قدم اصلی تحوّل زندگی

از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.

منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم


منابع مرتبط با آگاهی های این فایل:

دوره احساس لیاقت

دوره 12 قدم

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری قدم اصلی تحوّل زندگی
    587MB
    31 دقیقه
  • فایل صوتی قدم اصلی تحوّل زندگی
    30MB
    31 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

648 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سارا اراد» در این صفحه: 2
  1. -
    سارا اراد گفته:
    مدت عضویت: 1836 روز

    سلام به شما و دوستان همراه

    من امروز دوبار این فایل رو گوش دادم! شاید اولین باری بود که ی فایل رو دوبار پشت هم گوش میکردم، بار دوم شروع کردم به نوشتن مطالبی که میگفتید برام جالب بود که ی سری ها رو بار اول نشنیده بودم!!!

    ی مطلب که خیلی خیلی برام دلنشین بود این بود که گفتید

    وقتی تو خودت رو خالق زندگی خودت بدونی شرک نمیورزی.

    تو کی شرک میورزی؟! وقتی فک کنی دیگران دارن زندگی تو رو رقم میزنن!!

    با خودم فک کردم اگه فقط همین ی جمله رو تو زندگیم اجرا کنم همه چی برام پرست میشه

    توحید! بدونم و درک کنم که فقط ی نفر هست که زندگی منو رقم میزنه ! و تمامی ترمز های زندگی ام برداشته میشه!

    چه عاملی باعث شد بیشترین تغییرات تو زندگی ما اتفاق بیفته

    شما گفتید:

    برگشتم به زندگی گذشته خودم به دوره 19 و 20 سالگی ، عملا هیچ ایده ای برای هدف گذاری و تغییر زندگی نداشتم ، فقط آدمی بودم که یک زندگی معمولی داشتم از نظر خودم شرایط ام بد نبود برای خودم مغازه داشتم ، درآمد خیلی خوبی داشتم ولی هیچ ویژن و هدف و خواسته ای نداشتم. زندگیم به این صورت بود که هر روز از خواب بیدار میشدم ی روز جدید و همون کارهای قبلی و تکرار روزهای گذشته

    تا اینکه به سمت کتاب های موفقیت هدایت شدم و و مشکلی گه توی اون دوران داشتم مشکل ارتباطات بود و تصمیم گرفتم که هر چی کتاب درباره ارتباط هست مطالعه کنم و باد بگیرم چه جوری با ادم ها ارتباط برقرار کنم و مشکلاتی مثل (در مواقع نیاز صحبت کردن یا جاهای که نباید شوخی میکردم) رو در خودم پیدا کردم ، روی خودم کار کردم و تمرین هاش رو انجام‌مبدادم و مواظب بودم چه حرف هایی رو میزنم باد گرفتم ادم ها رو تحسین کنم یاد گرفتم به انسان ها احساس مفید بودن بدم و احترام بذارم و تو این زمینه خیلی پیشرفت کردم و فهمیدم میشه با تغییر رفتار ارتباط بهتری با ادم ها برقرار کرد. خیلی میتونستم با ادم ها ارتباط خوبی برقرار کنم ( دانشگاه) و ی دوستی پایدار برقرار کنم .

    اما درباره فرکانس چیزی نمیدونستم ، درباره اینکه زندگی رو اونجوری که میخوای میتونی تغییر بدی با به خواسته هات برسی و با میتونی آرزو داشته باشی و بهش برسی، کل آرزوهای من این بود که ی خونه معمولی داشته باشم ، فقط ی خونه باشه که دیگه نیاز به اسباب کشی نداشته باشید مستاجر نباشم ( خیلی کار وحشتناکی بود و هنوزم هست در ذهن من اسباب کشی) و در نهایت ی ماشین که حرکت کنه. که تو سرما و گرما بتونم باهاش جای برم و مسافرت کنم که برام مهم بود

    اگر بهم میگفتن که چی تو زندگی رویایی هست و از خدا چی میخوای اختمالا همین دوتا رو میگفتم !!

    چرا اینحوری فک میکردم چون در محیطی بودم که کل ادم هایی و که میشناختم ی فردی رو نداشتیم که از لحاظ مادی وضعش خوب باشه و داشتن ی ماشین کفایت میکرد برای زندگی خوب از نظر ما در اون زمان

    چون اصلا الگویی ندیده بودم ، تمام‌ زندگی من در فقر بود و افرادی که میدیدم از دوست و آشنا و فک و فامیل و حتی همسایه ها ی جوری های شبیه به ما بودن

    به همین دلیل آرزو و خواسته در وجود من شکل نگرفته بود و بهش فکر نمیکردم

    و بعد از ارتباطات با مفهوم فرکانس آشنا شدم و فهمیدم که جهان جوری ساخته شده که به افکار و احساسات ما پاسخ میده

    چه جوری؟

    آنچه که ما بیشتر بهش توجه میکنیم بیشتر وارد زندگیمون میشه

    مشکلات، مشکلات بیشتر و توجه به زیبایی، زیبایی های بیشتر

    که میشه

    هم با فکر کردن، تجسم کردن، صحبت کردن، نوشتن، در موردش به زندگی ما وارد بشه

    من با فهمیدن این‌موضاعت انگاری زنگی در وجودم به صدا دراومد که واقعا انسان خودش داره شرایط اش رو خلق میکنه؟ و تصمیم گرفتم که امتحانش کنم

    از کجا فهمیدم که این تئوری درسته و باورش کردم قبل از اینکه امتحانش کنم ؟

    دیدم نزدیکانم همیشه درباره مشکلات صحبت میکنن ، غر میزنن، به اخبار سیاسی گوش میدن، همیشه درباره موضوعات منفی هستن و زندگی خوبی هم ندارند هیچکدومشون

    با خودم گفتم اگر این فاکتور داره تاثیر میذاره تو زندگیشون متوجه این نمیشدم خیلی که منفی و مثبت چیه ، نمیفهمیدم که میگفتن به نیمه پر لیوان توجه کن ، نمیدونم من در چه محیطی بزرگ شده بودم که هیچوقت درباره این مسائل صحبت نمیشد

    و نشنیده بودم ، که مثبت باش! سپاسگزار باش! خودت داری زندگی خودت رو خلق میکنی!

    وقتی با این مفهوم آشنا شدم و اون سمت قضیه رو هم دیده بودم ، که همه دوست و آشنا و فامیل از وضعیت مالی خوبی برخوردار نیستن نه فقط شرایط مالی، سلامتی، روابط ، و در واقع مخرج مشترک اونا این بود که کلا ادم های شاد و خوشحالی نبودند، عصبی، زود قاطی کن، ناراحت و از زمین و زمان شامی بودن و ناراضی از همه چی، و اتفاق ها رو کردن دیگران مینداختن ( مثلا رئیس جمهور)

    و به خودم گفتم شاید فاکتور واقعا همین باشه، و اونحا این باور

    که من میتونم زندگی خودم رو خلق کنم به من یک انگیزه ای داد که بیام و به خواسته هام فکر کنم، بیام اصلا خواسته ای داشته باشم! به زندگی به شکلی نگاه کنم که انگار داره به من میگه تو چی میخوای تا من برات فراهم کنم. و بعد تصمیم به امتحانش گرفتم .

    و رفتم سراغ قرآن

    برخورد کردم به آیه های بینظری درباره

    به ما کسبت ایدیکم

    به ما قدمت ایدیکم

    به ما کانوا یعملون

    هر اتفاقی تو زندگیتون میفته به ما کسبت ایدیکم

    میگه هر مصیبتی به شما میرسه به ما کسبت ایدیکمه تازه خدا خیلی هاشو میبخشه

    و خدا میگه

    وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ

    وقتی بندگانم، دربارۀ من از تو می‌پرسند، از قول من بگو: «نزدیکم من! همیشه هم، دعای دعاکننده را وقتی فقط از من بخواهد، سریع جواب می‌دهم. پس در مقابل، آنان هم دعوتم را بپذیرند و مرا باور داشته باشند تا در مسیر رشد قرار بگیرند.»

    بعد به خودم گفتم خداااایا چرا‌ما قبلا اینا رو ندیده بودیم! منی که تو شهر قم بزرگ شده بودم منی که انقد اصلاحا مذهبی بودم چه طور اینا رو ندیده بودیم؟!

    و بعد خیییییلی ایمانم قوی تر شد و به خودم گفتم بذار تستش کنم

    تو کتاب هایی که میخوندم که درباره این مسایل بود نویسنده کتاب بیشتر درباره افراد موفق دیگه مثال میزد و صحبت میکرد مثل گالری هیلتون، ادیسون، هنری فوردو … بعد من به خودم گفتم میخوام اینو تست کنم و اگر این ایده درسته که حتما درسته میخوام خودم همون کسی باشم که از این سیستم استفاده کرده و نتیجه گرفته در تمام جنبه های زندگی! میخوام به خودم اشاره کنم! میخوام از خودم مثال بزنم،

    و مثل ی آزمایشگاه به خودم نگاه کردم، شروع کردم آگاهانه توجه ام رو بردم به چیزهای زیبا! تمرکز رو نعمت هایی که دارم تو زندگی ام نه اون چیزهایی که ندارم! آگاهانه درباره مسایل سیاسی و اخبار ازشون دوری کنم بهشون توجه نکنم

    آگاهانه سعی کنم نکات مثبت افراد رو پیدا کنم و به آنها بگم و احساس خوب درشون ایجاد کنم و ذهنم تربیت بشه برای پیدا کردن نکات مثبت افراد نه منفی.

    قبلا به کسی نگاه میکردیم اول به این فک میکردیم که چه ایرادی میتونه داشته باشه نه چه ویژگی خوبی داشته باشه، که انکار اصلا مهم نیست

    دفترها نوشتم ، درباره نعمت هام سپاسگزاری هام رو نوشتم، اتفاق هایی که دوست دارم بیفته، شرایطی که دوست دارم رخ بده. بعد نتایج ها اومد، همزمانب ها باور نکردنی بود! من ی ی موضوعی فک میکردم بعد رادیو ماست روشن بود داست حواب اون سوال ذهنی منو میگفت! من ی درخواستی داشتم یکهو out of the blue ی دوستی میومد دقیفا جواب اون مسئله رو به من میگفت.

    یا یک جایی میخوواستم برم اشتباهی تو ی مسیر دیگه میفتادم بعد متوجه میشدم که اشتباهی نبوده دقیقا خدا داشته منو هدایت میکرده من با ی آدمی ملاقات کنم که بتونیم ی سری کارها رو باهاش انجام بدیم.یا ی آگاهی به من بده

    بارها و با ها این پدیده ها تو زندگی من رخ دادن

    و انگار خدا داشت با من صحبت میکرد

    آنقدر روح من لطیف شد و ذوق زده بودم از این که من دارم زندگیم، اتفاق ها، نحوه برخورد ادم ها با خودم ، شرایط سلامتی. رو دارم خلق میکنم و در مسایل مالی دارم انفاق ها رو رقم میزنم

    مثل شرکتی که توش کار میکردم سرکار نمیرفتم ولی حقوق میگرفتم

    و واکنش های متفاوتی که از جهان میگرفتم

    همه این ها داشت تایید میکرد که تو خالق زندگیت هستی. تو با افکارت، کانون توجه ات، میتونی زندگیت رو به شکلی که میخوای خلق کنی. به. دیگه حواسم بد. چه ورودی های دارم به ذهنم میدم

    چون دیگه میدونستم آنچه که بهش توجه میکنم از جنس همون ، اگه به بیماری، سلامتی ، فقر و کمبود ها، به فراوانی و ثروت ها توجه میکنم از جنس همون وارد زندگیم میشه.

    آگاهانه سعی کردم خیلی خیلی محکم حواسم باشه دارم به چی توجه میکنم و چه احساسی دارم

    اگر بخوای بفهمی که در مسیر درست و در کسر خداوند هستی به احساسات توجه کن،

    آرامش، خالت خوبه

    حالت بده

    دارای به رفتاری از همسرت ، مشکل تو خیابون ، مشکل با رئیست، توجه میکنی و احساست رو بد کرده اونجا میتونی بفهمی که در مسیر ناخواسته هات قرار گرفتی، و جهان مثل آیینه است که داره بازتاب میده فرکانس های تو رو.

    و این باور خودت خالق زندگی خودت هستی بزرگ‌ترین تاثیر رو تو زندگی من ایجاد کرد

    شروع همه چی بود

    و متعهد بودم که بتونم افکارم رو کنترل کنم

    شبکه های اجتماعی، تلویزیون همه رو تعطیل کردم

    ورودی هام رو کنترل کردم

    شروع کردم به مطالعه کردن، دیدن زیبایی ها ، سپاسگزاری و صحبت با خدا،

    و اتفاقات شروع کرد به افتادن

    آرزوهام چی بود

    که خونه داشته باشم و تو زمان کوتاه 10.15 تا خونه خریدم

    و ماشین،

    از خدا خواستم در مورد

    توحید، یکتاپپرستی،دوری از شرک راهنمایی ام کنه

    استاد، وقتی درباره سفرهایتان صحبت کردید کاملا مسیر تکامل رو دیدم که اول از ترکیه و تایلند و بعد اروپا و الان هم امریکا!

    چقدر زیبا گفتید

    ما هممون فک میکنیم خدا خیلی دوره

    من قبلا فک میکرذم برگی هستم توی آب ، آب هر مسیری بره منم میبره

    دوست دارم مثال های خودم رو بزنم

    خودم هستم که این اتفاق ها براش افتاده

    خودم با تمام وجودم درک کردم و نتیجه دبدم

    این قانون فراموش میشه هر بار باید یادآوری کنه

    گفتید شیطان هر کاری میکنه که راه درست رو فراموش کنی ولی خدا گفته بندگانی که از من تبعیت میکنن دنبال تو راه نمیفتن

    اگه به این باور ایمان داشته باشید

    دیگه کسی رو سرزنش نمیکنید

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    سارا اراد گفته:
    مدت عضویت: 1836 روز

    خوشا به حالتون، مثکه آنقدر نگاهتون توحیدی ‌و خداگونه است و تونستید حال خودتون رو خوب نگه دارید! رسیدن به این مرحله که درک کنی هر چیزی رو خدا برات میخواد حتنا خیر هست بدم خیلی بزرگیه. بهتون تبریک میگم ‌‌و امیدوارم کامنت بعدی پر از خوشحالی و خب های توحیدی بیشتری باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: