اصل و اساسی که «صاحب یک کسب و کار موفق» باید بداند - صفحه 14
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/05/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-05-04 11:12:502024-07-25 10:21:44اصل و اساسی که «صاحب یک کسب و کار موفق» باید بداندشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
خلاصه ی گفتگوهای استاد در این فایل:
.:: فکر کردن به قوانین جهان هستی
.:: پیدا کردن راه حل های مناسب برای رسیدن به اهداف
وقتی به کسب و کارمون عشق داشته باشیم… خود به خود توش تمرکز هم داریم…و البته که احساس خوب هم همراهش هست.
احساس خوب=اتفاقات خوب
دنبال عشقت برو. ذره ای تردید نداشته باش. به عشقت ایمان بیار. ایمان صد درصدی.
من میخوام این چند روزه ی دنیارو دنبال چیزی باشم که دوسش دارم. حسرت نداشته باشم تو زندگیم. دوست دارم جوری که دوست دارم زندگی کنم. چیزی رو که دوست دارم دنبال کنم.
بریم دنبال عشقمون=اگه باورهامون در مورد ثروت درست باشه، ثروت خودش میاد.
ثروت و معنویت از هم جدا نیست ” چون من اگه ثروتمند تر بشم نزد خدا عزیزتر میشم”
توی ذهنمون یک خدای درست بسازیم. خدامونو درست، درستش کنیم.
هر فردی یه تصویری از خدا داره. به اندازه ی هر فردی خدا داریم.
“خدای من به من کمک میکنه که بهترین زندگی رو در دنیا و آخرت داشته باشم”
اعتقاد به خدا داشتن کافی نیست، باید باورهای درستی نسبت بهش داشته باشیم.
“اعتقاد درست، به خدای درست داشتنه که کار رو انجام میده”
.:: توحید یعنی: قدرت ندادن به عوامل بیرونی و قدرت دادن به خدای درون ::.
خدا و توحید باید درست ساخته و درک بشه تا جواب بده. (خدای هادی، خدای وهاب و …)
خداوند به اندازه ظرفم من رو هدایت میکنه.
اگه داری برای یه کاری زور میزنی، این درست نیست. یعنی خدا انجامش نمیده. تقلا نکنیم.
“من هیچ زجری نمیکشم، خدا کارهارو انجام میده”
.:: با خدا تقسیم کار کردم: عشق هارو من میکنم .:. خدا کارهارو انجام میده ::.
اگه نتیجه رخ نمیده به این معنا نیست که یه کار بیرونی رو انجام نمیدی…
به این معناست که یه سری باورهای اشتباه تو ذهنت در مورد خواسته ت داری…پس پاتو از رو ترمز بردار.
اگه ظرفت آماده نباشه و بریزی توش میترکه ؛ اگه آماده باشه جهان خیلی نرم ظرفت رو پر میکنه.
وقتی دنیال چیزی میری که عاشقشی: ثروت میاد…لذت میاد…اعتبار میاد…عزت نفس هم میاد. همشون پله به پله میان…
.:: عزت نفس ثروت میاره
.:: ثروت عزت نفس رو می بره بالا
.:: عزت نفس که میره بالا خلاقیت بیشتر میشه
.:: جرات خلاقیت ها بیشتر میشه
خیلی وقتا ایده میاد اما چون عزت نفسمون پایینه جرات نمیکنیم انجامش بدیم! چون نگران نظر مردمیم…
بچها بیاین به عشقمون ایمان بیاریم و انجامش بدیم و باهاش حسابی کیف کنیم. اونوقت ثروت خودش به دنبالمون میاد.
در فراوانی باشید (گل)
سلام استاد عزیز ومحترم من هنوز فایل را ندیدم ولی میدانم چقدر من را به زندگی امیدوار میکنه بابت همه فایلهای رایگانت واقعا سپاسگزارم ومیدانم که شما پیش خدا خیلی عزیزی زیرا باعث شادی وامیدواری خیلی از انسانها شده اید باز هم ممنون
Dear Abasmanesh
Thak you for these wonderful knowledge you provided in this file.
It is unique and only God can have such a pure message
I am so blessed for listening to these great file
Thanks Allah for guiding me here
سلام و عرض ادب خدمت همه دوستان
اون قسممت که صداتون رو بالا بردین برای من بود واقعا برای من بود خدایا شکرت که این یاد آوری زیبا رو برای من قرار دادی خدایا ممنون بابت این مهر عظیم و بی دریغی که به من کردی
خیلی زیبا بود بازهم ممنون که صدای حق و رزق و روزی شدین
سلام سید جان سلام برادر عزیزم من وقتی از شما تشکر میکتم درحقیقت ازخدای خودم تشکر میکنم وقتی سوره بقره رامیخواندم و خدای عزیزم گفت ؛من برای شما راحتی وآسونی رامیخواهم میگفتم خدایا پس کو. پس کو آسانییت ؟پس کو دوستدار وعاشق بنده هایت بودن و…..
وقتی معجزه وار به سخنش در پیش برادران توحیدیم هدایت شدم تمام وجودم دگرگون شد وقتی این خدایی راکه عباسمنش معرفی کرد وبه من آدرسش را داد دریافتم که تمام صفاتی که دارد چقدر به این خدا می آید وقتی درکتابش خواندم که اگر به من ایمان داشته باشی از جایی کمکت میکنم که فکرش نمیکنی
اولین بار با این تعریف عباسمنش از خدا ؛ اورابه مرحله آزمایش گذاشتم مشکلی سخت در تهران برایم پیش آمد به بن بست خوردم گفتم خدایا حالا تو که دم ازمهربانی میزنی درستش کن وقتی چند ساعت ازحرفم نگذشت واین خدا رادیدم که همه چیزم شد سیل خروشان از دیده هایم جاری میشد تا خرم آباد گریه کردم سراز پا نمیشناختم سلام خدای خوبم سلام تازه متولد شدم
دوروز است که این فایل گذاشتی تمام وجودم سیل شده وهنوز نتونستم تمامش کنم هربار فایل قطع میشود ودوسه ساعت به فکرمیروم …… یعنی این موضوع اینطوری بود من درک نکردم
یعنی این عباسمنش که میکه باید تکامل طی کنی
یعنی این خدا اینقدر عادل است که هیچوقت قانونش را درمورد پیامبر زیر پا نمیگذارد یعنی این خدایی که اینقدر توانا است وبوسیله فرشتهایش بامحمد ص درارتباط بوده محمد هم تکاملش راطی کرده در روزهای اول نبوتش ؛ به اندازه ی سطل محمد یاری رسانده وای. …..
آری وقتی سخن ازخداست غوغا به پا میشه این فایلت جواب سوال قیامتی درمن ایجاد کرد
سید جان شما بگویید چطور میتونم این قیامتم واین خدا شدنم راتوضیح بدم
به خدا دو روز است دارم درک میکنم این حرفها واین آگاهیها از زبان خود خداست
فقط هرکسی باید به درک این آگاهیها برسد باید با آنها مواجه شوی درکشان کنی یا به عبارتی عملی برایت اتفاق بیفتند که بفهمی شان که ؛
اینها کلام خداست که ساده برشما جاری میشود
الهی فقط خودت میدانی که چه حسی دارم ؟ چگونه ؛ دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم_ نقشی به یاد او برآب میزدم
چهره نگارم درنظرم جلوه مینمود
وز دور ؛ بوسه برروی ماه میزدم
الهی فقط خودت شاهدی که وقتی دست خط بچه کوچکها رامی بینم شوق باتو بودنم ؛ مرا مست ازلی میکند
خدایا شکرت
استاد استاااااااااااد واقعا که ترکوندی
خدایا شکرت
سلام
چند روز پیش وقتی که داشتم دیدگاه یکی از اعضارو میخوندم گفتم خدایا این دیدگاه واقعا داره باهام حرف میزنه چون جواب سوال هایی که اون لحظه داشتم، جواب شکایتا، جواب چراها رو ازو دیدگاه پیدا کردم با اینکه اولین دیدگاهی بود که اونروز خوندم.
امروز دوباره وقتی یک مشکلی برام پیش اومد و میگفتم خدایا به جز تو هیچ راهی ندارم این دیدگاه شمارو خوندم.
داشتم به خدا میگفتم:( خدایا اگر این اتفاقی که امروز افتاد رو برام درست کنی قول میدم ایمانم خیلی بیشتر بشه)
بعد یادم اومد که توی سال گذشته دوبار این مشکل برام پیش اومد و هردوبار همین حرفو زدم به خدا و هر دوبارهم خدام برام درستش کرد.
اون قسمت دیدگاهتون که گفتیند:(مشکلی سخت در تهران برایم پیش آمد به بن بست خوردم گفتم خدایا حالا تو که دم ازمهربانی میزنی درستش کن وقتی چند ساعت ازحرفم نگذشت واین خدا رادیدم که همه چیزم شد سیل خروشان از دیده هایم جاری میشد)
انگار جواب همین مشکلم بود
بازم میخوام بگم که…
فقط ازتون ممنونم ?????
سلام استاد درود برشما
من میخوام ثروتمند بشم اول باید ذهنم رو ثروتمند کنم وباورهامو بسازم استعداد و علایق خودمو پیدا کنم عاشق علاقیاتم باشم یه علاقه که من توش استاد باشم یعنی چیه خدایا
امشب من بهم الهام شد که ثروتمند بشم یه ندای اومد تو درونم وگفت با صدای بلندتکرار کن صدبار که تو باید ثروتمند بشی حتما باید بشی اصلا تو برا ی اینکه ثروتمند بشی به این دنیا اومدی
پاشو راهکارها رو پیدا کن علایق ها رو تو خودت جستجو کن باید پیداشان کنی و از همه اونی که برات راحتره و عاشقشی رو انتخاب کن وباور داشته باش که ثروت و نعمت بهت داده میشه د رونت رو بزرگ کن ذهنت رو رها کن سطلت رو بزرگ کن تا باران بیشتر توش جا بشه
خداروشکر میکنم که این ندا داره مرتب صدام میکنه
من تواناییهای زیاد دارم و آنها رو با قدرت میسازم و هر مسله ی هم پیش بیاد از پسش برمیام من ذهن قدرتمند و ثرتمندی دارم
بزودی بارانی از ثروت و نعمت برای من میباره
حسم عالییییه خداروشکر
امشب میخواهم هنرهامو بنویسم ببینم از کدومشون عالیترم
1من اشپزیم عالیه
2 خطم خوبه
3طرحیم بهتره
4بافتنی
5ملیله دوزی
6بچه داری
7خیاطی
8پرده دوزی
9 خوانندگی
رقاصی
ولی من هیچکدام رو دوست ندارم تا ادامه بدم بچه ها میشه یه کم راهنماییی کنید
بنظر شما چه کسب و کاری در زمینه ی خانه داری انجام بدم که ظرف یکماه دومیلیونو تبدیل به چهار میلیون کنم؟
ممنونم
سلام عزیزم.
اون کاری رو انجام بده که وقتی انجامش میدی اونقدر غرقش میشی که گذر زمان رو حس نمیکنی. خستگی و گرسنگی و تشنگی از یادت میره.
اون کاری که هرچقدر انجامش بدی دوست داری بیشتر انجامش بدی و یه اشتیاق خاصی نسبت بهش داری. شبا از عشق اینکه زودتری صبح شه و بشینی پاش خوابت نبره. دلت بخواد هر شبانه روزت 48 ساعت یا بیشتر باشه که بتونی بیشتر اون کارو انجام بدی و عشق کنی باهاش????
یه عالمه موفق و در فراوانی باشی???
سلام دوست عزیز مرسی از پاسخ خوبی که بهم دادین
من خودم پرده دوزی رو دوستدارم ان شالله که قدم های اول رو براش شروع میکنم به قول استاد باید مرحله تکامل رو طی کنم خداروشکر میکنم که اینقد حس توانایی در وجودم حس میکنم که عاشقانه شروع کنم تا خستگی رو احساس نکنم و روز به روز موفقتر بشم و با بهترین ایده های که به ذهنم میاد بزرگترین پرده دوزی رو داشته باشم
مرسی تشکر
باید ببینی به کدومش علاقه بیشتری داری،در طول روز بیشتر دلت میخواد چیکار کنی اون علاقت
سلام عزیزم ممنونم بابت جوابتون حتما اینکارو میکنم
تشکر
فرض بر این بذار ثروت رو داری و فقط برای تفریح میخوای وارد یکیش بشی طوری که همیشه بتونی انجام بدی و لذت ببری وگرنه بخاطر پول کار و انتخاب کنی فک نمیکنم بتونی خیلی جلو بری
سلام دوست عزیز
خیلی ممنونم بابت جوابتون من فعلا هدفم انتخاب علاقیاتم هست وبعد مراحل تکامل رو طی کنم و روز به روز پیشرفت کنم هدف من لذت بردن از مسیره تا به ثروت برسم
تشکر
سلام استاد عزیز
ممنونم از شما بابت تمام آگاهی هایی که برای ما دارید
در عرض تقریبا یک هفته گذشته. از وقتی لایو شماره ۳رو گذاشتید و من فرداش تو سایت دیدم توی این مدت فروش فروشگاهم تغییر کرده واز هزاران هزار راه الهی برام مشتریهایی راحت و خوش خزید و پرسود هدایت میشوند و طبق دیدگاه یکی از دوستان دیگه نمیپرسم از کجا با ما آشنا شدن وجالب ابنکه دیگه خود مشتریها هم خود به خود شروع به تعریف کردن نمیکنن و راه نجواهای شیطانی به امید خدا بسته شده. از فابل تکمیلی هم این موضوع که متوجه این شدم که بدلیل درست نبودن باورها و شرک آلود بودن باورهامون متوجه دستان خدا نمیشویم و خودمون موهبت پروردگار رو پس میزنیم یا اشتباها کاری میکنیم که ماموریت اون فرد یا موقعیت رو مداخله میکنیم. این برام خیلی درس بزرگی بود امشب. من خودم موقع فروش همین اشتباه و گاهی وقتها میکنم مشتری رو به کمتر خریدن تشویق میکنم یا سفارشی که مشتری داده واسه مجلس انقدر با شک و تردید براش آماده میکنم و باز زنگ میزنم که میخواین یا نه؟
سپاسگذار پروردگارم هستم بابت آنچه از این فایل آموختم وتعهد میدهم به خودم که بهشون آگاهانه عمل کنم
باز هم سپاسگذارتون هستم
در پناه الله یکتا شاد ثروتمند سلامت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
عالی بود استاد ، درود بر شما ????
سلام
یعنی عاشق فریاد زدنهای استاد عباسمنشم!
همه ما قانون رو بلدیم اما کیه که عمل کنه! (خودم رو میگم)
عمل
عمل
عمل
عزیز من عمل!
تو ماه رمضان میخوام خودم رو محک بزنم میخوام بدونم چقدر باور دارم چقدر عمل میکنم … بدون خدا من یه چوب خشکم… امیدوارم خدا من رو هدایت کنه…امیدوارم عمل کنم…
سلام استاد عزیزم
تمام امروز به کار مورد علاقه فکر می کردم ، در واقع از زمانیکه دوره کشف قوانین زندگی را با شما گذراندم به این مساله فکر میکردم و اونقدر در خودم جرأت ایجاد کردم که احساس می کنم میتونم فارغ از حرفهای مردم و ترس از آینده و هزاران بهانه دیگر اگر روزی لازم دیدم از کارم دست بکشم و کار دیگری را شروع کنم و با این باور تصمیم گرفتم خودم را از جهات دیگری نیز بررسی کنم و به همین منظور دوست دارم قسمتی از گذشته خودم را بگویم چرا که فکر می کنم حتی در تجربه شما نیز موثر است چون از شما یاد گرفتم که هر کدام از ما یک جهان یکتا هستیم و احتمالا تجربه های یکتا و بعضا جالبی در درون هریک از ما نهفته است….
من به علوم انسانی علاقه داشتم اما وقتی سال اول دبیرستان را گذراندم در مورد انتخاب رشته شدیدا با خانواده درگیر شدم ، من می گفتم بگذارید آزاد باشم و دنبال علاقه ام بروم و اونها می گفتند ما تو را آزاد گذاشته ایم که بین ریاضی فیزیک و علوم تجربی یکی را انتخاب کنی و این آخر معنای آزادی در خانواده من بود و من تجربی را انتخاب کردم اما خواهرم وقتی فهمید شدیدا مخالفت کرد و گفت باید ریاضی فیزیک را انتخاب کنی من هم یک سال ریاضی خوندم و دیدم علاقه ندارم و سال بعد بدون هماهنگی با خانواده ام تغییر رشته دادم و تجربی رفتم اما تمام سالهای دبیرستان پشت در کلاس علوم انسانی میایستادم و به تدریس دبیرها گوش میکردم و از شیشه بالای در ، داخل کلاس را نگاه میکردم تا اینکه دیپلم گرفتم و در یک اقدام ناشیانه و غیر قابل باور که الان میفهمم تمامش بخاطر عدم داشتن عزت نفس بود با یک انتخاب اشتباه که حمایت خانواده ام بسیار در آن تاثیر داشت ازدواج کردم ، هرچند اون زندگی تنها سه ماه طول کشید اما تنها لطفش این بود که من فارغ از پدر و مادر و خواهرم در کنکور ، علوم انسانی شرکت کردم ، روزی که کتاب های این رشته را از میدان انقلاب تهران خریدم از شادی روی پاهایم بند نبودم ، با ذوق درس میخوندم ، حتی وقتی اون زندگی مشترکِ کوتاه مدت به بن بست رسید و کار به دادگاه کشید ، من با کتابهایم به دادگاه میرفتم ، همون موقع ها بود که به وکیل هایی که تو راهروهای دادگاه رفت و آمد میکردند توجه کردم و تصمیم گرفتم وکیل بشم ، بنابراین بیشتر درس خوندم ، بیشتر تلاش کردم ، هیچکس باورش نمی شد که من در اون موقعیت بتونم با جدیت درس بخونم ، وقتی رتبه ها تعیین شد پدرم گفت با رشته حقوق شروع به انتخاب رشته کن اما من خودم را باور نداشتم و فکر میکردم حقوق قبول نمیشم از طرفی رویای وکالت داشتم و رویایم به حقیقت پیوست و من با اعلام نتایج بار خودم را به سمت اصفهان بستم و فصل شیرین زندگیم آغاز شد ، دیگر همه چیز را فراموش کرده بودم ، آزاد و سبکبال بودم ، چهارسال تمام شد و من در آزمون وکالت پذیرفته شدم ، روزنامه را به سینه ام چسبانده بودم و گریه می کردم و صدبار اسم خودم را نگاه کردم ، من به رویایم رسیده بودم ، مدتی بعد ازدواج کردم و همزمان دوره کارآموزی ام شروع شد و من با عشق به دادگاهها و شعب مختلف میرفتم ، از صبح که می رسیدم پرونده های بایگانی را میخوندم و گزارش تهیه میکردم ، شرکت در جلسات دادگاه اجباری نبود اما من بعد از کسب اجازه از قضات در جلسات شرکت میکردم ، قسمتی از کارآموزی من در دوران بارداری ام بود و من به دلیل بارداری دوقلو باید استراحت میکردم ، اما هرگز استراحت نکردم و به کارم ادامه دادم و کارموزی م تمام شد و پروانه گرفتم ….. استاد شاید باور نکنی که با گرفتن پروانه ، تمام ذوق و شوق من به یکباره تمام شد ….. شاید بپرسی چرا …. چون من از فردای روزی که پروانه و مجوز تأسیس دفتر کار گرفتم ، یک سوال بزرگ در ذهنم شکل گرفت ، که حالا مشتری از کجا میاری ؟ و این سوال در ذهن من رشد کرد ، انقدر رشد کرد و بزرگ شد که ریشه هایش و تنه و شاخه هایش تمام وجود من را فراگرفت ، انقدر رشد کرد که علاقه من که از سالهای نوجوانی و در بدترین روزهای زندگیم در من شکل گرفته بود را تحت الشعاع قرار داد تا جایی که قسمتی از من را کُشت و مدفون کرد …. آیا من به وکالت علاقه نداشتم ؟ صددرصد داشتم ، حتی بسیار موفق بودم اما موفقیتی بدون پول ، موفقیتی با زجر ، موفقیتی با موکلین پرتوقع که فقط دوست داشتم از دستشون راحت بشم …. من و وکالت ، دوتا موجود مظلوم شدیم که در دایره ای از باورهای غلط قرار داشتیم و آنقدر این باورهای غلط ، شاخه های مختلف داشتند که هربار یک شاخه اش در چشمم فرو میرفت و تا اون شاخه را شناسایی میکردم ، شاخه ای دیگر مرا زخمی میکرد و من فهمیدم که نه تنها علاقه کافی نیست بلکه اگر فاکتورهای دیگر یعنی تمام آنچه استاد فریاد شان میزند ، نباشند ، علاقه کور میشود ، تا جایی که گاهی یادم میرود که من روزی رویای این کار را داشتم ….مثلا بعلت باور عدم لیاقت به شهری دور هدایت شدم که از شهر محل سکونتم فاصله داشت و من گاهی روزی چهاربار این مسیر را میرفتم و برمی گشتم ، شهری که کاملا متفاوت با فرهنگ و علاقه من بود اما من هفت سال تحملش کردم و الان دوسال است که توانستم با کار کردن روی خودم و ایجاد باور لیاقت دلایلم را کتبا شرح داده و موافقت مرکز مان را بعد از چند درخواست نا موفق ، برای انتقالی در شهر مورد نظرم بگیرم ، و بازهم روی خودم کار کردم و الان محل دادگاه ، سکونت و حتی مدرسه بچه هایم در یک محله هستند ، از جهات زیادی پیشرفت کرده ام ، مثلا جنس موکلینم به طریق ملموسی عوض شده و خیلی خوب و قدرشناس هستند ، توانستم پس از سالها شراکت در یک ساختمان قدیمی ، به توانایی هام اعتماد کنم و دفتری مستقل و نوساز تهیه کنم ، اخیرا پیشنهادی از یک مرکز درمانی بزرگ دارم که در حال مذاکره هستیم و بسیاری نتایج دیگر که مدیون استاد عزیز تر از جان و البته دست نوشته های خانم شایسته عزیزم هستم …. البته از لحاظ مالی رشد مقطعی دارم و بسیاری اوقات بی پول میشوم اما خودم میدونم بخاطر خدایی ست که اشتباه تفسیرش کردم و هر روز دارم توبه میکنم و میگویم خدایا ببخش که اشتباه شناختمت ، دقیقا خدا همون فرشته ایه که پشت در همه خونه ها هست ولی ما با کسان دیگری اشتباه گرفتیمش و آنقدر بزرگه که هربار که در را باز میکنم تنها ذره ای از ذات بی انتهاش را میبینم و به اندازه ای که میبینم و باورش میکنم قادر به دریافتش میشم ، من نگران شناختنش نیستم چون میدونم که اون خدا همیشه پشت در خونه م هست و این من هستم که باید در را باز کنم تا ببینمش …. استاد جان اینها را دلم گفت که بگم …. دوست داشتم که بدونی باورهای غلط تا چه حد میتونند کاری کنند که به علاقه ت شک کنی ، هرچند که تو میدونی …. من از اینجا به این باور رسیدم که با خودم گفتم فرض کن مثلا خیاط ، آرایشگر ، باستان شناس ، معلم و یا هر چیز دیگری هستی ، وقتی قراره اولین سؤالت این باشه که مشتری از کجا ، پس اشکال در باور های توست نه علاقه ات ، و اینکه هنوز هم این سوال در ذهن من است و تنها وقتی که وهابیت خدا را با درک فراوانی باور میکنم نتایج می آیند اما مشکل من این هست که نمیتونم در این باور ، ماندگار بمانم و ذهنم خیلی سریع واکنش نشان میدهد و میگوید مشتری از کجا ….
اما یقین دارم که روزبروز بهتر میشوم و شاهدش اتفاقات خوبی است که در حال رخ دادن در زندگی من هستند که من تایید شان میکنم و میدانم بزرگ و بزرگتر میشوند ….
سپاسگزارم استاد عزیزم
سلام خانم اندیشه واقعا عالی نوشته بود از شما متشکرم بابت این اگاهی همیشه موفق بودباشی
اندیشه ی عزیزمممممم
بعد از مدتها اولین باره که کلمه ی توبه و کاربردش رو تو یه متن زیبا دیدم
ازت ممنونم که بهم اموختی
ارزوی موفقیت روز افزون دارم براتون
سلام اندیشه عزیزم. چه قدر عالی .چه قدر زندگیت شبیه مسیر زندگی منه. خوشحالم که رفتی دنبال علاقت .باید روی احساس ارزش ولیاقتت کار کنی .وخودتو بالا بالا ببینی. خانم وکیل خوشکل
اندیشه عزیزم سلام
من بارها کامنتهای زیباتون رو توی سایت خوندم و استفاده کردم
این کامنت شما برای 5 سال پیش
امیدوارم الان در شرایط ایده الت باشی
اونجا ک در مورد درامد مقطعی نوشتی
زنگ تو گوشم زد
منم اینطورم
کلا یادم میاد که همیشه پول ساختم ولی مقطعی
ی حالت سینوسی طور
من سالها زیان تدریس کردم
بعد از ترک زیانسرا ( ب لطف کرونا و بارداریم چون اگه این اتفاقها نمی افتاد من جرات ترک اون اب باریکه رو نداشتم)
هدایت شدم ب کشیدن نقاشی
با وضعیت بارداریم
ساعتها با عشق مینشستم و نقاشی میکشیدم رایگان و فقط جهت ایده ( از بچگی عاشق نقاشی و حوزه هنر بودم)
و خدا راه.رو برام هموار کرد و اولین درخواست تبلیغ ب مبلغ ١5 هزار تومن رو در استوری پیجم برام فرستاد و
بعد از اون در مدت کمتر از سه ماه فکر کنم ب پول اون زمان ١5٠٠ تا دو تومن دراوردم
( فقط با گذاستن استوری )
و چقدرر برام لذت بخش بود من سالها فول تایم کار میکردم و با حساب کلاسهای خصوصیم هر ی ماه و نیم نهایت ٢ تومن در میاوردم بدون خصوصی درامدم ١٢٠٠ بود
کلی زبان اموز ، البته ک کارم دوست داشتم ولی درامدش خیلی ناچیز بود برام ، ولی ایبار من فقط برای دل خودم نقاشی میکشیدم
و ایده میذاشتم. و همین ، خدا برام مشتری میفرستاد
بعد از ترک زبانسرا
جسارت ب خرج دادم و رفتم دنبال علاقه ام
دوره های افلاین تصویر سازی و ابرنگ و … خریدم
در حال حاضر دارم دوره خوشنویسی رو میگذرونم و تصویر سازی با موبایلم هم دارم تمرین میکنم
خداروشکر
ولی نمیدونم با اون درامد مقطعی چ کنم
که عملا دو ماهه قطع شده
( من تدریس خصوصی زبان تو خونه انجام میدم
سه 4 تا شاگرد داشتم که الان ندارم
البته من درخواستم از نوع زبان اموزام و شرایط ب خدا دادم و واقعا دوست دارم جنس مشتریهام تغییر کنه
دنبال نرخ توی شهر خودم رفتم دیدم من خیلی پایینتر میگفتم
و همیشه ذرای نگه داشتن مشتری خودم روی نرخم تخفیف میدادم
توی پرداخت باهاشون کنار میومدم
که ب اصطلاح تحت فشار نباشن ولی خودم مزد زحمتم نمیگرفتم (اخه یکی نبود بهم بگه اخه کسی که نداره محبوره بچه اش رو بیاره کلاس خصوصی
خب ببره کلاس گروهی زبانسرا
ب لطف خدا از تواناییم توی تدریس و انتقال عالی مطالب اگاهم و توی این سالها خدا از طریق بندگانش این ب من نشون داد
ولی متاسفانه چون این مهارت برای من اسان و بدیهی شده
و کلا چون خودم هرکاری بخوام میتونم انجام بدم مخصوصا تو حوزه اموزشی
فکر میکنم که اسونه خب
و مثلا فلان مبلغ برای جلسه زبان شاید زیاد باشه
یا حتی در مورد سفارش نقاشی ، چون برای من اسون فکر میکنم دارم مبلغ رو زیاد میگم
برای این مورد هم. رفتم دنبال الگو و قیمتها گشتم و قیمت دادن خیلی برام راحتتر شده
خلاصه ک در راه تدریس زبان و نوشتن نوع مشتری های دلخواهم بهم الهام شد که با جسارت نرخ رو اعلام کن و رها کن این مشتری های درب و داغون رو
بخاطر نگه داشتن این اب باریکه
و من هم نرخ جدید رو اعلام کردم ب زبان اموزام و هرکدوم رفت پی کار خودش
با خودم میگم مرتب خدا روزی رسان من
دستان خدا برای من زیاد
همین مشتری ها هم من براشون کاری نکردم و خدا برام فرستاد
ولی باز ی چیزی ته دهنم میگه اگه متقاضی جدید بود شاید این مبلغ رو قبول نکنه
ولی واقعا مبلغ بالایی نیس و نرخیه که تو همین شهرم بابت تدریس ی ساعت زبان میگیرن
من ی دفعه نرخم رو بالا نبردم و از ساعتی ده هزار تومن شروع کردم و … تا حالا
بنظرم تکاملم رو طی کردم ولی ذهنم خیلی فقیر
دوست داشتم بدونم شرایط شما چطور شد و اگه ب درامد ثابت رسیدی
در مورد تجربیاتت بگی
متشکرم که تا اینجا وقت گذاشتی و کامنتم خوندی