روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 5

خداوند را سپاسگزاریم که پنجمین فصل از «روزشمار تحول زندگیِ من» را با هم آغاز می کنیم.

می توانید تجربه هایی را در بخش نظرات بنویسید که از پیگری و عمل به فایلهای روزشمار  داشته اید. این نوشته ها در طی زمان، تبدیل می شود به رد پاهای مسیر خودشناسی و رشد شما.

آغاز فصل پنجم

منتظر دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.


برای دیدن سایر فصل های «روزشمار تحول زندگی من» کلیک کنید.

476 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «hanife sepehri» در این صفحه: 2
  1. -
    hanife sepehri گفته:
    مدت عضویت: 1442 روز

    به نام پروردگار جهانیان پروردگار من و شما

    خدای بزرگم !!تو همیشه وجود داری و در همه جا حضور داری ! حضور تو ارامش بخش تمام قلب هایی ست که به تو ایمان می آورند .

    پروردگار من! از آن جایی که مامخلوقات تو هستیم به تمام خلقتت روح وجان بخشیدی .

    به تمام مخلوقاتت شعور و فهم دادی .اما در وجود انسان ارزش بیشتری نهادی از روح مقدست به انسان دَمیدی .پروردگارم سپاس گزار توام .

    سپاسگزارم که ما را اشرف مخلوقات عالم قرار دادی .

    سپاسگزارم که به ما قدرت خلق کردن دادی

    سپاسگزارم که تمام اتفاقات زندگی ام داره با ارسال فرکانس‌های غالب خودم رقم میخوره

    فرکانس هایی که خوب و بد زندگی ام را مشخص میکنه .

    استاد عزیزم شما در بسیاری از فایل ها فرمودید که باید برای خودمون رد پاهایی به جا بگذاریم تا فراموش نکنیم از کجا به کجا رسیدیم

    شما فرمودید که داشتیم با عزیز دلم از یک مسیر طولانی بر میگشتیم تو راه برگشت به عزیز دلتون گفتید که :چه عاملی باعث شد بیشترین تغییرات در زندگی تون رخ بدهد.??

    و دوران بیست سالگی تون رو مثال زدید گفتید که من اون موقع هیچ ایده ای نداشتم که هدف گذاری کنم ،زندگی ام را تغییر بدم .

    ادمی بودم که فقط زندگی میکردم هر چند شرایط خیلی بدی هم نداشتم اما راضی کننده نبود برام

    یعنی زندگی روز مره ای که داشتم .

    اما کم کم فهمیدید که خیلی تو ارتباطات خوب نبودید .وکم کم هدف تون این شد که

    با تغییر باور ها و رفتار ها ارتباطات بهتری با مردم برقرار کنید .

    مطاله کردید قدم برداشتید .نا امید نشدید .وبا توکل بر خدا بهتر و بهتر عمل کردید جوری شد که دیگه نبودنتون برای ادم های دور و ورتون دل تنگی میاورد .

    و گفتید که در مورد فرکانس ها و داشتن ارزو ها و نوشتن سپاسگزاری ها هیچ ایده ای نداشتیدونمیدونستید .

    ارزوهایی معمولی داشتید .یک خونه ،یه ماشین ،کل ارزو های شما بوده به این دلیل بوده که تویه طایفه شما هیچ کس اونقدر پول دار نبوده وتمام زندگی تون توی فقر بوده و الگوی مناسبی نداشتید که ارزو های بزرگی داشته باشید .

    بنابر این تصمیم گرفتید در مورد ارتباطات کتاب های بیشتری بخونید . و اشنا شدید با قانون فرکانس

    این که تمام اتفاقات زندگی ما داره. به وسیله فرکانس های ما رقم میخوره

    جهان به فرکانس های ما پاسخ میده به احساسات ما پاسخ میده

    حالا توجه کردن میتونه با نوشتن باشه ،باتجسم کردن باشه ،با صحبت کردن باشه …..

    به فرکانس هایی که بیشتر تکرار ومرور میشوند توسط خودمون ‌واطرافیان مون

    این که واقعاً انسان می تواند شرایط اش را انگونه بسازد که خودش میخواهد .

    هیچ عامل دیگری وجود نداره بیرون از خودمون که زندگی ما رو تغییر بده این ما هستیم که به تضاد هایی برخورد میکنیم وبرای رسیدن به خواسته تلاش میکنیم از خودمون سوالات قدرتمند کننده می‌پرسیم.

    وجهان پاسخ میده به فرکانس های مان فرکانس هایی که از قبل فرستادیم .

    و حالا در فایل127 روز سمار تحول زندگی من در مورد سیستمی بودن خدا حرف میزنید .

    خداوند یک سیستم است و قوانینش بدون تغییر است . خدا مثل آب میوه گیری است که اگر درونش میوه سیب تازه بیندازیم به ما آب همان سیب را تحویل میدهد و اگر ما زهر کشنده تحویل بدهیم ،از آبمیوه گیر همانی را دریافت خواهیم کرد که خودمان ارسال کرده ایم.

    پس من اگر سیب بیاندازم داخل آب میوه گیر انتظار نداشته باشم که آب هویج تحویل بگیرم

    حال میخواهم هر چقدر راز و نیاز کنم ،نذر بدهم

    دعا کنم ،ذکر بگم آب میوه گیر هیچ تغییری در دادن آب سیب ایجاد نمی‌کند. او همانی را. میدهد که من فرستاده ام.

    پس من قدرت و توانایی دارم که حتی با گذشته ای نا زیبا و بد. اما با تغییر افکار و باور های محدود کننده و منفی و پوچ . بتوانم زندگی ام را تغییر دهم

    پس وقتی خدا در وجود منه چرا دنبال غییر باشم

    یه مدت یک رفیق داشتم تا کوچکترین درخواستی که داشتم سریع برایم انجام میداد .من خیلی خوشحال بودم اما چون احساس جبران شدن داشتم میگفتم باید من هم جبران کنم. وچقدر معجزه وار دیگر او نتوانست کمکم کند . چون او را دستان خدا ندیدم. او را خود خدا فرض کرده بودم و شرک ورزیدم

    اما از اونجایی که خدا گفته صد بار اگر توبه شکستی باز اییی من به درگاهش رو اوردم

    چون خدا سیستمه هر چه قدر زهر ریخته باشم تو آب میوه گیر با ریختن زهر به بیرون و شستن ان میتوانم از هویج آب هویجی ترو تمیز و خوشمزه و خوش بو دریافت کنم این جا اآب میوه گیر خداونده ! یک سیستم هوشمند ! وهویج همون افکار و باور های غالب و مثبت ما هستند . اب هویج هم همون چیزی است که خودم خواستم به دستش اورم

    من خالق تمام اتفاقاتی هستم که برایم هم درد اور بوده هم شادی افرین

    من تصمیم گرفتم که دوباره سرپاشم بهتر از قبل عمل کنم

    من لایق تمام نعمت هایی هستم که با باور های درست به دستش میاورم

    استاد عزیزم من فراموش نمیکنم که به شرایط ایده آل عادت کنم

    من همیشه در حال کار کردن روی باور هایم هستم .

    خدا در وجود منه از او میخواهم من رو لحظه ای به خودم وا نگذاره

    خدایا هدایتم کن

    .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    hanife sepehri گفته:
    مدت عضویت: 1442 روز

    به نام خداوند بخشدنده مهربان

    خداوندی که فقط باید به اون اعتماد کنیم و روی او حساب باز کنیم

    سلام به تمام دوستان عزیزم سلام به استادان عزیزم استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته گرامی

    یه ردپایی از خودم بگذارم

    من ادمی هستم که خیلی خیلی وابسته ام به تایید دیگران به تعریف و تمجید دیگران

    الان کمی بهتر از قبل شده ام اما هنوز نتوانسته این تغییر رفتارم راضی کننده باشه از نظر من

    چون هنوز هم اشغال هایی زیر مبل هستند که دارن اذیتم میکنند و من به خودم نمیبینم که یک بار برای همیشه اون اشغال های ذهنی رو فکر های محدود کننده و منفی رو از بین ببرم با جایی گزینی باور های قدرتمند کننده .

    دوستان عزیزم من یه کاری از مجردی خیلی برام رنج اور بود انجام دادنش. چون در مورد انجام دادن کار اشتباه خیلی باور مناسبی داشتم وبرای خودم گناه بزرگی میدیدم .اما سال خا گذشت تا این که خودم را در مداری دیدم سخت وابسته به انجام اون کار اشتباه شدم چون کم کم با دیدن دوستایی و با شنیدن حرفایی. جایگاه اهرم رنج و لذت عوض شد دیگه از انجام دادن کار اشتباه لذت می بردم و انجام ندادنش رنج میبردم .

    اما چون در ذهنم از قبل خیلی خیلی خیلی انجام اون اشتباه رنج اور بود که دوباره از خدای خودم خواستم که هدایتم کنه سخت پشیمون شدم با اینکه لذت بخش بود اما کم کم از اون مدار اشتباه بیرون امدم .والان که دارم فکر میکنم چقدر خدا را شاکرم که من رو از شر حرف های رنج اور دیگران و اعضای خانواده ام حفظ کرد .

    زمانی که کار اشتباه رو انجام میدادم همش از خدا یاری میخواستم که اگه اشتباهه، نجاتم بده

    دیر به خودم اومدم اما خدا رو شکر هدایت شدم

    چون سهل انگار بودم چون خودم رو فریب میدادم

    چون خودم رو توجیح میکردم فلانی هم انجام میده هیچ اتفاقی هم براش نیفتاده

    اما به خودم گفتم که فرض کن اگه دستت رو بشه چه بلاییی سرت میاد از بس که قضاوت میشی و عذاب وجدان تو رو نابود میکنه پس کاری به دیگران نداشته باش تو هدایت شو

    ولی اینجا برام خیلی خیلی جای سپاس گزاری فراوان داره که با اینکه گناه بود ولی خدا ابروم رو حفظ کرد و بین خودم و خدا مونده

    که وقتی ازش هدایت میخواهی نگاه به سنگینی گناهانت نمیکنه نگاه به میزان توکلی که بع داری نگاه میکنه من فقط و فقط توکل کردم به خدا که این راز هیچ وقت فاش نشه خدایا سپاس گزارم ازت که اینقدر بنده پروری اینقدر بخشنده ای

    پروردگارا تو من را نیافریدی که بسوزانیم ام

    پروردگارا من ایمان دارم به ربوبیتت

    من ایمان دارم که تو خالقی و رب وپروردگار هستی خداوندا هر موقع که خالصانه به تو روی اوردم تو ابرویم را خریدی در حالی که میتونستی رسوایم کنی

    من عاشق توام من تو را میپرستم و از تو هدایت می طلبم خدایا من از تو میخواهم که همیشه وجودت را حس کنم تو را حاضر و ناظر ببینم

    خدایا زندگی ام را به دستم داده ای تا هر گونه که بخواهم ان را خلق کنم

    میخواهم انقدر اعتماد به نفسم بالا رود که به این راحتی ها تن به انجام هر کاری ندهم کاری که منرا از تو دور می کند .

    میخواهم انقدر تو را بشناسم که تمام زندگی ام را از هر جنبه ای جوری کنم که تو از من راضی باشی نه دیگران

    ان گناه هم این بود که من به تو شرک می ورزیدم و چسبیده بودم به غیر تو که انجام فلان کار باعث عزت و احترام من میشه اما فقط شرک بود روی چیز دیگری حساب باز میکردم .

    حالا فقط تویی. وجودم تویی زندگی ام تویی نه انجام فلان کار خاص .

    خودم را به میسپارم لحظه‌ای مرا به خودم وامگذار

    همه ی شما را به خدا میسپارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: