اصل و اساسی که «صاحب یک کسب و کار موفق» باید بداند - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/05/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-05-04 11:12:502024-07-25 10:21:44اصل و اساسی که «صاحب یک کسب و کار موفق» باید بداندشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند جان
درود بر استاد گرانقدر و
درود بر دوستان عزیزم
بی نهایت این فایل استاد ارشمنده بی نهایت و من این توضیحات استاد رو که اینجا رایگان گذاشتن من بخاطرش بها دادم که فهمیدمشون.
از تجربه خودم میگم:
قسمت اول:
من موقعی که وارد دبیرستان شدم و موقع انتخاب رشته شد، با خانواده دنبال این بودم دنبال شغلی برم که درامد و اینده کاری داشته و پرستیژ داشته باشه و وپدرم رفته بود تحقیق کرده برای رشته بعد یه شب منو برداشت برد پیش پیر همسایمون که اونو قبول داشت و اونم گفت رشته حسابداری خوبه و بازار کارش خوبه و من هیچ تصوری از رشته حسابداری نداشتم بعد واردش شدم و اصلا علاقه نداشتم و با سختی زیاد دیپلم گرفتم بعد گفتم بسه و پدر و مادرم اصرار که برو لیسانس بگیر و اونجا کار بهتر هست و آبرو داره مدرک و میتونی استخدام بشی و تو جامعه سرتو بالا کنی و منم گوش کردم و رفتم ولی اصلا علاقه نداشتم و خوشمم نمیومد از این رشته فقط ادامه دادم و کلاسم زیاد نمیرفتم و اینقدر که استاد بود هر جلسه میومد تو کلاس ما رو ضایع میکرد و سوال میپرسید و میدونست که بلد نیستیم و بعد کنایه میزد و خلاصه من با سختی زیاد مدرک کارشناسی گرفتم و درسم طولانی شد و مشروط بودم هر ترم.
من این مدرک گرفتم چندجا حسابداری کردم ولی علاقه این به این شغل نداشتم و پول بخور نمیری ازش دراوردم.
خیلی شغل ها عوض کردم ولی به انچنان درامدی نرسیدم چون علاقه نداشتم و به زور میرفتم.
قسمت دوم:
رفتم دنبال مشاغل پولساز دنیا
یکی از پولسازترین شغل دنیا که هنوزم شغل های کمی به درامد این شغل میرسن و بسیار پر درامد هست رو پیدا کردم و واردش شدم به این امید که زندگیمو بسازم اما بخاطر پول رفتم و دوستش نداشتم و گفتم خب علاقه میاد و خودمو توجیه میکردم که ادامه ش بدم و ادامش دادم و نه تنها چیزی بدست نیاوردم بله خیلی چیزامو از دست دادم ولی درس هایی ازش گرفتم که حرفای رو الان استاد که میگه قدم های تکاملی میفهمم.
من علاقه نداشتم و بخاطر پول رفتم و باورهای درستی نداشتم وترمز ذهنی داشتم و ظرفیت ذهنم امادگی این پول رو نداشت و اینکه باور توحیدی نداشتم فکر میکردم خودم همه چیو میدونم و به خدا نیازی ندارم و مورد بعدی شریک داشتم
ولی خداروشکر میکنم بدجور منو کوبید و گرنه اینجا نبودم یا نمیفهمیدم و بدونید که حرف های استاد 1000 درصد درسته.
قسمت سوم:
همسایه ما یک پسر داشت که اونم مدرک داشت ولی رفت سمت علاقش که کار ساخت تنبور و همین علاقه ش رو دنبال کرده بود و من که باور خراب داشتم و میگفتم کی تو این اوضاع میره تنبور بخره و خداروشکر مدتی پیش شنیدم تو کارش که ساخت تنبور و اموزش شده رشد کرده و خیلی کارش گرفته و تو ایران برنده جایزه ها شده و هنوزم ادامه داره
قسمت چهارم:
یک نفر که از نزدیک میشناسمش این بنده خدا هم بسیار ادم درستی هست و بسیار هم مذهبی و با انصاف تو کارش بود ولی باهاش که صحبت میکردم، نظر و باور خوبی در مورد ثروت نداشت و متاسفانه بعد از 4٠ سال کار مغازه داری افت کرد مغازش کم جنس شد و دیگه مشتری نداشت و مغازشو جمع کرد ولی عشقش انگشتر بود با این که بسیار منصف و اجناسش رو به قیمت کم میداد ولی الان میفهم باور ثروت خوبی نداشت و سالها تا الان نمیفهمیدم قانون رو
و برعکس همسایه داریم که میوه فروشی داره ولی تموم ادم های ثروتمند میان ازش خرید میکن و مغازش بسیار شلوغه در حالی که مغازه های شیک تر و بزرگتر و از هر نظر برتر هستن ولی خداروشکر این بنده جنس میاره تموم میشه و میقاپن تو هوا.
قسمت پنجم
دوست و همکاری داشتم که از هفت صبح میومد سرکار و چندتا شغل داره و متاهل بود و تا اخرشب سرکار بود و درگیر کار بود، درسته با تلاش زیاد پول داره ولی از زندگیش هیچی نمیفهمید چون همش سرکار و کار میکرد حتی زنش رو هم ولش کرده بود و همکاری دارم فقط منتظرن ساعت کاری تموم بشه که زود برن خونه و از رو اجبار میان.
واسه همین استاد برای من مثل نعمته و باید قدردانش بود که دست یاری خدای بزرگه و داره اینا رو اموزش میده و نماد ادم موفق در تمام جنبه های زندگی هست و خودش داد میزنه که:« آی ملت خداوند را این خدا را باور کنید به عنوان خدای هادی»
بزگترین هدیه که فهمیدم این هست که یاد گرفتم از خدا بخوام که منو هدایت کنه و زور نزنم و همه چیزو بخدا بسپارم چون من نمیفهمم و نمیدونم چی برام خوبه و دیدم محدوده و بذارم این مسیر تکامل طی بشه و خداوند منو با هدایت خودش ببره
حرف زدن زیاد بسه و میام از نتایجم میگم
خواستم این مطالب رو که نوشتم پاک کنم چون عمل ملاکه و باشد راهنمایی برای دوستان
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
این فایل رو امروز که گفتم خدایا چی باید یاد بگیرم و رندم شروع کردم و خدا این فایل رو ،که دستمو روش گذاشتم، از گالری گوشیم برام نشونه داد
من از صبح که بیدار شدم گفتم خدایا چی صبحانه بخورم ؟؟خودم گفتم نون پنیر یا تخم مرغ ولی چیزی درک نمیکردم که باز یهویی درک کردم باید برم تافتون بگیرم
حاضر شدم رفتم گرفتم و اومدم لقمه گرفتم با پنیر و یکمم بردم خونه خواهرم دادم
تا خودمم بعدش برم دفتر خدمات قضایی
که باز شکایتم برای خسارت تابلوم برگشت داده شده بود
یه وقتایی شده ،نمیگم نه اصلا نبوده ، شده که با برگشت درخواستم گفتم کاش نمیرفتم شکایت کنم ولی خب انسانیم یه وقتایی پیش میاد ولی سعیمو میکنم بلافاصله یاد خدا باشم و ازش کمک بخوام و یا اینکه آیه و لسوف یعتیک ربک فترضی رو بارها به خودم یادآور میشم میگم ببین طیبه
وقتی خواستی بری شکایت کنی ،اول از خدا پرسیدی
درسته؟
گفتی خدا من هیچی نمیدونم واقعا برم شکایت کنم یا نرم ؟
قشنگ اینو گفتی و گفتی من هیچ کس رو ندارم حتی داداشم گفت من نمیام به عنوان شاهد، با اینکه داداشم اصلا حضور نداشت تو نمایشگاه ، ولی گفت چون منو میشناسن اونجا حرفی از من نزن چون من دادگاه نمیام
و من گفتم خدایا تنها تو رو دارم تو همه کس من باش
و همون لحظه که بین دوراهی بودم که برم شکایت کنم یا نه سرجام بودم و پتو رو کشیده بودم به روم و به ساعت نگاه میکردم که یهویی قشنگ
تلاوت شدن آیه
ولسوف یعتیک ربک فترضی رو شنیدم
نمیدونم شایدم درک بود ولی صدایی هم حس میکردم لحظه ای مثل برق رد میشه
ولی از همون حساییه که دیدین ؟
یه وقتایی یهویی به آدم گفته میشه که مراقب باش ،یا به دلت میفته که یه نفرو میبینی و بلافاصله بعد این حس میبینیش
من قبلا از این حسا کم پیش میومد برام
ولی از وقتی از استاد عباس منش شنیدم که میگفت خدا تو قرآن گفته که خیر و شرمون بهمون الهام میشه ولی اگه سکوت کنیم میشنویم و یه سری کارای دیگه که باید انجام بدیم تا بشنویم
الان این حس رو بیشتر از روزای قبل دارم و حس آرامشس این رو بهم میفهمونه که خدا داره باهام گفتگو میکنه و واقعا وقتی گفتم چشم و گوش دادم برام خیر بوده
گفتم طیبه یادت بیار روز اول که از خدا خواستی و یهویی این آیه و لسوف یعتیک ربک فترضی رو به دلت جاری کرد
حتی تو معنیش یادت نبود با وجود اینکه از استاد عباس منش بارها شنیده بودی
و رفتی معنیشو دیدی
که خدا بهت گفت
و پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که راضی شوی» امید بخشترین آیه قرآن است
و این یه اعتماد قلبی بهت داد ،یه حس عجیب ،یه جای پای محکم که وقتی قدم هات رو برمیداری جای پات محکمه و با شجاعت قدم برداری
این آیه رو بارها به خودم یادآور میشم که بار دوم خدا دقیقا منو کشوند تو حال پذیرایی تا برنامه محفل رو ببینم و یه خواهر برادر کوچیک سوره ضحی رو خوندن و همون موقع دوباره این آیه امید بخش برات تکرار شد
پس ادامه بده درسته باید درسهات رو یاد بگیری تا رشد کنی ولی فراموش نکن یه نیروی قدرتمند و عظیم پشتت هست و اینو یادت باشه که تو هیچی نیستی ، دیگران هیچی نیستن و هیچ قدرتی ندارن
تنها ربّ هست که قدرتمنده و خودش خوب بلده چیکار کنه تو فقط درست قدم بردار و باقی با خدا
اینارو به خودم میگفتم
امروز گفتم خدا تو برای من بخواه و تو راه رفتم و چای گرفتم و اول نشستم تو پارک لقمه هامم با چای خوردم انقدر زیبا بود پارک که کلی لذت بردم و دقت کردم به نور خورشید و پرنده ها
و بعد رفتم دفتر خدمات قضایی ، بهم گفتن باید مبلغی به نقاشیت بگی و من چون خودم 274 میلیون گذاشته بودم
و گفتم به یه کارشناس نقاشیمو نشون دادم گفت بین 80 تا 100 میلیون قیمتشه
شما 80 بنویسین
بعد تو دلم شنیدم 100
یهویی کارمند گفت من 100 میلیون مینویسم
یه لحظه تو دلم گفتم خدا این یعنی چی؟
من خودم 80 گفتم ولی تو دلم شنیدم 100 ولی به زبون نیاوردم و کارمند بلافاصله گفت 100 مینویسم
بعد گفت که هزینه دادرسیش بیشتر میشه
خندیدم گفتم من که ندارم تو حسابم 200 هزار تمن دارم اینو گفتم و خندیدم
ولی تو دلم گفتم خدا میدونم کمکم میکنیا
برام جالب بود مثل دفه قبل بغضم نگرفت بخوام گریه کنم که پول ندارم باز یه حسی داشتم که قوت قلب میداد بهم
کارمند هم با من خندید و گفت پس یه فرم میدم ببر پر کن و دوتا شاهد غریبه باشه که امضا کنه که تو هزینه دادرسی رو نمیتونی بدی
بعد برگشتم خونه،تو راه گفتم خدایا من به این قضیه چجوری نگاه کنم که حالم رو خوب کنم و به عهده تو بذارم
تمام حرفای استاد عباس منش به یادم میومد و سعی میکردم تا فقط توجهم و تمرکزم رو روی احساس خوب بذارم
چون یاد گرفتم که احساس خوب مساوی اتفاقات خوب
و من جاکلیدی که داشتم تو کیفم تو بی آر تی به یه دختر هدیه دادم و خیلی حس خوبی داشت
جدیدا وقتی هدیه میدم این حرف بلافاصله یادم میاد که خدا من از خودم هیچی ندارم هر چی هست از آن توست پس هدیه رو از ثروت تو دارم که برای تو هدیه اش میکنم
وقتی رسیدم خونه چون دیروز به خواهر زاده ام قول داده بودم ببرمش پارک
گفتم بیا دم مدرسه دخترونه وقتی فروختم نقاشیا رو باهم بریم ناهاربرداریم و با مادرت بریم پارک
خداروشکر رفتم دم مدرسه کارای جدید که رنگ کردم بچه ها دیدن گفتن فردا میان خرید میکنن
من لحظه اول به خودم ظلم کردم چشمم اون خانمی که دست فروش بود و دستبند و گردنبند میفروخت افتاد دیدم شاگردای دبیرستانی رفتن جمع شدن به وسایلاش نگاه میکنن
یه لحظه متوجه نشدم چجوری شد تو ذهنم گفتم مشتری داره یه جورایی حسادت کردم
ولی بعدش گفتم طیبه به خودت بیا هر کس اول از همه با توجه به باورش و اینکه خدا برای هر کس میدونه چیکار کنه پس حسادت ممنوع
و از خدا معذرت خواهی کردم گفتم خدایا ببخش من به خودم ظلم کردم نباید حسادت میکردم
که انگار قشنگ فهمیدم مثل روزای قبل که همین که وسایلامو پهم میکردم زمین کسی ازم خرید نکرد ، حتی یه دختر اومد سمتم یهو برگشت رفت سمت اون خانم دست فروش
اونجا بود که گفتم ببین کارت درست نبوده و شد این که میبینی و وقتی از خدا معذرت خواهی کردم خدا برام مشتری فرستاد و 30 هزار تمن فروخت برام
هر لحظه خدا مراقبمه و زود پس گردنی میزنه بهم تا بیدار بشم همون لحظه و هر لحظه ازش میخوام منو به حال خودم نذاره
بعد که برگشتیم خونه داداشم زود اومد از سر کارش گفت من میبرمتون پارک گفتم پس اگه میخوای به مادرم بگیم و باهم همگی بریم گفت باشه
وقتی رفتیم پارک واقعا بهشت بود خود بهشت
چند وقته حس میکنم تو خود خود بهشتم
درختا رو میبینم ، حتی تو خونه مون انقدر حس خوبی دارم
بارها شده به آسمون درختا یا بادی که میوزه رو حس میکنم میگم خدای من خود خود بهشته دارم میبینم و بوی زیبای گلای یاس و درخت زیتون تلخ و باقی گلای زیبا
وقتی نشسته بودیم کلاغا و زاغچه که سفید مشکی هست و دمش بلند هست رو دیدیم(ما ترکا بهش میگیم قجله ) که سر غذا حالت حجومی به خودش میگرفت
نشستیم همه مون نگاه کردیم و حتی یه گنجشکاومد سمتمون انقدر نزدیکنون شد حس خیلی خوبی داشت تماشای پرنده ها و درختا و پنبه های درخت قلمه که رویایی موقع وزیدن باد تو آسمون به رقص درمیومدن
بعد که برگشتیم من رفتم خونه پسر داییم
(تو راه گفتم خدا چه سوره ای باید بخونم با معنیاش بهم بگی حرفتو گفتم من هیچی نمیدونم اینم نمیدونم باز چجوری میخوای اسم سوره رو بگی دیگه خودت بگو
نشسته بودم یهویی درک کردم عنکبوت
گفتم عنکبوت؟؟
بعد باز کردم تا بخونم و سوار بی آر تی که شدم مشغول خوندن بودم دو ایستگاه رد کرد و دوباره برگشتم دو ایستگاه عقب
گفتم حتما یه دلیلی داشت که دو ایستگاه رد کنم دوباره برگردم )
پسرداییم که قبول کرد یکی از شاهدا باشه و امضا کنه چون وکیل هست گفت نباید از فامیل درجه یک باشه
گفت نمینویسم فامیلیم گفتم نه بنویس نمیخوام دروغ باشه من سپردم به خدا توکل به خدا خودش کمکم میکنه
بعد که برگشتم نمیدونستم نفر دوم کی رو پیدا کنم گریم گرفت گفتم خدا من هیچ کسی رو ندارم مثل روز اولی که بهم اطمینان دادی بگو چیکار کنم خودت شاهدا رو جور کن و باز هم سعی کردم تمرکزم روی احساس خوب باشه
تو بی آر تی آیه ولسوف یعتیک ربک فترضی یادم اومد و فقط اشک ریختم ، گفتم خدا تو برای من کافی هستی تو کمکم میکنی
اگر لحظانی شد که شرک ورزیدم و نگران شدم و شک کردم ببخش یعی خودمو میکنم تا ایمانم رو بهت نشون بدم
و تا ساعت 9 تو بلوار شهرکمون قدم زدم و باخدا حرف زدم و برگشتم خونه
خیلی آروم شده بودم
وقتی رسیدم نقاشی کشیدم و کلی ذوق میکردم چون نقاشی جدید رو چوب قطر تقریبا 4 سانتی میکشیدم ریز بودن
بعد اومدم قرآن بخونم از اپلیکیشن که ادامه سوره عنکبوت
دیدم آیه ای هست که نوشته
وَکَأَیِّن مِّن دَآبَّهٖ لَّا تَحۡمِلُ رِزۡقَهَا ٱللَّهُ یَرۡزُقُهَا وَإِیَّاکُمۡۚ وَهُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ
چه بسیارند جنبندگانى که قدرت ندارند روزى خود را بر عهده بگیرند، خداست که به آنان و شما روزى مى دهد، و او شنوا و داناست
یه لحظه یاد لحظه ای افتادم که گفتم من پولی ندارم بدم به هزینه دادرسی
گریم گرفت این آیه رو دیدم
ان.ار خدا با این سوره و آیاتش میخواست بهم بگه که تو بسپر بهم من روزیتو میدم
حتی اگه هیچی مداشته باشی ، تو ایمانت رو بهم نشون بده حتی به اندازه دانه خردل
من بهت همه چی میدم تو فقط آرام باش
تو فقط احساستو خوب نگه دار
و این سوره باز بهم یه حس قوت قلب داد که به این ماجرا و شاهد ها که برای شکایتم هست جوری نگاه کنم که حسم خوب باشه تا همه چی به نفع من رخ بده چون خدا بهم همون اولش وعده داده و وعده اش حقه
و تنها زمانی وعده اش حقه که من ایمانم رو بهش نشون بدم و هر روز احساسم رو خوب نگه دارم
و تلاشمو میبینه خدا
خدایا شکرت
درود بر بانو مزرعهلی
وقتی داشتم نوشتههای شما را میخواندم، مو به تنم راست شده بود. نمیدانستم که چی بگم؟! از یه طرف چه اندازه خوشحال بودم که شما همه جا مورد هدایت و پشتیبانی خدای یگانه و تنها فرمانروای جهانیان قرار گرفتید و از سویی دیگر داشتم به خودم میاندیشیدم که چه اندازه کوچک فکر میکنم! هرگز خدا را اینگونه ندیده بودم. تازه دانستم که باید در گزینش هر مشتری هم باید و باید از هدایت الهی کمک گرفت و کار را به خودش که سمیع و بصیر و علیم است سپرد تا با نشانهها ما را در حتا گزینش مشتری نیز هدایت کند چه رسد به هر کار دیگری!
خدایا شکرت که خودت خواستی که من این نوشته را بخوانم و هدایت شوم.
آره، همین امروز یه فهرستی از افرادی که میخوام محصولات را به اونا بفروشم و شاید مشتری احتمالی من باشند، بنویسم و از خدا بخواهم که با نشانههای خودش من را برای گزینش اونا هدایت کنه!
خدایا خداوندا، پروردگارا و ای تنها فرمانروای جهانیان، من و ما را هدایت کن که ما به هر آنچه که از تو به ما میرسد، فقیر و گدا هستیم و به این گدایی درگاهت میبالیم!
ای خدایی که ما را در این مسیر زیبای آگاهی و شناخت و هدایت گذاشتی، بر قلبهای ما نور ایمان را بتابان و راهمان را روشن گردان و بر شانههای خود بنشانمان و در این راه ببر!
ارادتمند شما
من تا مدت ها در مقابل اموزش های استاد گارد داشتم و میگفتم اگر واقعا اینطور که میگن هست چرا اموزش ها رایگان نیست٫٫٫اما بعد از روانشناسی ثروت ۱ فهمیدم چقدر پولی کردن اموزش ها کار درستی بود٫٫٫٫چون برای ادمی مثل من ٫٫٫این شرایط پیش میومد که عین کلاغ میخواستم به همه جا نوک بزنم اخرشم بگم دیدی نشد ! ولی الان اینطوری بعد از اینکه یک دوره رو مسلط شدم سراغ دوره بعد میرم٫٫٫٫و خدا رو شکر که دارم هدایت میشم٫
سلام به استاد مهربونم
خیلی خیلی ممنونم بابت وقتی که می ذارید و این آگهی های ناب رو با ما به اشتراک می گذارید و باز به ما یاد آور می کنید که می شود . من مطمئنم امسال سال بسیار متفاوتی برای من خواهد بود مدت زمان زیادی است عضو سایت هستم ولی تازه حرفهای استاد مهربونم رو درک می کنم و نتایج رو دارم می بینم وقتی خوب فکر می کنم میگم احسنت داره این استاد عزیز که چطور به این آگاهی ها دست پیدا کرده (فکر خدا رو خوندن)و الان داره به زبون راحت به ما می گه اما نمی تونیم به راحتی درک کنیم یا بپذیریم ( مخاطب خودم هستم)و باید کلی روی باورهامون کار کنیم تا تازه بفهمیم و درک کنیم . چقدر خوب خداتون رو ساختین که این همه با شماست . اینقدر خوب و عالی دنبال عشقتون رفتین که فکر کنم جز راسخون فی العلم شدین. خیلی دوستتون دارم و از اینکه دستی از طرف خدا شدین که چشم و گوش من رو باز کرده سپاس گذارم سپاس گذارم سپاس گذارم
به امید موفقیت های بیشتر
bully for you my dear teacher i’ve really enjoyed of your talking about God and life rule thanks for every things
by the way i’m an Afghanian and always follow your product and your site i hope one day you’ll be big person for English people such as now for persian people. and help them to find their way in their life :)
Hi
your attitude of this file was very nice and if it doesnt problem can i copy your attitude when i want to teach them??
god is always with all of us. one of the best singers sayed: i know i can if i believe.
so we sure one day mr abasmanesh will be the gratest person who teaches these subjects.
good luck my freind
سلام
باورهای فایل
شغل من بهترین و عاای ترین و دوست داشتنی شغل دنیاست
من عاشق شغلم هستم
من برای کار کردن در شغل مورد علاقه ام سر از پا نمیشناسم
من توانایی این رو دارم که با باورهای درست در هر شغلی بسیار ثروتمند و موفق باشم
من هر چه ثروتمند تر شوم نزد خداوند محبوبتر میشوم
هیچ کمبودی وجود ندارد،دنیا پر از نعمت و فراوانیه
هیچ زجر و سختی وجود ندارد ،هر چه هست آ سونی و لذت بردنه
ایمان به خدا همه چیز است ،اونه که کارها رو برای ما به آ سونی انجام میده
خداوند به ما نزدیکه و همواره من رو داره ه ایت میکنه به سمت ثروت و فراوانی
من با تغییر باورهایم آ رام آ رام سطل و ظرفمو به فضل خدا بزرگ و بزرگتر میکنم
خداوند منو خیلی دوست داره و اون خودش همواره داره برام تبلیغات میکنه
من کارهایم را به خدا سپرده ام ،اون خودش براحتی آ نها را برام انجام میده و من فقط لذت میبرم
باور همه چیز است ایمان به خدا همه چیز است
من خودم را به دست خداوند میسپارم
مدیر برنامه ها و کارهای من خداست
من هر چه را میخواهم و نیاز دارم نقد میخرم زیرا من یک انسان میلیاردر هستم
به فضل خدای رزاق من من پول لازم برای همه خواسته یم را دارم
من خوشحالم که همه ثروتمند بشن
هر روز و هروز نعمت ها و ثروتها داره برای من بیشتر و بیشتر میشه
خداوند عاشق ماست و اون خودش دوست داره که ما کارهامونو به اون بسپاریم تا خودش به بهترین شکل برامون انجام بده
خدایا شکرت
افرین مرحبامتشکرم نمیتونم زیادبنویسم به دلم نشست
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز
کلام استاد :
« اعتقاد به خدا داشتن کاری انجام نمیده
اعتقاد درست به خدای درست داشتن کار رو انجام میده »
من خیلی به این جمله فکر کردم
که منظور استاد از این جمله چی بود؟
بنابراین گفتم نیاز که بیشتر روش فکر کنم
که مهم اینکه تو زندگیمون چه خدایی رو قبول داشته باشیم
اینکه چه خدایی تو ذهن خودمون ساختیم ؟
ایا خدایی ظالم و ستمگر که اگر کوچیکترین کار اشتباهی بکنی شدیدا عذاب میکنه ؟
ایا خدایی که واقعا میخواد بندگانش کلا تو زجر و بلا و سختی و مشکلات زندگی کنند که بعدا پیش خودش بگه این بندگان من تو سختیها بزرگ شدن و باید بعدا تو اون دنیا هواشون رو داشته باشم؟
یا خدایی که فکر کردیم ما باید این دنیا رو رها کنیم و برای این دنیا هیچ ارزشی قائل نشیم چون فکر میکنیم خدا عوضش اون دنیا به ما کلی نعمت میده؟
ایا واقعا به این خدا اعتقاد داشتن میشه کمک کنه به داشتن زندگی سرشار ارامش و نعمت ؟
مطمئنا خیر
پس خیلی مهمه که این خدای که تو ذهنمون ایجاد کردیم خدای درستی باشه
و بیایم از الان خدایی رو تو ذهنمون درست کنیم که عاشق ماست
خدایی که بیشتر از ما میخواد ما ثروتمند باشیم
خدایی که فضاش رو فراهم کرده
و ما رو هدایت و حمایت میکنه برای رسیدن به ثروت
خدایی که جهان رو پر از فراوانی و نعمت افریده که خودش در قران گفته که اگر تمام درختان قلم شوند تمام دریاها مرکب باز هم نمیتوانند تمام نعمتهای منو بشمارند
خدایی که من بهش اعتقاد دارم منو خلق کرده و بعد خلق من به خودش احسنت گفته و منو به فرشتگانش نشون داده و گفته این اشرف مخلوقات منه
خدایی که من بهش اعتقاد دارم خدایی که زمین و اسمون رو مسخر من کرده
این خدا عاشقانه میخواد من تو جهان گسترش پیدا کنم و خوب و عالی زندگی کنم و کاری کنم جهان جای بهتری برای زندگی باشه
این خدا از قدرت خودش یعنی خالق بودن رو بمن داده تا من به هر انچیزی که دوست داشته باشم بتونم مثل خودش خلق کنم
این خدایی که تکهای از وجودش رو بمن بخشیده و بمن گفته تو میتونی هر انچیزی که تو این دنیا خواستی میتونی داشته باشی و لذت ببری
خدایی که بر تمام امور اگاهست و جواب تمام سوالات رو داره و عاشقانه با من حرف میزنه و منو هدایت میکنه
من سعی میکنم این خدای درست رو در ذهن خودم بسازم
خدایی که از اول هم قرار بوده که ما رو هدایت کنه
چون خودش در قران گفته درخواست کنید تا من پاسخ بدم
خدایی که گفته این وظیفه ماست که شما رو هدایت کنیم
خدایی که همیشه تو هر سختی و مشکلات که نمیتونم ذهنم رو کنترل کنم میاد با نشونهها با من حرف میزنه و میگه نگران نباش بنده من همه چی درست میشه خیالت تخت بسپر دست خودم من تو را هدایت میکنم
چقدر خوبه توجه کردن به این خدایی که برای خودم ساختم بمن کمک میکنه تا ارامش داشته باشم متوکل باشم و توحیدی و تسلیم خداوند باشم
پس من این خدا رو برای خودم میسازم و تنها بندگی این خدا رو میکنم که فرمانروای کل کیهانه
همون خدایی که مالک روز قیامته
و من تنها این خدا رو میپرستم و تنها دست نیاز به درگاه او دراز میکنم و از این خدا میخوام بمن کمک کنه و منو هدایت کنه به مسیر صاف و راحت و اسون مسیر کسانی که به انها نعمت داده نه گمراهان و نه غضب شدگان
دوستان و استاد عزیز عاشق همه تون هستم
انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه الله یکتا شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید
فعلا
یا حق
امروز میخوام یه مطلبی رو بنویسم که از اعماق وجودم برخواسته و خدا گفت این رو بنویسم
هر چقدر فکر میکنم من ادمی نیستم که حرفی که به دلم نشینه همینجوری قبول کنم میخوام بگم دوستان عزیز من هم خانواده عزیز به مکاتب زیادی در گذشته رجوع کردم زهد و عرفان رو تا اندازه توانم شکافتم کتابهای زیادی خوندم در ایران و خارج از ایران به دیدار افراد مطرح رفتم و سراپا گوش بودم تا اینکه ارام بگیرم فایلهای صوتی و تصویری اساتید مطرح دنیا از نگاه دیگران را گوش کردم و نوشته انها را خواندم به مترجم های قران مراجعه نمودم به سلک دراویش درامدم
ای هات که هیچ نیافتم فقط چند صباحی احساسات گولم زد و نه تنها خودم و خدای خودم رو نشناختم بلکه موجب شد که اصلا خودم رو دوست نداشته باشم و به جهل و شرک من 100 برابر افزوده شد از همه خسته شدم و با خودم نشسته و خلوت کردم و چون با خودم صادق بودم چون معتقدم هر کس خودش رو بیشتر از دیگران میشناسه و از ته دل از خدا خواستم که دیگه خسته شدم خدای من
در لابلای اینستا گرام پیامی دریافت کردم و هدایت شدم به فایلهای استاد عزیز عباسمنش عزیزان من به خداوندی خدا هنوز استاد بی ادعا به روشنی رسیده متوکل موحد خوش اخلاق اهل توحید دوست داشتنی تر از استاد خودمون ندیدم و نمیخوام ببینم اصلا یه استاد به من معرفی کنید که از فایلهای خودش به کرات استفاده کنه یه استاد معرفی کنید که این همه دعاگو داشته باشه استاد عزیز و ازاده از هر نظر نگاه میکنم ازاده ای و برای ما حرف حساب داری در خصوص ثروت / جهان بینی توحیدی / سلامتی / روابط عاشقانه / ترجمه کتابی به دشواری قران هیچ کس حتی الهی قمشه ای نیز نتونسته قران رو ساده و روان برای ما ترجمه کنه بخدا وقت گذاشته استاد بابا این ادم خیلی دوست داشتنیه ندیدم نمونه شو اول و اخر تمامی حرفهای حساب رو گفته اول خودش عمل کرده و بعد از اطمینان و گرفتن خروجی های ان چنانی به دیگران اشاعه کرده هیچ کس خدا رو اینقدر ساده و روان نتونسته تا به امروز به ادمها معرفی کنه دیگران حاشیه زیاد دارن منم منم فایده نداره این استاد یدونست و من مطمئن هستم اگر چه الان هم هست تنها استاد صادق با فالو های میلیاردی مثل ایلان ماسک رتبه اول اموزش خودشناسی و خداشناسی همراه با ثروت سلامتی روابط خوب رو رکورد بزنن و من پیشاپیش این روز را به خانواده به اگاهی رسیده عباسمنش تبریک میگم
یه چیز جالب در صحبتهای استاد به کرات شنیدم و خوندم که ایشون اصرار دارند که از دیدگاه خودمون حتما کامنت بزاریم و تاکید بسیار که کامنت دیگران رو به دفعات بخونید و حال که دیدم این استاد عزیز اینقدر برای ما وقت میزاره ما هم حد اقل کاری که میتونیم دیدگاه خودمون رو کامنت کنیم جالبه که اینکاری رو که استاد درخواست میکنند باز هم حسن اون برمیگرده به خودمون چون استاد خوب میدونه که ادمها سخت فراموش کار هستند و این کار جز کارهای روتین ما بشه تا اینکه ذهن ما معرفت پیدا کنه و دست از سر کچل ما برداره
ای قوم بهم ریخته بیایید بیایید عباسمنش همینجاست همینجاست خدا را شاکرم به اندازه خداییش که بیشترین حد شکرگزاری است که در قرن حاضر شخصی با این حد توحید و انسان به روشنی رسیده بدون ادعا نصیب ما کرده و جالبه که خدا برای استاد عزیزمون خانم شایسته ای به نام مریم عزیز حواله کرده تا در کنار هم برای رهایی ادمهای عاشق از شر ذهن یاوه گو و محدود بین را موجب شوند خدایا به عزمتت قسم ارامشی که الان دارم سببش اموزش های این استاد ازاده بوده و در هیچ کجا به سهم خودم واقعا ندیدم استاد عزیز عاشق روش اموزش و زندگی که داری یکی از خوشبخت ترین ادم بین 8 میلیارد جمعیت دنیا هستی مبارکت باشه حق مسلم استاده و در شان استاد خودمونه و بر این استاد می بالم چون مرا ازاد کرد و افراد دیگر از این مهم قاصر بودند
برقرار سعادتمند سلامت ثروتمند موحد باقی بمانیم زنده باد استاد عباسمنش و یار مدد کار توحیدیه استاد بانو مریم شایسته
سلام به دوست عزیز و خوش قلم علی آقا.خیلی لذت بردم و واقعا احساساتی شدم از خوندن کامنت شما .واقعا هم همینه.و ما چقدر خوش بختیم که در رکاب استاد هستیم و میتونم به جرات بگم ابراهیم زمانه پیام آور خدا و خودم رو خوش بخت ترین آدم روی زمین میدونم چون تونستم اندکی خدا رو بشناسم و درخواست از خدا چه برای خودم چه برای هر کسی که این خواسته رو داره اینه که تا قبل اینکه توحیدی نشدیم و اون دنیامون و این دنیامون آباد نکردیم از دنیا نبر و کمکمون کن راه سعادت پیدا کنیم و آگاهی دهنده به آدم های دیگه بشیم .من خودم واقعا دوس دارم به جایگاه استاد برسم ولی پر هستم از شرک از نادرستی از جهل ولی از خدای بزرگم که دوسم داره و دوسش دارم میخوام کمکم کنه چون با تمام وجود میخوام ازش.به امید خدا گونه شدن هممون در این راه بی انتهای توحیدی.
به نام خدا
باسلام خدمت استاد گلم آقای عباسمنش٫
خدا رو خیلی خیلی شکر میکنم که چنین استادوگروه موفقی رو دارم٫
که بتونم زندگیم از نو بسازم٫
استاد گلم اولین بار ه دارم در مورد خودم مینویسم٫
واقعا این مطالب زیبایی که گفتید من رو توی حس عالی که چند ماهیست که در وجود من هست برد٫
قبلا من هم دنبال تبلیقات خیلی زیادی برای شغل خودم بودم تا جایی که هزینه تبلیقات اینقدر زیاد شده بود که بابتش چک بانکی یاقسطی هرماه پول میدادم٫و با این حال مشتریهایم کمتر میشدند٫تا این که با شما استاد گلم آشنا شدم وبا فایلهای رایگان شروع کردم٫و با این حال که مشکل مالیم زیاد بود ٫وقتی استاد گفتن که تمام اموال وبدهیاتونو حساب کنید وبعد شروع کنید٫من ۹۰در صد زیر صفر بودم و الان به لطف خدای خوبم وراهنماییهای استاد گلم بعد از یک سال ونیم خودمو به ۴۰در صد زیر صفر رسوندم ودارم دوره تکاملمو طی میکنم٫واین رو هم بگم که اگه زودتر با استاد گلم آشنا میشدم این ۳۰درصد هزینه برای تبلیقات رو که به بدهیم اضافه شده بود پرداخت نمیکردم٫
سپاسگزار خدای خوبم هستم که همیشه هوای منو داره٫
هفت ماهی است که نه تبلیقی نه تراکدی نه تابلویی تو ی خیابون گذاشتم٫
خودم رو رها کردم وبه خدای خوبم سپردم وگذاشتم همه کارامو برام انجام بده٫
واین قدر کارامو عالی انجام داده که هرلحظه سپاسگزاری میکنم و یه مشتری هایی برام میفرسته که تصورشم برام عالیه٫
استاد گلم حق با شماست تا عشق به کار نباشه واقعا کاری انجام نمیشه ٫چون من توی اوضاع مالی بدم دیگه دوست نداشتم کار کنم تو ذهنم همش بدهی وباز پرداخت بدهی بودوهر چی فکر میکردم اوضام بدتر میشد دیگه عشقی برای کار کردن نبودوشما استاد گلم به لطف خدا خوبم با فایل های زیبا وعالی که برای ماگذاشتین این عشق رو در وجود من ودوستانی که مثل من هستند نمایان کردید این حسو خیلی دوست دارم که خدا یکی ازدستهای بی نظیرشو برام فرستاده که تو مدارش باشم وهر لحظه که به صدای زیباش گوش میدم آرامش درونم بیشتر میشه خدا جون دوست دارم٫
خدایا سپاسگزارم به خاطر داشتن استاد گلم٫
خدایا سپاسگزارم به خاطر این همه دوستای عالیم که با تجربیاتشون مسیر زندگیمو راحت تر کردن٫
خدایا سپاسگزارم به خاطر این همه انرژی مثبت استاد ودوستای گلم٫
خدایا دوست دارم دوست دارم دوست دارم٫
در پناه حق باشید٫
سلام ب دوستان و استادعباس منش عزیز
من و همسرم زندگی دونفرمونو از صفر شروع کردیم سه سال میشه چون پایه ی ما صفر بود مجبور شدیم وام بگیریم از چند جا تا بتونیم کارمونو که مغازه بود راه بندازیم .خلاصه با همه ی محدودیت هامون این کارو انجام داریم و مغازه راه افتاد خداروشکر یه جای خوب مشتری هم خوب داریم .
ما توی این سه سال چون از صفر شروع کردیم و همش وامو قرض بود خوب یه مدت که پیش میرفتیم ی جا گیر میکردیم چون هرچی درمیومد میرفت برا قسط ها واسه جنس خریدن میموندیم دوباره مجبور بودیم با وامی چیزی این پولو تهیه کنیم .
خلاصه پرحرفی نشه ما هر چی تو این سه سال زحمت کشیدیم برا اینو اون بوده خودمون هیچ نفعی نبردیم .بعدها فهمیدم (که من همیشه میگفتم تا زیر فشار نری ادم پیشرفت نمیکنه )و واقعا همیشه هروقت میگفتیم دوماه دیگه راحت میشیم همه چی خوب میشه یه بدهی پاشو رو خرخرمون میذاشت.
من و همسرم دیگه خسته شدیم
واسه فروشمون کلی رو باور هامون کار میکنیم کلی انرژی میذاریم اما جوابی ک میخایم نمیده .
ما کلا تمرکزمون رفته بود رو بدهی ها .بیشتر اوقات نگران بودیم .همش حرف اونا بود .
من فک میکنم مهمترین ترمز ما همون بدهی هاو قسطا واون باوره هست.
حالا تصمیمی ک گرفتیم اینه ک ماشینمونو بفروشیم تمام بدهی و اقساطی ک داریمونو صاف کنیم تموم بشن یعنی با اعتماد ب خدا و پر انرژی یک بار دیگه شروع کنیم اونم بدون بدهی . و یه چیز جالب اینه که دقیقا همین الان ک تصمیم گرفتیم این کارو بکنیم .یکی پیدا شده و به ما پیش نهاد پول داده ک برای برگردوندنش اونو قسط بندی کنیم بش بدیم .
اما ما با اعتماد به خدا خیلی محکم میخایم بگیم نمیخایم .
ما خدارو داریم وخدام راهای عجیب غریب زیاد داره که ب ما پول بده .
یکی عامل های موفقیت تو کسب و کار اینه که توی کار برای خودت بدهی نسازی بزاری تمرکزت روی پول باشه اونم پولی که مال خودته حس مالکیت خیلی به ادم حال خوبی میده .و اینکه ادم های که برا خودشون کار میکنن خیلی خیلی از ادم های ک برای دیگران کار میکنن موفق ترن به خاطر همین حس مالکیته .
من و همسرم ب خدا ایمان داریم که با این تصمیم و گذشتن از ماشین .زندگی و درامد ما صدها برابر بهتر از قبل میشه .
حتما چند ماه بعد میام میگم چه جوری شده اوضاع .
خدای من خیلی عاشقتم
تجربتون خیلی عالی بود و واقعا استفاده کردم .مطمینم به زودی به جایگاه ارزشمندی میرسید.
امیدوارم هر روز بدرخشین و در زندگیتان هر روز پیشرفت داشته باشین و به اوج ثروت و سلامتی و برکت برسین