از مشارکت شما عزیزان برای پاسخ به سوال مسابقه، سپاسگزاریم. برای مطالعه بیش از 3900 پاسخ تأثیرگذار به این سوال کلیک کنید.
پاسخ خود به این سؤال را با ذکر این نکته در تجربیاتم شروع میکنم:
طبق باوری که ساختهام، تمام خریدهایم اعم از ملک، ماشین و… را فقط نقداً انجام میدهم. اما آدمهای زیادی نمیتوانند باور کنند که میشود به حدّی از استقلال مالی رسید که توانایی خرید نقدی هر چیزی را داشت. حتی اینجا در آمریکا، هنگام معامله یک ملک یا خرید یک ماشین و …، به محض اینکه فرد یا آژانس مربوطه متوجه میشود که قصد من خرید نقدی است، اولین سوالی که بدون استثناء میپرسد، این است که: شغل شما چیست؟
معنای این سؤال که از آغاز زندگیمان بسیار آن را شنیدهایم این است که: اکثریت قریب به اتفاق آدمها، ناخودآگاه، رابطه مستقیمی بین نوع شغل و میزان درآمد ایجاد کردهاند و این نگاه محدود کننده، ناخودآگاه موجب شده تا دلیل موفقیت مالی را، یک عامل بیرونی مثل «داشتن یک شغل خاص» بدانند و نه یک عامل درونی مثل: باوری که صاحب آن کسب و کار درباره خودش دارد. سپس این محدودیت به تصمیمات، راهکارها و اعمالشان هم نفوذ کرده است و به همین منوال نیز موفقیت را در عواملی بیرونی میجویند. اما سؤالی که باید همواره پرسیده شود این است: چه باورهایی سبب میشود، یک فرد بتواند از علائقش، (یعنی آنچه که برای انجامش مملو از شور و اشتیاق است و روحش را پرواز میدهد)، موفقیت مالی هم بسازد؟
به راحتی میتوانی در هر شغلی، هم آدمهای ثروتمند را ببینی و هم آدمهای فقیر را. از پزشکی تا کله پزی. از پیمانکاری تا شغلی مثل جمع آوری زبالههای بازیافتی و فروش آنها. هم پزشکان ثروتمند داریم و هم پزشکان فقیر. هم آشپزهای ثروتمند داریم و هم آشپزهای فقیر، هم خیاطهای ثروتمند داریم و هم خیاطهای فقیر و این منطق، به اندازه کافی محکم و قوی هست تا برای حذف باور محدودکننده و شرک آلودی به نام «عوامل بیرونی» جهادی اکبر به راه بیاندازی.
اولویت زندگی من هیچگاه انجام یک کار به عنوان یک شغل نبوده که، بتواند از عهده پرداخت هزینههای اولیه زندگیام برآید یا، شرایط مناسب برای لذت بردن از انجام کارهای مورد علاقهام را تأمین کند. بلکه اولویت زند گی من، تجربه آنچه است که به آن علاقه دارم. چیزهایی که در طی انجامشان، نه زمان را میفهمم و نه مکان را. چیزهایی که حتی اگر برای انجامشان پولی نگیرم نیز، نمیتوانم از انجامشان صرف نظر کنم.
آنچه امروز شما به عنوان شغل من میشناسید، نه به عنوان یک شغل بلکه، به عنوان عشق، ایمان و اشتیاق سوزان من، برای درک قوانین هستی شروع شد تا بتوانم فکر خدا را بخوانم، بدانم این خدا کیست؟ چه قوانینی بر جهانش مقرر نموده و چگونه میتوانم با قوانین این سیستم همراه و هماهنگ شوم؟ من برای این عشق و علاقه زمان گذاشتهام، از صرف این زمان لذت بردهام و به اندازهای که توانستهام باورهای قدرتمندکننده و ثروت آفرین را نیز با این علاقه همراه کنم، استقلال مالی و ثروت، به صورت طبیعی و به عنوان فقط یکی از نتایج این کار، وارد زندگیام شده است.
منظورم از باورهای قدرتمندکننده و ثروت آفرین، همان آگاهیهایی است که ساعتها در دورههایی مثل روانشناسی ثروت۱ و ۲ و ۳، توضیح دادهام. از نظر من، این ۳ دوره، تنها سرمایهی لازم و کافی برای ثروت ساختن از علائقتان است. گنجینهای از آگاهیهای خالص و ثروتآفرین که، نمیتوانی قیمتی برایش تعیین کنی.
اگر میخواهی مانند من نتیجه بگیری، مانند من، آن آگاهیها را جدی بگیر و مثل وحی منزل آنها را اجرا کن و به شیوه ی آنها زندگی کن. آگاهیهای این دورهها، بهترین و خالصترین ورودیهای ثروت ساز برای احاطه کردن ذهن است. تکرار همین کار به ظاهر ساده، باورهای قدرتمندکننده و ثروت آفرینی در ذهنت میسازد که همزمان تو را به مدار ثروت هدایت و از مدار فقر و کمبود دور میکند. تکرار همین کار به ظاهر ساده، هر بار ظرف وجودت را برای دریافت ثروتهای بیشتر، افزایش میدهد و این روند انتهایی ندارد. به عنوان اولین قدم، نپرس چه شغلی درآمدش خوب است تا انجامش دهم، بلکه بپرس: علاقهی من چیست و چگونه میتوانم باورهای قدرتمندکننده و ثروتآفرینی برای آن علائق بسازم؟ زیرا هر کاری به خودی خود، پتانسیل ساختن ثروت را دارد و وقتی باورهای قدرتمندکننده و ثروتآفرین به علاقهات بپیوندد، ثروت هم میآید.
باورهای قدرتمندکننده و ثروتآفرین یعنی: «تعریف صحیحی از خداوند» بسازی و ارتباط صحیحی میان این نیرو و «ثروت»، ایجاد کنی. در یک کلام، بتوانی ثروت ساختن از علائقات را معنویترین کار دنیا بدانی. اگر آدمی مذهبی هستی اما، باور داری خداوند و ثروت دو موضوع جدا از هم هستند که داشتن یکی به معنای دور شدن از دیگری است، فارغ ازاینکه چقدر تلاش میکنی، هرگز به ثروت نمیرسی. اما اگر خداوند را منبع ثروت بدانی و باور کنی ثروت ساختن، تنها راه رسیدن به خداست، این باور برایت کن فیکون میکند.
آنوقت مثل سلیمان نبی با باور «انک انت الوهاب»، ثروت را در رابطهات با این نیرو میجویی. آنوقت به جای تمرکز بر عوامل بیرونی، روی باورهایت کار میکنی و به جای حساب کردن روی عوامل بیرونی، روی تواناییهای درونت، الهامات و هدایتهای این نیرو حساب میکنی و به همین دلیل نیز به جای یافتن یک شغل ثروت ساز، سراغ ثروت ساختن از علائق خودت میروی و به این شکل هدایت میشوی و همچنان که از زندگی به سبک شخصیات لذت میبری، ثروت هم میسازی. زیرا احساس خوب = اتفاقات خوب.
باورهای توحیدی ساختن، یعنی قدرت دادن به عوامل درونی، قدرت دادن به خدای درونت و الهامات و هدایتهای این نیرو و روی برگرداندن و اعراض کردن از عوامل بیرونی. هرچه بیشتر در آیات اساسی قرآن و داستان زندگی پیامبران تدبّر کردم، با وضوح بیشتری این اصل را دیدم و درک کردم.
اگر هنوز به خواستهات نرسیدهای، نه به این دلیل است که یک عامل بیرونی خاص را کم داری، بلکه به این دلیل است که یک باور قدرتمندکننده درونی را کم داری یا به یک باور محدودکننده چسبیدهای. همان موضوع ترمز و گاز که در دوره کشف قوانین زندگی بر آن تأکید شده است.
ثانیاً: به عنوان قدم مهم بعدی، دهها بار آگاهیهای این فایل را گوش بده و تمام عوامل ذکر شده را به عنوان پاسخهای این سوال، برای خودت یادداشت کن، آنها را بارها تکرار کن و به شیوه آنها عمل کن. همچنین برای خواندن پاسخهای دوستان به این سوال نیز وقت بگذار.
آنوقت خودت از نتایجات، متعجب خواهی شد.
برای مشاهدهی سایر قسمتهای «توحید عملی» کلیک کنید.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری اصل و اساسی که «صاحب یک کسب و کار موفق» باید بداند399MB93 دقیقه
- دانلود با کیفیت HD737MB93 دقیقه
- فایل صوتی اصل و اساسی که «صاحب یک کسب و کار موفق» باید بداند83MB93 دقیقه
سلام به استاد و همه عزیزانم
امروز داشتم همین فایل مهمترین عامل موفقیت کسب و کار میدیدم و قسمتی که استاد در مورد عشق و علاقه نسبت به چیزی که میخوای میگفت خیلی تو ذهنم بود و امدم در مورد چیزی که علاقه دارم چندین دلیل بنویسم که هدایت شدم به متنی که 1 سال و 9 ماه و 26 روز قبل یعنی دوشنبه 26 تیرماه 1396 تو قسمت نظرات جلسه دوم هدفگذاری نوشتم و 29 تیر 1396 استاد روی کانال قرار دادن.
این متن در مورد خانم مریم میرزاخانی و باورهاشون و عشقشون که ریاضی بود.
واقعا خیلی زیاد دوستش داشتم و دارم. بیشتر از این توضیح نمیدم چون تو ادامه متن توضیحات لازم هست.
اینکه هدایت شدم به این متن فوق العاده چون کاملا در مورد عشق و علاقه بود و تایید این مطلب که استعداد و نبوغی وجود نداره، همه ش فقط عشق عشق عشق و عشق است.
از متن نهایت لذت ببرید چون واقعا زیباست.
سسسلام به استاد و گروه تحقیقاتی و دوستان شگفت انگیز و پر انرژی ام.
امروز ۲۶ تیرماه هستش و ۲۴ تیرماه خانم مریم میرزاخانی که ازشون به ملکه یا نابغه ریاضی یاد میشه ، جان به جان افرین تسلیم کردن که مورد رحمت و مهربانی خداوند باشند مثل همیشه.
اما چیزی که باعث شد من این پیام بنویسم در مورد ایشون باورهای قدرتمند این خانم بزرگ بود که بسیار هم ربط به جلسه دوم هدفگذاری داره .
من نزدیک سه سال پیش با خانم میرزاخانی بخاطر کسب مدال فیلدز که میگن نوبل ریاضی آشنا شدم و اون روزها در موردشون میخوندم و تحقیق میکردم ولی نه خیلی زیاد و الگوهایی از ایشون برای آیندم گرفتم و دیگه از ایشون یادم رفته بود تا دو روز پیش که خبر فوتشون شنیدم و خواستم بیشتر در موردشون بدونم به همین دلیل وقت بسیاری گذاشتم و تا جایی که تونستم از نظریاتشون ، آگاهیشون و باورهاشون اطلاعاتی بدست آوردم که دوست داشتم با شما هم به اشتراک بذارم چون مطمئنن روی شما دوستانم هم تاثیر میگذراد
خب من یک توضیح کلی از ایشون با اطلاعاتی که بدست آوردم بدم و بعد باورهای ایشون براتون قرار میدم.
خانم مریم میرزاخانی از قول پدرشون فردی بودن مثل بقیه در دوران کودکی و به بعد یعنی اینکه الان همه به عنوان نابغه از ایشون یاد میکنند اینطوری نبوده ولی چه عاملی باعث شده که تا این حد در جهان شگفتی بیافرینه و جهان گسترش بده علاقه و عشق بی حد و مرز این بانو و انسان بزرگ به ریاضی بوده ، عشقی که هر چقدر بیشتر درکش مکرده بیشتر شعله میکشیده. دوستان استاد وقتی میگن عشق و علاقه شاهکار میکنه واقعا میکنه این مثال عینی هستش از زبان خود مریم میرزاخانی و پدرشون یعنی عشق سوزان ریاضی بوده که ایشون به این حد رسونده که تو فکر ۹۹ درصد نمیگنجه و همه به نابغه از ایشون یاد میکنند .باورهایی داشتن که یکی از لقب هایی که بهشون دادن “” سد شکن “” هستش زیرا با شهامت و شجاعت به دل ترسها و چالشها میرفته . به چالشهایی که دانشمندانی بزرگ ریاضی بعضا جرات فکر کردن به اون مسائل نداشتن ولی این بانوی عزیز با ایمان و عشقی که داشتن هر مسئله غیر ممکن ، ممکن میکردند. ایشون نابغه نبودند بلکه عاشششششششششق بودند ، عاشق ریاضی و این عشق هستش که تا بینهایت ها میبردتون به جایی که هیچکسی فکرش هم نمیکنه . و جالب تر اینکه به هیچ عنوان دنبال شهرت و جلب توجه هم نبودند و از قول دوستانشون در دانشگاه استنفورد بسیار متواضع هم بودند و اگر با ایشنون صحبت میکردید اصلا متوجه نمیشدید که با کسی داری صحبت میکنی که به تعریف بعضی ها خدای ریاضی هستش و برنده جایزه فیلدز و نابغه ریاضی .
من حالا میخوام خودتون باورهای خود خانم میرزاخانی و توصیفات دوستان و آشنایان و همکارانشون ببینید.
۱) مریم میرزاخانی بسیار بر هیجان و لذت موجود در ریاضیات تاکید داشت. وی میگفت: زیبایی ریاضیات تنها به علاقهمندان صبورش رخ مینمایاند. ( توجه به زیبایی های هر کاری و عشق )
۲) میرزاخانی در سال ۲۰۰۸ عنوان کرده بود: اگر ریاضیات در دبیرستان اشک شما را بیاورد، شاید این گفته که ریاضی جذاب است، عجیب به نظر برسد و بگویید آیا ریاضیات هیجان انگیز است؟ من میگویم بله، هیجان انگیز است. تقریبا هر چیزی میتواند منبع تعجب و هیجان باشد اگر شما انگیزه و شرایط مناسب داشته باشید.
۳) اعتقاد من این نیست که همه باید ریاضیدان شوند اما اعتقاد دارم که بسیاری از دانشآموزان یک شانس واقعی به ریاضی نمیدهند. ریاضیات بدون اشتیاق و هیجان ناامیدکننده و سرد به نظر میرسد. زیبایی ریاضیات تنها به علاقه مندان صبورش رخ مینمایاند. ( عشق )
۴) هرچه بیشتر برای ریاضیات وقت گذاشتم، بیشتر هیجان زده شدم. ( غرق در عشقش بوده )
۵) میرزاخانی میگفت: “به رغم گستردگی برنامههای کاریام از ریاضیات لذت میبرم، چرا که دارای ظرافت خاصی است.”
۶) میرزاخانی در مصاحبهای گفته بود: شما باید انرژی و تلاش خود را صرف دیدن زیباییهای ریاضیات کنید. ( توجه و توجه به زیبایی هایی ریاضی به خواسته ها )
۷) وی در مصاحبهای دیگر گفته بود: من دستور کار مشخصی برای حل مسایل ریاضی ندارم. هنگامی که به دنبال حل یک مساله ریاضی و یا توسعه یک مبحث هستم، احساس میکنم در یک جنگل انبوه گم شدهام و تمام دانش خود را به کار میگیرم و با استفاده از چند ترفند جدید و البته کمی شانس راه خود را مییابم. (تو دل چالش میرفته و میدونسته راه حل ها گفته میشه بهش یعنی باورش داشته و البته خودشون با باورهاشون شانس ایجاد میکردند وگرنه شانسی وجود ندارد )
۸) بدون علاقه داشتن به ریاضی ممکن است آن را سرد و بیهوده بیابید. اما زیبایی ریاضیات خود را تنها به شاگردان صبور نشان میدهد. پُرارزشترین بخش مطالعه ریاضی لحظهای است که میگویی آها! ذوق کشف و لذت فهمیدن چیزی جدید. احساس ایستادن بالای یک بلندی و رسیدن به دیدی شفاف و واضح.
۹) او میگوید: «گاهی مواقع احساس میکنم در یک جنگل بزرگ هستم و نمی دانم به کجا میروم؛ ولی به طریقی به بالای تپهای میرسم و میتوانم همه چیز را واضحتر ببینم. آن چه آن گاه رخ میدهد، واقعاً هیجان انگیز است.»
۱۰) وقتی از او پرسیده شد که چه چیزی برایش بیش از هرچیز دیگری حکم جایزه و پاداشی در پشت یک کار طاقتفرسای ذهنی دارد، در پاسخ گفت :«قطعا رضایتبخشترین اتفاق، همان لحظهای است که میگویی آها! لحظهای که شور و شوق کشف و لذت و شعف درک چیزی جدید را احساس میکنی و احساس اینکه بالای تپهای ایستادهای و و چشماندازی کامل را در مقابل داری. اگرچه در اغلب اوقات انجام کار ریاضیاتی برای من مانند این است که در حال کوهنوردی طولانی هستم بدون آنکه مسیر پاخوردهای وجود داشته باشد و یا حتی چشم انداز پایان مسیری در تیررس دیدگان باشد.»
۱۱) تقریبا هر چیزی میتواند منبع تعجب و هیجان باشد اگر شما انگیزه و شرایط مناسب داشته باشید.
و اما نظرات و توصیفات دیگران از خانم مریم میرزاخانی
۱- وی عموما روی حالات هندسی که از لحاظ تئوری بسیار پیچیده هستند، کار میکرد. میرزاخانی به دلیل پیچیدگی بیش از حد مسایل عمدتا روی رولهای کاغذی بزرگ کار میکرد و آنقدر روشهای گوناگون را امتحان میکرد و اشکال مختلف را ترسیم میکرد تا بالاخره به راه حل دست پیدا کند.
میرزاخانی برای کار با این میزان پیچیدگی، چند روش متفاوت را ابداع کرده و توسعه داد. وی متعاقبا موفق به ابداع روشی واقعا خیره کننده و نوآورانه در یک زمینه واقعا پیچیده شد.
( هیچوقت خسته نمیشده یا احساس نتونستن چون اون ریاضی و حل مسائل عشق و وجودش بودند و باهاشون زندگی میکرده و خیلی واضحه وقتی با عشق هستی شگفتی هم می آفرینی که دیگران میگن شاهکار و کار خاص)
۲- مطمئنا آثار علمی برجای مانده از این استاد برجسته دانشگاه میتواند برای جهان و نسل جوان ما میراثی گرانبها باشد. ( گسترش جهان هستی و تبدیل این جهان به جای بهتری برای دیگران )
۳- داده جملاتی از “مارک تسیر لاوین”، رییس دانشگاه “استنفورد” نقل شده است.
وی پروفسور میرزاخانی را اینگونه توصیف میکند: “او یک ریاضیدان، نظریهپرداز درخشان و در عین حال متواضع بود که جوایز را فقط به این دلیل دریافت میکرد تا برای دیگر زنان الهامبخش باشد. تا مسیر وی را در پیش بگیرند. “مریم” خیلی زود از میان ما رفت اما تاثیر وی روی هزاران زنی که میرزاخانی منبع الهامشان برای در پیش گرفتن مسیر علم بوده، زنده خواهد بود.” ( منبع اثر )
وی افزود: “سهم او به عنوان یک دانشمند و نقش اساسی وی مهم و پایدار است و جای او در اینجا، دانشگاه استنفورد و در سراسر دنیا، عزیز و خالی خواهد بود.” ( چنان پیشرفتی که خلاء ت در بین مردم جهان حس شود )
دکتر مریم میرزاخانی نخستین زن ریاضیدان جهان به شمار میآید که موفق به دریافت مدال«فیلدز» شد؛ این مدال عالیترین جایزه علمی رشته ریاضیات بوده و از آن به عنوان «نوبل ریاضیات» یاد میشود.
مدال «فیلدز» که هر چهار سال یکبار به برترین ریاضیدانان زیر ۴۰ سال جهان اعطا میشود، در سال ۲۰۱۴ به پروفسور میرزاخانی اعطا شد.
۳-همکاران میرزاخانی وی را این گونه توصیف میکنند: او ریاضیدانی با حوصله بود که وقت زیادی صرف حل مسایل میکرد. توفیقات وی در مباحث مورد مطالعهاش موجب پیشرفتهای فراوانی در علوم دیگر نظیر فیزیک و مکانیک کوانتومی و علومی جدا از ریاضیات میشود. میرزاخانی در مواجهه با مشکلات بلندپرواز، متعهد و نترس بود و همیشه برای حل مسایل ریاضی به جای انتخاب سهل الوصولترین راه، وارد چالش با آنان میشد. ( لذت بردن چالشها چون او چال نمیدید بلکه زیبایی میدید و عشقی که شعله میکشید )
روش ترجیحی میرزاخانی برای کار بر روی مسایل مختلف ریاضی نوشتن فرمولها و راه حلها و ترسیم اشکال روی کاغذهای سفید بزرگ بود. به طوری که دختر پروفسور میرزاخانی مادرش را هنگام کار یک نقاش توصیف میکرد.
۴- دکتر محمودیان در خصوص پایاننامه «مریم میرزاخانی» نیز افزود: وی پایاننامه خود را با «مک مولن» یکی از ریاضیدانان بزرگ و برندگان جایزه فیلدز، گذراند. در مورد پایاننامه ایشان میتوانم به طور خیلی خلاصه بگویم که کار بدیعی در مورد هندسه بود که از آن درچند رشته دیگر ریاضی نیز استفاده شده است. ( وقتی عشقت پیدا کنی و با او یکی شوی کارهای بدیعی از نظر دیگران میکنی و از دید خودت لذت و زیبایی و سادگی )
۵- عزم و اراده مثال زدنی و پرسشهای متداول و دقیق میرزاخانی در زمان تحصیل در دانشگاه هاروارد، وی را از دیگران متمایز کرده بود. جالب این که میرزاخانی یادداشتهای خود را به زبان فارسی مینوشت. ( این عزم و اراده از کجا امده ؟؟؟؟ از عشقی که نه تنها خاموش نمیشه بلکه شعله میکشه )
۶- استیون کرشهف، یکی از اساتید ریاضی دانشگاه استنفورد و یکی از همکاران پروفسور میرزاخانی میگوید: چیزی که میرزاخانی را خاص کرده و وی را از دیگر ریاضیدانان متمایز میساخت، اصالت و ابتکاری بود که وی در کنار هم قرار دادن مسایل مختلف داشت. ( وقتی شما دنبال عشقت بری با باورهای درست و مناسب و قدرتمند جهان هستی و شرایط و اتفاقات و رویدادها و آدمها و همه همه و در یک کلام خدا همه چیز برات آماده میکنه و هدایتت میکنه )
۷- رالف ال کوهن و باربارا کیمبال براونینگ، اساتید ریاضی استنفورد و همکاران پروفسور میرزاخانی میگویند: مریم یک همکار فوق العاده بود. وی نه تنها یک پژوهشگر بی باک بود، بلکه یک مشاور دکتری بینظیر نیز بود. مریم تجسم هر آن چیزی بود که یک ریاضیدان و دانشمند باید باشد؛ مجاهدت و حوصله در حل مسایلی که تا به حال حل نشدهاند یا فهمیدن مسایلی که تا به حال غیر قابل درک بودهاند. این حاصل از کنجکاوی فکری و لذت و رضایتی بود که مریم از کوچکترین موفقیت خود داشت. ( بی باکی و غلبه بر ترسها این یعنی شجاعت و جالتر استاد هم همیشه میگن و تاکید دارند اینکه موفقیتها و تغییرات کوچک خودتون تایید کنید و بارها و بارها برای هودتون تکرارش کنید ————— و این عشق کاری میکنه تو هر حوزه ایی که درهای بسته رو فقط به روی عاشقانش باز میکنه که درکش کنی آنچه رو که بقیه درک نمیکنند و حل کنی آنچه بقیه ناتوانند در حلش )
۸- مریم میرزاخانی در سالیان اخیر با همکاری الکس اسکین از دانشگاه شیکاگو به دنبال حل آن دسته از چالشهای ریاضی بود که قریب به یک قرن است که مورد بحث فیزیکدانان است؛ مساله مسیر یک توپ بیلیارد در یک میز چند ضلعی. ( چالشهایی حل میکنی که از دید بقیه غیر ممکن شاید به نظر برسه )
میرزاخانی و اسکین با ارائه مقالهای ۲۰۰ صفحهای پیرامون این مبحث که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد، موجب آغاز عصر جدیدی در ریاضیات شدند. ( وقتی عاشق باشی در هر حوزه ایی کارهایی میکنی که انقلاب و عصر جدیدش بواسطه تو ایجاد میشه و شروع میشود )
۹- به طور کلی پروفسور میرزاخانی در هیچ محفلی، غیر از محفل علمی وارد نشد و آنچه که برای او مهم بود، داشتن آرامش و انجام فعالیتهای علمی بود.( چون فقط میخواست کل انرژی و توجه و تمرکزش روی خواسته هاش و اهدافش باشه و اینطور تمرکز همراه با عشق و باورهای قدرتمند در مورد عشقش اینطور شاهکار ایجاد کرد.)
وی همچنین خاطرنشان کرد: مریم میرزاخانی هیچ مصاحبهای با هیچ رسانه داخلی و خارجی انجام ندادند، به طوری که یکی از اساتید دانشگاه امیرکبیر مصاحبهای با ایشان در زمینه علمی انجام داده بودند و قرار بود این مصاحبه در خبرنامه انجمن علمی کشور منتشر شود، با وجود اینکه متن مصاحبه از طرف او تایید شده بود، اما مجدد از انتشار آن در خبرنامه منصرف شدند و مایل نبودند وارد عرصه رسانهای شوند.
دکتر زنگنه تصریح کرد: پروفسور مریم میرزاخانی فردی کاملا متواضع، با اخلاق و مؤدب بودند، خصوصیات اخلاقی او به گونهای بود که با وجود نابغه بودن ارتباط خود را با دوستان دوره دانشآموزی و دانشجویی قطع نکردند و به گونهای رفتار نمیکرد که دیگران احساس کنند که با فردی نابغه ارتباط دارند.
( دنبال جلب توجه نبود و خواستار آرامش و لذت بردن از عشقش بود ؛ تمرکز و توجه اش فقط فقط روی زیبایی ها و حل چالشها بود نه چالش بلکه از دید او لذت و زندگی ——- و بسیار متواضع واقعا استاد راست میگن هرچقدر که پُر تر میشوی متواضع تر میشوی )
۱۰- میرزاخانی در یافتن ارتباطات جدید، عالی است. وی میتواند بهسرعت از یک مثال ساده به دلیل کاملی از یک نظریهٔ ژرف و عمیق برسد. ( تو مو میبینی و او پیچش مو ؛ همش بواسطه عشق و توجه و تمرکز و باورهای درست هستش )
و این مصاحبه با پدر خانم میرزاخانی هستش که پدرشون گفتند :
مریم سومین فرزند خانواده میرزاخانی هاست. او دو برادر و یک خواهر بزرگتر هم دارد. دختری که پدرش می گوید اوایل هیچ فرقی با بقیه هم سن و سال هایش نداشته؛ «مریم مثل همه بود. درس خواند و بالا رفت. با کوشش و تلاش.»
از زندگی روزمره این دختر در دوران مدرسه که می پرسیم، جواب می شنویم: «ساده، مثل همه، به درس و مشق و مطالعه می گذشت.»
خب دوستان مطمئنا الان دیگه فهمیدید که عشق هستش که همه کارهارو میکنه پس فقط و فقط دنبال عشقتون برید وبقیه چیزها براتون بوجود میاد .
فکرش بکنید در سن کمتر از ۴۰ سال شما به هر آنچه که در ریاضی باشد به عنوان جایزه و مقام برسید که مدال فیلدز بالاترین جایزه ایی هستش که یک ریاضیدان میتواند برسد و و مساله ها و چالش هایی حل کنید که از دید دیگران غیرممکن است ولی از دید عشق ممکن .
و نکته دیگه اینکه در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۳۷۶ رخ داد که در پی آن هفت نفر از دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف که در مسیر بازگشت از بیست ودومین دوره مسابقات ریاضی که در دانشگاه شهید چمران اهواز برگزار شده بود، کشته شدند که اغلب از برگزیدگان المپیادهای ملی و بینالمللی ریاضی بودند در اوج بالندگی و شکوفایی علمی، ناباورانه جان باختند و مریم میرزاخانی از جمله دانشجویان بازمانده این سانحه بود.
و ببینید اینطوری خداوند کمک میکند و هدایت میکند برای اینکه شما به خواسته هاتون برسید و جهان گسترش بدید.
هیچ غیر ممکنی وجود ندارد و به نظر من هیچ نابغه ایی هم وجود ندارد
فقط فقط فقط فقط
باورهای مناسب و قدرتمند تر بساز
عشقت پیدا کن
خدا همه کار برات میکنه و هر آن هدایتت میکنه
همه چیز ممکن میشود و تمام جهان بر تو سجده میکنند.
سلام استادددددد
من کلا فوتبالی نیستم ولی دوست داشتم دیشب بازی لیورپول و بارسا رو ببینم بخاطر اینکه از لیورپول خیلی خوشم میومد ٫
بازی دیشب که از دید عامیانه واقعا معجزه بود ولی خودِ یورگن کلوپ مربی لیورپول چندین بار گفت که ذهن بچه های ما عالی بود یا ذهن بچه های ما برنده شدن رقم زد و٫٫٫٫
بازی رفت بارسا توی خونه خودش ۳ تا به لیورپول زد و اگر توی خونه لیورپول یکی دیگه میزد، لیورپول باید ۵تا میزد ولیییییی لیورپول ۴ تا گل میزنه بدون اینکه گلی بخوره تازه محمد صلاح و فیرمینو نبودن ولی تیم بارسلونا استاد اصلا کاملا حس میشد که روی مسی واقعا حساب باز کرده بودن یعنی موقعیت هایی بود که بازیکنان بارسا میتونستن خودشون بزنن ولی پاس میدادن به مسی که اون بزنه و اونم که خراب میکرد٫اما لیورپول واقعا چنان با باورهای قدرتمند و انگیزه و ایمان شروع کردن که واقعا معنی حرکت کردن و عمل کردن نشون دادن و استاد خدا از چیزی که فکرش نمیکنی واقعا کارایی میکنه که نمیشششششششششه تصورش کرد٫ گل چهارم لیورپول اصلااااااا هیشششششششششششکی نمیتونست باور کنه که دفاع و دروازه بان حواسشون پرت بشه و سریع لیورپول شروع کنه و اون گل توی دقایق آخر بزنن یعنی هیشششششکی باور نمیکرد٫
ایننننننننننه قوانین بدون تغییر و ثابت خداوند که براش غیرممکنی وجود نداره
فقط تو بخواه و باورهای قدرتمند داشته باش و با ایماااااان حرکت کن همه کار برات میکنه
حالا امشب هم با اینکه تاتنهام ۱ گل توی خونه خونه خودش خورده بود و امشب توی نیمه اول مجدد دوتا گل خورد ولی تو نیمه دوم سه تا گل زد که گل سوم دقیقا ، دقیقه ۹۵ بازی بود
یعنی استاد اینا همه ش آیات و نشانه های قوانینِ که میشه هرلحظه زندگی رو خلق کرد
و اگررررررررررررر با ایمان تا آخرین لحظه حرکت کنی همه چی بهت میده خدا همه چی ، فقط باید توانایی هامون باور داشته باشیم ، خدای خودمون باور داشته باشیم٫٫٫٫٫
آژاکسی ها خیلی خوب کار کردن ، اونا هم باورهای عالی داشتن و نتایج عالی گرفته بودن چون بازیکن با تجربه به شکلی که بقیه تیم ها داشتن اینا نداشتن ورده سنی ۲۵ سال بود ولی قوانین کاری به هیچکدوم اینا نداره ، جهان فقط فرکانس میگیره و هم تراز همون برمیگردونه و آژاکسی ها باورهاشون تا این مرحله رسوندشون٫
یه نکته استاد که خیلیییییییی واضح خودش نشون داد توی هر دوتا بازی اینه که ما تو جهانی زندگی میکنیم که ثابت نیست یا باید حرکت کنی رو به پیشرفت یا حرکت کنی رو به پسرفت، اگه نخوای حرکت نکنی و به ظاهر ثابت باشی نمیشه چون قانون حاکم بر جهان چیز دیگه ست و وقتی حرکتی نمیکنی یعنی فکر میکنی اگه کاری نکنی بازم برنده هستی دقیقا داری پسرفت میکنی
بارسا فکر میکرد چون ۳ تا زده بازی رو برده و تهش یه گل دیگه تو بازی برگشت بزنن کار تمومِ و یه جورایی حرکت نمیکردن، انگار خیالشون راحت بود ووووو تکیه کردن به اون بردی که داشتن، حساب باز کردن روی برد قبلیشون اما جهان سیستم خودش داره اگه حساب کنی روی عوامل بیرونی و حرکتی نکنی باید پسرفت کنی
و
بازی امشب هم همینطور بود تیم آژاکس دیگه وقتی ۲ تا گل زدن خیالشون خیلی راحت بود و حساب کردن روی این گلهایی که زدن و دیگه مثل نیمه اول ادامه ندادن از اونجا که ما خالق هرلحظه زندگیمون هستیم تیم تاتنهام رفت رختکن و برگشت و خلق کرد چیزی رو که میخواست با ایمان واقعی و خداوند هم براشون همه کار کرد یعنی دقیقه ۹۵ گل رو زد٫ فقط دوست دارم برید استاد گل ببینید واقعا ۱۰۰۰ درصد امکان داشت توپ به پای دفاع بخوره ولی رد شد٫٫٫کی رد کرد توپ رو ؟؟؟ خدا ردش کرد
یا گل چهارم لیورپول اصلا امکان نداشت بازیکنان با تجربه بارسا اون اشتباه محض و بچه گونه رو بکنن ولی قوانین جهان کاری به تجربه نداره، و پاداش کسایی میگیرن که با ایمان و باورهای قدرتمند حرکت میکنن
و کی حواس دفاع رو پرت کرد و به اون بازیکن لیورپول گفت که سریع سانتر کنه ؟؟؟ خدا گفت و انجام دادش
این سیستم٫٫٫٫٫
واقعا استاد تیمی تاتنهام که میبینم جوری بازیکنان تغییر کرد افکارشون که واقعا شبیه همون داستان نصوح در قرآن که توی دوره راهنمای عملی گفتین در لحظه فکرش تغییر کرد و چنان تحول بنیادی تو باور وقتی تغییر بدی در لحظه سرنوشت عوض میشه٫ دقیقا اینو توی تاتنهام میشه دید من به مربیشون توجه کردم قبل از گل سوم اصلا امیدی نداشت ولی بازی رو داشتن بازیکنان میکردن و اون مهاجم لوکاس مورا که چقدرررر زیبا خدا با تکامل امید بهش داد گل اول زد بعد گل دوم و بعدش هم گل سوم اما تغییر بنیادی کرده بود افکارش و باورهایی قدرتمند ایجاد شد٫
واقعا لذذذذت بردم و این دوبازی تاییدی بود بر قوانینی که درک کردم و چقدر هم حس خوب داد که قوانین جهان بدون تغییر و نقصِ، فقط کافیه باورش کنیم و خودمون باهاش وفق بدیم
دوستون دارم همه تون
همیششششششه شاااااد و سلااااامت و سعادتمنننند و ثروتمنننند در آرامش خدا باشین
استاد سلام
الان لایوتون دیدم خیلی لذت بردم و مرسی از اینکه به اشتراک گذاشتین حسهای خوب و لحظه های خوب اونجارو.
استاد موقعی که داشتم لایو میدیدم شما گفتین این قانون جهانِ که هرچقدر تمرکز کنی روی زیبایی ها جهان هدایتت میکنه به زیبایی های بیشتر.
یادِ کتاب نایکی افتادم از فیل نایت موسس شرکت نایک.
بعد از جنگ جهانی دوم راهی ژاپن میشه و میگفت هر روز صبح توی رادیوی سراسریشون اخبار از اتفاقات بد و خرابی ها و ….. صحبت نمیکردن بلکه هر روز صبح در مورد اینکه امروز چندتا گل کاشته شده یا چند تا گل روییده یا چندتا درخت رشد کرده و …….. صحبت میکردن . الان با خودم میگم ببین آگاهانه میومدن به جای اینکه تمرکزشون بذار روی نکات منفی و اتفاقات بعد از جنگ ، تمرکز میذاشتن روی نکات مثبت و خوبی هایی که هست و میخواد اتفاق بیفته یعنی آگاهانه همه شون همدیگه رو هدایت میکردن به احساس خوب تا بتونن توی اون زمان و اوضاع پس از جنگ حالشون خوب نگه دارن و تا امید برگرده و همه چی رو بسازن همراه با احساس خوب و به زندگی طبیعی برگردن که الان میبینیم چقدر پیشرفت کردن.
سیستم خداوند واقعا درک کنیم کلی زندگی هامون تغییر میکنه از جمله خودم.
خدایا شکرت از این آگاهی و هدایتی که کردی به این قسمت از کتاب که باعث تایید قوانینت میشه واقعا شکرررررررت
چقدر همه چی خوبه
چقددددرررر دنیا زیبااااااست
خدایا شکررررررررررررررت
سلاااااااااااااااااام به استاااااااد جیگررررررررررررررررررررررررر
یعنی دوست دارم استاد فقط بوست کنم اینقدر عشقیییییی
این فایییییییییییییل نبود
این حرررررررررررررررررف نبود
حرررررررررف قشششششششنگ نبود
اصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصل بود
اصل ، اصل ، اصل ………
چه نکته هایی……
چه آگاهی هایی……..
خدایااااااا شکرررررررت
همین یک ساعت و نیم آگاهی کافیه که زندگی رو دگرگون کنه ، ثروت بسازه ، خوشبختی بسازه و…….
فقط همین
باور کنین بچه ها فقط همین کافیه
استاد وقتی دقیقه 1:17:00 به بعد اونطوری جدی شدین و اونطوری از درونتون فریاد میزد خداااا نه شما، خدااااا که اصل اینه ، آهای بنده من که داری میشنوی، داری این میبنی داری گوش میدی داری فکر میکنی اصصصصل اینه ، اصل اینه.
استاد موقعی که این سوال پرسیدین تنها چیزی که به ذهن من امد توحید بود، مخصوصا اینکه توحید عملی 5 و 6 خیلی گوش داده بودم و نیاز داشتم واقعا و یه مدتی گوش ندادم تا با سوال شما دوباره هدایت شدم و این یه هفته استاد من فقط داشتم توی سایت روی توحید کار میکردم، روی فایلهای توحیدی ، روی مقاله های توحیدی سایت یعنی یه جورایی کل سایت داشتم زیر رو میکردم از توحید از فراوانی از لیاقت از قدرت خدا از سیستمی بودن خدا و……… رفتم کتاب چگونه فکر خدارو بخوانیم میخوندم و…..
اصلا استاد با تمام وجودم که انرژی و تمرکزم با عشق نه هیچ چیز دیگه ایی گذاشتم روی توحید توی سایت.
واقعاااااا میگم اصلا ایندفعه برام جایزه مسابقه مهم نبود و هیچ انگیزه ایی بخاطر اون پول نداشتم چون بهم الهام شده بود که این مسیری که داری توش جستجو میکنی و کار میکنی میلیون ها برابر اون 2 میلیون بهت میده
و واقعا بهش نیاز داشتم استاد، چون به شدت توش ضعف دارم و توی این یه هفته اصلا اتفاقاتی افتاد برام که نمیدونم چی بگم.
استاد من خواستم یعنی با تمام وجودم خواستم از درونم که میخوام توحید بشه وجودم که البته تکامل میخواد ولی میخواستم قدم اول محکم بردارم و من یه نیمچه گام برداشتم برای این قضیه خدا هزار قدم برای من برداشت و همه کار برام کرد یعنی استاد خدااااااااا از در و دیوار و هرجایی که فکرش بکنید و نکنید منو هدایت میکرد به باورهای توحیدی ، نگاه به خدا ، به قدرتش ، به سیستمی بودنش توی سایت و از جاهای مختلف یعنی اصلا یه چیزی میگم یه چیزی میشنوید.
و جالبه خیلی از موضوعات من خونده بودم ولی همون موضوعات یه درکی خیلی عمیق تری بهم میدادن
اصلا اینقددددددررررررر حسم خوب شده تو این یه هفته که کار میکردم روی توحید اینقددددددددر این مسیرررررررررر لذت بخش و عالی بود که بخدا حد نداشت ، ساعتها بیدار میموندم که رووش کار کنم، اصلا خسته نمیشدم تا جایی که دیگه به بیهوشی میرسیدم و خوابم میبرد وگرنه در حالت عادی هیچی.
وقتی گفتین من تقلا نمیکنم ، من زجر نمیکشم ، خدا همه کارهارو میکنه و من عشق وحالش میبرم دقیقا لمس کردم حرفتون چون همین هفته برای من اینطوری بود.
توی این مسیر یه هفته ایی چیزاایی درک کردم که چنااااااااااان استاد انگیزه و ایمانی بهم داده که فقط میخوام تبدیل به عمل کنم ، یعنی فقط میخوام وارد عمل بشم.فقط عمل کنم به دانسته هام فقططططط عمل.
استاد توی همین یه هفته که داشتم روی توحید کار میکردم و خب باورهای ثروت 1 هم کار کرده بودم هدایت شدم به سمت بورس و حسش خیلی خوب بود حالا اینطرف میتونست قبلا ها هم به من بگه ولی ایندفعه گفت که اون هدایت و حس خوب رو عقب انداختم و توجه خاصی نکردم تا اینکه توحید عملی 4 دیدم اصلا دوباره جرقه شد و بهم الهام شد وامروز کارای اینترنتیش کردم که فردا برم ثبت کنم.
یعنی من یه هفته تصمیم گرفتم توحید درک کنم و در مسیرش حرکت کردم خدا چجوری داره همه کار توی همه جنبه های زندگیم میکنه.
دارم درک میکنم که وقتی باورهای توحیدی بسازیم و عمل کنیم لاجرم ثروت و خوشبختی موفقیت و عشق و سلامتی و همه چی وارد زندگی میشه نیاز نیست ما کاری بکنیم
به قول خودتون همه کارارو خدا میکنه، ما عشق و حالش میبریم.
خدایا شکررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررت.
این سوال مسابقه و این مسیری که برای جواب مسابقه طی کردم و فایل امروز یعنی میخوام بگم استاد زندگی منو دگرگون کرد، انقلابی ایجاد کرده درونم ، آتشفشانی ایجاد شده و چه انگیزه و ایماننننننننییییییییی با چه یقینی و حسسسسس به شددددددددت خوب . الان میخوام منفجر بشم واقعااااااا.
میخوام این مسیر توحیدی که شروع کردم ادامه ش بدم و فقط با نتیجه هام بیام براتون استاد با عشق بنویسم و هیچ شکی ندارم که خیلییییییی خیلییییییییی زود میام آمریکا از نزدیک بغلت میکنم بوست میکنم و همینطور خانم شایسته رو و با عشق نتیجه هام میگم که وقتی خدارو باور کردم ، قدرتش باور کردم ، سیستمی بودنش رو ، توانایی هام و قوانین جهان چه خوشبختی و ثروت و عشق و حس خوبی وارد زندگی کرده که تا الان در حدی که انجام دادم کرده.
استاااااااااااد واقعااااااااا این آگاهی های ناب رو باید 100 میلیون بار گوش کنم و گوش کنیم.
همین فایل به تنهایی دگرگون میکنه فقط همین.
دو جمله ایی که توی این یه هفته بهش هدایت شدم دوست دارم اینجا بنویسم.
“اگر بتوانی به خدا ایمان داشته باشی، هیچ مشکلی نیست، اگر نتوانی، هیج راه حلی نیست.”
“تنها راهنمای من اصل لذت است ”
این دوجمله شاید خیلی طبیعی و عادی باشه ولی برای من دنیای از آگاهی بود و کلی ظرف من بزرگ کرد و حسم عالی ، عمق بهم داد.
من این مسیر توحیدی که شروع کردم ادامه میدم و میبینین نتایج رو ، این جمله همین الان پشتش پر از ایمان و انگیزه و یقینِ فقط کافیه ادامه ش بدم تا قدرت بگیره…
این سایت کعبه عاشقانِ ، خانه خدای واقعیِ ، جایی که همه چیز با هم میتونی داشته باشی و خلق کنی ، جایی که ثروت تنها راه رسیدن به خودشِ ، جایی که وقتی بهش وصلی قدرت و ایمان داری وقتی نیستی و دور میشی شرک وارد میشه…
خداجوووووووووون شکرررررررت ،
میخوام با قدرررررررررررت بگم
در پناااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااه ربّ ، کسی که صاحب تمام قدرتهاست ، کسی که جهان اداره میکنه ، کسی که هرچی قدرت از اون نشات گرفته ، کسی که فرمانروای کیهانِ کسی که همه موجودات داره روزی میده فقط 8میلیارد انسان در نظر بگیرین به جز حیوانات و چیزای دیگه، داره هدایت میکنه طبق سیستمششششش
با این قدرررررررررررت بچه ها برییییییییییییم جلووو و جهان بهشت کنیم و با اعمالمون فریاد بزنیم که قدرت واقعی ربِ ، فرمانروای جهانیان.
میخواد گریه م بگیره از این خدایی که اینقدر عاششششششق ماست و اینقدررررر ما رو دوست داره
خداجووووووونم الحمدلله
استااااااد مرسیییییییییییی مرسییییییییی
خانم شایسسسسسته مرسیییییییییی
خانم فرهادی مرسیییییییی
مدیر فنی سایت مرسیییییییی
بچه ها مرسییییییی
خداجوووووووووون مرسسسسسسسسی که تو بینهایت ثروت و عشق و سلامتی و ثروت و رابطه زیبا و خنده و شادی و سعادت و خوشبختی و موفقیت هستیم.
باااا ایمااان و قدرررررررت حرکت کنیم و خلق کنیم ای خالق هااااا ، ای آفریننده هااااااااا
سلام نوید عزیزم
مرسی ازتو که این حس و انرژی قشنگت با من به اشتراک گذاشتی .
واقعا هرچی بیشتر توش(خدا) عمیق میشم بیشتر به آرامش میرسم و چقدر حسم خوب میکنه و چه قدرت و ایمانی بهم میده
با قدرت ادامه بده نوید که میخواد اتفاقات عالی بیفته
همیششششه شااااااد و سلااااامت و سعادتمنننند و ثروتمنننند همراه با احساس خوب باشی
سلام به زهرا عزیزم.
زهرا جان خیلی خیلی ممنونم از حست خوبت.
دوست خوبم روی عزت نفس و اعتماد به نفست کار کن ، توانایی های خودت باور کن با فایلهای رایگان استاد همه کار میتونی بکنی
تو جانشین خدایی روی زمین
پس میتونی خدایی کنی
هیچوقت خودت دست کم نگیر
خودت لایق بهترین بدون و براش حرکت کن شک ندارم از هر لحاظی که بخوای عالی میشی فقط بخواه که بهتر بشی.
برات بینهایت شادی و آرامش و عشق و سلامتی و سعادت و ثروت همراه با احساس خوب میخوام از خدای وهاب
سلاااااااااااااااااااام به ستاره عزیزززززززم
دوست همیشششششششششششششه خوب و فوق العاده ارزشمندم.
چقدر حسم خوب تر شد پیامت دیدم
یاد دوره جهان بینی توحیدی افتادم و حسم خوب تر کرد.
ستاره عزیز الان رفتم چندتا نظر آخرت خوندم که ببینم چه پیشرفتهایی کردی و واقعااااا بهت تبریک میگم برای تمرین تبلیغ آگهی دوره عزت نفسسسسسس
یعنی واقعا آآآآآآآآآآآفررررررررررین خیلی حال کردم
خیلییییی عالی بود
ایشالله تبلیغ انگلیسی هم بای توریستها انجام میدی و به فراتر از اهدافت میرسی.
مرسی از پیام خوبت
مرسیییییی واقعاااااااااا
خیلی لذت بردم که دیدمت دوست بسیاااااار خوب و ارزشمند و ثروتمندم.
مطمئنم خیلی پیشرفت میکنی خیلییییی
آفرین به کنترل ذهنت
به فراتر از چیزهایی که میخوای برسی
برات بینهایت شادی و عشق و لذت و آرامش و سلامتی و ثروت و سعادت همراه با احساس خوب پایدار از فرمانروای جهان میخوام.
راستی به همسر عزیززززززز سلام برسوووون و از طرف من دختر خوشگلللللللللت بوس کن
بازم مرسیییییییی
سلام به دوست بسیار بسیار خوبم خانم اکرم عزیز
ممنونم از پیام قشنگت.
در مورد سوال اول نه من 6 سال که عضو سایت هستم اما با کلی تجربه و اتفاقا خوب و قشنگ.
شاید این جمله م که بگم نه بابا هیچوقت دیر نیست کلیشه ایی باشه
ولی بذار نگاهی بندازیم به افرادی که توی سن بالا تصمیم به تغییر گرفتن و باعث چه شگفتی هایی شدن
.
.
.
.
– افرادی در سنین بالا هم میتونن به ثروت های عظیم برسن
۱- مثال اول کنتاکی که استاد مثالشو زد، شخصی که در دوران میشه گفت پیری به ثروت رسید و با دستور پختی که داشت تونست امپراطوری کنتاکی رو تاسیس کنه
۲-سام والتون موسس فروشگاه های زنجیره ای والمارت که تازه بعد ۴۴ سالگی کار خودشو رها کرد و رفت دنبال رویاهاش. سنی که شاید خیلیا از این جمله در اون سن زیاد استفاده کنن(دیگه از ما گذشت)
۳-موسس شرکت کامپیوتری IBM که تازه در ۶۱ سالگی تونست موفقت خودش رو ثبت کنه
۴-مورگان فریمن، همون که تو فیلم بروس قادر که استاد توصیه کرده بود ببینید نقش خدا رو بازی میکرد در جوانی بازیگر بود و گذاشته بود کنار و تازه در سن ۵۱ سالگی دوباره به این عرصه برگشت و الان هم خیلی معروفه و موفق
۵-ماسارو ایبوکا که در ۳۸ سالگی تازه استارت شرکت سونی رو زد، شرکتی که الان ۱۲۵ هزار کارمند داره، یعنی ۱۲۵هزار خانوار مستقیم دارن از کنارش نون میخورن، چی از این بهتر خداوکیلی
6-وال ای ماس در سن ۴۰ سالگی اولین شیرینی پزی خود را افتتاح کرد ودر کمتر پنج سال به درامد ۱۰ میلیون دلار رسید..
7- آنا مرز در سن حدود ۸۰ سالگی اولین نقاشی میلیون دلاری خود را به فروش میرسونه ک قبلش هم خانه دار بوده..
8- پائلو کوئلیو در سن ۴۰ سالگی کتاب پرفروش کیمیاگر..
9- بنیانگذار شرکت زلدا در سن ۵۰ سالگی شروع به کار میکنه.. با ایده ساده کارت تبلیغ..
10-Clara peller $۱ million شروع بازیگری در سن ۸۱ سالگی
11-Susan boyle $۶.۴ million شروع خوانندگی در سال ۴۸
12-Seasick steve $۳ million شروع خوانندگی در ۶۰ سالگی
13-Wally blume $۸۰ million شروع کارافرینی ۵۷ سالگی
14-Grandma moses شروع نقاشی در ۷۸ سالگی
15-Laura ingalls wilder شروع نویسندگی در ۶۵ سالگی
16-چارلز فلینت موسس شرکت ibm که در ۶۱ سالگی تاسیسش کرد.
17-لیو شوانژی موسس شرکت لنوو که در ۳۹ سالگی تاسیس کرد شرکتش رو
18-رید هافمن در ۳۶ سالگی شبکه اجتماعی لینکدین رو تاسیس کرد.
19-ماسارو ایبوکا در ۳۸ سالگی شرکت سونی رو تاسیس کرد و محصول پرچمدارش پلی استیشن هست.
20-آمانسیو اورتگا در سن ۳۹ سالگی و در سال ۱۹۷۵ تونست برند زارا رو تاسیس کنه و به آرزوی خودش برسه. جالبه بدونید در زمان رشد این شرکت، کشور اسپانیا درگیر جنگ داخلی بوده و این موضوع هم نتونست جلوی پیشرفت این برند معروف پوشاک رو بگیره. استراتژی بازاریابی این شرکت و در واقع شعارش این بوده که به مشتری در سریع ترین زمان ممکن هر چی که میخواد رو بدیم.
21-ویلیام بوئینگ شرکت بوئینگ رو در سن ۳۵ سالگی تاسیس کرد. خلاقیت و خطرپذیری ویلیام بوئینگ به حدی بود که برای تحقق رویاهای برادران رایت دست به اقدام مهمی بزنه و حدود یک قرن پیش، شرکت هواپیمایی بوئینگ رو راه اندازی کنه.
22-سانتیاگو لانگه قایقران ۵۴ ساله ارژانتینی تو سن ۵۴ سالگی پس از شکست سرطان ریه مدال طلای المپیک ریو رو به دست اورد الله اکبر خداوند قادر به انجام هر کاری هست
.
.
.
.
اینا قسمت خیلییییییییییییی کوچیکی از نمونه مثالهایی از انسانهایی که توی سن بالا دست به تغییر و اقدام جدید با باورهای جدید زدن و نتیجه گرفتن و بینهایت دیگه از این انسانها هستن فقط باید برای مسیر زندگیت پیداشون کنی و تایید کنی که اگه اونا تونستن توهم میتونی.
.
.
.
حتما از سربرگ بالای سایت دانلودها بخش “سرمایه گذاری روی خودت” حتما حتما فایلهای مربوط به این قسمت ببین و فکر کن در موردشون و خداوند هدایتت میکنه به سمت بهترین مسیر چون همین الان هم توحیدی رفتار کردی و بزرگترین پاداشی که گرفتی این بوده که حال خودت خوبه، احساس آزادی میکنی، ترس داری ولی خیلی شجاع تر شدی، قویتر شدی، حس قدرت میکنی، حس آزادی، حس اینکه بگم بشو، میشود…
منم چندسال پیش از دانشگاه صنعتی شاهرود دولتی روزانه توی ترم 7 انصراف دادم و حتی نذاشتم تطبیق بدن و مدرک فوق دیپلم بگیرم و الان مدرکم دیپلم ولی خیلی وقته حتی یه ذره هم برام مهم نیست که یک ترم دیگه میتونستم مدرک لیسانس بگیرم. و بنطرم بهترین تصمیم زندگیم بود.
و شما هم همینطور، پاداشت گرفتی و میگیری فقط مسیرت ادامه بده و به خدا توکل کن
.
7 تا فایل توحید عملی ها رو حتماااااااااا ببین.
.
نگران مادرتون هم نباشین، مهم شما هستین در الویت اول بعدش بقیه، بقیه به سبک زندگیتون عادت میکنن، درسته از دید خودشون زندگی درست براتون میخوان ولی مسیر درست زندگی رو شما تعیین میکنین نه بقیه.
شما میخواین زندگی رو زندگی کنین و موقع مرگ بگین خوشحالم که با ایمان و توکل به خدا شجاعت به خرج دادم از مسیری که مسیرم نبود انصراف دادم و توی مسیری که سالها فریادم میزد رفتم.
مهم خداست نه بقیه.
بقیه مسیر شرک میرن ولی شما مسیر توحید و همیشه هستن افرادی که علیه تون باشن یا بخوان منصرفتون کنن یا براتون نگران باشن
اونا خوب میشن
شما فقط مسیر خودتو برو
مطمئنم این حرفام هم قسمتی از هدایت خداست براتون.
در ضمن مهم نیست چندسال توی سایت هستیم مهم اینه که چقدر درک میکنیم… چقدر باور میکنیم… چقدر عمل میکنیم….
مهم همینه فقط
در پناه فرمانروای کل کیهان همیشه شاد و سلامت و سعادتمند و ثروتمند باشین