روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 6

خداوند را سپاسگزاریم که ششمین فصل از «روزشمار تحول زندگیِ من» را با هم آغاز می کنیم.

می توانید تجربه هایی را در بخش نظرات بنویسید که از پیگری و عمل به فایلهای روزشمار  داشته اید. این نوشته ها در طی زمان، تبدیل می شود به رد پاهای مسیر خودشناسی و رشد شما.

آغاز فصل ششم

منتظر دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.


برای دیدن سایر فصل های «روزشمار تحول زندگی من» کلیک کنید.

170 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «وحیده» در این صفحه: 1
  1. -
    وحیده گفته:
    مدت عضویت: 2153 روز

    سلام استاد و مریم جون

    نکته ی خیلی مهمی که تو فایل گفتگو با دوستان الان نیاز داشتم مرور بشه این بود که باید یه ذره ذره حالمون خوب بشه تا به حال خیلی خوب برسیم، هی این فاصله فرکانسی یادم میره و میخوام زور بزنم و نمیشه

    خیلی عجول شدم

    وقتی خدا به راحتی خواسته هامو میده بهم برای خواسته های جدیدم عجله میکنم و هی میخوام از ذهنم کمک بگیرم، آخه دختر خوب مگه همین مرحله رو خودت بهش رسیدی که برای خواسته های بعدیت داری هول میزنی و فک میکنی و ایده و راهکار میدی

    انگار ذهن میگه خب خدا دستت درد نکنه ازینحا به بعدشو خودم بلدم، بعدشم که نتیجه معلومه عجله یعنی حس بد

    حالا یه چیز دیگه فهمیدم وقتی یکی به خودش مطمعنه و با اعتماد بنفس داره از خودش تعریف میکنه، حتی مثل همین قسمت که داشتید در مورد امریکا رفتنتون به راحتی حرف میزدین ذهن من مقاومت داره و بدش میاد ، انقدر که تعریف از خود تو ذهن من از بچگی بد تلقی شده

    ولی اگه یکی بیاد از بدبختی ها و مشکلاتش بگه ذهن من هیچ مشگلی نداره و هیچ حس بدی نمیگیرم

    این بده ولی همین که فهمیدم بازم جای شکر داره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: