روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 5

خداوند را سپاسگزاریم که پنجمین فصل از «روزشمار تحول زندگیِ من» را با هم آغاز می کنیم.

می توانید تجربه هایی را در بخش نظرات بنویسید که از پیگری و عمل به فایلهای روزشمار  داشته اید. این نوشته ها در طی زمان، تبدیل می شود به رد پاهای مسیر خودشناسی و رشد شما.

آغاز فصل پنجم

منتظر دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.


برای دیدن سایر فصل های «روزشمار تحول زندگی من» کلیک کنید.

476 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مینو برنی» در این صفحه: 1
  1. -
    مینو برنی گفته:
    مدت عضویت: 1273 روز

    سلام آقای بایرامی

    واقعا آفرین و هزاران احسنت به شما.

    هم برای نوشتن این کامنت‌ها و هم برای تعهدی که به خودتان دادید و شخصیت بهتری از خودتان ساختید و کیفیت زندگیتان را در تمام ابعاد بالاتر بردید.

    چند ساعت زمان برد تا توانستم تمام نکات ارزشمند این دو کامنت فوق العاده شما را بنویسم.

    نوشتم که هر روز بخوانم. چقدر زیبا نوشته‌اید که آنچه به من مربوط می‌شه عمل به هدایت و الهامات خداوند است.

    من چند مدتی است که سعی می‌کنم طبق هدایت خداوند عمل کنم. در اصل من هدف سال 1403 را این گذاشتم: سال شهودی‌تر و دریافت الهامات خداوند و عملی تر به هدایت خداوند.

    در اکثر مواقع هدایت‌های خدا را دریافت می‌کنم، اما متوجه نمی‌شوم، درک نمی‌کنم، طور دیگری عمل می‌کنم، بعد می‌فهمم منظور از آن الهام این بوده : که اینطوری عمل کنم، و کلی افسوس می‌خورم که چرا نمی‌توانم درک کنم این نشانه‌ها را !!

    نه اینکه تنبلی کنم در عمل،، ،،نه

    اصلاً متوجه نمی‌شوم منظور این الهام چیست؟

    و مورد دیگر اینکه وقتی از همه جا رانده و درمانده شدم رو به خدا می‌آورم و از او هدایت و کمک می‌خواهم.

    نمونه اش همین چند ساعت پیش. من کامنت شما را ساعت 1/5 نیمه شب. شب گذشته خواندم ، من اصلاً این موقع شب بیدار نیستم که به سایت سر بزنم ! چه برسد به اینکه کامنت بخوانم !! اما دیشب سرم درد می‌کرد و نتوانستم بخوابم و یک حسی بهم گفت برو لپ تاپ را روشن کن.

    نیمه شب کامنت شما را خواندم هر دوتا را ، بعد کمی حالم بهتر شد و رفتم که بخوابم .

    اما می‌خواستم کامنت‌های شما را یادداشت کنم.

    اسم فایل و اسم شما را یادداشت کردم تا صبح بیایم و همه را بنویسم.

    حالا امروز که خواستم بنویسم، هرچی گشتم کامنت شما را پیدا نکردم! به ترتیب امتیاز ،، به ترتیب تاریخ !! چند بار تمام صفحات را گشتم , بعد که خسته شدم، از خدا خواستم هدایتم کند.

    خدایا کامنت آقای بایرامی را به من نشان بده.

    بعد دیدم که من توی کامنت‌های لایو 35 دنبال اسم شما می‌گشتم ،(همین فایل قبلی که روی سایت بود)

    و یهو یک جرقه در ذهنم آمد که کامنت شما لایو 3 است، بلافاصله زدم و اولین کامنت ، مال شما بود.

    همیشه در همه کارهایم همینطور هستم. . بهتر است بگویم در تمام زندگی ام.

    دورهایم را می‌زنم، خسته می‌شوم و از همه جا بریده می‌شوم وتمام راه حل‌هایم را می‌روم و امتحان می‌کنم و جواب نمی‌گیرم بعد از خدا هدایت می‌خواهم.

    و بعد می‌بینم:

    این راه که از اول جلوی چشمم بود!!

    این مسیر را که چند بار رفتم و برگشتم !!

    این جواب چقدر ساده بود!!

    بعد هم بابت این همه تلاش بیهوده به هم می‌ریزم.

    شما چطور هدایت‌های خدا را متوجه می‌شوید؟؟. چطور از همان ابتدای کار دل به خدا می‌سپارید و از او کمک می‌خواهید؟؟ حتی وقتی که اشراف کامل دارید بر راه حل؟؟

    برایتان بهترین‌ها را. در بهترین زمان. و بهترین مکان. از رب العالمین آرزومندم.

    جمعه 31فروردین 1403

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: