سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 10

سلام به نام خدا

من یه روزای های وقتی دوستان ازنتایج میگفتن این احساس رو داشتم که کی قرار برای منم اتفاق بیفته وامید داشتم اذیت شدم وادامه دادم تا بعد از ۴ سال برامنم اتفاق داره بیفته وقانون داره جواب میده هرچند این چهار سال هم خیلی پیشرفت ها هم داشتم ولی نجوا ذهن رو نتوستم کنترل کنم

می خوام از نتایج بگم فقد

۱ من از یا منطقه کوچک شروع کردم به توجه به نکات مثبت خودم وکارم ومحل کارم وهمسایه ها از جایی که بودم شروع کردم به توجه به نکات مثبت به زیبایی وبه نعمت خیلی تضادها داشتم اما سعی کردم تمرکز کنم وتوجه کنم به فراوانی ها وداشته وسپاس گذاری قبل از دریافت

خوب از برج ۶ به بعد زندگی برام بینظیر تر شده اگه بخوام بنویسم ۱۰ روز باید بنویسم ولی تا جایی که یادم می نویسم

۲درخواست کفش داشتم چهارجفت خریدم خدایا شکرت وسپاس بازم درخواست دارم سپاس گذارم که بهم داده شده است

۳ درخواست تیشرت داشتم ۱۰ تا خریدم

۴ درخواست کمربند داشتم ۲ تا خریدم

۵درخواست شلوار داشتم ۶تا خریدم

۶درخواست کاپشن داشتم خریدم

۷درخواست درامد داشتم دوبرابرشد

۸درخواست لپ تاپ داشتم خریدم

۹ درخواست گوشی جدید داشتم خریدم

درخواست چند تا دستگاه داشتم ۱۰ تا شاید اونم خریدم

۱۰ درخواست غذای تازه وداغ ومتنوع دارم هر روز تیک می خوره

۱۱ درخواست تنقلات داشنم دوستم برا خرید اون روز

۱۲ درخواست داشتم برم مرکز شهر کار کنم رفتم

۱۳ ارزو داشتم توی مرکز شهر مغازه بزنم امروز ۲۳/۱۱/۱۴۰۰رفتم بهترین جای دزفول مغازه گرفتم اونم کجا جایی که سه سال پیش توی اون مغازه شاگردی کردم الان اشکام داره میاد پایین که چطور همه چی وجهان داره ازم حمایت میکنه فقد یه کم سپاس گذاری ودرخواست وتمرکز به فراوانی

۱۴ در خواست میوه داشتم هر روز نیک می خوره

۱۵ ورخواست داشتم شریک که توی شهرک بودپیشم باشه امروز اومدیم کنار هم

۱۶ درخواست کولر نو

۱۷ درخواست درامد بیشتر داشتم قبل ازاینکه این مغازه رو بگیرم ۵ ماه پیش یکی از دوستان رفتم اونم مرکز شهر بودکارکردم خدارو شکر همه چی وهمه امکاناتی دراختیارم بود

۱۸ کارهام خیلی ساده تر انجام میشن

۱۹ توی کار خیلی نعمت ها دریافت میکنم اینجا طولانی میشه بگم

۲۰ مثلا اگه ۱۰ درصد باید سود کنم اتفاقی میفته که ۲۰ درصد سود میکنم

۲۱ ازهمون مسیر ها وهمون‌مهارت همه چه دوبرابر شده

۲۲ همه باهام رفتارشون بهتر شده

دوستان من درامدم ۲ میلیون بوده فکرنکنی باید حتما درامد میلیونی داشت وقتی روی باور ها کار میکنی انگار ۲ میلیون میشه ۲۰ میلیون خیر وبرکت وارد میشه به خاطر اینکه داری روی باورهات کار میکنی

۲۳ دوستم که شریک‌بود جشن عروسی گرفت که اونم خیلی برام‌جالب بود تا یه هفته قبل ازدواجش حتی جهزیه نخرید و۵۴۰ پول داشت اما همه چی جور شوه وازاون ۵۴۰ ۴۴۰ تومن خرجش شد ودستان خدا وارد شدن وهمه چی درست شد بحثم اینکه این همه نعمت من ودوستم باماهی ۵ میلیون وارد زندگیم شد خودم هم پاسخ منطقی ندارم ونمیدونم چطور فقد اینو میدونم که شده پاسخ منطقی هم ندارم فقد طبق قانون ما سپاس گذاری کردیم وتوجه به زیبایی ها ونعمت وفراوانی کردیم به همون میزان وارد زندگی مون شد خدایا شکرت

۲۴ اون روز درخواست غذا داشتم دوستم برا اورد

۲۵درخواست میوه داشتم اون دوست برام خری

۲۶درخواست انجیروگردو داشتم اون دوستم خرید

۲۷ درخواست پسته داشتم یه دوست دیگه برام خرید

درخواست مغازه درب برقی داشتم اون مغازه هم دربش برقی بود

۲۸ دوستم من باهاش در صدی کار میکردم ولی بیشتر مواقع برام باهزینه خودش خرید

۲۹ درخواست داشتم برای روز زن خرید کنم برامادرم وسه تا خواهرم خریدم هدید

۳۰ برای پدرم گوشی دم وفلش خریدم

۳۱ برای پدرن کفش خریدم

۳۲ درخواست کار دادم هرچی می خوتم به سرعت وارد میشه ومیاد

درخواست داشتم که برم نزدیک عمده فروش ها الان مغازه جدیدم وسط عمده فروش هاست

۳۴ درخواست داشتم که توی حوزه ی کاریم متخصص بشوم که دارم

۳۵ درخواست غذای جدید داشتم اینم تیک خورد

۳۶درخواست جوراب داشتم ۵ جفت خریدمم

سلام به نام خدا

اومدم نظرات رو بخونم که حسم بهم گفت بنویس منم دارم می نویسم من تقریبا سه ماه دارم فراوانی ونتایج عمل میکنم وتحسین میکنم تا قبل ازاین سه ماه فقد گوش میکردم ولی الان عمل میکنم به فراوانی ها وبه قانون

خوب اگه بخوام بگم ساعت ها باید درمورد نتایج این سه ماه حرف بزنم

تاجایی که یادم میاد می نویسم

من ازجایی که بودم شروع کردم به سپاس گذاری وهمه چیز تغییر کرد

وهرروز درخواست می نوشتم

من کارم تعمیرات موبایل توی یه شهرک کوچک کارمیکردم اما هرروز توجه کردم به نشانه ها وسپاس گذاری کردن الان رفتم مرکز شهر خدا شاهد بدون هزارتومان هزینه کنم یه دوستی اومد گفت می خوام ممغازه بزنم بیا پیشم وجالب اینجاست دقیقا کپی مغازه خودم توی شهرک وبهتر وهمیشه میگفتم فکرنکنم همچنین مغازه بااین ویژگی باشه توی مرکز شهر نه تنها نبود بلکه بود وحتی بهتر ودرب برقی هم داره و حتی یه میدون زیبا من که باطبعیت ارتباط برقرارنمی کردم میرم الانسراین میدون اینقدرروحم لطیف شد به خاطر این درخت ها وابشار سپاس گذاری میکنم واشک سوق میریزم ونکته اش اینکه من هزار تومن هم هزینه نکردم حتی هزار تومان ودرامد دوبرابرشد ومهارتم هم دوبرابر نمی خوام با جزییات بنویسم مثلا متراژ مغازه نمای مغازه درب برقی سیستم روشنایی صدرصد اون جیزی که می خواستم و بدون هزینه دوستان فکرنکن برای رسیدن به خواسته باید هزینه کرد

مورد بعدی ابنکه از خدا خواستم باند بیارم مغازه پول نداشتم والان رفتم مغازه مرکز شهر اراونجا۴میلیون باند اوردم گذاشتم این مغازه بدون پول چون اینجا شریک دارم هنوز این مغازه رو دارم

از خدا درخواست پسته داشتم اون شریکم برام خرید

درخواست انجیروگردو داشتم این شریک خرید برام

ازخدادرخواست داشتم گفتم گرسنه ام غذا می خوام دیدم دوست یه پرس برنج وکباب دستش اومد داخل بهم داد

سوار تاکسی شدم اقای منو حساب کرد

مثلا میگم خدا امروز درخواست تعویض ال سی دارم میاد برام

درخوایت شلوار داشتم ۶تا خریدم باهم

درخواست کاپشن داستم خریدم

درخواست تیشرت داشتم خریدم

درخواست کفش داشتم سه جفت خریدم

درخواست کار فراوان داشتم الان دارم

دوستم برابیشترموقع هاغذا میاره

بابام که نگاهم نمیکرد الان اون روز رفته صحبانه گرفته برام

درخواست صحبانه داشتم رفتم جیگری دیدم داره تخم مرغ درست میکنهگفتم بخورم گفت بفرما اینم رایگان

سه هفته دنبال برد بودم برای گوشی ۵تا پیداکردم جور نشد گفتم بیخیال انرژی های مشابه هم دیگر جذب میکنن دیدم دوست زنگ زد گفت برات پیدا کردم ۲۰۰ارزون تو وجالب گوشی کامل فقد ال سی دی نداره

دوستان من میگم نیاز نیست برای رسیدن به خواسته فکرکنیم باید پول هزینه کنیم فقد کافی اماده باشیم

میلیون ها بار چراغ برام سبز بود

به خدا همه باهام مهربون تر شدن

کار هام خیلی ساده پیش میرن

الان من قبلا می دویدم کسی بهم پیشنهاد بده هیچ کس نداد الان همه چی برعکس شده

مثلا درخواست هرچی دارم داره میشه خودم هم اشکم دراومده میگم خدایا چرا توی این ۵سال نشده و توی این سه فقد سه ماه من سپاس گذاری میکنم وروی برگه درخواستم می نویسم ومیگم سپاس گذارم که بهم داده شده وتاشب بهم داده میشه به خدا اون روزاشکم دراومد گفتم خوب یعنی چی من اگه برم رستوران هم منو بدم بهم هم اینطور سفارش نمیدم که توی زندگیم داره اتفاق میفته

یه گوشی دارم برد نداره وخیلی کم یاب درخواست کردم گفتم ا خدا برد بفرست برام کفت به روی چشم دیدم امروز یکی تماس گرفت گفت همین مدل گوشی رودارم ال سی نداره بردش می خری اشکم در اومده گفتم خداداری باهام چیکار میکنی خوب یعنی این قدر قانون دقیق

از خدا درخواست گوشی نقدی داشتم هیچ پولی هم دستم نبود اونم جورشد نقدی خریدیم

پول از یکی خواستم نمی اومد گفتم اخدا بیارش دیدم روز بعد اومد

درخواست موز داشتم دیدم دوستم برام اورد

درخواست برد میکنم میاد

درخواست ال سی دی میکنم میاد

درخواست مشتری نرم افزارکردم خدا شاهد بین درخواست وپاسخ یک دقیقه طول کشید

درخواست برنج ماهی داشتم رفتم دیدم جایی درست کرده

درخواست گوسفتد داشتم برای سر بریدن دیدم بابا خریده

درخواست کمربندداشتم خریدم

درخواست ابزار داشته خریدم

گفتم اخدا فراوانی وسادگیت نشونم بده میده

اومد گوگل کیپ رو دانلود کردم نشانه ها رو سریع می نویسم تحسینن میکنم میان الان توی یه سه ماه ۱۰۰۰تا نشانه هست بخوام بنویسم ده روزدیگه باید بنویسم به خدا من ۵سال توی سایتم

ولی این سه ماه به فراوانی ها توجه میکنم واز جایی که هستم سپاس گذاری میکنم ودرخواست میکنم وپایان درخواست میگم سپاس گذارم که بهم داده شده چون توی کتاب سپاس گذاری میگه قبل از دریافت سپاس گذارباش

اها یه گوشی همیشه ۱۰۰درصد مثلا سود داشت این دفعه یه طوری دویست درد برام سود داشت

درخواست هنزفری گردنی داشتم اومد به خدا من هزینه زیاد نکردم خیلی هاشون باهزینه کم یا بدون هزینه هستند

مثلا درخواست هرچی دارم تیک می خوره خوب دیگه قانون چطور باید رقم بخوره

من خیلی هاشون رو هم ننوشتم بخوام بنویسم گفتم از هزارتا بیشتر فقد سه ماه

من دارم فقد سعی میکنم به فراوانی ها توجه کنم وسپاس گذاری کنم

والان به نکات مثبت توجه کنم و توجه به نکات مثبت هزینه نداره اما به هرچی توجه کنم وارد میشه پس من عاشق فراوانی ها هستم

یا مثلا درامد هفته گذشته هفتصد بود این هفته شده ۲۵۰۰ به خودم گفتم اگه می خوای نعمت دو برابر بشه دوبرابر سپاس گذار باش اگه۴برابر پس چهار برابر به زیبایی ها ونعمت ها توجه کن چرا توجه چون به هرچی توجه کنم وارد میشع

واقعا روحم لطیف شده بعضی مواقع راه میرم نگاه برگ درخت میکنم نمی تونم جلوی اشکم بگیرم چون فراوانی و خداوند رو مترداف کردم باهم

ونتایج ونشانه دارن می برنم دوستان من شخصی بودم که برای اجرا قانون خیلی زور زدم اما روش این نبود قانون سادگی واحساس خوبه نه زور زدن ولی الان خیلی بهترشدم از رویا های کوچک شروع کردم وخیلی دارم خوب عمل میکنم وخیلی خوشحال و دوست دارم فریاد بزنم بگم خدارو پیدا کردم وانشالله بتونم ادامه بدم

خیلینتیجه گرفتم بخوام بنویسم اما طولانیمیشه