روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 6

خداوند را سپاسگزاریم که ششمین فصل از «روزشمار تحول زندگیِ من» را با هم آغاز می کنیم.

می توانید تجربه هایی را در بخش نظرات بنویسید که از پیگری و عمل به فایلهای روزشمار  داشته اید. این نوشته ها در طی زمان، تبدیل می شود به رد پاهای مسیر خودشناسی و رشد شما.

آغاز فصل ششم

منتظر دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.


برای دیدن سایر فصل های «روزشمار تحول زندگی من» کلیک کنید.

170 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «اصغر و پرسیلا» در این صفحه: 6
  1. -
    اصغر و پرسیلا گفته:
    مدت عضویت: 1488 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    باسلام وعرض ارادت خدمت اساتید گرانقدروشمادوستان عزیزم درسایت توحیدی وصمیمی عباسمنش

    دوستان عزیز بعداظهرروز گذشته قصدکردم که حوالی عصرباهمسرعزیزم وپسرگلم ارمین بیایم کرمان پیش دیگر پسرگلم امیرمحمد که سرباز میباشد وهمچنین برای بازدید یک ملک

    بهشون گفتم که کاراتون راانجام بدین ساعت 8 به بعد بریم کرمان

    ارمین گفت میشه من نیام ؟

    گفتم براچی؟

    گفت تازه ازبندرعباس آمدم وکارعقب افتاده دارم ( ارمین دانشجوی فیزیک دانشگاه امیرکبیر میباشد که فعلا پیش ما هست)

    گفتم نه بهتراست که بیایی آنجا هم خونه خودمون هست وتوراحت میتونی بری اطاقت هرکاری داری انجام بدی

    مقاومت داشت

    همسرم گفت بذارازادباشه اگه دوست داشت بیاد

    امامن به طورعجیبی اصرارداشتم بیاد

    درنتیجه برای لحظاتی کنترل ذهنم روازدست دادم وبین من وهمسرم بعدازمدتها بگو مگو رخ داد آن هم با باتندی البته بیشترازجانب من

    اصلا خودم هم تعجب کرده بودم چرادارم این حرفهای بی ربط رومیرنم

    انگارنجواها فرصت پیداکرده بودند تا به نوعی ازمن انتقام بگیرن

    اماخوشبختانه خیلی سریع درعرض چنددقیقه افسارذهنم رودردست گرفتم وموقع نهارسعی کردم فضاروتلطیف کنم وبدون اشاره به صحبتهای چنددقیقه پیشم بحث جدیدی روباارمین جان بازکردم

    ارمین ساعت 6رفت باشگاه وهمسرعزیم هم بعداز تعطیل شدن موسسه آمدن خونه ومن همان موقع ازخداطلب بخشش کردم بخاطر رفتارناشایستم درچندساعت قبل

    گفتم من خودم رومی‌بخشم چونکه خدامنوبخشید

    دلم آرام شد وهمه چیزوسپردم به خدای خوبم

    لازم به یادآوری است من اززمانی که دراین مسیرالهی هستم هرزمان که به‌هردلیل کنترل ذهنم روازدست میدم هرچندکوتاه وحسم بدمیشه خداوند وجهان خیلی سریع به طورعجیبی پس گردنی میزنه که حواست باشه داری ازمسیرخارج میشی ها

    خلاصه ارمین هم قرارشد بیادبعدازآماده شدن سه نفری ازخونه باماشین خوشکلم حرکت کردیم هنگام خروج از یکی به اخرین میدان شهر به سمت کرمان درحال حرکت بودیم البته باسرعت تفریبابالا دقیقا در ابتدای دایره میدان یک مرتبه یک موتوری بدون چراغ بادوراکب مثل عجل جلوما سبز شدند

    درکسری ازثانیه ترمزکردم وتلاش کردم مسیرم رومنحرف کنم تا باآنها برخوردنکنم

    همسرم فریادزد خدایا کمک کن

    مواظب باش زدی بهشون !!!!!

    خودم هم یک لحظه گفتم تمومه زدم

    اماخدای مهربانم حی حاظربود

    الله اکبربه بزرگی خدا

    همان لحظه یادصحبتهای استادافتادم

    که بارها ازایشان شنیده ایم که میگن

    هیچ برگی بدون ازن خدا ازدرخت نمی افته زمین

    بازم یادصحبتی ازاستادافتادم که فایلی همین چندروز پیش ازشون گوش کردم که می گفتند

    خداهمیشه مواظب مون هست چقدربرامون اتفاق افتاده هنگام رانندگی با اختلاف یک سانت یایک لحظه جلو عقب شدن ازیه اتفاق ناگوار جلوگیری کرده خداست که داره همه چی رو مدیریت میکنه

    به شرط اینکه اگربه او توکل کنیم وفقط روخودش حساب کنیم وفقط از اوکمک بخواهیم

    خدایابی نهایت شکرت که این حادثه روازمن دورکردی

    خدایاشکرت که اینقدرزمانبندی ات دقیق بود که اجازه ندادی تامن باموتورسیکلت وراکبین ان برخوردکنم

    خدایاشکرت که بازهم به من یاداوری کردی که حواسم باشه حق ندارم حتی یرای دقایقی کوتاه کنترل ذهنم روازدست بدم وحسمو بدکنم

    خدایاشکرت که تورادارم

    خدایاشکرت که همیشه حافظ ونگهدارمون هستی.

    خدایاشکرت

    خدایاشکرت

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  2. -
    اصغر و پرسیلا گفته:
    مدت عضویت: 1488 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    بنام خداوند بخشنده بخشایشگر

     سلام وصدسلام وهزاران درود براستادعباسمنش عزیز استادشایسته نازنین وهمه دوستان گلم درسایت عباسمنش

    خدایاشکرت که بازهم به من فرصت دادی ومنولایق دونستی تاردپای دیگری ازخودم دراین جمع الهی وصمیمی داشته باشم .

    ابتدابرخودواجب میدانم که روز وهفته گرامیداشت مقام معلم ،مربی واستادرابه شمااساتیدگرانقدر وسایر معلمان واستادان حاضردراین جمع صمیمی راتبریک عرض نموده وازدرگاه ایزدمنان بهترین‌ها رابراتون ارزودارم.

    موضوع سلسله فایلهای گفتگوی استادعباسمنش بااستادعرشیانفر

    “قدرت ومعجزه حس خوب”

    حضرت مولانا :

    خوش باش که هر که راز داند

    داند که خوشی خوشی کشاند

    شیرین چو شکر تو باش شاکر

    شاکر هر دم شکر ستاند

    شکر از شکرست آستین پر

    تا بر سر شاکران فشاند

    تلخش چو بنوشی و بخندی

    در ذات تو تلخیی نماند

    گویی که چگونه‌ام خوشم من

    گویم ترشم دلت بماند

    گوید که نهان مکن ولیکن

    در گوشم گو که کس نداند

    در گوش تو حلقه وفا نیست

    گوش تو به گوش‌ها رساند

    دوستان عزیزم میخواهم ازتجربه خودم درمورد موضوع گفتگوی استادبااقای عرشیانفریعنی احساس خوب وحس خوب بگم.

    ازسال 98 که خداوند رحمان دوستم داشت ومنو به این مسیرالهی ونورانی هدایت کرد و به لطف الله مهربان وبااموزه های استادنازنین مسیرزندگی ام درتمامی حوزه هابه کلی تغیرکرد.

    باعنایت به اموزههای استاد عباسمنش داشتن احساس خوب ودرحس خوب بودن درهرشرایطی اولویت اولم میباشد ودراین رابطه تلاش میکنم تاروزبه روز پیشرفت کنم ودرک بهتر وقوی تری ازمعجزه “حس خوب” داشته باشم ودراین راستا بیشتردرسایت فایلهاومطالب با موضوع توحیدعملی ، سپاسگزاری ،کنترل ذهن ،تمرکز برنکات مثبت وکنترل ورودیها کارمیکنم

    وبه قول استادنازنین دارم تلاش میکنم که به این درک برسم واین مفهوم رودرک کنم که اقا خطر دست کردن درپریز برق ودست کردن دراتیش رامترادف کنم بااحساس بد.

    دراین راستا از تازه ترین تجربه خودم براتون بگم.

    ماجراازاین قراراست که من حدود10روز پیش به یک تضاد برخوردم که ریشه واساس آن مسائل مالی بود یه خورده کم پول شده بودیم واین موضوع به شدت ذهن منو درگیرکرده بود که ممکن است تاواریزحقوق ماه جدید ازپس هزینه‌های جاری زندگی برنیام بطوریکه این موضوع یک شب خواب آرام رااز من گرفته بود وصبح بااحساس بداز خواب بیدارشدم اینهم یاداوری کنم که درطول شب باگوش دادن به فایلهای قرآنی استاد تلاش میکردم که ازاین مخمصه نجات پیداکنم اماکارسازنبود.

    برحسب عادت همیشگی اول صبح رفتم برای دوش گرفتن ودرحمام به طور عجیبی انگشت شصت دست چپم روباتیغ خودتراش بریدم به طوریکه خون بند نمی آمد ودوش گرفتنم نیمه کاره موندوسریع اومدم بیرون تا فکری به حالش کنیم.

    به همسرعزیزم که باهم دراین مسیرهستیم گفتم ببین خدا چقدرزود پس گردنی زد وبه من هشداردادکه پسردوباره رفتی جاده خاکی حواست هست؟!!!

    همسرم گفت مگه چی شده ؟ براش تعریف کردم وکلی به من ایراد گرفت که داری ناشکری می‌کنی ببین چقدر خدابه ما نعمت داده آنوقت توداری به این موضوع بی اهمیت فکرمیکنی وحستو بدمیکنی.

    دقیقا همان گفته استاد درفایل اول گفتگو بااقای عرشیانفرواقعا نامردی کردم

    ناسپاسی درشرایطی که اوضاع واقعا خوب است من وخانواده درسلامتی کامل هستیم ارامش واسایش فوق العاده ای برزندگیمون حاکم وجاری است من وهمسرعزیزم زندگی عاشقانه ای داریم دخترگلم وپسران گلم خوشبخت هستند ودرجای درست خودشون هستن دامادی دارم که انگار پسری است برام نوه عزیزی دارم که قددنیا دوستش دارم ازنظرمالی هم اوضاع عالی است خانه دارم ماشین دارم ملک دارم ازهرکدام دوتاحقوق خوب خانوادگی شغل دوم داریم

    اگربخوام ادامه دهم ازحوصله دوستان خارج است.

    پس نتیجه گرفتم بایدبیشتر کارکنم تانجواهای شیطان راخاموش کنم

    وفقط صدای خدارابشنوم

    البته من هرزمان به هردلیلی حسم بدمیشه این ترس دروجودم شکل میگیره که همین الان است که دوباره یه بدبیاری تازه نصیبم بشه وخیلی حواسم هست که زود خودمو جمع جورکنم.

    خلاصه بعدازپانسمان انگشت شصت خوشکلم وخوردن صبحانه خوشمزه وعالی کلی باعزیزدلم راجع به مباحث قانون صحبت کردیم وتلاش داشتم که هرچه سریعتر حالموخوب کنم وبعدامدم سایت سرزدم که دربخش” روزشمارتحول زندگی من فصل پنجم” بافایل جدید واولین قسمت گفتگوی استاد بااقای ارشیانفر باموضوع ” قدرت ومعجزه حس خوب” روبرو شدم بلافاصله فایل رودانلودکردم وچندین بارگوش کردم انگارخدااستادرامامورکرده بود تابامن صحبت کنه درست موضوعی که من درگیرش بودم مطرح شده بود خیلی فکر کردم وگفتم ببین پسرخوب خداخیلی هواسش بهت هست پس اینو غنیمت شمر تو قطعا لیاقت داشتی که به این مسیرالهی هدایت شدی پس جدی ترباش.

    سپس مشغول خوندن کامنتهای دوستان عزیزم درسایت شدم ودراین چندروز گذشته تمام قسمتهای گفتگوی استاد بااقای ارشیانفرراگوش کردم وکامنت خوندم و اگاهانه تلاش کردم تاتمرکز وکانون توجه ام روازروی این موضوع ناخواسته بردارم وشکرخداکم کم موفق شدم فرکانسم رابهبود بدم وبه ارامش برسم.

    تااینکه شب گذشته پسرگلم که درتهران دانشجو میباشد به مبلغی پول نیازداشت من وعزیزدلم کارتهای بانکی مون روچلوندیم ومبلغ موردنظررابااحساس خوب وبدون نگرانی که پولمون تموم میشه واریز کردیم.

    باورتان نمیشه هنوز به 10 دقیقه اززمان واریزی نگذشته بود که عزیزدلم باشور شوق فراوان فریاد زد که پول به کارتم واریز شد دقیقا دوبرابر مبلغی که ماچنددقیقه پیش واریز کرده بودیم تعجب کردیم خدایا این وقت شب این پول ازکجا امد؟!!!

    پس از بررسی متوجه شدیم که این واریزی ازطرف اداره بوده ( من بازنشسته وزارت کشورهستم همسرعزیزم دبیر هستن وهمزمان خانوادگی موسسه اموزش نیمکره راست مغز برای بچه های نازنین داریم)

    این احساس خوب وحال خوب ادامه داشت تا اینکه امروز ظهر عزیزدلم باکلی کارت هدیه کادو وگل ازموسسه امدند که خانواده‌های محترم بچه های نازنین موسسه مون به مناسبت روزمعلم وروزمربی هدیه داده بودند

    خدایاشکرت

    خدایاشکرت

    خدایاشکرت

    احساس خوب = اتفاقات خوب

    احساس خوب= اتفاقات خوب

    این است قانون جهان هستی.

    اینجا درحضورهمه شماسروران گرامی متعهدمیشوم ومی پذیرم که خودم هستم باافکارم وکانون توجه ام اتفاقات یک لحظه بعد زندگی ام راخلق میکنم پس تعهد میدهم درلحظه لحظه زندگی ام باکنترل ذهن وکنترل ورودیهایم کانون توجه وتمرکزم برروی نعمتهایم ،سلامتی ام نکات مثبت زندگی وزیبایهای زندگی ام گذاشته ونجواهای شیطان راخاموش کنم وباورها والهامات خداوند رادردلم زنده نگه دارم تابتوانم درهرشرایط وموقعیتی ذهنم راکنترل کنم ودراحساس خوب پایداربمانم 

    زیرا باور ویقین دارم که

      احساس خوب   =  اتفاقات خوب

      احساس بد      =  اتفاقات بد.

    خدای مهربانم دلم را به تو میسپارم

    تا از عمق جانم بزدایی هر چه حائل است بین من و خودت  هر چه مرا دور میکند ز تو.،  همه آنچه از منیت و نواقصم در من است را از من بگیر، و ببخشای بر من از عشق و الطاف بی پایان خودت، چنان همیشه که بخشیده ایی  مرا رها ساز از بند هر چه غیر خوبی و نیکی در وجودم هست  و پر کن خالی درونم را با عشق ناب الهی خود که جز این نتوانم نیک بمانم و مهر بیفشانم

    مهربانا هزاران شکر که در کنارمان هستی و قرار و آرام دلهای بیقرارمان جز تو چه جوییم و جز تو که را خوانیم که همه تویی و جز تو همه هیچ، خداوندا… لحظاتمان را قرین رحمت و مهربانی ات بفرماو ما را در ادامه راهمان تنها مگذار که یک لحظه بی تو ویرانی دنیاییست.

    خدایا بارالها معبودا

    به من ایمانی همچون ایمان ابراهیم،موسی، محمد، یوسف ،مریم،زینب و… عطافرما

    امین یارب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 64 رای:
  3. -
    اصغر و پرسیلا گفته:
    مدت عضویت: 1488 روز

    بانام خدای مهربانیها

    باسلام وعرض ارادت حضورسرورگرامی جناب آقای بردبارعزیز

    خدایاشکرت که دراین جمع صمیمی وتوحیدی حضوردارم وبادوستانی امثال شما همنشین وهم کلام هستم

    خدایاشکرت

    بسیارسپاسگزارم ازابرازلطف ومحبت جنابعالی

    علی آقای عزیز بسیاردلتتگتان شده بودم احساس میکردم مدتی است حضورگرمتون درسایت کم رنگ شده که شکرخدادوباره چشممان به جمالتان وقلم شیوایتان روشن شد

    الحق وانصاف خداخیلی دوستمون داشت که به این مسیرالهی وبهشتی هدایت شدیم وبه قول شما مسیری که به لطف خدای رحمان و به همت والای استادسیدحسین عباسمنش دوره کامل شدن وتکامل مااست درهمه جنبه های زندگی وبرای بهترزندگی کردن

    انصافا حیف است ازاین مسیرالهی بهره لازم رانبریم

    مجددا تشکرمیکنم ازلطف شما وازدرگاه ایزدمنان بهترین‌ها رابرای جنابعالی وخانواده محترم آرزو دارم

    همیشه درپناه حق برقرارباشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    اصغر و پرسیلا گفته:
    مدت عضویت: 1488 روز

    بنام خدا

    سلام مجدد حضورشمادوست عزیزشیرازی وهمه شیرازی های باصفا

    فراموش کردم

    15اریبهشت روز” شیراز” بر شماوهمه شیرازیهای نازنین وهمه هموطنان ازجمله اهالی شعروادب مبارک باد

    شهر ما شهر گل و شعر و شعوره

    شهر ما جوی آدموی پر شر و شوره

    اولش دروازه قران که برم در بهشته

    ییه برش سعدی و حافظ او برش رشک بهشته

    ییه برش باغ قوام مچدنو مچدجولا

    وسطش شاهچراغ نگین بهشته

    شهر ما اگرچه ییه تکه ای از خاک زمینه

    عاموای خوب نگاش کنی تکه‌ای از خاک بهشته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    اصغر و پرسیلا گفته:
    مدت عضویت: 1488 روز

    بانام خدای زیبایها

    باعرض سلام ووقت بخیرحضورشمادوست هم فرکانسی وهمراه سرکارخانم پهلوان نازنین

    بسیارممنونم ازابرازلطف ومحبت شما

    امیدوارم درمسیرزندگی همواره مشمول الطاف الهی شویم وخداوند رحمان مارا انی به خودمان وامگذارد

    واین مسیرزیبا والهی را باقدرت ادامه دهیم

    امین یارب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    اصغر و پرسیلا گفته:
    مدت عضویت: 1488 روز

    بنام خداوند وهاب

    باسلام خدمت شمادوست همفرکانس جناب نیکزاد عزیز

    خداوند رابی نهایت سپاسگزارم که دراین جمع توحیدی وصمیمی حضوردارم وبیشتراوقاتم رادراین جمع الهی وصمیمی سپری میکنم

    بسیارتابسیارخرسندم که کامنت اینجانب موردتوجه وعنایت حضرتعالی قرارگرفت

    امیدوارم که خداوند رحمان به همه مالیاقت بندگی اش راعطاکند ومارا جزبندگان مخلصش قراردهد

    امین یارب العالمین

    به رسم ادب برخودواجب دانستم که تشکرکنم ازابراز لطف ومحبت جنابعالی هرچند باتاخیر چندروزه

    ازدرگاه ایزدمنان بهترین‌ها رابراتون آرزو دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: