از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
منابع مرتبط با آگاهی های این فایل:
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری قدم اصلی تحوّل زندگی587MB31 دقیقه
- فایل صوتی قدم اصلی تحوّل زندگی30MB31 دقیقه
و خدایی که در این نزدیکی است…
عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد عباس منش عزیزم، بانو شایسته که محال ممکنه من خودشون یا سایه شون رو جلوی دوربین ببینم و تحسینشون نکنم!، و همه عزیزان حاضر در این مکان مقدس…
و یک فایل دیگه…
نمی دونم چرا ولی جدیدا حس می کنم استاد قشنگ می زنن به خال! یه چیزی رو در هر زمان منتشر می کنن که عینا همون چیزیه که نیاز خیلی از ماهاست… بارها دیدم توی کامنتا که بچه ها می نویسن «استاد از کجا می دونستین ما به این آگاهی نیاز داریم؟!». این به نظر من بهترین تعریف از بودن در مدار درسته. بودن در زمان درست و مکان درست… باریکلا بهتون استاد عزیزم که اصلا نگاه کردن به همین چیزاتون خودش یه کلاس باور سازیه!
یه چیزیو هم در مورد هیکلتون بگم: ماشالا واقعا! انگار روند پیری رو معکوس کردین! دارین برمیگردین به اوایل دهه 30 زندگیتون! اگه کسی یه عکس از استاد عباس منش در تهران رو در کنار یه عکس کنونیشون قرار بده، بعید می دونم کسی بتونه درک کنه بین این دو عکس ده سال فاصلس! واقعا باریکلا بهتون. (فعلا که در مدار دوره قانون سلامتی نیستم. اما ان شا الله که بزودی هدایت خریدش رو دریافت کنم و منم بتونم این ظاهر دلربا رو بسازم!)
و اما بریم سراغ فایل «قدم اصلی تحول زندگی!»
تا الان دو بار فایل رو گوش دادم و یه سری دریافت های فوق العاده ازش داشتم. هر چند که فایل های استاد اینجوری نیست که یکی دوبار گوش بدی و بفهمی. از نظر من هر فایل یه دوره آموزشیه که در مقیاس با بقیه دوره های آموزشی میلیون ها تومان می ارزه.
در مورد این فایل احتمالا چندین کامنت بذارم. اما میخوام در این کامنتم روی اون بخشی از صحبت های استاد زوم کنم که فرمودن «من از وقتی که قانون رو شناختم، با همه وجود سعی کردم اون رو اجرا کنم. و بعد از اون ذره ذره اتفاقات زندگی من بهتر و بهتر شد تا این که به جای کنونی رسید. و من با هر بار رسیدن به یک خواسته باور رسیدن به خواسته هامو بزرگتر و قوی تر می کردم.»
میخوام دیدگاه خودمو از این صحبت ها اینجا بنویسم. امیدوارم که به شما دوستان کمک کنه.
از اون جایی که به قول انیشتین و به کلام استاد «مثال زدن یکی از راه های آموزش نیست، بلکه تنها راهشه!» پس منم صحبتمو با یک مثال شروع می کنم.
خب، حوزه کاری من مشاوره تحصیلیه و من خداروشکر با دانش آموزانی سروکار دارم که همشون اهداف بزرگی برای آیندشون دارن. اما خب، بارها میشه که توی مسیر احساس ضعف می کنن و نمی تونن اون کار درست که اجرای صحیح برنامه ریزی درسی ای که من بهشون دادمه رو انجام بدن. و هر کدومشونم دلایلی برای خودشون دارن:
یکی میگه حالم خوب نیست! یکی میگه مادربزرگم فوت کرده! یکی میگه چون تو آزمون آزمایشی نتیجه نگرفتم ناامید شدم! یکی میگه شرایط زندگیمون خوب نیست نمی تونم روی کارم متمرکز باشم! یکی میگه مریض شدم! یکی میگه مامان و بابام دعوا می کنن و من نتونستم درس بخونم! و خلاصه هر کس یه توجیهی برای کم کاری هایی که بعضا در مسیرش انجام میده داره!
از اونجایی که من دارم یاد می گیرم احساسی برخورد نکنم، بهشون یه جواب میدم:
«برای سازمان سنجش، این توجیهات شما اصلا قابل پذیرش نیست! سازمان سنجش نمیاد بگه چون فلانی خیلی مشکل داشته توی زندگیش، بیایم براش یه درصد اضافه تر محاسبه کنیم! مطلقا! پس شما هم نباید این سری توجیهات رو برای خودتون بیارین تا درپوشی روی کم کاری هاتون بذارین!»
حالا این یه مثال بود! برای خود من در زندگی باور کردن این موضوع بسیار مهمه که «اصلاااااااااا و ابداااااااااااااا تحت هیچ شرایطی مهم نیست به چه دلیل دارم از مسیر قانون خارج میشم! اصلا مهم نیست که چرا به خودم حق میدم الان مطابق قانون عمل نکنم و حالم بد باشه! اصلا مهم نیست. وقتی حالم بده، وقتی به قانون به عنوان بزرگترین اولویت زندگی خودم نگاه نمی کنم، وقتی حواسم نیست که در ذهنم داره چه افکاری جولون میده، من محکومم به این که اتفاقات بد بیشتری رو تجربه کنم!»
اصلنم مهم نیست که چقدر می تونم دلیل و توجیه بیارم. جهان اصلا احساسی عمل نمی کنه ها! خدا حتی به اندازه اپسیلونی از قوانینش کوتاه نمیاد! هیچ بنده نظرکرده ای وجود نداره! حتی پیامبر، وقتی کوچکترین اشتباهی می کنه با برخورد محکم خداوند مواجه میشه! این یعنی عین عدالت! اینه اون خدایی که آدم با شنیدن اسمش چشماش بارونی میشه. وقتی می فهمه چقدر کارش درسته. چقدر احساسات درونش جایی نداره.
در مورد استاد عباس منش، این تفکر بوده که باعث شده در طی این همه سااااااااااااااال، ایشون از مسیر درست خارج نشه. در حالیکه بسیار بودن آدمهایی که توی همین سایت بودن، ولی الان هیچ خبری ازشون نیست. برای همینه که تعداد انسان های موفق اینقدر در جهان کمه.
علتش احساسی عمل کردن ماست! دو روز، سه روز، یک ماه، دو ماه به قانون عمل می کنیم. یه سری نتایج اولیه می گیریم و باهاشون ذوق می کنیم. این ذوق باعث میشه دیگه اون عطش اولیه برای کار روی خودمونو نداشته باشیم و بعد گند بزنیم به زندگیمون. نتایج خوب از بین برن و اتفاقات بد ظاهر بشن. در این مواقع آدما نمیان بگن ما کم کاری کردیم، میگن قانون جواب نداد!
اینو که گفتم یاد یه موضوع جالبی افتادم. دیشب بازی پرسپولیس و الدحیل بود. در استادیوم آزادی با حضور 60 هزار نفر. پرسپولیس برای صعود به دور حذفی لیگ قهرمانان آسیا، نیاز به برد در برابر الدحیلی داشت که حذفش قطعی بود. در بازی رفت هم در قطر پرسپولیس 1 بر صفر الدحیل رو برده بود.
همه چیز برای برد پرسپولیس آماده بود. همه آماده بودن که یه جشن فوق العاده بگیرن.
بازی شروع شد و پرسپولیس به شکل وحشیانه ای به دروازه الدحیل حمله می برد. اصلا فرصت نفس کشیدن بهشون نمیداد و خیلی زود در دقیقه 7 موفق شد دروازه الدحیل رو باز کنه.
ورزشگاه منفجر شد! همه خوشحال بودن و یه جوری به این باور رسیدن که پرسپولیس به راحتی این بازی رو میبره. حتی بازیکنا هم این باورو داشتن.
طبعا وقتی همچین باوری داشته باشی دیگه مثل اول بازی جدی و باقدرت حمله نمی کنی! چه اتفاقی افتاد؟ دو دقیقه بعد پرسپولیس گل خورد! و بازی 1 بر 1 شد!
بعد از اون پرسپولیس هیچوقت مثل شروع بازیش نبود. خیلی ضعیف و شل عمل کرد و با گذشت زمان فشار روش بیشتر و بیشتر میشد. تا جایی که در دقیقه 79 پنالتی ای که گرفته شد بود برای پرسپولیس توسط گولسیانی که 7 ساله یه پنالتی رو هم خراب نکرده، به تیرک کوبیده شد و پشت بندش همون گولسیانی یه اشتباه خنده دار کرد و الدحیل گل دوم رو زد!
و پرسپولیس به همین راحتی باخت! به نظر من اون گل دقیقه ابتدایی باعث شد پرسپولیس خیالش از برد راحت بشه. و دیگه اون انرژی اولیه رو نذاره و بعد بازی رو به تیمی که حذفش قطعی شده بود باخت و خودشم حذف شد!
این مثال دقیقا مثل نتایج اولیه ایه که ما بعد از کار کردن روی خودمون به دست میاریم. تا یکم نتیجه میاد، فکر می کنیم تموم شد دیگه! و رها می کنیم کار کردن روی خودمونو و باز همه چیز از دست میره! این اتفاقیه که بارها و بارها برای من رخ داده!
اما کسی مثل استاد عباس منش با هر نتیجه کوچیک، باورشو به قانون و عطششو برای اجرای قانون بیشتر کرد. و برای همینه که این همه سال در مسیر درست قرار گرفته.
این کامنت، برداشت اولیه من از این فایل فوق العاده بود. خیلی سپاسگزارم از شما دوست عزیزم که وقتتو در اختیار من گذاشتی و این متن رو خوندی. امیدوارم در قبال وقت گرانبهات، هدیه ارزشمندی بهت داده باشم.
در پناه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، شاد و سالم و پیروز و سربلند و سعادتمند باشید.
خدانگهدار
1402/09/15
21:22