روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 6

خداوند را سپاسگزاریم که ششمین فصل از «روزشمار تحول زندگیِ من» را با هم آغاز می کنیم.

می توانید تجربه هایی را در بخش نظرات بنویسید که از پیگری و عمل به فایلهای روزشمار  داشته اید. این نوشته ها در طی زمان، تبدیل می شود به رد پاهای مسیر خودشناسی و رشد شما.

آغاز فصل ششم

منتظر دیدن رد پای شما در این قدم  از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.


برای دیدن سایر فصل های «روزشمار تحول زندگی من» کلیک کنید.

170 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «معصومه السادات طیبی» در این صفحه: 1
  1. -
    معصومه السادات طیبی گفته:
    مدت عضویت: 1208 روز

    سلام خدمت همراهانم علی الخصوص استاد بزرگوارم وعزیز دلشون مریم بانو

    خداروشاکرم که در مسیر هدایت قرار گرفتم .من نزدیک 13 سال تو مدرسه ای مدیر و معاون بودم و انگار هر روز یکی بهم تلنگر میزد خسته نشدی از این زندگی تکراری تو باید تغییر کنی ویه روز همه چیز دست بدست هم دادن و من استعفامو نوشتم و افتادم تو بررنامه های آموزش معنوی از اساتید مختلف .الان آرامش دارم .الآن حالم عالیه . الان هر لحظه شکرگزار خداوندم.شکر گزارم که خودمو از ماتریکس رها کردم.شکرگزارم با خدام راحتم و الان میفهمم که اونروزی هم که سر کار بودم این شهمودم بوده که بهم الهام میکرده بسه دیگه بیا بیرون .خدا در همه حال باهامون هست حتی وقتی زیبایی طلوع و غروب رو میبینیم.حتی وقتی سحرگاه چشماتو باز میکنه و میخواد باهاش عاشقی کنی.و حالت عالی میشه.الان عاشقی من باهاش یه جوریه که اشک از چشمام جاری میشه و فقط میخوام تو تنهایی باشم و تو طبیعت .استاد عزیزم جوریه که هر لحظه بجای آهنگ ماشین فقط وویسهای شما رو گوش میدیم .اکثر دوره هاتون خریدم اما بقول دخترم وقتی دو روز میگذره خمار وویسهاتون میشیم و میگیم عباس خونمون افتاده .فقط میتونم براتون آرزوی خیر و برکت و ثروت و شادی کنم و بگم حسودی میکنم براتون که انقدر با خداتون صمیمی هستین .بقول خودتون من فقط میخوام چطوریش با خودشه.حالم عالیه .دوستتون دارم از ته دلم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای: