اصل و اساسی که «صاحب یک کسب و کار موفق» باید بداند - صفحه 27 (به ترتیب امتیاز)

827 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدی قربانی گفته:
    مدت عضویت: 289 روز

    خدایا شکرت به خاطر این حد از اگاهی درونی خدایا شکرت به خاطر اینکه هدایت شدم به فایل همین که متن فایل رو می خونم ذهن باز می شود ولی دلیل وایراد کار خودم رو متوجه شدم همش به خاطر شرک های بوده که تو ذهنم خودم نگه داشتم به خاطر ترس از عوامل بیرونی به خاطر این باورهای محدود کننده من هیچ وقت نتونستم دنبال شغل مورد علاقه ام برم واز اون ثروت بسازم خدایا شکرت وقتی خدای درونم متصل میشم بهتر می توانم از این قدرت درونی همانگ بشوم خدایا شکرت ومتوحه ایراد کارم خودم شدم واز خداوند درخواست میکنم توان قدرت برطرف کردن شو بهم بده خدایا شکرت وقتی به این درک درونی رسیدم که خداوند اینکه گذشته چه نگاهی رو به ثروت ویا موفقعبت داشتم این بود که گذشته ام ثروت وموفقعیت رو ابزار برای ارزشمندی خودم ورقابت توی زندکیم می دیدم ولی امروز خدایا شکرت به درک درونی رسیدم ارزش درونی من که این ثروت خلق میکنه تمام چیزی های مادی چه باشند چه نباشند من ارزشمندم ارزشمندی من در وجودم من هدچیزی که بخواد هیچ چیز نمی تواند ارزشمندی مرا تحت تاثییر قرار بده جز باورهای محدود کننده وقتی کارکرد ذهنم اشنا شدم که کارش سال ها به خاطر شنیده ها کارش جز ایجاد شرک ترس نگرانی نبوده راحت تونستم این اگاهی رو دریافت کنم به درک درونی رسیدم خیلی های ثروت دارن ونگاه به اون ثروت باید نگاه درستی باشد وقتی به درک درونی رسیدم که ثروت مرا دل بسته و وابسته به خداوند میکنه که هر دارم هز او دارم یا نره هیچ وقت چه باورهای داشتم چه نوع نگاه داشتی واگر نوع نگاه رقابتی به ثروت داشته باشی اصلن هرکز از ثروت لذتی نمیبری واینکه از هدف اصلی که درک توحید از نگاه ثروت هست درو می شود وارام میشوی اسان می شوی بر اسانی خدایا قدرت به عطا کن تا باورهای نادرست که ذهن خودم ساختم رو باورعای قدرت کننده درونی پاک کنم وقتی فهمیدم برای قدرت خداوند هیچ مانعی وجود ندارد خدایا شکرت به درک درونی رسیدم من فقط با توکل به خداوند کار میکنم فقط با توکل به خداوند خدایا شکرت با توکل به خداوند ذهنم کنترل میکنم با توکل به خداوند حرکت میکنم با توکل به خداوند هدایت میشوم با توکل به خداوند یعنی توکل به خداوند به عنوان امری لحظه ای باید در درونم باشد خدای که حتی لحظه ای ازمن جدا نمی شود بدای اینکه احساحس من خوب کنه فقط کار خدای درونم این است خدایا شکرت خدای که بخواد احساحس مرا بد کند اصلن خدای من نیست وقتی فهنیدم واقعا درک درونی رسیدم خداوند بی نقص وعیب است وذاتش پاک منزه هست این از طریق درونم بهش رسیدم خدایا شکرت خداوند قدرت درک وفهمیدن بهم داد وقتی شرک می ورزی اصلن خودبه خود در عداب فقز وتنک دستی قرار میگیری این همش نتیجه شرک وبوده وقتی به خداوند تکیه میکنی برای حرکت کردن خدایا شکرت تمام تمام بهانه ای که در گذشته ذهنم می واورد برای حرکت نکردن اتفاقن برعکس تمام اون اتفقات رو به بهونه ای کردم برای حرکت کردن به سمت توحید هرفقط صحبت از توحید شده یک ندای تو درونم مرا فریاد زده که خدای منم من قسمتی از وجود خداوند هستم من داری نیروی خلق کردنم به خدای درونم رجوع کنم خداوندی که مرا ار کج فهمی خودم اگاه کرد وقدرت فهمیدن به من داد خداوندی که بیش از هر کس توانش رو برای گذاشته ومی گزارد که من به اهدف برسم وهیچ وقت رهایم نمکید چون از دردون من اگاه هستم قبلن فکر میکردم به خداوند به خاطر عومل بیرون از خودم به هم کمک میکند ولی الان به درک درونی رسیدم بدون اینکه دوچار غرور بشوم خداوند در وجود من است که راه طریق های مسیر ها رو بهتر از من می شناسد واز هدایت می خواهم خدای که در جود من است وقتی خدای خودم در وجودم خودم هست چرا دنبال عوانل بیرونی بگردم که برای من خدا بسازن اون باورهای محدود کننده که مرا مانع صلح درونی با خودم می شد رو خودم ویک گروه خاصب به وجود اورده بودن وبرجسبش به خداوند زده والین تعغیر این من توان قدرت کنترل کردن کردن احساحس دیگران رو ندارم من وفقط می توانم احساحس خودم رو کنترل کنم خدایا شکرت به خاطر درک درونی که امید به خداوند توحید در عمل پذیرفتم که دلیل تمام اتفاقات زندگیم خودم رو خودم رقم می زنم وزدم هیچ ربطی به عوامل بیرومی نداره من و فرزندم وهرکسی در دنیای جدا از هم مجزا زندگی میکنم و نی توانم او رو کنترل کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    فرزانه حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2311 روز

    سلام خسته نباشید خدمت استاد عزیزم باورمتفاوت آدم ها در مورد خداوندنه فقط اعتقاد به خداوند ،وضعیت مالی سلامتی ثروت شادابی،آرامش رو در هر فرد مشخص میکنه.باور درست نسبت به خدای درست داشتن کار ها رو انجام میده ثروت سلامتی شادی رو تا ابد به همراه میاره،خدا باید در ذهن ودرونمون درست ساخته بشه تا جواب بده اینا خیلی مهمه ،استاد اکثراً باوردرست نسبت به خدای توحیدی نداریم خیلی این فایل کمکم کرد مرسی استاد واینکه همیشه از خداوند هدایت می طلبم در همه ی امور وچقدر خوب جواب میده مررررسی استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    میثم رخشان گفته:
    مدت عضویت: 1931 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به عزیزانم که انرزیشون ادراکشون باورشون کاملا مشهوده نه با دیدنشون بلکه با کامنتشون با حرفشون با نتیجشون

    خدا رو شکر میکنم به خاطر همه چیز

    این فایل رو قبلا دیده بودم اما چیزی که درک کردم ازش الان اون چیزی نبود که قبلا دیده باشم انگار همون فایله با حرفای جدید با حرف های توحیدی

    با باورهای توحیدی مهمی که توی ذهن من شکل داد

    توی ناخود اگاه چندیدن سال پیش به خداوند ایمان داشتم اما نه با این دید سیستمی و تکاملی بلکه با دید ی انسان مسلمان و شیعه دوازده امامی

    اونموقع کاری که داشتم یا دارم یسری رقیب توش بود که مثلا وایمیستادن دم در مشتری رو میقاپیدن و از این حرفا همون موقع ی مقدار چون باور مناسبی نداشتم ناراخت میشدم به اطرافیانم میگفتم که چرا این کارا رو میکنن اما بعضی وقتا میگفتم پسر نونی که خدا بده خوردن داره و همینم شد الان میفهمم خدا اونا رو گذاشت اونجا که مشتری ها رو الک کنن برام اون کسایی که نباید میومدن پیش من نیان و خدا رو شکرت ی مثالی دیگه بزنم از هدایت خداوند از کارهایی که خداوند انجام میده

    ی برادر دارم دو تا اتفاق همسان براش توی دو تایم افتاد چون شرکت حمل و نقل داره یکی از کامیوناش تصادف کرد اونموقع وکیل نداشت و با یه وکیل به قول معروف کار بلد و توانا اشنا نشده بود خلاصه اون اتفاق که افتاد موقع تایید خسارت بیمه که میخواستن برن پیش کارشناس این که قدرتی به وکیل نداده بود اصلا نمیدونست وکیل چیه گفت خدایا به امید خودت رفت پول ی ماشین کامل بهش دادن هیچ گفتن اقا لاشه اوراقی ماشین هم واسه خودت

    اما همون اتفاق برای دقیقا همون ماشین با همون شریکی که داشتن یکی دوسال بعد افتاد اما زمانی که برادرم ی قدرتی توی ذهنش داده بود به وکیل که ما اینو داریم ما قدرت داریم اتفاق دومی که افتاد شرکت بیمه حتی خسارت کامل ماشین رو پرداخت نکرد کار به دادگاه و اینجور چیزا کشید و موفق هم نشدن هیچ هزینه وکیل رو هم باید میدادن

    نمیخواستم وارد جزییات منفی و اتفاقات منفی بشم اما مساله اینجاست این موضوع خیلی به هدایت پروردگار ربط داره فرق کاری که خدا انجام بده با بنده خدا زمین تا اسمونه کار خدا اسون راحت لذت بخش و صد البته خارج تصور ذهنی ادمه یعنی از جایی که فکر نمیکنی بهت میرسونه ولی کار بنده خدا همینه دیگه باید وکیل باشه باید تبلیغات بشه باید فلانی باشه باید بهش بگیم و از این حرفا

    خیلی پیش میومد فکر کنم به این که چرا پس انداز ندارم و اما با استفاده از اینجا و فایل های استاد میگفتم خدا خودش اونم جور میکنه البته کامنت یکی از دوستان که نوشته بود این مقدار پس انداز دارم بی تاثیر نبود خلاصه ی مقدار صورت دادم جنس بخرم در حال که جنس هم داشتم دیدم طرف مقابل جنس رو نفرستاد بعد چند روز پول رو برام فرستاد ی مقدار ناراحت شدم که چرا جور نشده بعد با خودم گفتم پسر تو که همیشه دنبال پس انداز بودی اینم برای پس اندازت یعنی از جایی که فکر نمیکردم ی مبلغ قابل توجهی برام اومد و گفتم حالا که این شده بیشترش میکنم و بیشتر هم شده الان و خدایا شکرت

    خدایا شکرت که همیشه در حال هدایت منی کافیه ی مقدار باورت کنم ی مقدار بهت توجه کنم سپاسگذار ریز و درشت و بدست اورده و نیاوردت باشم چون توی صاحب قدرت قدرتی بالاتر از تو نیست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    مینا کاشی گفته:
    مدت عضویت: 1287 روز

    خدایا متشکرم به خاطر این فایل های ارزشمند. به خاطر این آگاهی ها.

    این فایل در سال ۹۸ روی سایت قرار گرفته ولی من در آخرین ساعت های سال ۱۴۰۰ دارم گوش میکنم. و از خداوند هزاران بار سپاسگزارم که منو هدایت کرده به این سایت وسخنان استاد و کلام الهی استاد و متن های زیبای بچه ها . اصلا نمیتونم بگم هر کامنتی برای من یه کتابه . هر فایلی را میشه ۱۰۰ بار گوش کرد و هربار یه چیزی از اون یاد گرفت.

    من هفته پیش که فایل های توحیدی را گوش میکردم و داشتم روی باورهام کار میکردم از باورهای کوچیک شروع کردم مثلا فلان جا میرم راحت می رسم و بهترین جای پارک برا منه. به خود خودش قسم چند روز مجبور بودم در منطقه امیر آباد تهران در اسفند ماه روبروی بیمارستان قلب برم یعنی نقطه ای که حرکت کردن در اونجا سخته چه برسه به پارک پیدا کردن اما معجزه آسا هر روز همون کوچه همون جا جای پارک من حفظ بود. خدایا متشکرم.

    خدایی که میتونه جای پارک منو درست کنه مگه میشه کارهای دیگه نتونه. همینجور که هرشب میومدم از خدا تشکر میکردم . روی باورهام کار میکردم.

    همسرم اسکن قلب داده بود و طبق نطرات دکترها باید انژیو انجام میداد و فنر برای یک رگ دیگه میگذاشتند. چون قبلا دوتا فنر توی قلب داست‌

    دوباره نظر دکترها این بود که احتمال خیلی زیاد باید فنر بگذارند. اومدم روی باورم کار کردم هی میگفتم نیاز نداره اما هربار که دکتری میومد و نظر میداد میگفت که این رگ حتما نیاز به فنر داره. دوباره باور من عوص میشد دوباره شب میومدم روی خودم کار میکردم. خلاصه همسرم رفت تدی آنژیو و من در شلوغی اونجا فقط نشستم و فایل استاد را که در مورد دعای کمیل و همچنین نهج البلاغه بود گوش میکردم و اصلا فقط فقط به خدا سپردم.

    باورتون نمیشه که بعد از آنژیو دکتر گفت نه از نطر من این رگ را حفظ میکنیم و فنر نمیزنیم چون گرفتگی زیاد نیست و با دارو درست میشه.

    خدایا چه جوری ازت تشکر کنم . نمیدونم چه جوری براتون بگم که این روزها که این فایل ها را گوش میکنم چه معحزه هایی نمیبینم. چه باورهای غلط و شرک هایی در خودم پیدا نمیکنم.

    این دومین کامنت من توی سایته . ایتقدر دلم میهواد بنویسم ‌ . فریاد بزنم خدایا ممنونم آقای عباس منش ممنونم که با چه خدایی منو آشنا کردی

    چقدر کار دارم چقدر باور دارم که باید درست کنم.

    ساعت های پایان قرن است و باید همگی به خودسازی برسیم . از خدای خودم ممنونم که به من اجازه داد در این قرن آگاهی ها قدم بگذارم. و لحطه به لحظه خدای خودم را بهتر بشناسم. و در گسترش جهان که هدف اصلی خلقت است کمک کنم.

    این فایل که اصلا عشقه تمام باورهایی که در مورد شغل داشتم را باید بریزم دور و از نو باورهای جدید بسازم .

    خدایا متشکرم

    استاد عزیز متشکرم

    از تمام دوستان و همکاران استاد و تمام کامنت های دوستان متشکرم که کلی درس توی هر کلمه هست که باید یاد بگیرم‌ .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    عمران نوری گفته:
    مدت عضویت: 2005 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز

    کلام استاد:

    « به هر چیزی که شما علاقه داشته باشید به همون اندازه براش تمرکز میذارید

    و تمرکز همون فاکتوری که کار رو پیش میبره و به همون اندازه پشتکار دارید و زمان زیادی رو براش میذارید و الهامات رو دریافت میکنید و احساس خوبی داری نسبت به کاری که داری انجام میدی اینها همش زنجیروار بهم وصل میشن »

    چقدر این نکته گفته شده از استاد برام درس داشت

    که تو کاری وارد بشم که بهش علاقه دارم

    و خداشکر الحمدالله من تو مسیری قرار دارم که این کار علاقه منه و بیشتر دوست دارم این حوزه پیشرفت کنم و از این طریق به خیلی از ادمها خیر برسونم

    هر چند فعلا خودم از لحاظ مالی تحت فشار هستم

    ولی اینو مطمئنم که هر کاری و هر شغلی به غیر از این داشتم صد در صد اون کار تا الان رها کرده بودم

    چون صرفا فقط برای پول وارد اون کار شده بودم

    مثل کارهایی زیادی که قبلا چندین بار بخاطر پول شغلم رو عوض کرده بودم و هیچ نتیجه برای من حاصل نشد

    ولی جالبه من تو این کار خودم الان چندین سال فعالیت دارم و بخاطر علاقه‌ای که به اینکار دارم و در طول مسیر بارها شده به تضادهای مختلفی برخوردم اما نامید نشدم و قدمها رو یک به یک پشت سر هم طی کردم و تو بیزنسم از لحاظ اعتبار و ارتباطات پیشرفت خوبی داشتم ولی هنوز باز هم اون نتیجه مالی دلخواه رو بدست نیاوردم

    اما باز نامید نمیشم و به خدا توکل میکنم و ادامه میدم

    وقتی که ریز میشم دلیل این اتفاق رو میبینم می‌فهمم که این بخاطر علاقه من به اینکار باعث شده من پیشرفت کنم و همچنان ادامه بدم

    و این همون پشتکار و تلاشی که استاد تو صحبتش اشاره کرد

    من بخاطر علاقه به کارم باز هم ادامه میدم و روش تمرکز میذارم و بدنبال راهی هستم تا درامدم افزایش پیدا کنه تا تو کارم پیشرفت کنم و از خدا هدایت میخوام تا کمکم کنه تا بتونم فروشم رو افزایش بدم

    من حتما باید تو اینکار درامدم افزایش پیدا کنه

    من هر جور شده راهش رو پیدا میکنم

    همان طور که من قبلا بارها شده در طول مسیر از خدا کمک خواستم و کلی از تضادها رو حل کردم و ارام ارام رشد کردم

    از این به بعد هم خود خدا منو هدایت میکنه و به موقعش بمن الهام میکنه تا از چه طریقی میتونم به خواسته‌ام برسم

    مهم اینکه بتونم تو این مواقع ذهنم رو کنترل کنم و ایمان خودم رو حفظ کنم و در مسیر مورد علاقه خودم بمونم

    و مطمئنا الهامات و نشونه‌ها سمت من هدایت میشه بمن گفته میشه که چیکاری باید بکنم تا تو فروش موفق باشم

    خدایا باز هم بینهایت سپاسگزارم از اینکه منو هدایت کردی تا بتونم ذهنم رو کنترل کنم و بذارم تو منو هدایت کنی و امید و تلاش و پشتکار خودم رو ادامه بدم

    دوستان و استاد عزیز عاشق همه تون هستم

    انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه الله یکتا ، شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

    فعلا

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    شمیم کردستانی گفته:
    مدت عضویت: 1539 روز

    سلام استاد

    اونجاهایی که داشتین دااااد میزدین من حس میکردم الان جلو من نشستین و مستقیم دارین با من حرف میزنین و سرم داد میزنین

    من دلم میخواد حرفاتونو باور کنم دلم میخواد انجام بدم چون تا انجام ندم اتفاقی نمیفته.

    استاد من جلسه یک روانشناسی ثروت 1 رو 12 بار گوش دادم یکسری از کامنتای سایت رو خوندم

    ‌و من پیج فروش محصول دارم تو اینستا

    من پیجم رو ول کرده بودم راستش دلیل اصلیش این بود که من خسته میشدم از کامنت گذاشتن برای همکارا و اینهمه وقت گذاشتن برای اینکار که نتیجه هم میداد و باعث میشد فالور بگیریم و بریم تو اکسپلور اما من خسته میشدم چون خیلی زمان میزاشتم بابتش

    من یاد حرفای شما افتادم گفتم این اصل از فرعه ها اینکارا فرعیاته اما شک داشتم به دوستمم که تو این مسیر بود گفتم اونم گفت اره هشتک زدن و کامنت گذاشتن برا همکارا برای اینکه پیجت دیده بشه و… فرعیاته

    و شک من کمتر شد

    بعد دوباره رفتم تو سایت تو کامنتای جلسه یک ثروت یک که شروع کنم کامنتارو بخونم ،من اکثرا بر حسب امتیازات بیشتر کامنتارو میخوندم نه تاریخ

    استاد هنوز تنظیم نکرده بودم که کامنتا رو بزارم که به ترتیب امتیاز بیاد یهو چشمم خورد به اولین کامنت جدید کنجکاو شدم و بدون اینکه بدونم راجبه چیه شروع کردم به خوندنش و دوستمون دقیقااااا راجب اصل از فرع و پیج خودش صحبت کرده بود

    جلسه یک ثروت یک و این کامنتی که دوستمون گذاشته بود اصلاااااااا هیچ ربطی به توضیحات و تمرینات جلسه یک ثروت نداشت و اون کامنت برای من بود

    منم شروع کردم به انجام دادنش و اتفاقا پیجمون بلاک شده بود و من نمیتونستم کپشن بنویسم چه برسه به اینکه هشتک بزنم

    اولش نفهمیدم بعدش متوجه شدم این هدایته خداونده و داره منو مجبور میکنه که کار درست انجام بدم

    اخه من ازش خواسته بودم گفته بودم خدایا کمکم کن من نمیفهمم حرفای استادرو شده به زور منو مجبور کن کار درست انجام بدم و دقیقا خدا هم همین کارو‌کرد.

    خدایا کمک کن تا تغییر کنم واقعی تغییر کنم.

    منداشتم عمل میکردم و دیگه زیر پستا هشتک نمیزدم و واسه همکارا کامنت نمیزاشتم با اینکه پیجمون از بلاکی دراومده بود من این پیجو به همراه خواهرم زده بودیم،چن روز پیش به من کفت اره عباس منش راست میگه ولییی تو اول باید واقعا باید باور داشته باشی بعد هشتک نزنی ونتیجه بده و گرنه نتیجه نمیده یه لحظه ی چیزی تو درونم مثل همیشه که همش فک میکنم بقیه درست میگن میخواست بگه اره این عاقلتر از توئه و درست میگه میخواست بگه اره حرفشو‌گوش کن

    ولی من گوش ندادم خوشبختانه و بهش زبونی گفتم خب باور دارم

    راستش من داشتم انجامش میدادم به خودم گفتم هشتک نمیزنم و کامنت نمیزارم اما نمیدونم ایا واقعا به حرف استاد تو درونم باور دارم یا نه

    اصلا چقدر حرفش باور دارم؟!

    من هیچ‌کدوم از اینارو نمیدونستم و الانم نمیدونم راجب خودم

    وقتی خواهرم این حرفو زد اول میخواستم تایید کنم ولی چن ثانیه بعد بهش گفتم ولی من فکر میکنم درسته بهش کفتم خب منم باور دارم و میخوام انجامش بدم گفتم نمیدونما ولی فک کنم فک کنم وقتی انجام میدی و مثلا هشتک و اونکارایی که همه میکنن رو نمیکنی ی ایده ای میاد تو ذهنت که اون رو اجرا کنی و وقتی اون رو اجرا میکنی کلی مشتری میاد سمتت.وقتی هشتک نزنی ذهنت میگرده دنبال راه که خب پس چطوری مشتری بگیرم از کجا فالور جذب کنم و راهکار میده

    این چیزی بود که من درک کرده بودم چون چند روز بود که پست میزاشتم و هشتک نمیزدم و من هنوز نتیجه ای نگرفتم اما چون هشتک نزده بودم و …دیدم ذهنم این افکار توش ایجاد شده

    این درکی بود که من کردم فقط به علت انجام کار درست

    راستش استاد من حرفاتونو باور نکرده بودم و شک داشتم من به خواهرم گفتم که خب منم باور دارم

    اما میدونستم هنوز باورم ضعیفه ولی من مصمم شده بودم که انجامش بدم

    این درکی بود که خودم پیدا کردم و مثل همیشه شک داشتم که ایا درسته چیزی که فقط فهمیدمش و هنوز برام نتیجه ای حاصل نکرده

    و الان با دیدن این ویدیو و مثالی که از خودتون زدین خیالم راحت شد و منتظر الهاماتم هستم و مشتاقم اجراشون کنم.

    من فعمیدم که چیزایی که میگین ذو فقط باید تست کنم و انجام بدم و نتیجه خودش حاصل میشه.

    من تصمیم گرفتم که کل مسولیت پیج رو خودم قبول کنم و اگر چیزهایی که من بهشتون اعتقاد دارم و بهم الهام میشه رو خواهرم مخالف بود با انجامش قول میدم ازش جدا شم .

    و اینم بگم که به خاطر سرمایه و داشتن پایه با ایشون کار نمیکنم ،چون سرمایه ای که ما گذاشتیم خیلی کمه و خودمم به تنهایی میتونم انجامش بدم.

    من دارم راجب زمینه ی مورد علاقه ام هم اموزش میبینم.

    و به محض اینکه به ی حد معمول تو این زمینه برسم حتما پیجم رو کااااامل ول میکنم و میرم سراغ کار مورد علاقه ام و تمرکزم رو‌کامل میزارم رو اونکار.

    خیلی وسواسی شدم و همش با خودم میگفتم نکنه باید حتی پیج رو ول کنم و کلا بیخیال پیج فروشگاهیم بشم و کامل بچسبم فقط به اموزش دیدن راجب علاقه ام و فعلا بیخیال کسب درامد بشم.

    هنوزم نمیدونم چه کاری درسته ،اگه باید اینکارو انجام بدم لطفا بهم بگین.

    راستی استاد شما همیشه راجب بهتر شدن میگین

    این‌جمله طلایی

    رابطه ی من با اینکه عالی بود هر روز داره عالی تر میشه

    میدونین چرا؟ چون من هر روز دارم تغییر میکنم و بهتر میشم.

    ی تصمیمی ام که جدیدا گرفتم و فهمیدم که چقدر رابطه رو خراب میکنه مقایسه کردنِ

    شاید من به طرف مقابلم نگم ولی وقتی تو ذهنم اینکارو میکنم رفتارامو عکس العملهام رو طرفم میفهمه ونشون میده خودشو

    من میخوام دست از مقایسه ی خودم و طرف مقابلم دست از مقایسه ی زندگی خودم با دیگران بردارم.

    اخه مگه ادم کسی که عاشقش هست رو اذیت میکنه.

    من عشق رو از خدا یاد گرفتم اون هیچ وقت منو با بقیه بنده هاش مقایسه نمیکنه و به جاش برعکس بهم اعتماد به نفس میده و میگه تو میتونی از پس اینکار بربیای و تشویقم میکنه.خداوند حامی منه

    میخوام گفتگوهای درونیم رو راجب خودم و طرف مقابلم وتواناییهامون تغییر بدم.

    من میخوام یاد بگیرم به خودم عشقم و خدام اعتماد کنم.

    چیزی که فهمیدم اینه که:

    وفتی داری مقایسه میکنی درواقع فکر میکنی اون( اون شخصی که تو اون لحظه داری خودت رو یا طرف مقابلت رو باهاش مقایسه میکنی )با لیاقت ترِبا ارزش ترِ که خدا به اون بیشتر داده

    وقتی داری مقایسه میکنی در واقع داری فکر میکنی که اون( شخصی که داری خودت رو یا طرف مقابلت رو باهاش مقایسه میکنی)تواناترِ،زرنگتر از توئه

    وتو داری راجب خودت اشتباه میکنی و خودت قضاوت میکنی تو داری بر حسب تجربیات و نتایج گذشته ت خودت رو میسنجی.

    و این اشتباست چون تو هم توانایی و هم با عرضه و هم با ارزش و با لیاقت

    این برچسبها و احساس منفی رو از رو خودت بردار

    چون عامل اصلی ثروتمند نبودنت این عوامل نیست. و همه چی مربوط میشه به باورهات

    یادت باشی هم تو و هم عشقت عالی هستین توانایین ،خودت رو باور کن چون این سرکوفتها و سرزنشها بدتر تو رو تخریب میکنه و نه تنها مقایسه کردن و سرکوفت زدن و سرزنش کردن کمکت نمیکنه بلکه بدتر باعث فقر بیشتر عزت نفس و اعتماد به نفس کمتر و در نهایت خراب شدن رابطه ات میشه.

    پس از این کار دست بکش و به جاش اعتماد و تشویق و حمایت رو تو خودت پرورش بده.

    واسه ی بارم که شده پای خودت وایسا و به خودت اعتماد کن.

    اینارو نوشتم برای خودم تا یادم نره.

    و چن تا چیز دیگه ام که تو دفترچه گوشیم نوشتم برای خودم رو اینجا مینویسم

    یکی دیگه از کارایی که دارم میکنم اینه که دارم بررسی میکنم که میزان کنترل ذهنم تو چه وضعیتیه و چن وقت ی بار ذهنم شروع میکنه و حالمو بد میکنه تا من بتونم دفعاتش رو کم کنم و از طرفی هم متوجه تغییراتم و میزان کمتر شدنش و متوجه رشدم بشم.

    ‌1402/2/6بی دلیل عصبانی بودم و کنترلش کردم+

    اینجا تونستم خودم رو در حدی کنترل کنم که با عشقم دعوا نکنم و لی تو چهره ام عصبانیت مشخص بود و بعدش کم کم عصبانیتم از بین رفت و من حالم خوب شد

    جمعه 1402/2/8

    من امروز 2 بار یک بار قبل از تماس عشقم

    و یکبار بعد از تماسش ( به یک دلیل مالی)ذهنم شروع کرد و راجب عشقم بد گفت و همینطور راجب ناتوان بودن خودم

    و من به ذهنم غلبه کردم

    اما بعدش که شروع کردم به هدایته عشقم فشار سنگینی روی خودم اومد و دیگه نتونستم

    و توجه من رفت روی ناخواسته

    اقدامات لازم

    1 کنترل ذهن و توجه به تاریخ ان

    2از هدایت دیگران دست بردار

    3از کمک مالی دست بردار حتی کوچک

    4از صحبت راجب ( اون شخص منفی که رو مخته)دست بردار

    5گفتگوهای درونیت برعکس کن و 24ی با خودت حرف بزن و تواناییهات رو مرور کن

    6دست از مقایسه و سرزنش خودت و دیگران بردار(چون همه این احساسا باهاشه:بی ارزشی ،دوست داشتنی نبودن،بی لیاقتی،ناعدالتی جهان و خداوند،فرق گذاشتن خدا بین بنده هاش،بدشانسی،بی عرضگی،ناتوانی،قربانی بودن و مورد ظلم خدا واقع شدن،بی اعتمادی بیشتر به خدا و جهان

    و نتیجه ی آن رسیدن به اینه که من مسئول زندگی خودم نیستم و قربانی ام و هیچ چیز موفق شدن و غیره دست من نیست ،کنترل هیچی دست من نیست

    نتیجه ی دوم : حس تخریب و سرزنش خودم و اطرافیانمانم

    نتیجه ش خراب شدن رابطمونه

    نتیجه ش ضعیف کردن و تخریب اعتماد به نفس و عزت نفس خودم و کسی که دوسش دارمه

    ودر آخر نابودی رابطه و بد شدن اوضاع مالی +احساس عذاب وجدان

    به جای این کار صبور باش اعتماد کن به خودت طرف مقابلت و خدا و بهبودها و بهتر شدنهای کوچیک رو ببین

    فقط کافی اروم باشی

    ودر قدم اول زبونت رو

    و در قدم دوم ذهنت و گفتگوهات رو کنترل کنی

    و در قدم سوم با خودت حرف بزنی و تغییرشون بدی

    عامل تخریب کننده ی رابطمون و اسیب به خودم و کسی که دوسش دارم و یکی از علتهای نرسیدن به ثروت

    مقایسه کردنه که من باید ریشه ای حلش کنم

    استاد سپاس

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    لیلا فرازنده گفته:
    مدت عضویت: 2384 روز

    سلام استاد بزرگوار و خانم شایسته ی عزیز

    استاد عزیز حدودا چند ماهه فایلهای شما رو گوش میکنم ،من ساکن استانبول هستم و شوهرم یه شرکت در ایران داره ولی همیشه با تیم فروش شرکت مشکل داره واز کارشون راضی نیست من با آگاهی هایی که از فایلهای شما پیدا کردم به شوهرم پیشنهاد دادم که بیا در کانال تلگرام شرکت تبلیغ بزاریم،بهش گفتم من این کارو میکنم ،چون باور داشتم که نتیجه میده ،از روزی که شروع کردم خیلی فروش شرکت افزایش یافت ،چند روز پیش شوهرم گفت لیلا باورت میشه جوری مشتری تماس میگیره وسفارش میده مثل اینکه ۱۰ تا فروشنده تو شرکت داره کار میکنه،گفتم آره باورم میشه ،استاد بابت آگاهیهای بینظیرتون ممنونم

    از وقتی فایلهای شمارو گوش میکنم دخترم هم گوش میکنه ،گاهی با هم گوش میکنیم و در مورد نتایجون صحبت میکنیم ،بابت دخترم از شماو خدای مهربانم سپاسگزارم که در سن کم به این آگاهیهای رسید،و فقط خدا میدونه دخترم چقدر تغییر کرده،دیگه هر دو یاد گرفتیم شاد باشیم وقتی باور و ایمان داریم فقط باید احساس خوب داشته باشیم نتایج خودش بوجود میاد

    امیدوارم همگی در پناه ایزد یکتا شاد و خوشحال باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: