اصل و اساسی که «صاحب یک کسب و کار موفق» باید بداند - صفحه 24

827 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    باران گفته:
    مدت عضویت: 2450 روز

    سلام استاد عزیز

    خیلی متشکرم بابت ویدیوهای لایو به خصوص داستان جذب شدن پردایس که عالی بود.

    وقتی داشتم لایو رو میدیدم یک سوالی برام پیش اومد. توی لایو پرسش و پاسخ گفتید که اگر ازدواج میکردید، حتما همون اول، رابطه خراب میشد!

    این سوال برای من پیش اومد که آیا این خودش یک باور منفی نیست؟ باوری که میگه «ازدواج چیز بدیه»

    تفاوت رابطه ی ثبت نشده و ثبت شده(ازدواج قانونی) فقط در چند تا امضا هست. من قبول دارم که قوانین ازدواج در ایران خوب نیستن اما در نهایت زن و مرد با باورهاشون رابطه رو میسازن، درسته؟ من ازدواجهای طولانی مدت موفق اطرافم دارم میبینم. یک نمونه اش پدر و مادرم. بنابراین، طبق چیزهایی که از خودتون یاد گرفتم، فکر میکنم موفقیت یک رابطه مربوط به باورهاست نه ثبت شدن و نشدن به صورت قانونی. (البته من دوره ی عشق و مودت رو هنوز ندارم) شاید هم من منظور شما رو درست متوجه نشدم. به هر حال من نمونه های واقعی موفق دارم میبینم. واقعا این قسمت از لایو برای من مبهم و سوال برانگیزه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    اعظم حامد گفته:
    مدت عضویت: 2740 روز

    سلام استاد گلم

    شما یکی از دست های خدای مهربونم بودی که وارد زندگیم شدی

    چه اطلاعاتی به من دادی

    چقدر خیالمو راحت کردی

    یک بار کامل بابت یک مسئله ترمز هامو برداشتم نتیجه گرفتم همون روز

    خیلی جالب بود

    و بابت تمام مسائل زندگی باید این کارو کرد

    و یکسره باید تلاش کرد و بدون تلاش ذهنی اصلا زمینه ای به وجود نمیاد برای تلاش فیزیکی

    ابتدا باید در ذهن مسئله ای رو باور کرد بعد که به اون موضوع برسیم تلاش فیزیکی شروع میشه

    خیلی خوشحالم که این چیزها رو یاد گرفتم

    من قبل از اینکه با شما آشنا بشم با مثبت اندیشی به خیلی چیزها رسیدم ولی شما اومدی و گفتی که اینها قوانین بی تغییر خدای عادل و بخشنده ماست

    الان معانی قرآن رو به صورت دیگه ای دارم میخونم

    چقدر خدا کامل و واضح همه چیز رو برامون توضیح داده

    و چقدر عالی که همه چیز دست خودش و نیازی نیست بابت کارهامون از بنده هاش درخواست کنیم

    خیلی این خدای مهربونمو دوست دارم عاشقشم

    راهتو ادامه بده

    شما یکی از بنده های مقرب خدایی

    امیدوارم در آخرت هم همه ما با هم باشیم در کنار خدای خوبیها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    رسول گفته:
    مدت عضویت: 2281 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز، خانم شایسته که ایشون هم استاد هستند و اعضای خانواده بزرگ عباس منش

    میخواستم یک داستان همراه با یک ایده تعریف کنم

    من سرباز معلم هستم (این سربازی هم واقعا داستان عجیبی داره که چطوری معلم شدم) و بعدازظهر ها برای کار میرفتم بنگاه املاک به عنوان مشاور کار میکردم این دوست ما که رییس دفتر بود فقط حرفهای منفی میزد از صد کلمه که می‌گفت ۹۹ تاش بدوبیرا برای همه چی از دولت بگیر تا مردم مذهب خدا پیامبر …. و هر روز این کارش بود من نزدیک به ۷ ماه کار کردم و در نهایت بدون اینکه خودم بخوام(توجه کنید برخلاف میلم) از دفتر اومدم بیرون تصمیم یک لحظه گرفتم و دوستم هم اصلا دلیل نخواست که چرا میری و بعداً چندین بار خواستم دوباره برگردم نشد و چند باری هم دوستم خواست برگردم بازم نشد. قوانین رو نمی‌دونستم و نمی‌دونستم چرا این اتفاقات برام افتاد تازه فهمیدم که بخاطر این بوده که خدا می‌گفته جام اونجا نیس داشته هدایتم می‌کرده.

    من یک ماهی هست که دارم روی خودم کار میکنم و هر روز صدای استاد تو گوشمه حتی شب که می‌خوابم با هندزفری می‌خوابم دو هفته پیش ایده ای اومد که تو املاک کار کنم ولی به صورت سیار( اسمی که خودم روش گذاشتم) یعنی مشتری و فایل (خونه زمین مغازه ) خودم پیدا کنم و فقط قرارداد رو در دفتر املاک بنویسم همون روز اجراش کردم رفتم املاک قبلی که کار میکردم با دوستم صحبت کردم گفت بیا ولی پورسانت ۳۰ درصد بهت میدم به ذهنم افتاده بود پورسانت ۵۰ درصد بهش گفتم خندید گفت نه

    اومدم ی املاک دیگه و این دفعه یکی از همکارای مدرسه هم اونجا بود قبلا با اون صحبت کرده بودم ایشون با رییس دفتر املاک صحبت کرد بنگاه دومی قبول کرده بود و شب همکارم تماس گرفت گفت ۵۰ درصد رو قبول کرده ولی میگه مالیات و ارزش افزوده از پورسانت کم می‌کنه گفتم نه ۵۰ درصد خالص بدون هیچ حرف و حدیثی (اینا بخاطر فایل های استاد بود وگرنه همون ۳۰ درصد رو قبول کرده بودم) خلاصه قبول کرده بود و من به عنوان مشاور املاک سیار بدون اینکه برم تو بنگاه بشینم شروع به کار کردم به خدا گفتم این قدم اول حالا چطوری فایل پیدا کنم و جالب همون موقع جواب بهم الهام شد.

    روش قدیمی برای فایل پیدا کردن این بود که از فایل های خوده بنگاه استفاده کنم و چون من قرار بود سیار باشم مشتری و فایل پای خودم نمیشد. یا اینکه برم خونه به خونه زنگ بزنم و از مدیر ساختمان فایل خالی اگه موجود باشه بگیرم و این چون کار زیاد می برد و بیشتر مواقع افراد ناراحت میشدند قید این روش رو هم زده بودم( راحت طلبی استاد یادم اومد) ولی جواب خدا چقدر برام جالب بود.

    و این بود.

    آگهی بزار و بگو که من میتونم در این منطقه برای مالکین محترم مستاجر و خریدار و برای خریداران و مستأجران بزرگوار خونه پیدا کنم و انجام دادم و هر روز باهام تماس می‌گرفتند (باور کنید هر روز تماس می‌گرفتند فقط از شهر و منطقه خودم نبود از شمال کشور هم تماس داشتم) یا خونه میخواستن یا مستاجر و خریدار میخواستن.

    روز دوم من ی قرارداد نوشتم و رییس دفتر ۴۰۰ هزار تومن برداشت و منم ۴۰۰ هزار .

    واقعا جواب داد.

    البته فهمیدم که علاقه ی به املاک ندارم چون شنیده بودم که پول تو املاک هست رفته بودم سراغش ولی بدونید که جواب داد.

    این مطالب رو نوشتم تا بگم که اگه ایده اومد به ذهنتون فقط انجام بدید فکر نکنید.

    فکر نکنید که باید سرمایه داشته باشید، ایده باید خفن باشه، نه .

    من یک ریال هم خرج نکردم و ایده ای هم که داشتم اصلا چیز خفنی نبود ولی در عرض ۵ روز ۴۰۰ دریافت کردم.

    حالا دارم روی علاقه ام کار میکنم مطمئن هستم جواب صد در صد خواهم گرفت.

    ببخشید اگه طولانی شد.

    امیدوارم مفید واقع بشه

    باتشکر محمد رسول

    در پناه الله یکتا شاد، ثروتمند،سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      رسول گفته:
      مدت عضویت: 2281 روز

      سلام

      ی جمله ای به ذهنم اومد که بنویسم

      جایی که گفتم، خدا گفت آگهی بزارم این جواب در حد باور من بود و گرنه اگه باور قدرتمند داشتم خدا می‌گفت بریم بنگاه تمام خونه های منطقه رو هم میفروشم و هم میخرم٫

      یعنی برات هم خریدار میشه و هم فروشنده

      پس حواسمون باشه که ایده در حد باور ما به ما الهام میشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    رها مهربان گفته:
    مدت عضویت: 2281 روز

    سلام عرض میکنم به همه دوستای خوبم

    کمتر از یک ماه هستش که با این سایت از طریق داداشم آشنا شدم

    هر چقدر دارم مطالب این سایت رو میخونم سیر نمیشم

    گاهی اوقات میگم خدایا چقدر توی این چند سال زندگیم وقتم رو با باورهای اشتباهی سپری کردم

    میگم خدا جونم ممنونم که منو به این سمت هدایت کردی،چقدر راه نرفته دارم و چقدر باید رو باورهام کار کنم،

    هنوز هنگم،و دیگه دنبال چراهای بی مورد زندگیم نیستم،و دنبال دلیل بیرون از خودم نمیگردم.

    مطمعنم با هدایت خدا و تغییر باورهای غلطم و جایگزین کردن باورهای درست مسیرمو پیدا میکنم

    ممنونم از استاد عباسمنش و خوشحالم که در جمع انسان های قرار گرفتم که میخوان زندگیشونو خودشون تغییر بدن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    پارسا فریور گفته:
    مدت عضویت: 2501 روز

    سلام استاد جون

    قبل از نوشتن دیدگاهم یکم سپاسگزاری کنم چون تازه روزمو شروع کردم

    خدایا شکرت دیروز لایو استاد عزی رو دیدم و اینقددر احساس فوق العاده ای بهم داد.

    خدایا شکرت همین الان دارم قانون رهایی رو یادمیگیرم

    خدایا شکرت اینهمه فایل رایگان دارم که خودشون اندازه چندتا دوره اند و نتایج فوق العاده ای به ما میدن

    خدایا شکرت طوطی عزیزم کنارم داره میدوه و میپره

    خدایا شکرت این کامپیوترم رو دارم که دیدگاهم رو بنوییسم.

    *

    استاد عزیزم

    اینقدر امروز حالم خوبه که حدنداره

    دیروز وقتی که داشتم لایوتون رو توی کانال تلگرامتون میدیدم اینقدر نسبت به مزرعه توی پرادایستون و اون خونه چوببی و گوسفندا و اون برکه پر از ماهی کنار خونتون احساس عالی ای داشتم که یاد بچگیام افتادم و برای چند دقیقه بهم احساس اون موقع هارو داد.

    چون وقتی 5-6 ساله بودم همیشه آرزوی یک همچین خونه و مزرعه ای رو داشتم و ازاونجایی هم که حیوون مورد علاقم اُردک بود همیشه میگفتم من یه روز یک مزرعه بزرگ و یک خونه خیلی قشنگ و کلی اردک دارم.

    ولی هرچی زمان که گذشت دیگه فراموش کردم.

    دیگه علاقم به اردک، امیدم به داشتن مزرعه و جوجه و… و عشقم به مزرعه داری از بین رفت.

    ولی دیروز درحالی که هرکار میکردم نمیتونستم احساسم رو خوب کنم این لایو شمارو دیدم.

    خدایا چقدر این جهان قشنگه خداااااا

    امروز هم از صبح که از خواب بیدار شدم دارم به نکات مثبت زندگیم توجه میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    لیدا شکری گفته:
    مدت عضویت: 2982 روز

    به نام خداوند جان

    سلام به استاد خوبم و دوستان عزیزم

    استاد من قبلا نظرم رو در مورد این فایل گذاشتم ،ولی ایندفعه اومدم یه درخواستی داشته باشم :

    میشه خواهش کنم به مناسبت ماه رمضان یه تخفیف توپ بذارید؟؟ من خیلی خیلی شدیدا دلم می خواد دوره ی ۱۲ قدم و همینطور دوره ثروت رو تهیه کنم ولی فعلا موفق نشدم بخرم،وقتی شما در مورد این دوره صحبت می کنید احساس می کنم همگی رفتین یه مسافرت باحال و من جا موندم چون من تو دوره قبلی (کشف قوانین) باهاتون بودم و می دونم چه حس خوبی داره با شما همراه بودن و انگیزه گرفتن و حرکت کردن.

    اینم بگم که اولین باره همچین درخواستی می دم اونم از طرف ندای درونمه که بهم گفت ازتون بخوام.

    به هر حال چه تخفیف بدید چه ندید من یقینا این دوره رو تهیه می کنم حالا شاید یه کم به تاخیر بیفته ولی حتما از خالق خودم جذبشون می کنم ،

    در ضمن اون لایوی که گذاشتین، من واسه اون خونه چوبیه ضعف کردم مخصوصا اون میز و صندلی کنار پنجره منو کشت!!!! یعنی جون می ده واسه اینکه بشینی اونجا و قهوه بخوری و کتاب بخونی( البته الان دیگه جای کتاب، عباسمنش گوش می دیم)

    استاد ظاهرا این فقط رویای شما نبوده منم همیشه توی ذهنم یه همچین تصویری از یه کلبه چوبی وسط جنگل داشتم و دارم،که بدون اینکه داشته باشمش دوستش دارم (البته منهای قسمت تمساحش?)?

    به هر حال هرچی کیف می کنید نوش جونتون

    خدارو شکر می کنم که بعد از بیراهه هایی که رفتم بالاخره به یه مسیر روشن و خدایی و معنوی رسیدم ، من قبلا ها آدم شدیدا عصبی و پرخاشگری بودم یعنی بعضی وقتها این عصبانیته خودش رو به شکل جنون نشون می داد شاید باورتون نشه توی اون لحظه می تونستم به بدترین شکل ممکن به خودم و کسی که عصبانیم کرده آسیب بزنم مخصوصا بعد ازینکه پدرم و مادربزرگم( که عاشقشون بودم) رو با یه فاصله خیلی کمی از دست دادم این پرخاشگری ها خیلی خیلی بیشتر شده بودن، بعد از پدرم عذاب وجدان شدیدی داشتم ازینکه چرا من زنده ام در حالیکه پدرم نیست از خودم بیزار شده بودم اما دوره های شما و حتی فایل های رایگانتون باعث شد که من دیگه اون آدم سابق نباشم البته زمان برد و من هرروز تمرین کردم الان به طرز معجزه آسایی تغییر کردم تا حدود زیادی به آرامش رسیدم و دلم اصلا برای اون لیدای بدون عزت نفس و بداخلاق وپرخاشگر و پرتوقع تنگ نشده دلم برای اون روح معصوم و آرام و مهربان تنگ شده و احساس می کنم روز به روز دارم بهش نزدیک تر می شم چون انگشت اتهام رو از آدمها برداشتم و دست مهربونی به سمت خودم و دیگران گرفتم چون دیگه فهمیدم که دیگران فقط آدمهایی همجنس خودم بوده اند نه خدا و نه فرشته پس هرگز نباید ازشون توقع داشته باشم و همین توقع که کمرنگ شد آرامش به قلب من برگشت دلشوره هایی که سالها در دلم رشد کرده و تبدیل به بغض های فرو نخورده شده بودند با گریه هایی از سر خوشحالی باز شدند و صدها اتفاق خوب دیگه

    اینها رو گفتم که به خودم یادآوری کنم که من وقتی به این مسیر الهی اومدم درخواستم فقط ثروت نبود درخواستم هم ثروت بود هم معنویت هم روابط و سلامتی ، حالا درسته که از نظر ثروت به نتیجه دلخواهم نرسیدم که اون هم به خاطر ترمزهای ذهن خودمه ، اما در عوض آرامشی که بهش رسیدم رو با هیچ چیزی عوض نمی کنم .

    ازتون سپاسگزارم استاد از خداتون هزارمرتبه بیشتر سپاسگزارم که اینقدر دقیق داره مثل یک مادر مهربون پا به پای کودکی کارنابلد راه میاد

    خدایا شکرت

    استاد براتون آرزو می کنم که خداوند همیشه پشت و پناه خودتون و عزیزانتون باشه

    خیلی خیلی دوستون دارم

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    مهرداد مرادی نظیف گفته:
    مدت عضویت: 3815 روز

    سلام به استاد و همه عزیزانم

    امروز داشتم همین فایل مهمترین عامل موفقیت کسب و کار میدیدم و قسمتی که استاد در مورد عشق و علاقه نسبت به چیزی که میخوای میگفت خیلی تو ذهنم بود و امدم در مورد چیزی که علاقه دارم چندین دلیل بنویسم که هدایت شدم به متنی که 1 سال و 9 ماه و 26 روز قبل یعنی دوشنبه 26 تیرماه 1396 تو قسمت نظرات جلسه دوم هدفگذاری نوشتم و 29 تیر 1396 استاد روی کانال قرار دادن.

    این متن در مورد خانم مریم میرزاخانی و باورهاشون و عشقشون که ریاضی بود.

    واقعا خیلی زیاد دوستش داشتم و دارم. بیشتر از این توضیح نمیدم چون تو ادامه متن توضیحات لازم هست.

    اینکه هدایت شدم به این متن فوق العاده چون کاملا در مورد عشق و علاقه بود و تایید این مطلب که استعداد و نبوغی وجود نداره، همه ش فقط عشق عشق عشق و عشق است.

    از متن نهایت لذت ببرید چون واقعا زیباست.

    سسسلام به استاد و گروه تحقیقاتی و دوستان شگفت انگیز و پر انرژی ام.

    امروز ۲۶ تیرماه هستش و ۲۴ تیرماه خانم مریم میرزاخانی که ازشون به ملکه یا نابغه ریاضی یاد میشه ، جان به جان افرین تسلیم کردن که مورد رحمت و مهربانی خداوند باشند مثل همیشه.

    اما چیزی که باعث شد من این پیام بنویسم در مورد ایشون باورهای قدرتمند این خانم بزرگ بود که بسیار هم ربط به جلسه دوم هدفگذاری داره .

    من نزدیک سه سال پیش با خانم میرزاخانی بخاطر کسب مدال فیلدز که میگن نوبل ریاضی آشنا شدم و اون روزها در موردشون میخوندم و تحقیق میکردم ولی نه خیلی زیاد و الگوهایی از ایشون برای آیندم گرفتم و دیگه از ایشون یادم رفته بود تا دو روز پیش که خبر فوتشون شنیدم و خواستم بیشتر در موردشون بدونم به همین دلیل وقت بسیاری گذاشتم و تا جایی که تونستم از نظریاتشون ، آگاهیشون و باورهاشون اطلاعاتی بدست آوردم که دوست داشتم با شما هم به اشتراک بذارم چون مطمئنن روی شما دوستانم هم تاثیر میگذراد

    خب من یک توضیح کلی از ایشون با اطلاعاتی که بدست آوردم بدم و بعد باورهای ایشون براتون قرار میدم.

    خانم مریم میرزاخانی از قول پدرشون فردی بودن مثل بقیه در دوران کودکی و به بعد یعنی اینکه الان همه به عنوان نابغه از ایشون یاد میکنند اینطوری نبوده ولی چه عاملی باعث شده که تا این حد در جهان شگفتی بیافرینه و جهان گسترش بده علاقه و عشق بی حد و مرز این بانو و انسان بزرگ به ریاضی بوده ، عشقی که هر چقدر بیشتر درکش مکرده بیشتر شعله میکشیده. دوستان استاد وقتی میگن عشق و علاقه شاهکار میکنه واقعا میکنه این مثال عینی هستش از زبان خود مریم میرزاخانی و پدرشون یعنی عشق سوزان ریاضی بوده که ایشون به این حد رسونده که تو فکر ۹۹ درصد نمیگنجه و همه به نابغه از ایشون یاد میکنند .باورهایی داشتن که یکی از لقب هایی که بهشون دادن “” سد شکن “” هستش زیرا با شهامت و شجاعت به دل ترسها و چالشها میرفته . به چالشهایی که دانشمندانی بزرگ ریاضی بعضا جرات فکر کردن به اون مسائل نداشتن ولی این بانوی عزیز با ایمان و عشقی که داشتن هر مسئله غیر ممکن ، ممکن میکردند. ایشون نابغه نبودند بلکه عاشششششششششق بودند ، عاشق ریاضی و این عشق هستش که تا بینهایت ها میبردتون به جایی که هیچکسی فکرش هم نمیکنه . و جالب تر اینکه به هیچ عنوان دنبال شهرت و جلب توجه هم نبودند و از قول دوستانشون در دانشگاه استنفورد بسیار متواضع هم بودند و اگر با ایشنون صحبت میکردید اصلا متوجه نمیشدید که با کسی داری صحبت میکنی که به تعریف بعضی ها خدای ریاضی هستش و برنده جایزه فیلدز و نابغه ریاضی .

    من حالا میخوام خودتون باورهای خود خانم میرزاخانی و توصیفات دوستان و آشنایان و همکارانشون ببینید.

    ۱) مریم میرزاخانی بسیار بر هیجان و لذت موجود در ریاضیات تاکید داشت. وی می‌گفت: زیبایی ریاضیات تنها به علاقه‌مندان صبورش رخ می‌نمایاند. ( توجه به زیبایی های هر کاری و عشق )

    ۲) میرزاخانی در سال ۲۰۰۸ عنوان کرده بود: اگر ریاضیات در دبیرستان اشک شما را بیاورد، شاید این گفته که ریاضی جذاب است، عجیب به نظر برسد و بگویید آیا ریاضیات هیجان انگیز است؟ من می‌گویم بله، هیجان انگیز است. تقریبا هر چیزی می‌تواند منبع تعجب و هیجان باشد اگر شما انگیزه و شرایط مناسب داشته باشید.

    ۳) اعتقاد من این نیست که همه باید ریاضیدان شوند اما اعتقاد دارم که بسیاری از دانش‌آموزان یک شانس واقعی به ریاضی نمی‌دهند. ریاضیات بدون اشتیاق و هیجان ناامیدکننده و سرد به نظر می‌رسد. زیبایی ریاضیات تنها به علاقه مندان صبورش رخ می‌نمایاند. ( عشق )

    ۴) هرچه بیشتر برای ریاضیات وقت گذاشتم، بیشتر هیجان زده شدم. ( غرق در عشقش بوده )

    ۵) میرزاخانی می‌گفت: “به رغم گستردگی برنامه‌های کاری‌ام از ریاضیات لذت می‌برم، چرا که دارای ظرافت خاصی است.”

    ۶) میرزاخانی در مصاحبه‌ای گفته بود: شما باید انرژی و تلاش خود را صرف دیدن زیبایی‌های ریاضیات کنید. ( توجه و توجه به زیبایی هایی ریاضی به خواسته ها )

    ۷) وی در مصاحبه‌ای دیگر گفته بود: من دستور کار مشخصی برای حل مسایل ریاضی ندارم. هنگامی که به دنبال حل یک مساله ریاضی و یا توسعه یک مبحث هستم، احساس می‌کنم در یک جنگل انبوه گم شده‌ام و تمام دانش خود را به کار می‌گیرم و با استفاده از چند ترفند جدید و البته کمی شانس راه خود را می‌یابم. (تو دل چالش میرفته و میدونسته راه حل ها گفته میشه بهش یعنی باورش داشته و البته خودشون با باورهاشون شانس ایجاد میکردند وگرنه شانسی وجود ندارد )

    ۸) بدون علاقه داشتن به ریاضی ممکن است آن را سرد و بیهوده بیابید. اما زیبایی ریاضیات خود را تنها به شاگردان صبور نشان می‌دهد. پُرارزش‌ترین بخش مطالعه ریاضی لحظه‌ای است که می‌گویی آها! ذوق کشف و لذت فهمیدن چیزی جدید. احساس ایستادن بالای یک بلندی و رسیدن به دیدی شفاف و واضح.

    ۹) او می‌گوید: «گاهی مواقع احساس می‌کنم در یک جنگل بزرگ هستم و نمی دانم به کجا می‌روم؛ ولی به طریقی به بالای تپه‌ای می‌رسم و می‌توانم همه چیز را واضحتر ببینم. آن چه آن گاه رخ می‌دهد، واقعاً هیجان انگیز است.»

    ۱۰) وقتی از او پرسیده شد که چه چیزی برایش بیش از هرچیز دیگری حکم جایزه و پاداشی در پشت یک کار طاقت‌فرسای ذهنی دارد، در پاسخ گفت :«قطعا رضایت‌بخش‌ترین اتفاق، همان لحظه‌ای است که می‌گویی آها! لحظه‌ای که شور و شوق کشف و لذت و شعف درک چیزی جدید را احساس می‌کنی و احساس اینکه بالای تپه‌ای ایستاده‌ای و و چشم‌اندازی کامل را در مقابل داری. اگرچه در اغلب اوقات انجام کار ریاضیاتی برای من مانند این است که در حال کوهنوردی طولانی هستم بدون آنکه مسیر پاخورده‌ای وجود داشته باشد و یا حتی چشم انداز پایان مسیری در تیررس دیدگان باشد.»

    ۱۱) تقریبا هر چیزی می‌تواند منبع تعجب و هیجان باشد اگر شما انگیزه و شرایط مناسب داشته باشید.

    و اما نظرات و توصیفات دیگران از خانم مریم میرزاخانی

    ۱- وی عموما روی حالات هندسی که از لحاظ تئوری بسیار پیچیده هستند، کار می‌کرد. میرزاخانی به دلیل پیچیدگی بیش از حد مسایل عمدتا روی رول‌های کاغذی بزرگ کار می‌کرد و آنقدر روش‌های گوناگون را امتحان می‌کرد و اشکال مختلف را ترسیم می‌کرد تا بالاخره به راه حل دست پیدا کند.

    میرزاخانی برای کار با این میزان پیچیدگی، چند روش متفاوت را ابداع کرده و توسعه داد. وی متعاقبا موفق به ابداع روشی واقعا خیره کننده و نوآورانه در یک زمینه واقعا پیچیده شد.

    ( هیچوقت خسته نمیشده یا احساس نتونستن چون اون ریاضی و حل مسائل عشق و وجودش بودند و باهاشون زندگی میکرده و خیلی واضحه وقتی با عشق هستی شگفتی هم می آفرینی که دیگران میگن شاهکار و کار خاص)

    ۲- مطمئنا آثار علمی برجای مانده از این استاد برجسته دانشگاه می‌تواند برای جهان و نسل جوان ما میراثی گرانبها باشد. ( گسترش جهان هستی و تبدیل این جهان به جای بهتری برای دیگران )

    ۳- داده جملاتی از “مارک تسیر لاوین”، رییس دانشگاه “استنفورد” نقل شده است.

    وی پروفسور میرزاخانی را اینگونه توصیف می‌کند: “او یک ریاضیدان، نظریه‌پرداز درخشان و در عین حال متواضع بود که جوایز را فقط به این دلیل دریافت می‌کرد تا برای دیگر زنان الهام‌بخش باشد. تا مسیر وی را در پیش بگیرند. “مریم” خیلی زود از میان ما رفت اما تاثیر وی روی هزاران زنی که میرزاخانی منبع الهام‌شان برای در پیش گرفتن مسیر علم بوده، زنده خواهد بود.” ( منبع اثر )

    وی افزود: “سهم او به عنوان یک دانشمند و نقش اساسی وی مهم و پایدار است و جای او در این‌جا، دانشگاه استنفورد و در سراسر دنیا، عزیز و خالی خواهد بود.” ( چنان پیشرفتی که خلاء ت در بین مردم جهان حس شود )

    دکتر مریم میرزاخانی نخستین زن ریاضیدان جهان به شمار می‌آید که موفق به دریافت مدال«فیلدز» شد؛ این مدال عالی‌ترین جایزه علمی رشته ریاضیات بوده و از آن به عنوان «نوبل ریاضیات» یاد می‌شود.

    مدال «فیلدز» که هر چهار سال یکبار به برترین ریاضیدانان زیر ۴۰ سال جهان اعطا می‌شود، در سال ۲۰۱۴ به پروفسور میرزاخانی اعطا شد.

    ۳-همکاران میرزاخانی وی را این گونه توصیف می‌کنند: او ریاضیدانی با حوصله بود که وقت زیادی صرف حل مسایل می‌کرد. توفیقات وی در مباحث مورد مطالعه‌اش موجب پیشرفت‌های فراوانی در علوم دیگر نظیر فیزیک و مکانیک کوانتومی و علومی جدا از ریاضیات می‌شود. میرزاخانی در مواجهه با مشکلات بلندپرواز، متعهد و نترس بود و همیشه برای حل مسایل ریاضی به جای انتخاب سهل الوصول‌ترین راه، وارد چالش با آنان می‌شد. ( لذت بردن چالشها چون او چال نمیدید بلکه زیبایی میدید و عشقی که شعله میکشید )

    روش ترجیحی میرزاخانی برای کار بر روی مسایل مختلف ریاضی نوشتن فرمول‌ها و راه حل‌ها و ترسیم اشکال روی کاغذهای سفید بزرگ بود. به طوری که دختر پروفسور میرزاخانی مادرش را هنگام کار یک نقاش توصیف می‌کرد.

    ۴- دکتر محمودیان در خصوص پایان‌نامه «مریم میرزاخانی» نیز افزود: وی پایان‌نامه خود را با «‌مک مولن» یکی از ریاضی‌دانان بزرگ و برندگان جایزه فیلدز، گذراند. در مورد پایان‌نامه ایشان می‌توانم به طور خیلی خلاصه بگویم که کار بدیعی در مورد هندسه بود که از آن درچند رشته دیگر ریاضی نیز استفاده شده است. ( وقتی عشقت پیدا کنی و با او یکی شوی کارهای بدیعی از نظر دیگران میکنی و از دید خودت لذت و زیبایی و سادگی )

    ۵- عزم و اراده مثال زدنی و پرسش‌های متداول و دقیق میرزاخانی در زمان تحصیل در دانشگاه هاروارد، وی را از دیگران متمایز کرده بود. جالب این که میرزاخانی یادداشت‌های خود را به زبان فارسی می‌نوشت. ( این عزم و اراده از کجا امده ؟؟؟؟ از عشقی که نه تنها خاموش نمیشه بلکه شعله میکشه )

    ۶- استیون کرشهف، یکی از اساتید ریاضی دانشگاه استنفورد و یکی از همکاران پروفسور میرزاخانی می‌گوید: چیزی که میرزاخانی را خاص کرده و وی را از دیگر ریاضیدانان متمایز می‌ساخت، اصالت و ابتکاری بود که وی در کنار هم قرار دادن مسایل مختلف داشت. ( وقتی شما دنبال عشقت بری با باورهای درست و مناسب و قدرتمند جهان هستی و شرایط و اتفاقات و رویدادها و آدمها و همه همه و در یک کلام خدا همه چیز برات آماده میکنه و هدایتت میکنه )

    ۷- رالف ال کوهن و باربارا کیمبال براونینگ، اساتید ریاضی استنفورد و همکاران پروفسور میرزاخانی می‌گویند: مریم یک همکار فوق العاده بود. وی نه تنها یک پژوهشگر بی باک بود، بلکه یک مشاور دکتری بی‌نظیر نیز بود. مریم تجسم هر آن چیزی بود که یک ریاضیدان و دانشمند باید باشد؛ مجاهدت و حوصله در حل مسایلی که تا به حال حل نشده‌اند یا فهمیدن مسایلی که تا به حال غیر قابل درک بوده‌اند. این حاصل از کنجکاوی فکری و لذت و رضایتی بود که مریم از کوچکترین موفقیت خود داشت. ( بی باکی و غلبه بر ترسها این یعنی شجاعت و جالتر استاد هم همیشه میگن و تاکید دارند اینکه موفقیتها و تغییرات کوچک خودتون تایید کنید و بارها و بارها برای هودتون تکرارش کنید ————— و این عشق کاری میکنه تو هر حوزه ایی که درهای بسته رو فقط به روی عاشقانش باز میکنه که درکش کنی آنچه رو که بقیه درک نمیکنند و حل کنی آنچه بقیه ناتوانند در حلش )

    ۸- مریم میرزاخانی در سالیان اخیر با همکاری الکس اسکین از دانشگاه شیکاگو به دنبال حل آن دسته از چالش‌های ریاضی بود که قریب به یک قرن است که مورد بحث فیزیکدانان است؛ مساله مسیر یک توپ بیلیارد در یک میز چند ضلعی. ( چالشهایی حل میکنی که از دید بقیه غیر ممکن شاید به نظر برسه )

    میرزاخانی و اسکین با ارائه مقاله‌ای ۲۰۰ صفحه‌ای پیرامون این مبحث که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد، موجب آغاز عصر جدیدی در ریاضیات شدند. ( وقتی عاشق باشی در هر حوزه ایی کارهایی میکنی که انقلاب و عصر جدیدش بواسطه تو ایجاد میشه و شروع میشود )

    ۹- به طور کلی پروفسور میرزاخانی در هیچ محفلی، غیر از محفل علمی وارد نشد و آنچه که برای او مهم بود، داشتن آرامش و انجام فعالیت‌های علمی بود.( چون فقط میخواست کل انرژی و توجه و تمرکزش روی خواسته هاش و اهدافش باشه و اینطور تمرکز همراه با عشق و باورهای قدرتمند در مورد عشقش اینطور شاهکار ایجاد کرد.)

    وی همچنین خاطرنشان کرد:‌ مریم میرزاخانی هیچ مصاحبه‌ای با هیچ رسانه‌ داخلی و خارجی انجام ندادند، به طوری که یکی از اساتید دانشگاه امیرکبیر مصاحبه‌ای با ایشان در زمینه علمی انجام داده بودند و قرار بود این مصاحبه در خبرنامه انجمن علمی کشور منتشر شود، با وجود اینکه متن مصاحبه از طرف او تایید شده بود، اما مجدد از انتشار آن در خبرنامه منصرف شدند و مایل نبودند وارد عرصه رسانه‌ای شوند.

    دکتر زنگنه تصریح کرد: پروفسور مریم میرزاخانی فردی کاملا متواضع، با اخلاق و مؤدب بودند، خصوصیات اخلاقی او به گونه‌ای بود که با وجود نابغه بودن ارتباط خود را با دوستان دوره دانش‌آموزی و دانشجویی قطع نکردند و به گونه‌ای رفتار نمی‌کرد که دیگران احساس کنند که با فردی نابغه‌ ارتباط دارند.

    ( دنبال جلب توجه نبود و خواستار آرامش و لذت بردن از عشقش بود ؛ تمرکز و توجه اش فقط فقط روی زیبایی ها و حل چالشها بود نه چالش بلکه از دید او لذت و زندگی ——- و بسیار متواضع واقعا استاد راست میگن هرچقدر که پُر تر میشوی متواضع تر میشوی )

    ۱۰- میرزاخانی در یافتن ارتباطات جدید، عالی است. وی می‌تواند به‌سرعت از یک مثال ساده به دلیل کاملی از یک نظریهٔ ژرف و عمیق برسد. ( تو مو میبینی و او پیچش مو ؛ همش بواسطه عشق و توجه و تمرکز و باورهای درست هستش )

    و این مصاحبه با پدر خانم میرزاخانی هستش که پدرشون گفتند :

    مریم سومین فرزند خانواده میرزاخانی هاست. او دو برادر و یک خواهر بزرگتر هم دارد. دختری که پدرش می گوید اوایل هیچ فرقی با بقیه هم سن و سال هایش نداشته؛ «مریم مثل همه بود. درس خواند و بالا رفت. با کوشش و تلاش.»

    از زندگی روزمره این دختر در دوران مدرسه که می پرسیم، جواب می شنویم: «ساده، مثل همه، به درس و مشق و مطالعه می گذشت.»

    خب دوستان مطمئنا الان دیگه فهمیدید که عشق هستش که همه کارهارو میکنه پس فقط و فقط دنبال عشقتون برید وبقیه چیزها براتون بوجود میاد .

    فکرش بکنید در سن کمتر از ۴۰ سال شما به هر آنچه که در ریاضی باشد به عنوان جایزه و مقام برسید که مدال فیلدز بالاترین جایزه ایی هستش که یک ریاضیدان میتواند برسد و و مساله ها و چالش هایی حل کنید که از دید دیگران غیرممکن است ولی از دید عشق ممکن .

    و نکته دیگه اینکه در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۳۷۶ رخ داد که در پی آن هفت نفر از دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف که در مسیر بازگشت از بیست ودومین دوره مسابقات ریاضی که در دانشگاه شهید چمران اهواز برگزار شده بود، کشته‌ شدند که اغلب از برگزیدگان المپیادهای ملی و بین‌المللی ریاضی بودند در اوج بالندگی و شکوفایی علمی، ناباورانه جان باختند و مریم میرزاخانی از جمله دانشجویان بازمانده این سانحه بود.

    و ببینید اینطوری خداوند کمک میکند و هدایت میکند برای اینکه شما به خواسته هاتون برسید و جهان گسترش بدید.

    هیچ غیر ممکنی وجود ندارد و به نظر من هیچ نابغه ایی هم وجود ندارد

    فقط فقط فقط فقط

    باورهای مناسب و قدرتمند تر بساز

    عشقت پیدا کن

    خدا همه کار برات میکنه و هر آن هدایتت میکنه

    همه چیز ممکن میشود و تمام جهان بر تو سجده میکنند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      امیر نقی پور گفته:
      مدت عضویت: 3144 روز

      سلام جناب مرادی نظیف

      خدارو شکر بالاخره من یه عاشق ریاضیات تو این سایت پیدا کردم

      معلومه پشن شما هم ریاضیه

      همه چیو به طور جامع و کامل تو کامنتتون آورید

      واقعن دست مریزاد

      منم عاشق ریاضیاتم

      از هر نوعش از تاریخش از حل مسایلش از ساعتها وقتی که میزازم برا حلشون از خوندن مقالاتش

      بازم سپاس از شما برا آوردن و نوشتن این مقاله نه کامنت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    باران كياني گفته:
    مدت عضویت: 2265 روز

    استاد جون عاشششققتم خداروشکر که قوانین جهان روبه درستی درک کردی وبه ماانتقال دادی ازتون سپاسگذارم حرفاتون مثل وحی میمونه وبهم آرامش میده وباتجربیاتی که توی یکسال آشناییم باشما پیداکردم تمامشو بدون شک قبول دارم وإیمان دارم هرکس به صبحتهای شما درست گوش بده ودر مسیر فرکانسی صحیح باشه وباورهای درست داشته باشه حتما به هرچی که بخوادو اراده کنه میرسه ازتون ممنونم و خداروشکر میکنم درپناه خداوند سلامت وپیروزوموفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    New.freeman گفته:
    مدت عضویت: 2326 روز

    به نام او که بهترین است

    سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرانبها و همه عباس منشی ها

    بنده عضو جدیدی هستم در این گروه و بسیار سپاسگذار خداوند که منو به این گروه مقدس راهنمایی کرد و طبق درخواستم یعنی با تمام سوالات بی جوابم هدایت شدم، به این سایت و اما بعد٫٫٫٫

    دوستان عزیز مطلب من مرتبط به موضوع این مطالب استاد نیست ولی احساس کردم موضوع مهم و حیاتی هست که اولا و آخرا برای یادآوری خودم نوشتم شاید بدرد کسی هم خورد و آن این موضوع که اگر ما فکر میکنیم که راه را بلدیم و ادعایی داریم که راه را واردبم پس اینجا بدنبال چه میگردیم٫ مثالی بزنم دوستی دارم که بنده از طریق ایشان با این سایت آشنا شدم و خود ایشان از طریق یک سایت دنبال موضوع زبان انگلیسی بوده که نمیدونم چطور با این سایت و تلگرام این گروه آشنا شده و پس از ورود به سایت مطالب براش جالب میاد و بعد کمی مطالعه، محصول روانشناسی ثروت یک رو می خره و کلا بعد از یکسال آشنایی خود را در مقام استادی و بی نیازی به این سایت می بینه و بنده که دوماه هست که عضو شدم هر موقعه ازش سوالی میکنم میبینم اصلا به اصل موضوع بطور کامل پی نبرده و طبق فهم خودش و با ادعای زیادی که داره بدنبال حتی کسب درآمد از همین طریق هست و من متعجب از غرور کاذب این دوستم هستم و ادعاهایی که میکنه از استاد هم واردتره ٫البته موضوعی که منو وادار کرد این مطلب رو بنویسم داشتم تو مطلب محبوبترین دانلود ها کامنتهای دوستان رو میخوندم که موضوع جالبی نظر منو جلب کرد و با مطالعه بیشتر متوجه بحث تکامل مطرح شده توسط استاد شدم که بعضی از دوستان که روی اون موضوع خاص کامنت گذاشته بودند اینقدر کامنتها پوچ و ساده اندیشانه بود که وقتی به مدت عضویتشان در بالای کامنتها نگاه کردم از تعجب خشکم زده بوده که بعضی از این دوستان با عضویت بالای هزار روز بودند(عرض کردم بعضی) و تازه فهمیدم کسی که تکامل رو طی نکرده باشه یعنی چی و تو این مدت آشنایی با سایت همیشه می گفتم یعنی چی تکامل؟؟؟؟ من که فلان٫٫٫٫ ولی با خوندن اون کامنتها و برخورد بلند پروازانه دوستم ، طی نکردن تکامل رو بهتر متوجه شدم و خواستم اینو بگم که اگر کسی ادعایی داره که خیلی میفهمم بقول استاد همیشه به نتایجش نگاه کنید نه حرفش و اگر کسی فکری هنوز میکنه که از استاد بیشتر میفهمم من بهش قول میدم که حالا حالا ها باید درجابزنه و بره و سرش بخوره به سنگ و برگرده ولی کسانی که دل خود و مغزشان را خالی کردند وبه خدا و زبانش استاد عباس منش سپرده اند بصورت کامل من قول میدم زودتر نتیجه میگردند چون خودم دارم همین کار رو میکنم و نتایج هر روز داره درتمام زمینه ها بزرگتر میشه ،خودم رو لایق نوشتن این مطلب دانستم و خواهش میکنم دوستان فقط جملات شیرین زیر فایلها نگذارند و از تجربیاتشون و نتایجشان نسبت به هر موضوعی که فکر میکنن وارد تر هستن صحبت کنن چون خود استاد هم گفته احتیاج به به به و چه چه نداره و اومدیم که راه رو از چاه تشخیص بدیم و هم در این دنیا شاد و ثروتمند و سعادتمند باشیم و در ادامه در نزد پروردگار و اربابمان روزی بخوریم و جز سلامت چیز دیگر نبینیم و نشنویم٫

    در پناه الله همگی مان و سپاس از استاد٫

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: