این فایل حاوی چند نکته اساسی درباره “هدایت به مسیر خواسته ها” است. در این متن یکی از نکته های این موضوع توضیح داده شده است.
برای آگاهی از سایر جنبه های این موضوع، لازم است فایل صوتی یا تصویری این برنامه را ببینید.
پیام نشانه ها:
وقتی عملاً تغییر در جنبه ای از زندگی را آغاز می کنیم، مثلاً دوره ای آموزشی در آن زمینه تهیه و با اشتیاق و تعهد آنچه می آموزیم را مثل وحی منزل، در عمل اجرا می کنیم، موضوع غیر قابل اجتناب این است که از همان لحظه، نشانه هایی وارد تجربه زندگی مان می شود.
مثلاً:
در مسیر همیشگی، برای اولین بار پرنده ای زیبا می بینیم.
سکه یا شیئی قیمتی در خیابان پیدا می کنیم.
غریبه ای به ما کمک می کند یا به ما لبخند می زند.
مادرمان غذای مورد علاقه مان را می پزد.
آواز پرنده ای را از حیاط خانه می شنویم که تا کنون تجربه اش را نداشته ایم.
هدیه ای دریافت می کنیم.
شامل یک تخفیف ویژه می شویم و…
تا به حال از خودت پرسیده ای که پیغام این نشانه ها چیست؟! شما تا چه حد توانسته ای این پیغام ها را جدی بگیری؟!
این نشانه ها، پیغام جهان اند برای هدایت تو، تا بگویند: راهی که می روی درست است. با ایمان همین مسیر را ادامه بده. منظور از ادامه مسیر این است که: نشانه ها را تایید کنی و به خاطر آنها سپاس گزار باشی”. تایید نشانه ها یعنی با خود بگویی:
“چرا این نشانه ها قبلاً نبود؟!”
“چرا به محض اینکه در این دوره شرکت کردم یا این فایل را گوش دادم یا تصمیم گرفتم توصیه های استاد از این فایل را جدی بگیرم این نشانه ها آمد؟!”
تک تک این نشانه ها پیغام هایی است از طرف خداوند که می گوید:
“اگر بتوانی این نشانه ها را ببینی و تأیید کنی و به خاطرشان سپاس گزار باشی، ظرف وجودت را برای دریافت نعمت های بیشتر می افزایم!”
اما اکثرمان، چقدر راحت این نشانه ها را نادیده می گیریم. چقدر راحت به پیغام خداوند بی اعتناییم و به جای سپاس گزاری می گوییم:
خوب که چی! من فقط یک نشانه کوچک نمی خواهم.
من آن پول را در حساب بانکی ام می خواهم.
من آن رابطه عاشقانه را می خواهم.
من این کسب و کار را می خواهم.
من این خانه و زندگی را می خواهم.
و غافلیم از اینکه، تا این نعمت های کوچک را نبینیم و تأیید نکنیم و به خاطرشان سپاس گزار نباشیم، راهی به سوی دریافت نعمت های بیشتر نداریم!
این یک قانون است که: تنها راه رسیدن به نعمت های بیشتر، شنیدن پیغام نشانه هاست و شنیدن پیغام نشانه ها یعنی تحسین آنها و سپاس گزاری به خاطر آنها و به یاد آوردن آنها و تأکید بر حضور آنها.
به خودت قول بده از همین امروز گوش شنوایی برای پیغام این نشانه ها باشی. این توانایی بزرگی است. زیرا به اندازه ای که می توانی نعمت های کوچک را ببینی و به آنها اهمیت بدهی، نعمت ها نیز به شما اهمیت بیشتری می دهند و بیشتر به سمت تان روانه می شوند.
همین حالا قلم کاغذی بردار و این نشانه ها را در نظرات همین صفحه بنویس و به این طریق، به این فرکانس قدرت بده و آن را تبدیل به باوری کن که ظرف وجودت را آماده دریافت نعمت های بزرگتر به شکل :
پول در حساب بانکی ات
مشتری در کسب و کارت
سلامتی در جسم و جانت
آرامش در زندگی ات
و عشق در رابطه ات نماید.
سید حسین عباس منش
برای دیدن سایر قسمتهای سریال تمرکز بر نکات مثبت، کلیک کنید.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 1091MB17 دقیقه
- فایل تصویری سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 10449MB17 دقیقه
- فایل صوتی سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 1015MB17 دقیقه
به نام خدای مهربان سلام
خداروشکر میکنم هزار بار که این سایت رو دارم
بخش شش
ببین مجتبی همین الان که تو این چند کامنت توجه کردی به فروانی و ثروت و نعمت ببین چه ایده ای برات اومد
الان یه دفعه این ایده اومد که خوبی سایت استاد اینه که همه مطالب حول یه محور میچرخه و اون باورها و توجه هست
و بعداین ایده اومد که از این اصل میتونی همه جا استفاده کنی ،و دیدم که برای یادگیری زبان هم میتونم استفاده کنم
چون دیدم که جدیدا ذهنم داره زبان رو سخت میکنه برام در صورتی که تا چن وقت پیش راحت و لذت بخش دیده میشد
الان کاری به مطالب ندارم، به نوع نگاه دارم
دیدم که یه مقاومت سنگینی و یه اهرم رنج داره برای یادگیری زبان کار میکنه و فعال شده
اونم اینه که زبان سخته
از کی این باور شروع به کار کرد، از زمانی که من رفتم صفحه های آخر جلسه آخر رو نگاه میکردم، منی که الان جلسه سوم رو تازه شروع کردم
و نکته بعدی اینه که خودم رو با فیلم ها و کسانی که 30 ساله دارن زبان کار میکنن مقایسه کردم و احساس کردم که بدرد زبان نمیخورم
و ایده ای که اومد این بود که از همین اصل ساده و اصلی که پایه جهان هستی هست استفاده کنم یعنی قانون کانون توجه
طبق این قانون به هر چی توجه کنی از همون جنس وارد زندگیت میشه ،
خب من دیدم که این اصل رو جدیدا دارم زیر پا میزارم ، یعنی بجای تمرکز بر نکات مثبت دارم تمرکز میکنم بر نداشته ها و چیزهایی که بلد نیستم بخونم
و یواش یواش دارم میبینم که از مسیر دارم خارج میشم با دست خودم
خب مسیر چیه ، مسیر خارج شدن یعنی ول کردن کار، یعنی ناامید شدن،
و خدا روشکر میکنم که به من فهموند ، چون ازش خواستم که به محض اینکه داشتم از مسیر خارج میشدم سریع به من گوشزد کن با هر وسیله ای که فک میکنی خوبه، و الان به من فهموند
آفرین مجتبی ببین چقد قشنگ داری رو قانو کار میکنی ، همین تعریف کردن از خودت هم جزی از تمرین هست، جز اصلی کار کردن روی خودت و باورها هست
حالا من باید چکار کنم ، من باید بیام و تمرکزم رو بگذارم روی چیزهایی که بلد هستم و هی اونها رو به یاد بیارم و بگم ببین چقد قشنگ اینها رو یاد گرفتم و چقد راحت بود و چقد باعث رشد من شد ، پس قطعا بقیه رو هم راحت یاد مییگیرم فقط باید زمان بدم بهش
به نام خدای مهربان سلام
خداروشکر میکنم هزار بار که این سایت رو دارم
بخش پنج
آفرین مجتبی ، تحسینت میکنم ، امروز کلی چیز یاد گرفتی و به قانون عمل کردی
الان ذهنم گفتم خجالت نمیکشی اول هر کامنت از خودت تعریف میکنی اونم تعریف های تکراری ، ولش کن ننویس، ولی میخوام بگم که این تکرار به نفع منه ، باعث بزرگتر شدن من میشه ، این توجه و این نوشتن و این تعهد یعنی انجام تمرین ، یعنی سعی در تغییر باور ، یعنی کار کردن روی خود
آفرین خیلی خوب پیش رفتی ، تو قبلا روت نمیشد از خودت اینطور تعریف کنی و انقد حالت بد میشد که احساس حالت تهوع میگرفتی از خودت تعریف کنی انقد که مقاومت داشتی ،ولی الان کلی و خیلی پیشرفت کردی ، و این نشونه خوبیه ، این نشون میده که ثروت و نعمت هم فراوانه هم جهان داره به سمت راحتی و رفاه و ثروت و فروانی و گسترش حرکت میکنه
این رو درک کردم که هیچ چیز کوچکی وجود نداره
فهمیدم که اینکه یه راننده تاکسی از ما کم پول میگیره یا اصلا پول نمیگیره ، این یه مثال بزرگ هست ، من باید اینها رو گنده کنم وگرنه که من دنبال چی هستم
این مثالها خودشون بزرگ هستن این ذهن من هست که همه اینها رو کوچیک میبینه کارهای مردم رو بزرگ
یکی از علت هایی که متوجه شدم که چرا ذهنم این کارو نمیکنه کمال گرایی هست
در ذهن من اینطور بود که من یه بار یا نهایتا صد بار تکرار کردم که جهان پر از فراوانیه ، بعد ذهنم میگه که کو پس ، چرا اتفاق نیفتاد
این نشون از کج فهمی قانون بوده ، و خب الان نسبت به اون موقع خیلی بهتر شدم ،و این خودش یعنی تکامل و یعنی پیشرفت
این نشون میده که واقعا جهان هر روز در حال پیشرفت هست ،هر روز داره فراوانی بیشتر و بیتشر میشه
من باید این رو درک کنم که توجه به این اتفاقات و این مثال های به ظاهر کوچک هست که باعث میشه اون اتفاقات بزرگ رخ بده
و اگر من از این مثال ها رد نشم و استفاده نکنم هیچ وقت طبق قانون تکامل به اون خواسته نخواهم رسید
اصلا اینها اصل هست ، اینها مهم هست ، اینکه من نشستم زیر باد کولر گازی و دارم کامنت مینویسم این اتفاقی هست که توسط افکار من رخ داده ، و اینکه این نشون میده که جهان فقط در حال گسترش هست و اینها نشانه فراوانی در جهان هست چون تا چند سال پیش ما کولر آبی داشتیم و از جوب آب پر میکردیم میریختیم توش که خنک بشه و دغدغه هر روز غروب من این بود که خدا کنه که جوب آب داشته باشه ، اگر جهان قرار بود که هر روز بدتر بشه پس چرا بارها رو بارها برای من بهتر و بهتر شده و همینطور کلی بهتر و بهتر شده
این رو دیگه از تکنولوژی و امکانات میشه کاملا لمس کرد
پس خود این مثالی رو هم که من نوشتم نشانه فراوانی جهان و گسترش جهان و فراوانی ثروت و نعمت در جهان هست
به نام خدای مهربان سلام
خداروشکر میکنم هزار بار که این سایت رو دارم
بخش چهار
آفرین مجتبی ، خیلی خوب داری ریز میشی تو افکارت و درکشون میکنی این نشونه خوبیه ادامه بده ، احسنت
الان رفته بودم تو تراس و هوا خیلی عالی بود ونسیم خنکی هم می اومد گفتم خب الان وقت تحسین کردنه و گفتم که خدایا شکرت چقد هوا خوبه ، تا اینجا خوب بود
بعد گفتم که این نشانه است ، تا اینجا هم خوب بود
بعد گفتم که این نشانه فراوانی هست ، تا اینجا هم خوب بود
بعد گفتم که این نشانه ثروت هست ، تا این رو گفتم دیدم که یه مقاومتی در من روش شد ، انگار که کفر گفتم ، انگار که به خدا فحش دادم ، انگار که به یه آئین مذهبی بی احترامی کردم
چرا ؟ چی شد ؟ چی تو ذهن من داشت میگذشت ؟ چه باوری دارم که وقتی هر جا به کلمه پول و ثروت میرسم این مقاومت رو میبینم ؟
انگار یه چیزی تو ذهنم گفت که چیه بابا تو هم همش به فکر پولی
انگار خدا داشت به من میگفت که ای بابا تو هم ما رو بخاطر پولمون میخوای، یه نفر پیدا نشد که ما رو بخاطر خودمون بخواد همه من خدا رو بخاطر پولم میخوان
و انگار ذهن من یا درون من گفت که اوکی ، پول رو نخواستیم ، همین فقر خوبه ، ولی تو باش، ما تورو بخاطر پول نمیخوایم
حالا پول چیه مگه ؟ چرا برای سلامتی این مقاومت نیست ،مثلا خدا نمیگه که ای بابا تو هم که من رو بخاطر سلامتی میخوای و هی از من سلامتی میخوای، یا چرا نمیگه که ای بابا تو چرا از من هی معنویت میخوای ، و من رو بخاطر معنویت میخوای
چرا در باره اینها این حرف تو ذهن من از طرف خدا نیست
فقط در باره پول هست و هر جا اسم پول میاد انگار خدا بر میگرده به من میگه تو پولکی هستی، تو فک کردی من نجسم ، فک کردی من کثیفم ، فک کردی من دزدم ، فک کردی من شیادم ،فک کردی من قاتلم ،فک کردی من جانی ام
نه من خیلی خوبم ، من تمیزم من صادقم ، این هار وانگار خدا داره میگه به من
من الان متوجه ام که ذهن من بشدت مقاومت داره در برابر پول ،انگار که پول زخم میزنه ، انگار پول بده انگار پول و خدا دشمن همدیگه هستن
الان که خوب فک میکنم چرا مقاومت دارم در باره سپاسگزاری نعمت ها و یا مقاومت دارم درباره اینکه بگم خدایا شکرت این نشانه ثروت و فراوانی هست
انگار این میاد تو ذهنم که تو داری من رو می پیچونی ،فک کردی کلمه ثروت رو بندازی آخر کارت حل میشه ، فک کردی اول بگی خدایا من سلامتی میخوام ، بعد بگی به من معنویت بده ، بعد بگی که من تنها تو را میپرستم ، بعد بگی که از تو یاری میجویم ، و اون آخر خیلی یواش اسم پول و ثروت رو بیاری فک کردی من خرم حالیم نیست ، امضا میکنم بره ،
پوستت رو میکنم ، اسم پول رو آوردی ، تو خیلی بی حیایی که اسم پول رو جلوی من خدا آوردی
من از آدمهای پولکی خوشم نمیاد
پول کثیفه ، پول چرکه ، پول جدایی میاره ،پول باعث دعواست ، پو باعث کشت و کشتاره ، پول باعث خون مردم رو کردن تو شیشه است
چرا جلوی منه خدا اسم پول و ثروت رو آوردی
تو آدم پولکی هستی، حالا بهت یه درسی میدم یه عذابی میدم که مرغای آسمون به حالت گریه کنن
این ذهنیت من در باره پول و ثروت و خدا هست
تاز متوجه ام که چرا انقد مقاومت در باره شکر گذاری و تاییدو تحسین نشانه ها برای فراوانی و ثروت و پول دارم
تازه متوجه ام که چرا ناخودآگاه انقد از سپاسگزاری فرار میکنم یا از سپاسگزاری هایی که پول و ثروت توش باشه ناخودآگاه فرار میکنم
دلیلش همینه
آفرین مجتبی خوب خودت رو شناختی ، خیلی خوب داری پیش میری و به تمرینات عمل میکنی
اینها خودش بخش اصلی خود شناسی هست
این یعنی تو باور کردی که باورها دارن کار میکنن بخاطر همینه که تلاش میکنی که باورت نسبت به پول رو تغییر بدی ، این خیلی خوبه ، این نشون میده که داری هر روز پیشرفت میکنی ، داری رو خودت کار میکنی
آفرین و تحسینت میکنم
به نام خدای مهربان سلام
خداروشکر میکنم هزار بار که این سایت رو دارم
بخش سه
آفرین مجتبی ، خیلی خوب این جمله رو درک کردی ، یادته که درک نکرده بوده و کلی اذیت بودی، و این استمرار تو باعث شد که درک کنی پس ادامه بده ، خوب داری میری جلو
من از اون روز اول نشانه ها رو میبینم ولی اصلا ککم هم نمیگزه
چرا ؟ چرا نشانه ها رو میبینم ولی تایید نمیکنم ، تحسین نمیکنم
بزار ذهنم رو از زاویه دیگه ای بررسی کنم
مدل فکری ذهن من :
که چی اگر یخچال خریدی سه ملیون تومان تخفیف داد و رایگان نصب کرد برات
این طبیعیه که وقتی رسیدی جلوی خونه باد و خاک گرفت و قبلش نگرفت
این طبیعیه که وقتی تنها بودی برات شام آوردن
این طبیعیه که درخواست اضافه حقوق کردی قبول کردن
این طبیعیه که همکارت به موقع رسید و سوارت کرد
این طبیعیه که نقش مهمی در کارخونه داری
این طبیعیه که رابطه ات با خانواده ات خوبه
این طبیعیه که بدهی نداری مثل قبل
این طبیعه که این دفعه بیست میلیون برابر ماه قبل تو حسابت پول هست ، قبلا صد هزار تومان بود الان بیست میلیون تومان و هیچ بدهی هم نداری
این طبیعیه که رفتی هندزفری بخری 4300 قیمت اومده بود پایئن و شده بود 3650 و تو خریدی
این طبیعیه که باک ماشینت پر بنزین شد
این طبیعیه که یخچال خونه ات پر شده با اینکه پولی تو حسابت نیست
این طبیعیه که یه اتو خیلی حرفه ای وارد خونه تو شده و نو و آکبند هم هست
این طبیعیه که تو رو مهمان میکنن به بهترین و باکیفیت ترین قهوه در بهترین مکان تجریش
این طبیعیه که برای بازی ریختن تخفیف بهت داده
این طبیعیه که پول پی اس فور جور شده
این طبیعیه که بهترین مدل یخچال و بهترین کیفیت مبل وارد خونه ات شده
این طبیعیه که زبان رو با تخفیف خریدی
این طبیعیه که به روش خیلی جالب و کاربردی زبان دکتر منوچهر زاده هدایت شدی و تویی که زبان برات غول بود الان شده پشه
این طبیعیه که نسبت به سال گذشته نتنها بدهی نداری بلکه کلی پول تو حسابت هست
این طبیعیه که ماشینت که خراب شده بود و پول نداشتی دقیقا همون لحظه پول تعمیرات واریز شد به کارتت
این طبیعیه که تو خونه تو از این سکوت و آرامش حکم فرماست
این طبیعیه که بچه ات انقد با ادب و با منش و خوب و حرف گوش کن و آرام و با صلح درون هست
این طبیعیه که رابطه خوبی با همسر و فرزندت داری
این طبیعیه که همیشه خونه ات تمیزه
این طبیعیه که چقد از هزینه های اضافه ات کم شده
این طبیعیه که در بهترین زمان و مکان ممکن رفتی مشهد و تا اونجا فقط هوا ابری بود و در برگشت بهترین هوارو تجربه کردی و چند روز بعد از مسافرت تو همه جارو سیل و طوفان گرفت
این طبیعیه که بهترین اتاق و بزرگترین اتاق هتل رو به تو دادن ، به تویی که یه اتقا یه نفره برای 5 نفر گفته بودی و اونجا به تو یه واحد شش خوابه دادن این از نظر ذهن من کاملا طبیعیه
این طبیعیه که ماشینت جلوی تعمیر گاه خراب بشه
این طبیعیه که بهت وعده دادن زمین میلیاردی داده بشه
این طبیعیه که تو این سایت باشی و اینطور فک کنی و بنویسی و رفتار کنی
این طبیعیه
آره ذهن من اینطور فک میکنه که همه اینها طبیعیه و میگه چه کاریه همش رو خودت کار کنی و فایل گوش بدی و تمرین کنی و کامنت بنویسی و با خودت حرف بزنی و سعی کنی که زندگیت رو تغییر بدی ، این دیگه طبیعیه و خب همه همینطورن دیگه
این طبیعیه که به لطف الله چهار ستون بدن سلامته
این طبیعیه که تویی که چندی سال تریگلیسریدت فقط بالا میرفت الان صفر شده
این طبیعیه که هر روز جایگاه تو و عزت و احترام تو در کارخونه بالا و بالاتر میره
این طبیعیه که درآمدت به نسبت سال گذشته خیلی بیشتر شده
این طبیعیه که بچه ات بهترین مدرسه در اوج آرامش درس میخونه
ای ذهن نجوا گر من اینها طبیعی نیست ، اینها همش بخاطر کنترل افکار من ، توجه من به نکات مثبت و نوع نگاه من به اتفاقات هست
و گرنه خدای من همون خدای اون گدایی هست که سر چهار راه وایساده
خدای من همون خدایی هست که تا چندین سال پیش آب داغ میکردی برای حمام و پیاده اینور اونور میرفتی
ولی الان داری با ماشین خودت میری و آب گرم حمامت هم با فشار و در بهترین شرایط فراهم هست
خدای تو همون خدایی هست که تو یه اتاق زندگی میکردی و رنگ کباب رو هم به خودت تا اون سال ندیده بودی ولی الان هر وقت اراده کنی کباب میخوری و تو یه خونه صد متری زندگی میکنی ، و یه زمین 300 متری یه جا داری و یه زمین 400 متری هم یه جای دیگه
خدا عوض نشده ، به من بگو چی عوض شده ؟
به نام خدای مهربان سلام
خداروشکر میکنم هزار بار که این سایت رو دارم
بخش دو
آفرین مجتبی خیلی خوب داری رو خودت کار میکنی، همین که داری کامنت مینویسی و همین که حواست به افکارت هست این خیلی خوبه این نشانه خوبیه ، پس ادامه بده
با افکارت داری زندگیت رو رقم میزنی
در ذهن من این بود که خب تعویض روغنی و تخفیف ناچیز چه ربطی به نعمت و ثروت داره ، و میگه که طرف ثروت مند اول جهانه اینطور به فکر تعوض روغنی نیست ، اینها نجوا هست مجتبی ببین استاد چی میگه
این جمله رو هم الان خوب درک کردم
اینها ثروت و نعمته ، اینها نشانه های فراوانی جهان هستی هست
من خوب درک نکرده بودم که نشانه ها اینها هستن و ذهنم همش دنبال یه چیز گنده میگشت
من باید از این به بعد اینطور به جهان و اطرافم و اتفاقات نگاه کنم ، وقتی که مثلا هیچ کس خونه من نیست ولی یه شام رستورانی برام میارن ، آیا این نشانه نیست ،چرا دیشب نبود، چرا امشب اومد ،
این رو باید اینطور بگی : مجتبی ببین اینها نشانه فراوانی جهان هستی هست
اینها نشانه اینه که افکارو فرکانس های من داره اتفاقات خوب رو وارد زندگی من میکنه و من اصلا متوجه اش نیستم
این رو باید بگم : ببین ببین ثروت و نعمت و خوشبختی هر روز و هر روز و هروز بیشتر داره وارد زندگیم میشه
وقتی که من خودم رو آماده کرده بودم که دوره زبان رو 10 میلیون تومان پول بدم و در حین خرید خانمه گفت که شما مشمول تخفیف شدی و نصفش رو بده این نشانه چیه ؟ نشانه فقره ؟ یا ثروت ؟
مجتبی جان چرا این رو ندیدی؟ از این به بعد تعهد میدم به خودم که این نشانه ها رو ببینم و این رو بگم ، فرض کنیم که الان میخواستم خرید کنم و اون خانم این حرف رو زد
رفتار من بعد از خرید باید این باشه
خدایا شکرت ، ببین ببین چقد ثروت و نعمت وجود داره ، این نشانه فراوانی جهانه
به خودم بگم که ببین ببین ثروت و نعمت هر روز و هر روز بیشتر و بیشتر داره وارد زندگی من میشه
بگم که ببین ببین افکار و باورهای من باعث ارسال این جنس فرکانس شده و این نشانه اش است که جهان داره پاسخ میده به افکارو باورها ی من ، پس من باید بیشتر و بیشتر روی باورهام کار کنم و این نشانه هایی که میاد رو تایید کنم و تحسین کنم که از این جنس بیشتر وارد بشه
تازه دارم متوجه میشم که معنی اینکه ثروت یه موضوع ذهنی هست نه فیزیکی یعنی چی؟
اگر ما این اتفاقات کوچیک رو تایید کنیم اتفاقات بزرگتر رخ میده
من اصلا این رو قبول نداشتم ،یعنی در ناخودآگاه ذهنم اصلا قبول نداشت و فک میکرد که باید یه اتفاق دیگه ای در راه باشه و باعث تغییرات بشه ، فک میکرد ذهنم که خودش یا همه چیز خودش درست میشه ،
این فکرو نمیکردم که تو باید دست به کار بشی
و تنها راه دست به کار شدن هم تایید و تحسین نشانه هاست
منم باید انقد تمرین کنم که این ناخودآگاه بشه
به نام خدای مهربان سلام
خداروشکر میکنم هزار بار که این سایت رو دارم
بخش یک
افکار من در حین گوش دادن به فایل و نگاه من در طول روز به زندگی
من فک میکردم که هیچ مشکلی برای استاد یا خانواده استاد پیش نمیاد
وقتی که استاد گفت که یه مشکلی برای گوشی پسرم پیش اومد وما رفتیم اپ استور، یه جرقه ای در ذهن من زده شد ، یه کج فهمی من از قانون و دوره ها و فایلها درست شد، من فک نمیکرم یعنی من اینطوری فک میکردم که چون استاد ، استاد هست و داره رو خودش کار میکنه و این همه نتیجه گرفته معصومه ، و هیچ مشکلی براش پیش نمیاد ، و هر چی هست اتفاق گل و بلبل هست ولی وقتی که استاد گفت مشکل پیش اومد برای مایک ، گفتم آها ،پس اینطوریه ، پس مشکل همیشه هست و پیش میاد ، این نگاه ما به مسائل هست که مهمه ، چون مشکل یه عامل بیرونی هست و نگاه ما یه عامل درونی که به اون اتفاقات جهت میده و مسیر رو برای من هموار میکنه
من فهمیدم که از این به بعد فک نکنم که برای هیچ شخصی مشکلی نیست ، بلکه هست و نوع نگاه من به اون مسئله مهمه
من شامل تخفیف شدم
درسی که من از این جمله استاد گرفتم که گفت که اون حسابدار گفته که شما مشمول تخفیف شدید ،این بود که من یه کج فهمی دیگه در مورد کلمه تخفیف داشتم ، اینکه من فک میکردم که هر چی که تخفیف باشه ایراد داره از نظر قانون، در اینجا متوجه شدم که باز نگاه من مهمه ، اگر چشم و دل من دنبال تخفیف باشه ، این ایراد داره ،ولی وقتی که یه شخصی یا یه جایی به من تخفیف میده این نشانه هست
اون اولی نشانه کمبود هست
و دومی نشانه ثروت هست
نشانه ها رو ببین و تایید کن
من کسی هستم اصلا نعمت ها رو نمیبینم ، خب بیام برسی کنم ببینم که ذهن من دنبال چه چیزی میگرده ؟ دنبال چه مثالی میگرده ؟
ذهن من دنبال یه مثال به قول خودش گنده میگرده که باور کنه ، مثلا دنبال این مثاله که با باورها و افکارش کاری کنه که مثلا کره ماه از شرق حرکت کنه به غرب یا بلعکس ، و توقع ذهن من اینه که با افکارش این کارو انجام بده و میگه اگر این کار انجام بشه اونوقت میتونی این رو یه مثال گنده حساب کنی،
در صورتی که این کاملا غیر ممکنه، یا مثلا کسی که میخواد بره کره ماه با یه بشکن از رو زمین نمیره که ، اول یه سری مراحل طی میشه تا برسه به سفینه بعد که رسید پاش رو میزاره روی پله اول که این میشه اولین مثال ، بعد میره داخل این میشه دومین مثال ، یا نشانه ، بعد میره دکمه روشن رو میزنه این میشه مثال سوم
یعنی ای ذهن من رفتن به کره ما از همین مثال ها تشکیل شده ، فک نکن که یه مثال گنده وجود داره
همین که بقول استاد میگه من رفتم تعویض روغنی با این همه ثروتی که دارم این پول خرد رو تحسین کردم این یه مثال و یه نشانه خیلی بزرگی هست ای ذهن من ، این تویی که این مثال رو کوچک میشمری ، وگرنه این خودش بزرگترین مثال هست برای تقویت باورها
ولی من در طول روز حالا که فک میکنم میبینم که خیلی از این مثال ها برام اتفاق می افته و من هیچ اهمیتی نمیدم ، و میگم که چی مثلا ، خب که چی، حتی همین چند روز پیش که یکی از آرزوهام که خرید یه پی اس فور بود برآورده شد الان و همون موقع اصلا برای ذهنم دیگه مهم نبود و نیست ، انگار یه چیز طبیعی از قبل اونجا بوده ، و یادش نیست که یکی از آرزوهای بچگی و حتی همین روزهای من بوده که داشه باشم و الان دارمش ولی اصلا انگار مهم نیست
امروز از استاد یاد گرفتم که منم تحسین کم ، منم بگم این یه نشانه است از ثروت و فراوانی جهان