روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 5

خداوند را سپاسگزاریم که پنجمین فصل از «روزشمار تحول زندگیِ من» را با هم آغاز می کنیم.

می توانید تجربه هایی را در بخش نظرات بنویسید که از پیگری و عمل به فایلهای روزشمار  داشته اید. این نوشته ها در طی زمان، تبدیل می شود به رد پاهای مسیر خودشناسی و رشد شما.

آغاز فصل پنجم

منتظر دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.


برای دیدن سایر فصل های «روزشمار تحول زندگی من» کلیک کنید.

476 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حسین و نرگس» در این صفحه: 3
  1. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1806 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و همراهان عزیز در این سفر روحانی

    واقعا هر وقت به تنگنا میرسیدم این دعا نقش رها کننده داشته واسم و با باورهای خوبی که در قالب دعا به قلبم تزریق کرده

    سالها منو از چنگال هواهای نفسانی و رفتن به بیراهه ها حفظ کرده… و نگاه عاشقانه ای که این دعا در مورد خداوند به

    انسان میده بی نظیره… در مورد این دعا یه بخش خیلی مهمش که حضرت علی (ع) بهش اشاره فرمودن و سالها از نظرم

    پنهان بود رو اشاره میکنم… قانون جذب… حضرت میفرمایند:

    إِلَهِی وَ مَوْلاَیَ أَجْرَیْتَ عَلَیَّ حُکْماً اتَّبَعْتُ فِیهِ هَوَی نَفْسِی وَ لَمْ أَحْتَرِسْ فِیهِ مِنْ تَزْیِینِ عَدُوِّی فَغَرَّنِی بِمَا أَهْوَی وَ أَسْعَدَهُ عَلَی

    ذَلِکَ الْقَضَاءُ فَتَجَاوَزْتُ بِمَا جَرَی عَلَیَّ مِنْ ذَلِکَ بَعْضَ حُدُودِکَ وَ خَالَفْتُ بَعْضَ أَوَامِرِکَ

    میفرمایند خدایا حکمی را بر من جاری ساختی که در آن از هوای نفس یا همون پیش زمینه های ذهنی استفاده کردم

    و لم احترس فیه من تزیین عدوی… یعنی شروع این نافرمانی از اونجا بود که من حراست نکردم از این که شیطان

    برای من باورهای مخربی رو بیاراست و زینت داد … یعنی وقتی شیطان بخواد انسان رو از مسیر منحرف کنه یه موضوعی

    مثل بدهی یا مشکلات یا فقر و هر عامل منفی دیگه ای رو برای ذهن انسان زینت میده که انسان با مراقبت باید حراست

    کنه از این که ذهنش اونو به سمت ناخواسته ها چه گناه باشه و چه ناسپاسی و توجه به ناخواسته ها نکشونه… و شیطان

    دایما سعی میکنه این گونه توجهات منفی رو برای انسان زینت بده… چرا؟ بعد آقا میفرمایند: فغرنی بما اهوی…یعنی

    بخاطر اینکه مراقب ذهنم نبودم و شیطان توجهات منفی رو برای من آراسته کرد نفس من خواهان و فریفته

    اون چیزهایی شد که شیطان القا میکرد…

    که از اون تعبیر به هوی های نفسانی شده…یعنی تا نفس به باور و خواستن اون چیز نامناسب روی نیاورده و اسیرش

    نشده میشه با حراست و مراقبه نفس رو کنترل کرد اما وقتی این اتفاق افتاد این میشه که فغرنی بما اهوی یعنی نفسم

    خواهان اون هواها شد… اما اصل داستان اینجاست: و اسعده علی ذلک القضا… یعنی قوانین بدون تغییر خداوند که

    از اون به قضا تعبیر میشه به کمک نفس اومد… اینجا میشه اون آیه رو بهتر درک کرد: کل نمد هولاء و هولاء… یعنی

    آقا میفرمایند وقتی خواسته ای در نفس ایجاد شد و نفس به تعبیر فغرنی بما اهوی خواهان اون شد قوانین به کمکش

    میان ولو انجام گناه باشه، یا افتادن در فقر و مشکلات یا برعکس رفتن به سمت خوبی ها… اینجاست که خداوند

    میفرماید ان الله لایغر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم… کلید تغییرات چه مثبت و چه منفی در ذهن یا همون نفسه

    پس وظیفه داریم به قول آقا دایما ازش حراست کنیم و با دیتای مناسب تربیتش کنیم تا قوانین ما رو در جهت خواسته

    هامون حمایت کنن… ان شاالله همیشه پاینده باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1806 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و بانو شایسته گرامی و دوستان نازنینم در این فضای معنوی وسایت الهی…

    استاد باید ساعتها ایستاد و برای شما کف زد… با این حد از ایمان.. این حد از توکل… این حد از کنترل نجواها و این حد از

    دریافت های الهی… یاد یه فیلم افتادم چند وقت پیس بر اساس واقعیت… درمورد زن سیاه پوستی بود که سیاهان رو از

    دست مالکانشون رها میکرد و کیلومترها بصورت الهامی اونها رو میبرد تا به مناطق شمالی آمریکا میرسیدن و خیلی از برده

    ها رو اینجوری نجات داد… ایمان حقیقی که تورو فارغ از تمام گفتگو های ذهنی در مسیر به پیش میبره…

    این مسیریه که حتی حضرت موسی هم نتونستن ازش عبور کنن اون هم زمانی که حضرت خضر حجت خدا رو در مقابل

    داشت و ایشون به وضوح مسیرو نشون میدادن و حضرت موسی دایما بر اساس زبان منطق خودشون (ذهن)

    استدلال میکردن و همین شد که “هذا فراق بینی و بینک”… یادمه در سوره بارها خونده بودم که خداوند به نفس انسان

    هدایت ها رو الهام میکنه اما همیشه برام سوال بود که پس چرا من صدای این هدایت رو به وضوح نمیشنوم!!

    و عجب همزمانی داشت خوندن مطالب شما استاد عزیزم و آگاهی که وارد قلبم شد…

    من همیشه این بخشو نمیدیدم چون به فرکانسش نرسیده بودم… و نفس و ما سویها… بعدش میگه فالهمها فجورها و

    تقوی ها… یعنی خداوند نفس رو تسویه و پاک میکنه و بعد بهش الهام میکنه… تسویه میکنه یعنی چی؟ یعنی یکدست

    میشه که هیچ صدایی ازش نمیاد… هر جا نفس انسان دارای عدم تعادل باشه صداها از همون جا بلند میشه… هر جا که

    باورهای نادرست زمختش کرده باشه نجواها از اونجا میاد… اول باید باورهای درست داشت و به موازات درست شدن

    و تسویه نفس به مرور تکاملی هدایت ها هم میاد حالا هرچی این نفس تسویه بهتری بشه و باورهای توحیدی بیشتری

    بشینه روش دریافت هدایت ها هم بهتر صورت میگیره … مثل آنتن تلویزیون… بعد یهو الهامی یاد این آیات افتادم که

    میگه روز قیامت هیچ فراز و فرودی نخواهد بود که انسان ها پشتش پنهان بشن و همه چی یکدست میشه و اونروز روز

    ایمانه… یوم الدین… یعنی تا نفس تسویه نشه ایمان حقیقی و یوم الدین محقق نمیشه و انسان خدا رو با همه وجود

    درک نخواهد کرد و به نسبتی که انسان وجودش تکامل پیدا میکنه و باورهای توحیدی میسازه و به سکوت درون میرسه

    به یوم الدین هم نزدیک میشه و این یه سیر درونیه و زمانی و مکانی نیست… این همون مقام وحدانیته که انسان با منطق

    نمیتونه درکش کنه… چیزی که عرفا بهش میگن مقام سکوت… به میزانی که انسان به مقام سکوت میرسه و نجواها رو

    با تغذیه نکردن باورهای مخرب آرام میکنه هدایت ها رو دریافت میکنه… آب کم جو تشنگی آور به دست.. تا بجوشد

    آبت از بالا و پست. در پناه الله شاد و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1806 روز

    سلام و عرض احترام خدمت استاد عباسمنش و خانم شایسته و دوستان عزیزم وسپاسگذار خداوند مهربان هستم که منو در این

    جریان نور و خودشناسی وارد فرمود و توفیق اصلاح بهم عنایت کرد.

    یادمه یه روز اسنپ گرفته بودم و با خانم و بچه ها داشتیم از خونه پدری میرفتیم منزل که توی آسانسور به اپلیکیشن نگاهی

    انداختم و تو ذهنم گفتم چرا راننده از جاش تکون نخورده و چرا حرکت نکرده؟ و به قول استاد که انسان فراموش کاره من

    دچار غفلت شده بودم که این ذهنمه که داره برای من نگرانی و توجه به ناخواسته ها رو ایجاد میکنه و یه لحظه ذهنم نجوا

    کرد که راننده اسنپ متوجه شده که یه سفر نامناسب رو اکسپت کرده و نمیاد تا من مجبور بشم سفرو کنسل کنم ( و اگه خود

    راننده این کار رو بکنه واسش امتیاز منفی محسوب میشه) و خلاصه بخاطر هوای سرد و اینکه دیگه نمیشد برگریدم خونه پدر

    مدام به راننده تماس گرفتم و ایشون با بی حوصلگی پاسخ میدادن و من با کلی عصبانیت سفرو لغو کردم و در حالی که

    همسر و فرزندان کوچکم در سرما میلرزیدند با همون توجه به ناخواسته ها و عصبانیت دوباره اسنپ گرفتم و نکته عجیب این

    بود که راننده برای مسیر یابی و رسیدن به مبدا وارد مسیر اشتباهی شد که مجبور شد کنسل کنه!!! و بنده با عصبانیتی

    مضاعف دوباره اقدام به گرفتن تپسی کردم و فکر کنم تا 3، 4 بار این داستان که کلا در زندگیم بی سابقه بود تکرار شد تا من

    به خودم اومدم و به خاطر توجهات نامناسبم استغفار کردم و سعی کردم ذهنمو آروم کنم و بعدش تونستم تپسی بگیرم و

    بدون مشکل به خونه رسیدیم، مثل این داستان هزاران بار برای من اتفاق افتاده و عجیبه که ماها فراموش میکنیم این قانون

    رو و باید همیشه به خودمون یادآوری کنیم. ان شاالله هر روز آگاهانه با توجه به خواسته ها روی خودمون

    کار کنیم و این که ناخواسته یه امر

    موهومیه و باید از مواجه شدن با شرایط نا خواسته، خواسته هامونو پیدا کنیم و روش تمرکز کنیم تا از اون شرایط نا جالب

    خارج بشیم. دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: