از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
منابع مرتبط با آگاهی های این فایل:
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری قدم اصلی تحوّل زندگی587MB31 دقیقه
- فایل صوتی قدم اصلی تحوّل زندگی30MB31 دقیقه
به نام خدا
سلام استاد عباس منش من می خواهم یک داستانی را تعریف کنم این داستان از خلاقیت خودم است در پاریس دختری به نام ماریس بود که پدرو مادرش شیرینی فروشی داشتند .ماریس اعتماد به نفس نداشت چون به شهر جدیدی سفر کرده بودند و ماریس با محیط آشنا نشده بود. پدر و مادرش او را به یک کلاس نقاشی بردند که معلم آن کلاس بسیار سخت گیر ولی با اعتماد بنفس بود ماریس خیلی ناراحت بود چون از نقاشی خوشش نمی آمد و معلم هم با او مهربان نبود یک روز از ماریس خواستند تا در باره ی یک خرگوش که با یک شیر دوست میشود یک داستان بنویسد ودرباره ی آن داستان نقاشی هم بکشد او خیلی بدش آمد و گفت چقدر مسخره، خرگوشی که با یک شیر دوست میشود اگر یک شیر خرگوش ببینند آن را می خورد پس چطور ممکن است با او دوست شود ولی چاره ای نبود باید می نوشت.ماریس وقتی این داستان را نوشت خیلی تغییر کرده بود او اعتماد به نفس داشت و مهم تر از آن او به خدای خودش هم ایمان داشت که هر چیزی ممکن است .
ماریس به کلاس های دیگر هم رفت و چیز های زیادی هم آموخت هر کلاس از آن یکی سخت تر بود ولی او چون از معلم قبلی یاد گرفته بود که نگو نمی شه امکان نداره، اصلا ممکن نیست .توانست از هر کلاس چیز جدید و یه مهارت یاد بگیرد
استاد عباس منش ، مادر و پدرم همیشه به من میگو یند که فرق کسایی که موفق به انجام هر کاری میشوند این است که آن ها به خود اطمینان دارند برای انجام هرکاری اعتماد به نفس دارند آنها به خود نمی گویند که من نمی توانم ممکن نیست یا من لایق این کار نیستم آنها به حرف شیطان گوش نمی دهند آن ها به حرف دلشان گوش می دهند.
نکات مثبت خود را می خواهم بگویم
1-کلاس زبان خیلی جالب بود یاد گرفتم به تیچر بگویم که چه میوه ای را دوست داری و او گفت که من میوه ی شاه توت را دوست دارم
2- انشا در باره ی خداوند مهربان نوشتم که چه نعمت هایی در زندگی من ایجاد کرده.
3- نمایش در باره ی امام موسی کاظم داشتیم که چه ویژگی هایی داشته اند. نمایش را اجرا کردیم بین کل مدرسه و من نقش یار امام را داشتم و من چیز های زیادی از امام موسی کاظم یاد گرفتم. مثلا او از اشتباهات دیگران چشم پوشی میکرده و مشکل خود را با داد وفریاد حل نمیکرده بلکه با آرامش گفت و گو حل می کرده
4- و در کتاب هدیه ها درس ما در باره ی این بود که وقتی شیطان وسوسه یمان میکنه چکار کنیم
5- نقاشی که موضوع آن را خودم انتخاب کردم را رنگ کردم.
6.امتحان زبانم رو به خوبی تمام کردم.و به ترم بالاتر رفتم
7.بخاطر درس ریاضی از معلمم هدیه گرفتم که خیلی خوشحال شدم خودکار میوه ای چن رنگ.
ممنوم از خاله رضوان خاله رویا خاله مریم خاله سپیده عمو رسول خاله فهیمه خاله فرشته عمو سینا که شبیه اسم منه و چند بار اسم منو سینا صدا زدن عمو مجید خاله ام البنین و خاله ارمغان
خداحافظ