا میشنوم رو الکی و سر سری ازشون رد نمیشم
حتما باور «هدایت» پشتش هست که برام این نشونه ها ، مهم و با معنی هستند
با «هدایت»که آشنا شدم ،
خیالم راحتتر شده
زندگی شیرین تر و لذت بخش تر شده
نمیدونم قبلش چیکار میکردم وچطوری پیش میرفتم
هرچی که بود ، اصلا حاضر نیستم برگردم به قبل
با خدا باش و پادشاهی کن
بی خدا باش و هر چه خواهی کن
در پناه الله یکتا
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان
واقعا چقدر من مثال دارم از اینکه تا وقتی «باورها» عوض نشه زندگی مسیر مشابهی رو طی خواهد کرد.
افرادی که در ایران درگیری سیاسی داشتند، و خارج از کشور هم درگیری دارن
افرادی که ایران مشکل اقتصادی داشتن و برای فرار از شرایط اقتصادی مهاجرت کردن و در خارج از کشور بیشتر درگیری اقتصادی دارن و از نظرشون ایران بهتره وضعش
افرادی که درگیری در مشکلات رابطه دارن و در روابط بعدی هم مورد مشابه و یا بد ترش رو تجربه میکنن
یه عالمه از این مثال ها رو می بینم و کمک میکنه به «تقویت» باورهام نسبت به قانون
این فایل رو خیلی دوست داشتم و احساس میکنم «درک» بهتری نسبت به قبل نسبت بهش پیدا کردم
و چقدر این جمله رو دوست دارم که :
«پاداش کنترل ذهن باورنکردنی هست »
واقعا همینه
و سپاسگزار خداوندم که زندگی من راحتتر شده و احساس خوب من مداوم تر شده و اهدافم رو با لذت پیش میبرم و اطرافم رو خالی کردم از افراد پوچ و منفی و ناهماهنگ چون برای خودم «ارزش» قائل هستم
در پناه الله یکتا
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان
واقعا زیبایی به «دید» انسان ربط داره نه به «مکان جغرافیایی»
خیلی ها به ظاهر در بهترین کشورهای دنیا هستند ، اما ناراضی و شاکی …
و این همه افرادی که در کشورهای به ظاهر نامناسب زندگی میکنن و لذت میبرن ، هر زمان هم خواستند لاجرم هدایت میشن به کشور دیگه ای که با خواسته هاشون هماهنگ باشه نه اینکه شکایت کنن و ناراضی باشن
من سه ماهی میشه به «ایمان و باور» رسیدم که کل این مسیر زیبایی ها و دست یابی به خواسته ها از «کنترل ذهن و کانون توجه» بدست میاد
بهای موفقیت رو باید پرداخت
و این بها با «کنترل ذهن» بدست میاد
عده بسیار اندکی هم حاضرن بهاش رو بپردازند
و اکثریت فقط ادعا میکنن که دارن روی خودشون کار میکنن
وظیفه ما فقط و فقط «کنترل ذهن» هست تا زندگیمون در «هر شرایطی» بره به سمت زیبایی ها
* در مورد چیزی که دوستش نداریم صحبت نکنیم چون خیلی در ذهن اون موضوع قدرت میگیره.
هر وقت به موضوع نادلخواه برخورد کردیم در موردش صحبت نکنیم
* وقتی تمرکز کنیم روی زیبایی ها، لاجرم هدایت می شیم به زیبایی های بیشتر
در پناه الله یکتا
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان
واقعا از این زاویه به این موضوع نگاه نکرده بودم که همون معترضین خودشون به آزادی اعتقاد ندارن و فقط ادعاش رو دارن
سر کار، یکی از همکارا به من خرده میگرفت که تو وطن دوست نیستی و برات مردم مهم نیستند و…
بعد خودش مدام توی این گروه های تلگرامی و اینستا بود و گریه میکرد بخاطر وضعیت جوونا …
بماند که امسال چطوری توبیخ شد و حتی کارش به دادگاه کشید و کلی استرس و اضطراب رو متحمل شد و تا دو سال تحت نظر خواهد بود
خب الان به سود کی شد ؟ من یا امثال اون شخص ؟
اگه کسی جویای آزادی هست ، چرا حق انتخاب رو از امثال من بگیره و خودش هم قاضی بشه و حکم صادر کنه .. این چه فرقی کرد با رجال سیاسی که ازشون انتقاد میکنه؟
طبق قانون : با هرچیزی که بیشتر برخورد کنیم ، باهاش بجنگیم ، فحشش بدیم و … از همون جنس بیشتر اتفاقات و شرایط وارد زندگیمون میکنیم
این موضوع درمورد همه چیز صدق میکنه
مثلا در مورد تورم ، رکود ، جنایت و … حرف بزنی
یا در مورد فراوانی ، رشد و پیشرفت و امنیت و … صحبت کنی
من هر دو گروه رو تجربه کردم
قبلا خودم جزو گروه دوم بودم که مثلا در مورد بیماریها خیلی سرچ میکردم و هدفم این بود که به روز باشم!
اما نتیجه ش آیا به نفع من بود ؟
نه!
بدون استثنا هر هفته و یا هر دو هفته من برای افت فشار خون بیمارستان میرفتم .. یا سرماخوردگی و هر چیز دیگه ای .. یعنی کلا درگیر بیماری بودم
این نشون میده کانون توجه من بود که اون شرایط روبرای من تکرار میکرد ، وگرنه چرا با تغییر باورها و روش فکری من، دیگه اون مسائل حذف شد؟
واقعا ارتباط افکار به اتفاقات زندگی رو براحتی میشه تشخیص داد
اینکه بعضیا سختی و مشکلات رو تجربه میکنن چون دارن همونا رو می بینن و در موردش میخونن و حرف میزنن
و وقتی من شرایط متفاوتی رو تجربه میکنم نه به این معنی که اون شرایط سخت وجود نداره ، بلکه به این معنی هست که برای من وجود نداره چون کانون توجه من روی موارد دلخواه خودمه ..
من به خودم میگم وقتی من فقر رو دوست ندارم چرا باید بهش توجه کنم؟ چرا باید به ناخواسته هام فک کنم که جذب کنم ؟ چرا خودازاری کنم ..
*اگه قانون رو درک کنیم زندگی خیلی زیباتر و راحتتر میشه و از واکنش گرا بودن دست بر میداریم
البته که «تلاش ذهنی بالا» هم میخواد
در پناه الله یکتا
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان
من فکر کنم کمتر کسی دیرتر از من وجود داشته باشه که اسم اون شخص کشته شده پارسال رو شنیده باشه
… من بیشتر از دو هفته گذشته بود که اسمش رو شنیدم و سر کار یه چیزایی شنیدم
دقیقا توی همین همون بازه زمانی من دوره «اصول کسب و کار شخصی» و دوره دوست داشتنی «جهان بینی توحیدی» رو تهیه کردم و خیلی متمرکز روی خودم بودم
اتفاقا همون جریانات من رو مصمم تر کرد که در اینستاگرام فالوهام رو انفالو ریموو کنم و حتی پیج رو دیکتیو کنم اکثر مواقع .. فیسبوک هم همینطور و یوتیوب که کلا اینجور کلیپ ها برام نمیاد
همیشه فایل های کنترل ذهن رو من برای خودم مرور میکنم که بهم کمک کنه «متعهد» باقی بمونم
نمیگم همیشه تونستم که قطعا همون پارسال هم گاهی وسوسه شدم بشنوم چه خبره ، ولی 90 درصد مواقع خودم رو نسبت به اون جریانات ایزوله کردم
حتی مسیر برگشت من از سر کار به خونه که پیاده میرفتم، مسیر تظاهرات بود و 99درصد خلاف من حرکت میکردن و تقریبا یه درصد شاید کمتر خلاف اونها در جریان بود ولی من راه میرفتم و یا فایل گوش میدادم و یا پادکست
یعنی خیلی تلاش کردم که ذهنم نره به سمت خلاف قانون
چرا که ما اینجا یاد میگیریم که :
« خودمون خالق زندگیمون هستیم و هر کس هر شرایطی رو تجربه میکنه بازتاب باورهای خودشه ، چه اکاهانه و چه نااگاهانه»
و اینکه «هیچ کس نمیتونه روی زندگی من تاثیر بذاره وقتی که من میدونم خودم زندگیم رو خلق میکنم»
و این جمله شما همیشه یادم بود که «واکنش گرا نباشیم»
اتفاقا برای من چقدر اون دوران خوب بود، چون بهترین اتفاق زندگیم رو جذب کردم تقریبا یک ماه و نیم بعد از شروع اون حادثه
و خواسته «مهاجرت» برای من شفاف تر شد.. قبلا میگفتم خوبه و باید اینکار رو انجام بدم، ولی این جریانات من رو مصمم کرد که به جایی برم که با خواسته های درونی من هماهنگی بیشتری داره ، پس من بجای این واکنش های خلاف قانون، روی خودم کار کنم که هدایت شم به فضایی که دوست دارم و نیازهامرو رفع میکنه ، من مجبور نیستم که تحمل کنم شرایط رو و یا تمرکز کنم روی ناخواسته ها، خواسته رو میسازم و به سمتش حرکت میکنم ، همین .
این کل کارهای من بود که نیاز به «تلاش ذهنی بالایی» هم داشت و به نظرم تا 90 درصد تونستم اعراض کنم از اون جریانات و اتفاقا خیلی هم برای من خوب پیش رفت
*پس باز هم ایمان به قانون میشه تقویت شه که به هر چیزی توجه کنی از همون جنس بیشتر وارد زندگیت میشه
و وقتی «ذهن» رو کنترل کنی و «تربیت» کنی که «متعهدانه» تمرکز کنه روی نکات مثبت و زیبایی ها ، نتایجت قطعا متمایز از آحاد مردم خواهد بود
در پناه الله یکتا