سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 10

این فایل حاوی چند نکته اساسی درباره “هدایت به مسیر خواسته ها” است. در این متن یکی از نکته های این موضوع توضیح داده شده است.

برای آگاهی از سایر جنبه های این موضوع، لازم است فایل صوتی یا تصویری این برنامه را ببینید.


پیام نشانه ها:

وقتی عملاً تغییر در جنبه ای از زندگی را آغاز می کنیم، مثلاً دوره ای آموزشی در آن زمینه تهیه و با اشتیاق و تعهد آنچه می آموزیم را مثل وحی منزل، در عمل اجرا می کنیم، موضوع غیر قابل اجتناب این است که از همان لحظه، نشانه هایی وارد تجربه زندگی مان می شود.

مثلاً:

در مسیر همیشگی، برای اولین بار پرنده ای زیبا می بینیم.

سکه یا شیئی قیمتی در خیابان پیدا می کنیم.

غریبه ای به ما کمک می کند یا به ما لبخند می زند.

مادرمان غذای مورد علاقه مان را می پزد.

آواز پرنده ای را از حیاط خانه می شنویم که تا کنون تجربه اش را نداشته ایم.

هدیه ای دریافت می کنیم.

شامل یک تخفیف ویژه می شویم و…

تا به حال از خودت پرسیده ای که پیغام این نشانه ها چیست؟! شما تا چه حد توانسته ای این پیغام ها را جدی بگیری؟!

این نشانه ها، پیغام جهان اند برای هدایت تو، تا بگویند: راهی که می روی درست است. با ایمان همین مسیر را ادامه بده. منظور از ادامه مسیر این است که: نشانه ها را تایید کنی و به خاطر آنها سپاس گزار باشی”تایید نشانه ها یعنی با خود بگویی:

“چرا این نشانه ها قبلاً نبود؟!”

“چرا به محض اینکه در این دوره شرکت کردم یا این فایل را گوش دادم یا تصمیم گرفتم توصیه های استاد از این فایل را جدی بگیرم این نشانه ها آمد؟!”

تک تک این نشانه ها پیغام هایی است از طرف خداوند که می گوید:

“اگر بتوانی این نشانه ها را ببینی و تأیید کنی و به خاطرشان سپاس گزار باشی، ظرف وجودت را برای دریافت نعمت های بیشتر می افزایم!”

اما اکثرمان، چقدر راحت این نشانه ها را نادیده می گیریم. چقدر راحت به پیغام خداوند بی اعتناییم و به جای سپاس گزاری می گوییم:

خوب که چی! من فقط یک نشانه کوچک نمی خواهم.

من آن پول را در حساب بانکی ام می خواهم.

من آن رابطه عاشقانه را می خواهم.

من این کسب و کار را می خواهم.

من این خانه و زندگی را می خواهم.

و غافلیم از اینکه، تا این نعمت های کوچک را نبینیم و تأیید نکنیم و به خاطرشان سپاس گزار نباشیم، راهی به سوی دریافت نعمت های بیشتر نداریم!

این یک قانون است که: تنها راه رسیدن به نعمت های بیشتر، شنیدن پیغام نشانه هاست و شنیدن پیغام نشانه ها یعنی تحسین آنها و سپاس گزاری به خاطر آنها و به یاد آوردن آنها و تأکید بر حضور آنها.

به خودت قول بده از همین امروز گوش شنوایی برای پیغام این نشانه ها باشی. این توانایی بزرگی است. زیرا به اندازه ای که می توانی نعمت های کوچک را ببینی و به آنها اهمیت بدهی، نعمت ها نیز به شما اهمیت بیشتری می دهند و بیشتر به سمت تان روانه می شوند.

همین حالا قلم کاغذی بردار و این نشانه ها را در نظرات همین صفحه بنویس و به این طریق، به این فرکانس قدرت بده و آن را تبدیل به باوری کن که ظرف وجودت را آماده دریافت نعمت های بزرگتر به شکل :

پول در حساب بانکی ات

مشتری در کسب و کارت

سلامتی در جسم و جانت

آرامش در زندگی ات

و عشق در رابطه ات نماید.

سید حسین عباس منش


برای دیدن سایر قسمت‌های سریال تمرکز بر نکات مثبت‌، کلیک کنید.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 10
    91MB
    17 دقیقه
  • فایل تصویری سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 10
    449MB
    17 دقیقه
  • فایل صوتی سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 10
    15MB
    17 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1006 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محمدرضا احمدی» در این صفحه: 4
  1. -
    محمدرضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 3097 روز

    به نام خدااا

    سلام خدمت استاد و دوستانی عزیزم

    وااای خدا دقیقاا دقیقا دقیقا

    چند روزه که شروع کردم به کار کرپن رو باور ثروت و معنویت و اصلاا بم بمم داره نشوونه میااد فقط

    وای خداا الله اکبر اللهداکبر

    دقیقا من هم همین پرنده رو داشتم و اتغتقا فیلمشم گرفتم چون اصلا تابحال این پرنده رو ندیده بودم بیاد تو محله وای خداا ببین چیکار میکنی

    دقیفا غذای مورد علاقه م که خم از بیرون خدا داد هم مادرم دست خدا شد برای پرست کردنش

    هم وارد شدن پول به حساب بانکی هم دیدن صحنه های جااادوویی ابرها تو آسمون که اصلا ندییده بوودم هم نششوونه هاای اووووف خفن در مورد خواستگاری و ازدواجم هم دریت شدن کج فهمی هام در مورد قانون هم برداشته شپم ترمزهای اساسی هم عملگرا تر شدنم هم تخفیفای زیااد هم دبپن ماشینای عاالی هم رفتن به جاهایی از شهر که اصلا نرفته بودم تا حالا هم برخورد عالی اطرافیان و همه با من هم برخورد محترمانه اعضای خانواده م با من هم صحبت کردن لا همسایه مون که اصلا روووحمم خبر ندااشت که چقدررر اییسون فرد موفق و ثروتمندی هست و همینطور خونپاده ی خودشون ولی از بس متواضع بودن ها اصلا فکررشم نمیکردم هم آسفالت شدن کللل خیابونای محله مون و صاف شدن و یکدست شدنشون

    هم از نزدیک دیدن یه چاقوی 80 کاره سوییسی و قشنگ رفتم و دیپم و دستم گرفتمش خیلی رااخت و سوالامو پرسیدم

    واای چقدر عوض شدم

    واای خدایا شکررت شکرت استاد عاشقتونم چه هدایتیی شدم اومدم ابن صفحه الله اکبر الله امبر دقیقاا

    خدایاا شکررت

    خیلی دووستتون دارم در پناه الله مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    محمدرضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 3097 روز

    به نام خدای مهربون

    سلام خدمت همه ی عزیزان

    من از وقتی که دارم روی ثروت3 و باور فراوانی در تمام جنبه ها و تمرینات ج9 و10 قانون آفرینش کار میکنم خیلی اتفاقات عجیبی برام افتاده؛

    _وقتی که میخوام برم خرید و کارت بابام رو می گیرم به طرز عجیبی همیشه توش پول هست.

    _ درک بسیار بسیار بسیار عمیقی از قانون و با این حال بی نهایت ساده به من داده شده از فضل بی نهایت خدای مهربونم.

    _ مدتهای زیادی تقریباً، تمام روز حالم خوبه و اکثرا خیلی خوبه و خیلی سبکم و راحتم.

    _ رفتار پدرم با من عاشقانه شده با اینکه پدرم اصولاً آدمی نیست که خیلی اهل ابراز محبت باشه اما الان قشنگ میاد بوسم میکنه سرم رو و دست رو سرم میکشه و بهم ابراز محبت میکنه، بهم میگه چطوری گوگولی!!!!!!!

    _نا خود آگاه خانواده ام و فامیل هامون رو بوس میکنم از عشق چه تو خلوت چه جلوی همه.

    _ مردم توی خیابون خیلی نگاهم میکنند مخصوصا دخترها.

    _ تعداد لایک و ستاره های کامنتهام داره میره بالا و شده چند تا کامنت پشت سر هم لایک میخوره، به لطف بی نهایت خدای مهربونم و عزیزان دلم هم ابراز محبت های خیلی قشنگی به من میکنند که بی نهایته و از لطف و رحمت بی نهایته خدای مهربونم هست.

    _ عشق بچه های سایت خیلی تو دلم بیشتر شده،

    _ خیلی راحت تربیک میگم و تحسین میکنم با عشق قلبم.

    _ هدایت ها و نشونه های بسیار بسیار واضح خدای مهربون رو دارم لمس میکنم که میگه همین مسیر رو برو

    _

    _مادرم خیلی خیلی داره غذاهای مورد علاقم رو درست میکنه بعضا چندین روز پشت سرهم غذاهایی که دوست دارم رو درست میکنه.

    _به شدت دوست داشتنی و جذاب شدم.

    _ بچه های کوچیک چه دختر و چه پسر خیلی خیلی سریع جذبم میشوند و عاشقانه میخوان با من باشند.

    _سلامتی ام عالیه و حرف نداره خدا رو صد هزار متربه شکر.

    _ افرادی که خیلی بد فکر میکنند اصلا دیگه از من سراغم نمیگیرند و اونایی هم که بد فکر میکنند اما نه خیلی وقتی که با من هستند فقط داریم قرمز میشیم از خنده اینقدر میخندیم.

    _یه اتفاقی افتاد و مادرم چند شب پیش به شدت ناراحت بود و من اصلا به دلم افتاد که به مامانم از نتایج شگفت انگیز سلامتی خودم بگم و این بحث سلامتی رو براش باز کنم( چون تا بحال بهشون نگفته بودم براشون از نتایجم چون قبول نمیکردند) و بعد که گفتم اصلا مامانم حالش خوب خوب شد بعدش بهم گفت که محمدرضا حرفات روم خیلی اثر گذاشت دستت درد نکنه اصلا حالم رو خیلی تغییر داد، حرفات خیلی درسته و بعدش اومد از من راهکار خواست و شروع کرد به عمل کردن بهشون با اینکه مامانم انسان به شدت مذهبی ای هست، چون واقعاً به بن بست رسیده بود مامانم، من هم گفتم مامان اینا حرفای خداست من فقط دارم اینا رو به شما میگم.

    _ دیشب داشتیم میرفتیم خونه ی دایی ام بعد سه سال، و توی راه توی ماشین بحث ماشین شد و همه شروع کردند به گفتن از ماشین دلخواهشون( حالا همین هم خودش نشونست چون قبلنا همه انگار داشتند گناه میکردند وقتی که میوخاستند از خواسته های مادیشون حرف بزنند) بعد مامانم گفت من این ماشینو رو میخوام( BMW 570i) من اصلا کف کرده بودم!!! بعد من هم گفتم برای شروع ماشین 206 SD رو دوست دارم همینطوری گفتما!!!! اما تا موقعی که برگردیم خونه اینقدر توی خیابون توی کوچمون این ماشین رو دیدما که الان واقعاً نمیدونم چی بگم بالای 50-60 تا 206 SD دیدم گفتم ببیـــن بی نهایته و فقط و فقط داره بیشتر وبیشتر میشه، فکر کنم خیلی زود بیاد توی زندگیم چون خیلی خیلی زیاد دارم می بینمش بعد دیدم همسایمون هم یه دونه از اینا داره و دیشب داشت میرفت توی پارکینگ، سرکوچمون یه دونه بود توی خیابون کلی بود اصلا من مونده بودم فقط داشتم میخندیدم، بعد فهمیدم باور فراوانی چقـــــدر باور قدرتمندیه، چقدر به آدم احساس لیاقت میده. تازه این یه قطره از اون اقیانوس بی نهایت باور فراوانی هم نیست با این حال که فقط و فقط داره بیشتر وبیشتر میشه.

    _ تا بحال شده که وقتی رفتم توی مغازه ای وقتی که داشتم میومدم بیرون، همه خانمها ازم خداحافظی کردند، چه مجرد چه متاهل.

    _یه بار رفتم توی یه فست فودی بعد دیدم دخترها دارند خیلی نگام میکنند یه دختره بود طبقه ی بالا بود و منو دید بخاطر اینکه منو از نزدیک ببینه اومد پائین و اومد کنار من و به هوای اینکه منو از نزدیک ببینه رفت منو رو برداشت و اومد کنار من و هی داشت نگام میکرد.. قبلا اینطوری نبودا از وقتی که دارم روی خودم کار میکنم اینطوری شده قبلا کسی محلمم نمیذاشت.

    _دیشب خونه ی دایی ام اینقدر غذا و فراوانی و نعمت و آجیل بود که خدا میدونه، دیگه خودمون رفتیم عقب وگرنه همینطوری بود زندایی ام کیک درست کرده بود شیرینی گردویی بود همه چی بود باقالی بود حالا شب یلدا خونه ی مادرجونم دعوتیم اما دیشب هم کلی بود، اینا نشونه ی فراوانیه خیلی خوبه این فراوانی…

    _ دیشب پای کامپیوتر پسر داییم، تو یه بازی تو یه مرحلش مونده بود بعد مثل بچگی های خودم که قلبم همیشه بهم میگفت چیکار کنم اومد صدام کرد و ازم کمک خواست و رفتم نشستم پشت بازی و تو دو دقیقه راهش رو رفتم.

    _ رفتم یه شیشه نوشابه بخرم چند روز پیش و اون آقای فروشنده نوشابه رو با قیمت قبلی به من داد4500 با انیکه 4750 بودش.

    _ فروشندگان خیلی قشنگ با من برخورد میکنند و کلی با هم میخندیم همیشه یه چیزی میشه که ما رو بخندونه و میخندیم.

    _ رفته بودم نونوایی که نون بگیرم بعدش سفارش دادم و رفتم چند تا خرید هم داشتم و تا برگشتم اون شاطر نونم رو از تنور آورد بیرون و داد بهم و یه ثانیه هم منتظرش نموندم.

    یه بار دیگه رفته بودم نونوایی اینو خودم خیلی باهاش حال کردم _ بعد نونم یه خورده طول کشید بعد دیدم یکی از افراد اونجا رفت فرفره اش رو ورداشت و اومد اونور کنار تنور نشست رو زمین و شروع کرد به چرخوندنش و من هم ناخودآگاه مثل یه بچه رفتم اونور تنور و رفتم کنارش نشستم و باهم بازی کردیم، اصلا یه رهایی و آرامش و حس فراوانی عجیبی تمام وجودم رو گرفت گفتم ببین بچه ها چه گوهر هایی هستند، بعد کلی با هم بازی کردیم و خیلی حال داد و شاطر هم گفت بیا ببین نونت چی شده خیلی خوب درومد معلومه که امشب مهمون داریناااا :)

    _ شبا خیلی راحت میخوابم و خوابهای خیلی خوبی میبینم، یه شبی یه خواب دیدم در مورد فراوانی خیلی ترسناک بود اون حجم بی نهایت عظیم نعمت و ثروت که توی خواب به شکل یه بهمن بود که داشت وارد تهران میشد بعد اینقدر بزرگ بود که جلوی نور خورشید رو هم گرفته بود اینقدر ارتفاع داشت و هوای تهران تاریک شده بود ولی جالبش این بود که توی حیاط ما یه ذره بیشتر برف نیومد، خیلی خیلی درس داشت واسم. اون اوایل فراوانی، یه شب از خدا خواستم که این فراوانی رو توی خواب ببینم. خیــــــــلی ترسناک بود اون حجم برف بهمن و چه سرعتی هم داشت!!!!!..

    _ خیلی خیلی سرعت پیشرفت نقاشی ام بیشتر شده.

    _ طرز فکرم نسبت به همه چیز قشنگ میفهمم که داره کامل تغییر میکنه و داره به سمت راحتی و لذت میره با اینکه همین الان خیلی خیلی مقاومت داره اما باید به الهاماتم عمل کنم تا این نهادینه بشه توم.

    خیلی دیگه هست و کلی توی دفترم نوشتم که اگه بخوام بنویسم باید چندین صفحه بنویسم اما کلیاتش رو گفتم.

    همین اینجا رو هم هدایت شدم الان و چشمم رو گرفت این صفحه…

    در پنها بی نهایت الله مهربون باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    محمدرضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 3097 روز

    سلام خدمت دوستان عزیزم و استاد عزیز.

    خیلی ممنونم استاد بابت این فایلهای فوق العاده ای که تهیه می کنید. میخواستم نتایجم رو براتون بنویسم اما قبلش میخوام یک توضیح مختصری بدم:

    من از موقعی که در سایت عضو شدم همش میخواستم که سریع پولدار بشم، برای همین هم تند تند محصولات رو میخریدم و سریع تمومش میکردم و میرفتم محصول بعدی وبعدی وبعدی و… و تنبلی هم میکردم و کار نمیکردم و یک چیزی هم توی وجودم میگفت که محمدرضا این راهش نیستا که هی تند تند داری میریا ، اما من بهش گوش نمیدادم و به همین منوال دوسال گذشت و من فقط آگاهی روی آگاهی توی ذهنم جمع میشد بدون اینکه زندگی ام تغییر اساسی ای بکند( بجز در سلامتی که همان اول باور من در مورد سلامتی تقریبا درست بود که با دیدن فایل سلامتی درون ماست، محکم شد و تا به الان سالم سالم هستم خدا روشکر که با هیچی عوضش نمی کنم).

    همین چند ماه پیش بود که دوباره نشستم از اول ثروت 1 رو کار کردم در مورد باور ثروت وخدا، با همان عجله، تا اینکه فیلم بروس قادر رو دیدم و اونجا بود که من یک تکان خیلی محکمی خوردم و با خودم گفتم که بابا!عزیزم تاکی میخوای خودت رو گول بزنی ، میخوای توی جوونی ثروتمند بشی که چی بشه؟ میخوای مردم پشت سرت بگن که ببین توی جوونی اش چنان و چنان، میخوای ثروتمند بشی که بیای به بچه ها بگی که منم تونستم ، آخرش که چی دوسال از زندگی ات گذشتا، داری روی ثروت کار می کنی در حالی که هنوز قانون رو باور نکردی ، هنوز هدفی برای خودت نداری، فقط و فقط آگاهی داری و هیچکدوم از این حرفهای استاد رو باور نکردی و فقط میدونی ، دیوار رو داری کج می چینیا، خشت اولت رو محکم نذاشتیا ، فندانسیونت رو خوب نریختیا و بعدش اومدم یک باور توحیدی رو با صدای خودم گوش دادم و دیدم که چقدر وجودم تشنه است و من بهش توجه نکرده بودم و یکشب نشستم و سنگهامو از سنگهای خودم واکندم ، خدا رو صد هزار مرتبه شکر کمرم را بستم و تصمیم رو گرفتم که فارغ از اینکه دیگران چه حرف یا فکری پشت سر من میزنند، من میخوام مسیر خودم رو برم ، من میخوام سبک شخصی خودم رو داشته باشم، من…میخوام… زندگی ام رو….تغییر بدم ، میشینم آروم آروم و با دقت و حوصله از اول روی باورهایم کار میکنم و پله پله و با حوصله و تمرکز باورهایم را میسازم و تحکیم میکنم و بعدش میرم سراغ باور بعدی بدون هیچ عجله ای ، هر چقدر هم که زمان بخواد برایش میذارم. از اون شب بود که ورق زندگی من برگشت، چنان آرامشی تک تک سلولهای وجودم رو فرا گرفت که سیرابم کرد، از همان فردای اون روز تغییرات رو با تمام وجودم احساس میکردم ، هر چند که کوچک بود، اما چیزی که واضح بود این بود که من حتی یک دانه از اون نشانه ها رو در این چندین سال عمری که از خدا گرفتم ندیده بودم. به محله هایی از تهران هدایت شدم که اصلا فکر نمیکردم که چنین جاهایی وجود داشته باشند توی تهران ، اینقدر که زیبا بودند و اینقدر که آرامش داشتند.چه روابط عاشقانه ای من از حیوانها دیدم.چقدر لبخند توی خیابان می بینم از دیگران،چه قدر روابط عاشقانه می بینم توی خیابان، چه هدایتهایی که از طرف خداوند به من میشود،سرچهارراهها انگار چراغها برای من کار میکنند تا میرسم قرمز میشوند و تا رد میشوم سبز میشوند و وقتی که توی ماشین هستم برعکس است تا من میرسم سبز میشوند و اگر قرمز هم باشندثانیه شمار مثلا از بیست میشود هفت، وقتی که از خیابان رد میشوم خیابان طوری میشود که انگار هیچ ماشینی توی خیابان نیست و خلوت خلوت میشود، در مکانهای مختلفی هم امتحانش کردم.اصلا انگار همه چیز مسخر منه. باورتون میشه که توی این یک ماه و چند هفته ای که گذشت اگه بهتون بگم که بیش از حدود هزار و صد تا نشونه دیدم از اینکه این مسیرم درسته! نمیدونم چیکار کنم اصلا!!!، اینقدر پول واقعی و اسکناس داره وارد زندگی ام میشه که حد وحساب نداره ، دومیلیون تومن ،5 میلیون تومن ، نه میلیون تون ، اینقدر زیاده که حد نداره ، البته هیچ کدومش مال من نیست برای دیگران است اما چرا قبلا این پول ها وارد زندگی ام نمیشدند؟!!، انسانهای جدیدی وارد زندگی ام دارند میشوند ، چند روز پشت سر هم داره بارون میاد و هوا ابریه، چقدر تونستم توی مسائل مختلف رسوخ کنم و چیزهایی رو که میخوام با ذهنم و احساسم کنترل کنم و بوجود بیارم. منی که تنبلی ام میامد کار کنم الان دارم دو تا بیزینس راه می اندازم که در آمدهایش غیر فعال است بدون اینکه من هیچ کار فیزیکی ای انجام بدهم، از در و دیوار داره نعمت میاد توی زندگی ام که اصلا نمیدونم چیکارش بکنم ، بخـــــدا نمیدونید توی زندگی من چه خــــبره!!! خدا رو صد هزار مرتبه شکر تازه اینا اولشه ، هنوز دو ماه نگذشته ، به خواسته هایی رسیدم که اصلا فکر نمیکردم به آنها برسم ، چه قدر دارم وارد ترسهایم میشوم ، چه قدر روابط اطرافیانم با من زیبا شده، چه قــــدر زیبا شده!! اصلا همه جونشون در میره که به من کمکی بکنند!! توی خیابون راه میروم و میبینم که روی دیوار نوشته دوست دارم به تعداد زیاد بعد حسم میگه که من دارم میگما!! استاد، دخترها رو بگو… !!!! . احساسم رو که اصلا نگووو ، اینقدر سبک هستم و اینقدر احساس خنکی دارم که حد نداره، همه ی اینها یه طرف، هدایت من به سمت قرآن یه طرف دیگه…بچه ها یعنی نمیدونم چی بگم از این کتاب و از این صاحب کتاب که چه قدر راحت و ارزان همه چیز رو میگه ، البته به اندازه ی مداری که درونش هستم ، بخدا این کتاب حقه ، به قرآن این مسیر حقه،

    اگه بخوام تک تک نشانه هایم ر ابنویسم باید 40-50 صفحه بنویسم خدا رو صد هزار مرتبه شکر ،اینقدر که زیاد هستندخدا رو صد هزار مرتبه شکر. سعی می کنم انهایی را که میشود برایتان بنویسم و روی سایت و در همین صفحه بگذارم.

    این فایل استاد هم جزو آخرین نشانه هایی است که تا به الان تجربه اش کردم.

    دوستتون دارم خیلی زیاد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 54 رای:
  4. -
    محمدرضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 3097 روز

    سلام خدمت داداش عزیزم ،خدا رو صد هزار مرتبه شکر یه داداش دیگه؛

    خوش اومدی داداش، خوش اومدی ، من از طرف تمام بچه ها به شما داداش عزیزم خوش آمد میگم.

    بخــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا نمیدونی چقدر این مسیر زیباست، حرف نداره این مسیر ، فقط لذت ببر و آرام آرام حرکت کن و خیالت راحــــت راحـــــت باشه که به بسیــــــار بیشتر از همه ی چیزهایی که میخواستی میرسی، بجایی میرسی که فقط میتونی راه بری و گریه کنی و سپاسگزاری کنی از زیبایی این مسیر و این دنیا و این خدا که چقدر قشنگه و چقدر بخشنده.

    منتظر خبرهای خوبت هستم داداش جون.

    موفق باشی

    برای هممون ثروت و شادی و سلامتی و آرامش و سعاتمندی در دنیا و آخرت را از خداوند ی که بخشش از حد بگذرد خواستارم.??????????????????????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: