از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
منابع مرتبط با آگاهی های این فایل:
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری قدم اصلی تحوّل زندگی587MB31 دقیقه
- فایل صوتی قدم اصلی تحوّل زندگی30MB31 دقیقه
بنام خدای مهربان
استاد سپاسگزارم برای این فایل
وقتی گفتین که قبل از افتادن تو این مسیر ( صراط مستقیم)
زندگی روزانه تون ی زندگی باری ب هرجهت
بوده
تنها درخواستتون مستاجر نبودن و داشتن ی ماشین که 4 تا چرخ داشته باشه بوده
برام تلنگر بود
همینه که شما میکین ادم فراموش میکنه
یادم اومد سالهایی رو که فقط میخواستم درامدم ب اندازه ی کرایه خونه
خرج و قسطمون برسه
روزایی ک منتظر بودم بالاخره اون وام مسکن ب همسرم تعلق بگیره
تا ما هم خونه دار بشیم ( هیچ ذهنیتی نداشتم
فقط ی سقف میخواستم)
ی ماشین که برای رفت و امد تو هوای گرم و شرجی راحت باشم
سالها طول کشید تکامل من و البته ک هنوز هم ادامه داره
و من با تغییر فرکانسها ودرخواستهام بطور واضح تر
صاحب ی خونه 400 متری شدم
با حیاط باغچه دار
و ی پنجره خیلی خیلی بزرگ رو ب منظره کوه
تو ی محله اروم
خداروهزار بار شکر
ب داشتن دوستان با کیفیت
به داشتن ماشین شخصی
ب داشتن درامد مستقل (از دوران دانشجویی تا سال 98 و شروع پندمیک من جاهای مختلف برای دیگران کار میکردم و با اینکه کلی ارزش خلق میکردم سهم ناچیزی از اون ب من میرسید)
وافتادن تو مسیر مورد علاقه ام
خدارو هزار مرتبه شکر
ی موضوعی هم هست استاد شاید بیربط باشه
ولی من با کمک کدنویسی های روزانه بهش رسیدم
من دوتا بچه دارم
پسرم 10/5 ساله
و دخترم 2سال 8 ماهه
من برای از پوشک گرفتن پسرم
خیلی سختی کشیدم
درواقع برای هر دوی ماسخت گذشت
در مورد دخترم
گفتم که دیگه صبر میکنم تا خودش امادگی پیدا کنه
عجله نمیکنم
از طرفی هم دیدمکه دختر دوستم که فقط 12 روز از دخترم بزرگتر خیلی زود استقبال کرد و از پوشک گرفته شد
ولی هی ب خودممیگفتم صبر میکنم تا دخترم اماده باشه
و فقط توی کد نویسی های روزانه مینوشتم
خدایا هدایتمکن ب اسانی ها
به اسانی از پوشک گرفتن گندم
و هیچ ایده ای نداشتم
و یک روز که مشغول کار بودم
دخترم خودش پوشک وسلوارش دراورد ورفت توی دستشویی
و من صدا زد
دیدم دستشویی کرده ( قبلا بارها امتحان کرده بودم و ازش خواسته بودم توی دستشویی جیش کنه ولی انجام نمیداد
گاهی میکفت بلد نیستم
ومنم اصرار نمیکردم)
و این شروع ترک پوشک بود
و از همون بعدازظهر دخترم خودش ب دستشویی میرفت
حتی در رو هم میبست
دستشویی کوچیک خودش میشوره
ولی برای دستشویی بزرگ من صدا میزنه
اصللا. نیاز نیست که هر نیم ساعت بهش بگم گندم
دستشویی داری
بریم جیش کنی ( کاری که 100 درصد مادرها هنگام ترک پوشکانجام میدن)
دختر قشنگم مثل یک ادم بزرگ
کاملا درک میکنه ک کی دستشویی داره و خودش میره
و من هدایت شدم ب اسانی
چون رها کردم
چون از خدا کمک و هدایت خواستم
چون با اینکه تازه یک ماه بود ب خونه نو اثاث کشی کردم ترس از کثیف شدن فرشها نداشتم
الهی الحمدالله
و من هربار فقط خداروشکر میکنم