خداوند را سپاسگزاریم که ششمین فصل از «روزشمار تحول زندگیِ من» را با هم آغاز می کنیم.
می توانید تجربه هایی را در بخش نظرات بنویسید که از پیگری و عمل به فایلهای روزشمار داشته اید. این نوشته ها در طی زمان، تبدیل می شود به رد پاهای مسیر خودشناسی و رشد شما.
آغاز فصل ششم
منتظر دیدن رد پای شما در این قدم از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.
بنام خدای مهربان
.
من واقعن دارم با تک تک سلول هام بودن خداوند رو در کنار خودم احساس میکنم
فکر کن تو ستاره قطبیم صبح نوشتم
*خدایا امروز با من صحبت کن و بمن یاداوری کن که همیشه بامنی و هوامو داری
از صبح سرکار بودم و دیگ امروز تصمیم گرفتم زودتر بیام خونه
موقع برگشت دقیقا ماشینی برام واستاد که این اهنگ رو میخوند :
پیشم هیشکی نبود تو بودی یروز هیچی نبود تو بودی عاشقی رو قشنگ بلدی مثل این ادما نبودی.
.
.
تو رفیق شیش منی هرجا برم پیش منی
واسه حال خوش من هعی به همه رو میزنی
پای قولاتی همیشه زیر حزفات نزدی
دیگ موندم چی بگم بت بس که با معرفتی……
پیشم هیشکی نبود تو بودی
یروز هیچی نبود تو بودی
عاشقی رو قشنگ بلدی
مثل این ادما نبودییییییی.
.
.
خدای من اهمگ بعدیم داشت میگفت همیشه مثل سایه پیشتم
یاد روزایی افتادم که از صفر شروع کرده بودم
بعد شرمنده شدم
گفتم بیخیال هراتفاقی که افتاده اصلا محم نیست
بیا درسشو بگیرم و دیگ بیشتر از این ادامش ندم
رسیدم خونه انگار یچیزی درونم بود ک نمیدونستم
احساسم رو نمیفهمیدم
از خودم پرسیدم چته عزیزم؟
بعد که یکم صحبت کردم دیدم اصلا بحث اون اتفاقی ک افتاده نیست
بحث اینه ک من تمرکزم روی نقاط منفیم رفته و دارم مدام با خودم میگم این همه رو خودم کار کردم بازم همونجوری ام!
گفتم ن الان سوالم رو باید درست و واضح بپرسم و اجازه بدم که خداوند به سوالم جواب بده
●خدایا چجوری روی خودم کار کنم که بیشتر تغییر کنم؟
نتایج بهتری بگیرم؟
.
همین ک اومدم تو صفحه کامنت دوست عزیزم اقا سعید رو دیدم خوندمش و گفتم چقدر زیباست دیدگاهشون
سوالم رو پرسیدم و تمرکزم رو میخام بزارم روی ویژگی های مثبتم
واقعن واقعن واقعن سپاسگزارم از خدای مهربان
امیدوارم بتونم تو زندگیم هرروز بهتر و بیشتر رو خودم کار کنم
دوستتون دارم
به به به سلام به خاهر قشنگم خاهر روست داشتنی من پاکیزه عزیزه دلم
چقدر خوشحال هستم که کامنتت رو میخونم
بهت افتخار میکنم
میدونی کی این حرفارو میزنه؟
کسی که رو دوره احساس لیاقت کار کرده
میدونی من ی شب دورهمی با آزاده جان داشتیم اونشب خیلی خسته بودم از 5 صبح تا 7شب سالن بودم پراز مشتری بود و اونشب من تو 5دقیقه اول دورهمی خابم برده بود و خلاصه شب ساعت 2 بود بیدار شدم هندزفری تو گوشم بود خابم برده بود
دستمو گذاشتم رو لپام خودمو بغل کردم و با عشق قربون صدقه خودم رفتم و گفتم دورت بگردم که خابیدی فدای سرت ازاده جان وویسو میزاره تو کانالش و با چنان عشقی خابیدم که نگوووووو
این عشق رو زمانی میفهمی که کارکرده باشی رو خودت
واقعن بهت افتخار میکنم
این کنترل ذهنی ک تو انجام دادی اینقدر قویه که مطمعن باش خیلیی زود از ی راه اسونتر میری امریکا
بهت قول میدم
واقعن خوشحالم که اینجایی بهت افتخار میکنم برای اینقدر لذت بردن از زندگیت
بخدا هیچکی مثل خودت نمیتونه رفیقت باشه
من عاشقتم دختر قوی
من عاشقتم دختر زیبا
من عاشقتم دختر خدا
روز دختر هم بهت تبریک میگم
من دیروز برای خودم کادو خریدم
بینهایت لذتبخش بود برام
فقط ماییم که میتونیم با کانون توجهمون حالمونو خوب کنیم
محم نیست اون بیرون چخبره
خیلییییس دوستتتتتت دارممممممممم
انشالله با کلیییی نتیجه میایی و مینویسی خیلی زود
درپناه خدای توانا باشی