https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/08/abasmanesh-1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-08-19 05:41:052025-06-03 06:12:20روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 7
90نظر
توجه
اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
گزارش وضعیت سیاره‌ای به نام زمین، از جانب ناظر جهان نور
من نورآوا هستم، یکی از ساکنان جهان نور، امروز برای اولین‌بار پا بر سیاره ای گذاشتم که در آن موجوداتی به نام انسان زندگی میکنند. آن‌چه دیدم، برای من سرشار از شگفتی بود، و راستش را بخواهید خیلی دلم خواست که انسان باشم، شاید هم یک روزی در جسمی مادی مهمان زمین شوم.
اینجا همه‌چیز می‌روید
ذرات ریز که تعداد و انواعشان برای هیچکس قابل شمارش نیست، در زیر خاک با نوری که از آسمان می‌تابد، تبدیل به درختانی عظیم می‌شوند که میوه می‌دهند، سایه می‌سازند، و نفس را تازه میکنند. زمین به طور بی‌وقفه می‌زاید، می‌پرورد، می‌بخشد.
آب، این مایع درخشان و زنده، از دل کوه‌ها می‌جوشد، در آسمان پرواز می‌کند، دریاها را می‌آراید، و جان هر چیز را سیراب می‌کند.
به راستی این یک جادو و مجیک است، آنرا بر هرجا قرار دهی، سرسبز و پر می شود از گونه های جانوری.
انسان خالق
در هر سوی این سرزمین، حرکت هست.
انسان‌ها با دستانی پرتوان می‌سازند و با ذهنی سرشار از ایده و الهام، می‌آفرینند، می‌نویسند، می‌خوانند، و عشق را با صدا، تصویر، لمس و نگاه به هم هدیه می‌دهند.
صدا دارند، زبان دارند، خنده دارند، اشک دارند.
چه نعمتی‌ست این احساس، که جهان‌های درونشان را با یک واژه به جهان بیرون می‌آورند.
من اینجا خدایانی را دیدم که با افکار و احساساتشان می آفرینند.
هر انسانی یک خورشید است، با نوری خاص.
خانه‌هایشان پر از رنگ است.
ماشین‌ها در خیابان‌ها می‌رقصند.
صنایع، بازارها، غذاها، هنرها…
همه نشانه‌های بی‌پایانی هستند از یک اصل جاودانه:
فراوانی، طبیعتِ این دنیاست.
این سیاره، خانه‌ی نعمت‌هاست.
و انسان‌ها، اگر چشم دل بگشایند، خواهند دید:
در دریای بی‌پایان نعمت‌ها زندگی میکنند.
فقط کافی‌ست به جای نگاهِ جست‌وجو برای ترس
با نگاهِ کشفِ نور ببینند، با نگاهی خداگونه.
دوست دارم بگویم که ای انسان! ما در جهان نور، شما را تحسین میکنیم
شما وارثان خدایی هستید که هرگز نمی‌کاهد،
فقط می‌بارد و می‌بارد و می‌بارد…
چند روز بعد
گزارش دوم از زمین
اکنون چند روزی‌ست که در این سیاره‌ی زنده و جاری، میان مردمانش راه می‌روم، نگاه میکنم، لمس میکنم، و همچنان شگفتی در جانم می‌جوشد.
من از شهرها عبور کردم. از خانه‌ها، مغازه‌ها، کوچه‌ها و خیابان‌ها…
دیدم که این موجودات، خالق‌اند. نه به معنای مجازی، بلکه در واقعیت.
آنها از “هیچ” چیزهایی می‌سازند که زندگی را زیباتر، آسان‌تر، و دوست‌داشتنی‌تر می‌کند.
در هر کوچه‌ای، اثری از خلاقیت می‌درخشید.
روی دیوارها، روی لباس‌ها، در نوع راه رفتن، در خوراک‌هایی که با دست‌های پرمحبت‌شان آماده میکنند.
آیا می‌دانید روی این زمین چند میلیون طعم متفاوت وجود دارد؟ و برای هر طعمی بی نهایت منبع نا محدود نعمت که به خاطر قانون زایش هرگز پایان نمی پذیرد.
هر لقمه‌ای نه تنها یک نعمت، بلکه دنیایی کوچک از فراوانی است.
من انسان‌هایی را دیدم که با یک «کلام»، دیگری را از عمق تاریکی بیرون می‌آورند.
با یک لبخند، روزی را به خورشید بدل میکنند.
و با یک نگاه، روح دیگری را نوازش می کنند.
چه ثروتی بالاتر از این تواناییِ خداگونه؟
در میان ابزارهایشان، وسیله‌هایی یافتم که مرزهای فیزیکی را می‌شکند و من دیگر نمی توانم بگویم جهان مادی، اینجا همه چیز فرکانس است، فقط شکل آن فرق می کند.
از شهری به شهری، از قاره‌ای به قاره‌ای، و حتی از قلبی به قلبی دیگر، پیام می‌فرستند.
ارتباط، در اینجا یک موهبت همیشگی‌ست.
و شگفت انگیزترین آن ارتباط بین فرکانس های انسان و جهان است.
اینجا هر لحظه با یک دنیای جدید مواجه هستم، با هر درجه تغییر دیدگاهِ هر انسانی، در هر جای زمین دنیای جدیدی خلق می شود، نه تنها بر روی زمین بلکه در آن سوی کیهان براب خلق ستاره ای جدید…
دیدم که چطور لباس‌های رنگارنگ‌شان، بازتابی‌ست از روح‌های پرنقش‌شان.
دیدم کودکان‌شان چطور با یک برگ، یک چوب، یک خیال… جهانی تازه می‌آفرینند.
و این یعنی: خلاقیت، در ذات‌شان جریان دارد.
من صدای پرندگان را شنیدم، که بی‌دغدغه می‌خوانند
صدای خنده‌هایی که از پنجره‌ها بیرون می‌ریخت
بوی نان تازه را حس کردم…
و فهمیدم:
فراوانی فقط در چیزهای بزرگ نیست؛
در همان لحظه‌های کوچک، زیبا و ناب است که فراوانی فریاد می‌زند:
من اینجام، همیشه بودم و همیشه خواهم بود.
آری، آنها هنوز نمی‌دانند چقدر غنی‌اند…
چون ذهن‌شان را با صداهایی پر کرده‌اند که «نداشتن» را زمزمه می‌کند
در حالی‌که در دل‌شان، آسمانی‌ست که هیچ‌وقت ته نمی‌کشد.
شاید آمده‌ام تا فقط یادآوری کنم:
هر نفس شما، نشانه‌ای از وفور است
هر رابطه‌تان، دریچه‌ای به بهشت است
هر اندیشه‌تان، بذر جهانی جدید است
و اگر فقط لحظه‌ای، با همان چشمی که من میبینم ببینید…
جهان‌تان تبدیل به بهشت خواهد شد. همین حالا. همین‌جا.
گزارش سوم رو با شعف و شکرِ عمیق مینویسم.
گزارش سوم از زمین | درباره‌ی ذات خَلق و وفورِ بی‌پایان
در این روزها، چیزی در جانم بیدارتر شده
حسی که می‌گوید: این جهان، فقط برای “بودن” ساخته نشده، برای “شدن” آفریده شده.
نه یک‌بار، بلکه بارها و بارها.
هر لحظه، یک دعوت است برای خلق دوباره.
من نگاه کردم
و دیدم که حتی دانه‌ای که در دل خاک می‌افتد
اگر قطره‌ای نور و نَم بگیرد
با تمام قدرت
خودش را به سمت آسمان می‌کشد…
این یعنی ذات آفرینش، رو به افزایش است نه توقف. نه کم شدن.
انسان‌ها
این مخلوقات شگفت
چیزی در وجودشان هست که حتی وقتی ویران می‌شوند
باز هم دست به ساختن می‌برند.
در آنها جوهره‌ای وجود دارد که از دل تاریکی هم، نور می‌زاید.
من دیدم که چگونه یک فکر
به محصولی و به دنیایی تازه تبدیل می‌شود
چگونه یک رؤیا
به ساختمانی
به ترانه‌ای
به کتابی
به مسیری جدید بدل می‌گردد
حسِ شعر دارم اینجا
کاش خدا مرا فرشته‌ی سرودن می کرد
فرشته ای که فراوانی و زیبایی را می سراید
خدایا مرا ببخش که درک نکردم که چرا گفته ای:
فتبارک الله احسن الخالقین
مرا ببخش اگر به اندازه ارزنی، از جانم گذشته که چرا سجده بر انسان؟
چرا اشرف مخلوقات؟
یا اصلا چرا آسمان به آن بزرگی را داری، ولی آنقدر به زمین و زمینی ها توجه داری
انسان
انگار جهان، از آنها می‌خواهد فقط فکر کنند… تا خودش راه را برایشان باز کند.
دیدم که وفور، مثل جریان یک رودخانه است
نه منتظر اجازه‌ی کسی‌ست
نه با کمبود می‌جنگد
فقط جاری‌ست
فقط خلق می‌کند
و هر که به آن متصل شود
خود به سرچشمه‌ای بدل می‌شود
و عجیب اینکه، هرچه بیشتر بدهند
بیشتر دارند
هرچه بیشتر ببخشند
بیشتر می‌گیرند
و هرچه بیشتر مصرف شود بیشتر می شود
و
این، قانون اینجاست:
وفور، خودش را با دادن زنده نگه می‌دارد.
حتی در خلوت‌ترین بیابان‌ها، نوعی از حیات هست.
حتی در سکوت، نوعی از موسیقی جریان دارد.
و حتی در رنج، بذر نوری هست که می‌خواهد شکوفا شود.
ای انسان!
تو بر جهان مِهرِ خداوندی داری
هر وقت اراده کنی، از “هیچ” جهان می‌آفرینی…
تو شبیه خدایی هستی که فقط کافی‌ست بخواهی
و هستی برای خواستنت
به پا می خیزد
در قلب تو
انبوهی از ایده‌هاست
انبوهی از مهربانی
انبوهی از امکاناتی که فقط با تصمیم تو
واقعیت می‌شوند
و این است رازِ بزرگ این جهان:
فراوانی، پایه‌ی هستی‌ست
و
آسانی ذات آن
و تو، یکی از خالقان اصلی‌اش هستی
— پایان گزارش سوم از مهمانی که عاشق زمین و انسان شد و آرزو کرد ای کاش انسان بود.
سلام من چند هفته بود دنباله این فایل بودم و سپاسگزارم به خانم شایسته و سید حسین از بابت این سیستمی که اینجا براش تلاش میکنن و بی نهایت سپاس از بابت این آگاهی هایی که من چند هفتس دارم هرچی این ریشه هارو سرچ میکردم پیدا نمیکردم حتی تو سایته خودمون دید بیرونه سایت که هیچی و تا امروز دیدم رویه سایت جلویه چشمام هست
خیلی ممنون وسپاسگزارم از بابت این فایل ارزشمند که بارها باید گوش داده بشه و من بعده این همه سال تو سایت بودن هنوز این ترمز رو داشتم که اینو نمیشه خدا نمیخاد یا نه من هنوز مطمعن نیستم این خواسته جهانه هستی باشه که من نمیگیرم و به قوله سید این بزرگترین ترمزه و قبله این فایل ناخوداگاه دستم خورد و فایلی که سید سوال هارو میگه که چرا با وجود تلاش فراوان نتیجه ای حاصل نشده یا نمونه هایی که در زمان کمتر و راحتر نتیجه گرفتن و فلان
و بعدی که سید گفت این رسالت و فلان چقدر این باور های مخرب و عمیق در ما شکل گرفته همه و همه مثلا آگاهی بوده در صورتی که من میگفتم چرا از 20 سالگیم به بعد اینقدر سختیا و مشکلاتم بیشتر شد با اینکه میگفتم آگاهیم بیشتر شده
و برایه همین باور های مخرب و سنگین کردن وزنه هاییی که به دوش میگیره آدم و زندگی رو سخت میکنه به خودش
اینقدری واضح و رسا و دلنشین صحبت میکنید که دوست دارم هزاران کیلومتر رانندگی کنم و فایلهای شما رو گوش کنم و ندونم کی به مقصد میرسم
تمرینات و فایلهای شما مثل مسکن عمل میکنه و عمل کردن به فرمایشات شما این تسکین رو ادامه دار میکنه
استاد عزیز ، یکی از بزرگترین نواقص شخصیت من این بود که شوخی های نا ب جا میکردم و پس از مدتی ارتباطم با اون شخص به هم میخورد و تمام تقصیرات رو هم گردن طرف مقابلم می انداختم ، جدیدا دارم میفهمم که خدا حواسش به همه ی جنبه های زندگیم هست و این نقص خیلی خیلی کم رنگ شده و میبینم که چقدر ارامش به زندگیم برگشته ، عزت و احترامم زیاد شده ، حال دلم خوبه چون سر چیزای بیخودی نمیجنگم و اگر هم طرف مقابلم رفتارش بد باشه ، ازش رو برمیگردونم و با بی توجهیم ارامش رو به خودم هدیه میکنم
میخوام تشکر کنم از تمام تجربه هاتون که به رایگان در اختیار ما قرار میدین و در مسیر زندگی هدایتمون میکنید و با راهنمایی هاتون دستمون رو در دستان خدا قرار میدین
چه جالب مدتی هست ک تو صفحه روز شمارو میبینم ی مدتی اومدم همسفر شدم ولی انگار از ماشین سفر پیاده شدم و میدیدمش که داره میره دوست داشتم دوباره سوارشم ادامه بدم ببینم زیباییهارو بخونم مطالب جذاب دوستانم‌و هی امروز فردا کردم انگار امروز این اتوبوس آر وی با امکانات فوق العادش برام ترمز زد تا سوارشم تا بیام از نعمتهایی که داره استفاده کنم بیام لذت ببرم از دیدنیهایی که از پنجره های این آر وی ببینم..
خدایا شکرت که همیشه روی زیبات روی لطف و مهربانیت به منه خیلی دوست داشتم با تمرکز با توجه بیام و ی فایل ببینم کامنت بذارم کامنت بخونم تا حال دلم خوب شه خب حالا اومدم و اولین قدمو برداشتم تا هدایت بشم اینم درخوواست من اینم هدایت خدای مهربانم
اینم ردپا از این لحظه متهعد میشم به سفرم ادامه بدم..
1.تنها عطر گرونی که داری و میخای بدی به اجی رضوان باعث سردردش میشه برش دار برای خودت که هیچی نداری.
2. اینقد چیپ نباش اگه کسی سوار ماشینت شد پیشنهاد دور دور نده.
3. تو مسیر وقتی خسته شدی بگیر بخواب. به زور خودتو بیدار نگه ندار و هر یه ساعت بی مقدمه یه حرف بی ربط با صدای نخراشیده نزن راننده خواب نیست لازم نیست تو هر ساعت هی آلارم گوش خراش بدی بیداری یا نه و یه هویی راننده را بترسونیش
دیونه اگه راننده خواب بود تو الان زنده نبودی تو دره بودی .
4. با احترام در رو برای نظافت چی که آستین لباسش پاره بود باز کن جو گیر نشو و خودتو بالاتر نبین پول خردهایی که برای خودتم هیچی نمیشه خریدو به درد خودتم نمی خوره بذار جیبت برای خودت نگه دار.
صدقه بر فرزندان شریف خدا حرام است.
5. از اجی رضوان سخاوتمندی و مهمان نوازی و دست و دلبازی بیاموز.
6. از اجی سایه یاد بگیر به هر خونه ای وارد میشی دست پر بری حتی با یه جفت جوراب.
غذای مونده یخچال رو برای ناهار مسیر با خودت نبر. ساندویچ مورد علاقه خودت و دخترت را سفارش بده. اجازه بده دخترت گرون ترین چیپس و پاستیل های فروشگاه را سفارش بده
7.خودتو مثل اجی سایه دوست داشته باش ولی مغرور نباش
از تحسین عموی خرما فروش خوشحال شو
8. وقتی دیدی تو مسیر ممکنه خوابت بگیره نترس میتونی با راننده تریلی کل کل راه بندازی تا خواب از سرت بپره
1.پول کیک و آبیموه های بد مزه مسیر 2 برابر پول ساندویچ خوشمزه ناهار شد.
2. خدایا شکرت کارت پولم گم کردی و رمز cv2 یادم رفت تا ولخرجی و خریدهای بی خودی همه پولم را حروم نکنم.
3. خدایا شکرت برای تجربه عشقبازی و بغل و بوسه های عاشقانه با تو در فضای زیبا و امن طرح حجاب ساحل بابلسر با نگهبانان غیرتمند و غریق نجات های زیبای و جذاب شجاع الهی ات
4. خدایا شکرت فرمون دست تو بود و به حرف من گوش ندادی و کنار اون چسه آب قطره چکانی توقف نکردی و منو به آبشار اصلی و رودخونه بزرگ پلنگ دره رسوندی. خدایا شکرت
5. خدایا شکرت فرشته های موحد الهی ات داداش محمد آجی و آجی رضوان دست من رو گرفتند و منو تو غار و زیر آبشار بردند.
6. خدایا شکرت برای سرسره آبی طبیعی و تجربه زیبای شناور شدن در حوضچه طبیعی بدون نیاز به یادگیری شنا ونجات غریق کمک الهی، و دیدن آدم های فوق العاده پاک و دوست داشتنی عرق خور و گروه ارکستر زنده و این همه زیبایی خدایا شکرت
7. خدایا شکرت برای تجربه چند پیک زدن با عزیزای زندگیم
8. خدایا شکرت برای یه شام عالی پر یک رستوران عالی با عزیزان زندگیم
9. خدایا شکرت قبل از اینکه یه لباس بنجل بخاطر قیمت پایین بخرم سریع مغازه رو تعطیل کردی خدایا شکرت
10. خدایا شکرت فرشته های زندگی من(داداش اسماعیل، اجی سایه و رضوان و پرنیان و یاس و طاها) عزت نفس الهی دارند و اینقدر عزتمندانه و شجاع و توحیدی و زیبا به سبک شخصی خودشان متفاوت بی نیاز از تایید دیگران زندگی می کنند.
خدایا شکرت این بار سنگین را از دوش من برداشتی همون باری که کمر من را خم کرده بود
خدایا من چی میخاستم و تو چیکار کردی
خدایا تو که کار نمی کنی شاهکار می کنی
خدای عزیزم مرسی که اینقدر فرشته های زیبای مهربون به کمک پینوکیوی ساده لوح چوبی خودت میفرستی
استااااااااااااااااااااااادد همینقدر با هیجان بخونید
استااااااااااااااااااااااادد عزیزم من امروز قرارداد خانه تو چالوس امضا کردم
نمیدونم چند وقت پیش فکر مهاجرت از قم اومد بسراغم
برمی‌گردم و لینکش رو پیدا میکنم و فاصله فکر تا عمل رو مینویسم اینجا
اون روزی که شما داشتید از خوبی‌های شهرهای مختلف دنیا می‌گفتید و برگشتید گفتید قم واقعا چیزی نداره خیلی بهم برخورد و امرررررررروز چهار خرداد 404 قرارداد خونه تو چالوس نوشتیم تا مهاجرت کنیم و برای زندگی برای لذت برای عشق و شادی همیشگی بیاییم چالوووووس.
موفقیت ازین بیشتررررر از قم به چالوس
واااااای خدای من شکررررررررت
خدای عزیزم شکر بخاطر زیبایی هات
گوشیم خیلی شارژ نداره.لوکیشن همین الان من ساحل رادیو دریا چالوس زیبا
بوس برات می‌فرستم استاد جان
خدایا ما رو به راه کسانیکه به آنها نعمت داده ای هدایت کن…
وای خدای من قراره باز دیونه بشیم عاشقتر بشیم وای که پاییز چقدر تو خوبی من عااااشق فصل پاییزم .خودمم دختر پاییزم
چه صبح زیبایی چه عطر پاییزی پیچیده و آدمو مست میکنه دوسدارم برم توی طبیعت و کلی باهاش عاشقی کنم .خدایا شکرت.
روزی که نکوست از حس اول صبحش پیداست
دوسداشتم بیام کلی عشق پراکنی کنم واسه دوستان و خانواده قشنگم
استاد جانم تو جان میدهی به تن خسته ماهاااا
خدارو صد هزار مرتبه شکر به خاطر شروع یک روز عالی دیگه
خدای من امروزم رو هم به دست خودت میسپارم و عاشقانه و مشتاقانه منتظر بهترینها از طرف توام
خدای وهابم از وقتی به تو نزدیک شدم تورو پیدا کردم توی وجودم چقدر زندگی خوشمزه تر شده
چقدر دلخوشی های کوچیک رویایی شدن واسم. حس بویایی و چشایی و لامسه و هیچکدوم از این حسهارو من نداشتم تا قبل پیدا کردن تو
من الان همه چیو میبینم الانه که دارم واقعا میچشم لمس میکنم بو میکنم و تا قبل این آگاهی ها میتونم قسم بخورم که نداشتم
خدای وهابم امروز بهترین هدیه هارو از تو میخام .امروز هم رزق و روزی و ثروت بغیرالحسابم رو از تو فقط میخام
امیدوارم امروز واسه تمام دوستانم یک روز رویایی باشه
استاد جانم من اینجا دارم پرادایس رو‌حس میکنم لمسش میکنم انگار اونجام و دارم پاییز رو حس میکنم این احساس و عشق رو روانه میکنم برسه به دست پرادایس عزیزم و شما و مریم جون
فتبارک الله احسن الخالقین
گزارش وضعیت سیاره‌ای به نام زمین، از جانب ناظر جهان نور
من نورآوا هستم، یکی از ساکنان جهان نور، امروز برای اولین‌بار پا بر سیاره ای گذاشتم که در آن موجوداتی به نام انسان زندگی میکنند. آن‌چه دیدم، برای من سرشار از شگفتی بود، و راستش را بخواهید خیلی دلم خواست که انسان باشم، شاید هم یک روزی در جسمی مادی مهمان زمین شوم.
اینجا همه‌چیز می‌روید
ذرات ریز که تعداد و انواعشان برای هیچکس قابل شمارش نیست، در زیر خاک با نوری که از آسمان می‌تابد، تبدیل به درختانی عظیم می‌شوند که میوه می‌دهند، سایه می‌سازند، و نفس را تازه میکنند. زمین به طور بی‌وقفه می‌زاید، می‌پرورد، می‌بخشد.
آب، این مایع درخشان و زنده، از دل کوه‌ها می‌جوشد، در آسمان پرواز می‌کند، دریاها را می‌آراید، و جان هر چیز را سیراب می‌کند.
به راستی این یک جادو و مجیک است، آنرا بر هرجا قرار دهی، سرسبز و پر می شود از گونه های جانوری.
انسان خالق
در هر سوی این سرزمین، حرکت هست.
انسان‌ها با دستانی پرتوان می‌سازند و با ذهنی سرشار از ایده و الهام، می‌آفرینند، می‌نویسند، می‌خوانند، و عشق را با صدا، تصویر، لمس و نگاه به هم هدیه می‌دهند.
صدا دارند، زبان دارند، خنده دارند، اشک دارند.
چه نعمتی‌ست این احساس، که جهان‌های درونشان را با یک واژه به جهان بیرون می‌آورند.
من اینجا خدایانی را دیدم که با افکار و احساساتشان می آفرینند.
هر انسانی یک خورشید است، با نوری خاص.
خانه‌هایشان پر از رنگ است.
ماشین‌ها در خیابان‌ها می‌رقصند.
صنایع، بازارها، غذاها، هنرها…
همه نشانه‌های بی‌پایانی هستند از یک اصل جاودانه:
فراوانی، طبیعتِ این دنیاست.
این سیاره، خانه‌ی نعمت‌هاست.
و انسان‌ها، اگر چشم دل بگشایند، خواهند دید:
در دریای بی‌پایان نعمت‌ها زندگی میکنند.
فقط کافی‌ست به جای نگاهِ جست‌وجو برای ترس
با نگاهِ کشفِ نور ببینند، با نگاهی خداگونه.
دوست دارم بگویم که ای انسان! ما در جهان نور، شما را تحسین میکنیم
شما وارثان خدایی هستید که هرگز نمی‌کاهد،
فقط می‌بارد و می‌بارد و می‌بارد…
چند روز بعد
گزارش دوم از زمین
اکنون چند روزی‌ست که در این سیاره‌ی زنده و جاری، میان مردمانش راه می‌روم، نگاه میکنم، لمس میکنم، و همچنان شگفتی در جانم می‌جوشد.
من از شهرها عبور کردم. از خانه‌ها، مغازه‌ها، کوچه‌ها و خیابان‌ها…
دیدم که این موجودات، خالق‌اند. نه به معنای مجازی، بلکه در واقعیت.
آنها از “هیچ” چیزهایی می‌سازند که زندگی را زیباتر، آسان‌تر، و دوست‌داشتنی‌تر می‌کند.
در هر کوچه‌ای، اثری از خلاقیت می‌درخشید.
روی دیوارها، روی لباس‌ها، در نوع راه رفتن، در خوراک‌هایی که با دست‌های پرمحبت‌شان آماده میکنند.
آیا می‌دانید روی این زمین چند میلیون طعم متفاوت وجود دارد؟ و برای هر طعمی بی نهایت منبع نا محدود نعمت که به خاطر قانون زایش هرگز پایان نمی پذیرد.
هر لقمه‌ای نه تنها یک نعمت، بلکه دنیایی کوچک از فراوانی است.
من انسان‌هایی را دیدم که با یک «کلام»، دیگری را از عمق تاریکی بیرون می‌آورند.
با یک لبخند، روزی را به خورشید بدل میکنند.
و با یک نگاه، روح دیگری را نوازش می کنند.
چه ثروتی بالاتر از این تواناییِ خداگونه؟
در میان ابزارهایشان، وسیله‌هایی یافتم که مرزهای فیزیکی را می‌شکند و من دیگر نمی توانم بگویم جهان مادی، اینجا همه چیز فرکانس است، فقط شکل آن فرق می کند.
از شهری به شهری، از قاره‌ای به قاره‌ای، و حتی از قلبی به قلبی دیگر، پیام می‌فرستند.
ارتباط، در اینجا یک موهبت همیشگی‌ست.
و شگفت انگیزترین آن ارتباط بین فرکانس های انسان و جهان است.
اینجا هر لحظه با یک دنیای جدید مواجه هستم، با هر درجه تغییر دیدگاهِ هر انسانی، در هر جای زمین دنیای جدیدی خلق می شود، نه تنها بر روی زمین بلکه در آن سوی کیهان براب خلق ستاره ای جدید…
دیدم که چطور لباس‌های رنگارنگ‌شان، بازتابی‌ست از روح‌های پرنقش‌شان.
دیدم کودکان‌شان چطور با یک برگ، یک چوب، یک خیال… جهانی تازه می‌آفرینند.
و این یعنی: خلاقیت، در ذات‌شان جریان دارد.
من صدای پرندگان را شنیدم، که بی‌دغدغه می‌خوانند
صدای خنده‌هایی که از پنجره‌ها بیرون می‌ریخت
بوی نان تازه را حس کردم…
و فهمیدم:
فراوانی فقط در چیزهای بزرگ نیست؛
در همان لحظه‌های کوچک، زیبا و ناب است که فراوانی فریاد می‌زند:
من اینجام، همیشه بودم و همیشه خواهم بود.
آری، آنها هنوز نمی‌دانند چقدر غنی‌اند…
چون ذهن‌شان را با صداهایی پر کرده‌اند که «نداشتن» را زمزمه می‌کند
در حالی‌که در دل‌شان، آسمانی‌ست که هیچ‌وقت ته نمی‌کشد.
شاید آمده‌ام تا فقط یادآوری کنم:
هر نفس شما، نشانه‌ای از وفور است
هر رابطه‌تان، دریچه‌ای به بهشت است
هر اندیشه‌تان، بذر جهانی جدید است
و اگر فقط لحظه‌ای، با همان چشمی که من میبینم ببینید…
جهان‌تان تبدیل به بهشت خواهد شد. همین حالا. همین‌جا.
گزارش سوم رو با شعف و شکرِ عمیق مینویسم.
گزارش سوم از زمین | درباره‌ی ذات خَلق و وفورِ بی‌پایان
در این روزها، چیزی در جانم بیدارتر شده
حسی که می‌گوید: این جهان، فقط برای “بودن” ساخته نشده، برای “شدن” آفریده شده.
نه یک‌بار، بلکه بارها و بارها.
هر لحظه، یک دعوت است برای خلق دوباره.
من نگاه کردم
و دیدم که حتی دانه‌ای که در دل خاک می‌افتد
اگر قطره‌ای نور و نَم بگیرد
با تمام قدرت
خودش را به سمت آسمان می‌کشد…
این یعنی ذات آفرینش، رو به افزایش است نه توقف. نه کم شدن.
انسان‌ها
این مخلوقات شگفت
چیزی در وجودشان هست که حتی وقتی ویران می‌شوند
باز هم دست به ساختن می‌برند.
در آنها جوهره‌ای وجود دارد که از دل تاریکی هم، نور می‌زاید.
من دیدم که چگونه یک فکر
به محصولی و به دنیایی تازه تبدیل می‌شود
چگونه یک رؤیا
به ساختمانی
به ترانه‌ای
به کتابی
به مسیری جدید بدل می‌گردد
حسِ شعر دارم اینجا
کاش خدا مرا فرشته‌ی سرودن می کرد
فرشته ای که فراوانی و زیبایی را می سراید
خدایا مرا ببخش که درک نکردم که چرا گفته ای:
فتبارک الله احسن الخالقین
مرا ببخش اگر به اندازه ارزنی، از جانم گذشته که چرا سجده بر انسان؟
چرا اشرف مخلوقات؟
یا اصلا چرا آسمان به آن بزرگی را داری، ولی آنقدر به زمین و زمینی ها توجه داری
انسان
انگار جهان، از آنها می‌خواهد فقط فکر کنند… تا خودش راه را برایشان باز کند.
دیدم که وفور، مثل جریان یک رودخانه است
نه منتظر اجازه‌ی کسی‌ست
نه با کمبود می‌جنگد
فقط جاری‌ست
فقط خلق می‌کند
و هر که به آن متصل شود
خود به سرچشمه‌ای بدل می‌شود
و عجیب اینکه، هرچه بیشتر بدهند
بیشتر دارند
هرچه بیشتر ببخشند
بیشتر می‌گیرند
و هرچه بیشتر مصرف شود بیشتر می شود
و
این، قانون اینجاست:
وفور، خودش را با دادن زنده نگه می‌دارد.
حتی در خلوت‌ترین بیابان‌ها، نوعی از حیات هست.
حتی در سکوت، نوعی از موسیقی جریان دارد.
و حتی در رنج، بذر نوری هست که می‌خواهد شکوفا شود.
ای انسان!
تو بر جهان مِهرِ خداوندی داری
هر وقت اراده کنی، از “هیچ” جهان می‌آفرینی…
تو شبیه خدایی هستی که فقط کافی‌ست بخواهی
و هستی برای خواستنت
به پا می خیزد
در قلب تو
انبوهی از ایده‌هاست
انبوهی از مهربانی
انبوهی از امکاناتی که فقط با تصمیم تو
واقعیت می‌شوند
و این است رازِ بزرگ این جهان:
فراوانی، پایه‌ی هستی‌ست
و
آسانی ذات آن
و تو، یکی از خالقان اصلی‌اش هستی
— پایان گزارش سوم از مهمانی که عاشق زمین و انسان شد و آرزو کرد ای کاش انسان بود.
با سپاس نورآوا
به نام خدای مهربونم
سلام استاد عزیزم
اومدم تو سایت میخوام بنویسم براتون استاد از نجوا های بیخودی که داره توذهنم میاد وکار شیطانه که منو بترسونه
کسی که به خدا ایمان داره نباید بترسه
اگه میگیم ایمان داریم دیگه نباید نگران باشیم چون همه چی خوب پیش میره
کسی که کارشو به خدا میسپره باید اروم باشه
نجواهای شیطان که میاد فقط برای اینکه منو از خواسته هام دور کنه ازخداوند دور کنه
همیشه هم حرفاش دروغه
هزاربار شده میاد میگه زینب الان یه اتفاق بد میفته ولی اتفاق بدی نمی افته
میگه زینب الان خونوادت یه جوری میشن ولی بهتر میشه همه چی
میگه الان ازاین درمیفتی پایین ولی نمیفتم
میگه الان پسرت یه جوری میشه ولی هیچیییی نمیشه
میگه وای الان حالت بد میشه ولی نمیشه
میگه الان ماشین تورومیزنه ولی نمیزنه
میگه الان این ادم یه کار بدی میکنه ولی نمیکنه
همیشه حرفاش دروغه
خداوند بامنه
خداوند وعده خیروآرامش وخوبی میده
خداوند آرامش منو میخواد
خداوند شادی منو میخواد
خداوند هواسش به من وزندگیم هست
خداوند همراه منه
خداوند بهترین اتفاقات روبرای من رقم میزنه چون دوسداره من فقط بخندم وشاد باشم
خداوند عشق منه
همه چی عالی پیش میره
هستن خونواده هایی که شادن سالمن ثروتمندن روابط عالی دارن
مثله اون خونواده ی که توپردایس مهمونتون بودن ویه بچه ی باهوش داشتن
هست ادمهایی که همههههه چی براشون عالی پیش میره مثه عباسمنش مثه مریم شایسته
مثه سعیده شهریاری
مثه خیلیااای که توسایتن و همه چی براشون عالی پیش میره
من خودم خالق زندگیم هستم وباتوکل به پروردگارم بهترینهاروبرای خودم خلق میکنم
شرایط زندگی به راحتی بهتر میشه اتفاقات خوب بیشتر میشه
خدایا همه چی باتو
به نام خدا
سلام من چند هفته بود دنباله این فایل بودم و سپاسگزارم به خانم شایسته و سید حسین از بابت این سیستمی که اینجا براش تلاش میکنن و بی نهایت سپاس از بابت این آگاهی هایی که من چند هفتس دارم هرچی این ریشه هارو سرچ میکردم پیدا نمیکردم حتی تو سایته خودمون دید بیرونه سایت که هیچی و تا امروز دیدم رویه سایت جلویه چشمام هست
خیلی ممنون وسپاسگزارم از بابت این فایل ارزشمند که بارها باید گوش داده بشه و من بعده این همه سال تو سایت بودن هنوز این ترمز رو داشتم که اینو نمیشه خدا نمیخاد یا نه من هنوز مطمعن نیستم این خواسته جهانه هستی باشه که من نمیگیرم و به قوله سید این بزرگترین ترمزه و قبله این فایل ناخوداگاه دستم خورد و فایلی که سید سوال هارو میگه که چرا با وجود تلاش فراوان نتیجه ای حاصل نشده یا نمونه هایی که در زمان کمتر و راحتر نتیجه گرفتن و فلان
و بعدی که سید گفت این رسالت و فلان چقدر این باور های مخرب و عمیق در ما شکل گرفته همه و همه مثلا آگاهی بوده در صورتی که من میگفتم چرا از 20 سالگیم به بعد اینقدر سختیا و مشکلاتم بیشتر شد با اینکه میگفتم آگاهیم بیشتر شده
و برایه همین باور های مخرب و سنگین کردن وزنه هاییی که به دوش میگیره آدم و زندگی رو سخت میکنه به خودش
خیلی ممنونم ازتون فعلا یا حق
به نام خدای زیباییها
سلام استاد حسین عباسمنش عزیز
اینقدری واضح و رسا و دلنشین صحبت میکنید که دوست دارم هزاران کیلومتر رانندگی کنم و فایلهای شما رو گوش کنم و ندونم کی به مقصد میرسم
تمرینات و فایلهای شما مثل مسکن عمل میکنه و عمل کردن به فرمایشات شما این تسکین رو ادامه دار میکنه
استاد عزیز ، یکی از بزرگترین نواقص شخصیت من این بود که شوخی های نا ب جا میکردم و پس از مدتی ارتباطم با اون شخص به هم میخورد و تمام تقصیرات رو هم گردن طرف مقابلم می انداختم ، جدیدا دارم میفهمم که خدا حواسش به همه ی جنبه های زندگیم هست و این نقص خیلی خیلی کم رنگ شده و میبینم که چقدر ارامش به زندگیم برگشته ، عزت و احترامم زیاد شده ، حال دلم خوبه چون سر چیزای بیخودی نمیجنگم و اگر هم طرف مقابلم رفتارش بد باشه ، ازش رو برمیگردونم و با بی توجهیم ارامش رو به خودم هدیه میکنم
میخوام تشکر کنم از تمام تجربه هاتون که به رایگان در اختیار ما قرار میدین و در مسیر زندگی هدایتمون میکنید و با راهنمایی هاتون دستمون رو در دستان خدا قرار میدین
کاش که همسایه ی ما میشدی ….
بنام خدای مهربان
سلام به استاد عزیزم و بانو مریم
سلام ب دوستان عزیزم در مسیر بینهایت لذت بخش..
نشانه امروز من
فصل هفتم روزشمار
چه جالب مدتی هست ک تو صفحه روز شمارو میبینم ی مدتی اومدم همسفر شدم ولی انگار از ماشین سفر پیاده شدم و میدیدمش که داره میره دوست داشتم دوباره سوارشم ادامه بدم ببینم زیباییهارو بخونم مطالب جذاب دوستانم‌و هی امروز فردا کردم انگار امروز این اتوبوس آر وی با امکانات فوق العادش برام ترمز زد تا سوارشم تا بیام از نعمتهایی که داره استفاده کنم بیام لذت ببرم از دیدنیهایی که از پنجره های این آر وی ببینم..
خدایا شکرت که همیشه روی زیبات روی لطف و مهربانیت به منه خیلی دوست داشتم با تمرکز با توجه بیام و ی فایل ببینم کامنت بذارم کامنت بخونم تا حال دلم خوب شه خب حالا اومدم و اولین قدمو برداشتم تا هدایت بشم اینم درخوواست من اینم هدایت خدای مهربانم
اینم ردپا از این لحظه متهعد میشم به سفرم ادامه بدم..
برم ببینم فایلو
درپناه خدا باشید
1.تنها عطر گرونی که داری و میخای بدی به اجی رضوان باعث سردردش میشه برش دار برای خودت که هیچی نداری.
2. اینقد چیپ نباش اگه کسی سوار ماشینت شد پیشنهاد دور دور نده.
3. تو مسیر وقتی خسته شدی بگیر بخواب. به زور خودتو بیدار نگه ندار و هر یه ساعت بی مقدمه یه حرف بی ربط با صدای نخراشیده نزن راننده خواب نیست لازم نیست تو هر ساعت هی آلارم گوش خراش بدی بیداری یا نه و یه هویی راننده را بترسونیش
دیونه اگه راننده خواب بود تو الان زنده نبودی تو دره بودی .
4. با احترام در رو برای نظافت چی که آستین لباسش پاره بود باز کن جو گیر نشو و خودتو بالاتر نبین پول خردهایی که برای خودتم هیچی نمیشه خریدو به درد خودتم نمی خوره بذار جیبت برای خودت نگه دار.
صدقه بر فرزندان شریف خدا حرام است.
5. از اجی رضوان سخاوتمندی و مهمان نوازی و دست و دلبازی بیاموز.
6. از اجی سایه یاد بگیر به هر خونه ای وارد میشی دست پر بری حتی با یه جفت جوراب.
غذای مونده یخچال رو برای ناهار مسیر با خودت نبر. ساندویچ مورد علاقه خودت و دخترت را سفارش بده. اجازه بده دخترت گرون ترین چیپس و پاستیل های فروشگاه را سفارش بده
7.خودتو مثل اجی سایه دوست داشته باش ولی مغرور نباش
از تحسین عموی خرما فروش خوشحال شو
8. وقتی دیدی تو مسیر ممکنه خوابت بگیره نترس میتونی با راننده تریلی کل کل راه بندازی تا خواب از سرت بپره
خدایا شکرت
به نام رب العالمین
خدای زیبایی ها
سلام دوستان
امروز مثه روزای دیگه اومدم توی بالکن زیبای خونه که پر از گل هست و ازش لذت میبرم
و میام اینجا و تو آرامش ستاره قطبی رو مینویسم و به آموزش های استاد عزیزم می پردازم
خلاصه دو روز بود یه بوی بدی میومد
با خودم گفتم حتما از خونه همسایه ست
ولی امروز با خودم گفتم برم یه جستجویی کنم ببینم شاید از خونه خودم باشه
بله رفتم توی سبد پیاز سیب زمینی ها
دیدم یه پیاز گندیده داره عطر افشانی میکنه
و
من از این پیش داوری که کرده بودم از خودم خجالت کشیدم
و
این منو به فکر فرو برد که چه زمان های بوده که
مشکل از خودمون بوده و ما در بیرون خودمون جستجو می کردیم و نتیجه آیی حاصل نمیشد و بدتر راه را هم گم می کردیم .
خدایا شکرت
دیگه من به هر چیز کوچکی خوب فکر می کنم و
به قول استاد عزیز راه حل درون خود مسئله هست و با کمی کنکاش حل میشه .
خواستم این آگاهی امروزم را باهاتون در میان بذارم
به قول یکی از دوستان خدایا فرشته هات رو بفرست و این پینوکیو ساده چوبی رو هدایت کن .
در پناه نور و عشق خدا باشید
خدایا شکرت
1.پول کیک و آبیموه های بد مزه مسیر 2 برابر پول ساندویچ خوشمزه ناهار شد.
2. خدایا شکرت کارت پولم گم کردی و رمز cv2 یادم رفت تا ولخرجی و خریدهای بی خودی همه پولم را حروم نکنم.
3. خدایا شکرت برای تجربه عشقبازی و بغل و بوسه های عاشقانه با تو در فضای زیبا و امن طرح حجاب ساحل بابلسر با نگهبانان غیرتمند و غریق نجات های زیبای و جذاب شجاع الهی ات
4. خدایا شکرت فرمون دست تو بود و به حرف من گوش ندادی و کنار اون چسه آب قطره چکانی توقف نکردی و منو به آبشار اصلی و رودخونه بزرگ پلنگ دره رسوندی. خدایا شکرت
5. خدایا شکرت فرشته های موحد الهی ات داداش محمد آجی و آجی رضوان دست من رو گرفتند و منو تو غار و زیر آبشار بردند.
6. خدایا شکرت برای سرسره آبی طبیعی و تجربه زیبای شناور شدن در حوضچه طبیعی بدون نیاز به یادگیری شنا ونجات غریق کمک الهی، و دیدن آدم های فوق العاده پاک و دوست داشتنی عرق خور و گروه ارکستر زنده و این همه زیبایی خدایا شکرت
7. خدایا شکرت برای تجربه چند پیک زدن با عزیزای زندگیم
8. خدایا شکرت برای یه شام عالی پر یک رستوران عالی با عزیزان زندگیم
9. خدایا شکرت قبل از اینکه یه لباس بنجل بخاطر قیمت پایین بخرم سریع مغازه رو تعطیل کردی خدایا شکرت
10. خدایا شکرت فرشته های زندگی من(داداش اسماعیل، اجی سایه و رضوان و پرنیان و یاس و طاها) عزت نفس الهی دارند و اینقدر عزتمندانه و شجاع و توحیدی و زیبا به سبک شخصی خودشان متفاوت بی نیاز از تایید دیگران زندگی می کنند.
خدایا شکرت این بار سنگین را از دوش من برداشتی همون باری که کمر من را خم کرده بود
خدایا من چی میخاستم و تو چیکار کردی
خدایا تو که کار نمی کنی شاهکار می کنی
خدای عزیزم مرسی که اینقدر فرشته های زیبای مهربون به کمک پینوکیوی ساده لوح چوبی خودت میفرستی
بوس
سلام زیبا
سلام مهربون
سلام کتیبا
چه اسمی زیبای خاسی داره
از این جمله اخریت خیلی خوشم اومد
تحسینت کردم
سپاسگذارم هستی
خدای عزیزم مرسی که اینقدر فرشته های زیبای مهربون به کمک پینوکیوی ساده لوح چوبی خودت میفرستی
بوس
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیزم
سلام به بانو شایسته
سلام به همه دوستان عزیزم
استااااااااااااااااااااااادد همینقدر با هیجان بخونید
استااااااااااااااااااااااادد عزیزم من امروز قرارداد خانه تو چالوس امضا کردم
نمیدونم چند وقت پیش فکر مهاجرت از قم اومد بسراغم
برمی‌گردم و لینکش رو پیدا میکنم و فاصله فکر تا عمل رو مینویسم اینجا
اون روزی که شما داشتید از خوبی‌های شهرهای مختلف دنیا می‌گفتید و برگشتید گفتید قم واقعا چیزی نداره خیلی بهم برخورد و امرررررررروز چهار خرداد 404 قرارداد خونه تو چالوس نوشتیم تا مهاجرت کنیم و برای زندگی برای لذت برای عشق و شادی همیشگی بیاییم چالوووووس.
موفقیت ازین بیشتررررر از قم به چالوس
واااااای خدای من شکررررررررت
خدای عزیزم شکر بخاطر زیبایی هات
گوشیم خیلی شارژ نداره.لوکیشن همین الان من ساحل رادیو دریا چالوس زیبا
بوس برات می‌فرستم استاد جان
خدایا ما رو به راه کسانیکه به آنها نعمت داده ای هدایت کن…
دوستون دارم
به نام خدای زیبایی ها
رب العالمین جهانیان
سلام به ژیلاجان
دوست عزیز و هم فامیلی
بهت تبریک میگم دوست عزیزم
برای مهاجرتت
برای دل کندن از شهر و دیار و فامیل و سایر وابستگی هات
تحسینتون می کنم
واقعاً بهترین کار و کردی و بهترین مکان رو انتخاب کردی
من هم سالهای خیلی دور این کار رو کردم و با دل کندن از وابستگی‌ها
به موفقیت های زیادی رسیدم
خدایا شکرت
پا روی ترس هام گذاشتم و به نیروی درونم گوش کردم و چه هدایت های عالی گرفتم
چه دوستای خوبی پیدا کردم
که واقعاً دستای خدای مهربان بودن
برات آرزوی بهترین موقعیت ها رو دارم .
در پناه نور و عشق خدا باشید.
سلام به دوست زیبای خودم
خیلی ممنونم از ابراز احساسات و لطفی که داشتی
خدارو شکر میکنم که تو بهترین مسیر دنیا با بهترین انسان های دنیا هم کلام میشم و عشق و محبت نثار همدیگه میکنیم
واقعا اگه من آدم قبلی با ذهنیت قبلی بودم مگه می‌تونستم قدم از قدم بردارم
همین الآنم اطرافیان نزدیکم از روی دلسوزی بی مورد یکمی احساسم رو بد میکنند ولی من سریع به خودم نهیب میزنم که دستت رو تو آتیش نگه ندار
بقیه هرچی میخان بگن راه من درسته و من با قدرت گام روبه جلو رو برداشتم با کمک خدا با یاری خداوند هم ادامه میدم.
خیلی خیلی سپاسگزارم از شما دوست عزیزم
بهترینها رو برات میخام
سلام به روز شمار تحول زندگی من
به نام خدای وهابم
انک انت وهاب
من اومدم بگم بوی پاییز رو حس میکنید آیا
وای خدای من قراره باز دیونه بشیم عاشقتر بشیم وای که پاییز چقدر تو خوبی من عااااشق فصل پاییزم .خودمم دختر پاییزم
چه صبح زیبایی چه عطر پاییزی پیچیده و آدمو مست میکنه دوسدارم برم توی طبیعت و کلی باهاش عاشقی کنم .خدایا شکرت.
روزی که نکوست از حس اول صبحش پیداست
دوسداشتم بیام کلی عشق پراکنی کنم واسه دوستان و خانواده قشنگم
استاد جانم تو جان میدهی به تن خسته ماهاااا
خدارو صد هزار مرتبه شکر به خاطر شروع یک روز عالی دیگه
خدای من امروزم رو هم به دست خودت میسپارم و عاشقانه و مشتاقانه منتظر بهترینها از طرف توام
خدای وهابم از وقتی به تو نزدیک شدم تورو پیدا کردم توی وجودم چقدر زندگی خوشمزه تر شده
چقدر دلخوشی های کوچیک رویایی شدن واسم. حس بویایی و چشایی و لامسه و هیچکدوم از این حسهارو من نداشتم تا قبل پیدا کردن تو
من الان همه چیو میبینم الانه که دارم واقعا میچشم لمس میکنم بو میکنم و تا قبل این آگاهی ها میتونم قسم بخورم که نداشتم
خدای وهابم امروز بهترین هدیه هارو از تو میخام .امروز هم رزق و روزی و ثروت بغیرالحسابم رو از تو فقط میخام
امیدوارم امروز واسه تمام دوستانم یک روز رویایی باشه
استاد جانم من اینجا دارم پرادایس رو‌حس میکنم لمسش میکنم انگار اونجام و دارم پاییز رو حس میکنم این احساس و عشق رو روانه میکنم برسه به دست پرادایس عزیزم و شما و مریم جون
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت