سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 10 - صفحه 74
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/11/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-11-16 07:31:172024-07-17 16:10:09سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 10شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
باسلام خدمت استاد عزیز
این فایل نشانه ی دیروز من بود بعد از درخواصتی که برای هدایت از خداوند خواستم وچه دقیق و عالی جوابموداو بعد از دیدن فایل دو بار و خواندن کامنتهای دوستان امروز تصمیم گرفتم که من هم از چند تا از نتایجم درمورد قانون توجه بنویسم وشکر گزار باشم
یکی از اتفاق ها یی که برای من افتاد این بود
بعد از گذشت چند سال از خراب بودن یخ ساز یخچالم که چند سال پیش از نمایندگی خواستم که برام درست کنه ولی چون هزینش زیاد بود منصرف شدم دو ماه پیش به طور معجزه آساییی درست شده ومن خیلی راحت یخ برمی دارم وداخل لیوانم میریزم وخدارو شکر میکنم این خرابی که گفتم مال 7 سال پیش بوده والان درست درست شده خدارو شکر
یک روز که بدای خرید رفته بودم بعد سال نو دیدم که کاپشن های بچه گانه اف خورده یکی رو انتخاب کردم 750 تومان بود رفتم پای صندق که حساب کنم گفت این مدل شه 450 تومن باز هم خدارو شکر
چند روز پیش سنسور اکسیژن ماشینمون خراب شده بود چند تا لوازم یدکی تماس گرفتیم بدای قیمت یکی می گفت 2600 اصل اورجینال یکی 2300 خلاصه …
با اوجرت نصب واینا قیمت بالاتر هم میرفت به یکی از نمایندگی ها زنگ زدیم گفت آقا من برای شما گیر میارم فلان روز بیا وما رفتیم باقطه ونصب از ما 1600 گرفت این نشونه نیست پس چیه
بعد از دیدن این فایل همه ی این اتفاق ها که تعدادشون بی شماره ومن فقط سه تا شو نوشتم برایم مرور شد و برای تک تکشان شکر گزار خداوند شدم
از شما استاد عزیز برای تین فایلهاتون ممنونم که هر لحظه یاد ما می اندازید که برای همه چیز شکر گزار باشیم وبه این اتفاق های به ظاهر کوچک شکر گزار خداوند باشیم تا ظرفمان بزرگتر شده وبه آرزوهای بزرگمان هم برسیم
باتشکر از شما استاد عزیز وهمهی دوستان که اینجا کامنت می گزارند و می خوانند
تا همه از نتایجشان استفاده کنن وباور بسازند
از دیدن نشونه ها اگه بخوام بگم:
من حدودا یک ساله ک دارم به صورت جدی روی خودم کار میکنم اول از سفر به دور آمریکا شروع کردم و بعدش هدایت شدم به 12 قدم و دوره روانشناسی ثروت 1
تو این یکسال خیلی تغییرات داشت زندگیم در تمام جنبه ها
سلامتی
ثروت
آزادی زمانی و مکانی بیشتر داشتن
رابطه عاطفی عالی
برخورد با آدم های خوب
و…
و اما نشونه های این دو سه روز اخیر:
چند روز پیش بابام زنگ و زد و ی خبر بد بهم داد که حدودا یک ساعتی منو به هم ریخت
ولی سریع به خودم اومدم و شروع به نوشتن کردم
گفتم خدایا من ایمان دارم که:
الخیر فی ما وقع
من مطمئنم ک تمام اتفاقات زندگیم، آدم ها، شرایط و همه چیز واسه اینم که منو ب خواسته هام برسونن
خدایا من تسلیم توام
و ایمان دارم ک تو منو ب راه راست راه کسانی ک بهشون نعمت و ثروت و برکت و فراوانی و سلامتی و شادی دادی هدایت میکنی
خلاصه خودم رو سپردم ب خدا و سعی کردم ذهنم را کنترل کنم
نیم ساعت گذشت که دیدم یکی از همکارام پیام داده و بهم پیشنهاد ی کار آنلاین داده(همون چیزی ک من میخوام)
همون موقع شروع کردم ب سپاسگزاری و جدی گرفتن نشونه ام و گفتم این اتفاق عادی نیست
چون من ایمانم را ب خدا نشون دادم خدا هم ظرفم را بزرگتر کرد
و کلی سپاسگزاری کردم
فرداش دوستم(هم خونه ام) زنگ زد و گفت با صابخونه حرف زدم 50 میلیون تومن بهمون تخفیف داده
و بازهم گفتم خدایا عاشقتم شکرت
چجوری انقدر راحت نعمت هارو سرازیر میکنی تو زندگیم
بدون هیچ زحمتی
خلاصه اومدم از نشونه هام و نتایجم بگم وقتی تونستم در شرایط ب ظاهر بد ذهنم را کنترل کنم
و ایمان دارم ک بازهم اتفاقات عالی ب خاطر این کنترل ذهن در انتظارمه و ب زودی رخ میده
رب من سپاسگزارتم
به نام خدای بخشنده مهربان . به نام خدای بهار تابستان پاییز زمستان . به نام خدای پروانهها . به نام خدایی که زیبایی رو در آسمانها و زمین به ارمغان آورده . به نام خدایی که هر روز و هر لحظه از طریق قلب با ما صحبت میکنه و نشانه هارو برای ما میفرسته و ما رو هدایت میکنه
استاد عزیزم خیلی ازتون سپاسگزارم به خاطر اینکه این مسیر زیبا رو به ما آموزش دادین و بهمون یاد دادین که چطور باید به نکات مثبت توجه کنیم وقتی که این فایل تصویری رو دیدم که البته در ادامه توجه به نکات مثبتی که دارم یک هفته است به طور آگاهانه انجام میدم بود .
اینو برای خودم یه نشونه خیلی قشنگ دیدم و از همون اولین لحظهای که شما شروع به صحبت کردن کردین منم شروع به تحسین شما کردم .
شما هم اون موقعی که قانون سلامتی رو اجرا نمیکردین و هم الان که پایبند قانون سلامتی هستین و یه هیکل خیلی قشنگ و روفرمی رو برای خودتون ساختین بینهایت دل انگیز و اثرگذار و دوست داشتنی بودید . سپاسگزارم از اینکه به سادهترین حالت ممکن به ما یاد دادین که چطور باید به نکات مثبت توجه بکنیم کلام شما باعث شد که ما به راحتی به همدیگه عشق بورزیم به راحتی کلمه عاشقتم رو به همدیگه بگیم و این کلمه چقدر زیباست و چقدر بار معنایی زیبا و مثبتی داره .
استاد عزیزم شما خیلی معصومید خیلی پاکین و این انرژی پاک شما هر لحظه از طریق فایلهاتون به دانشجوهاتون میرسه و اصلاً همین انرژی پاکتونه که باعث شده که ماها به شما اعتماد بکنیم و رهرو مسیری بشیم که شما اون رو آموزش میدین .
مریم عزیزم از شما خیلی سپاسگزارم که همیشه همراه بودین و خودتون به طرز بینظیری شکارچی نکات مثبت بودین و از استاد عباس منش همیشه فیلمهای خیلی با کیفیتی رو میگرفتید و میگیرید.
سپاسگزارم که انقدر جسارت داشتین و دارین که از چیزهایی فیلم گرفتین که شاید خیلی از ماها جرات دوربین دست گرفتن در اون شرایط رو به خودمون نمیدیم اصلاً همین که شما به راحتی از ماشین پشتیتون فیلم میگیرین و دوربین رو به سمت اونها نگه میدارین نشون دهنده اینه که آدمهای اونجا و آدمهایی که سر راه شما قرار میگیرند چقدر آدمهای در صلحی هستند و این تحسین برانگیز هم به خاطر اخلاق و رفتار شایسته اونها و هم به خاطر مدار بالای شما .
فایل تصویری توجه به زیباییهای شماره 10 خیلی نکات زیبا و قشنگی داشت و دقیقاً همون چیزهایی بود که من هر روز در حال تحسین کردنش هستم و زیباییهایی بود که هر روز داره در زندگیم بیشتر و بیشتر میشه مثلاً من انقدر به تمیزی توجه کردم که الا هر جای شهر که میرم خیلی تمیزتر از سالهای قبل و روزهای قبله من انقدر به سرسبزی توجه کردم که شهرمون امسال سرسبزتر از هر سال دیگهایه .
اینکه امروز شما دو عزیز زیبا هم در فایل تصویری بودین و من از دیدن شما بسیار بسیار خوشحال شدم و بینهایت ازتون ممنونم که این انرژی مثبت رو همه روزه به ما دانشجوهای این مسیر هدیه میدین .
دوست دارم منم درباره نکات مثبتی که در روز گذشته برام اتفاق افتاد با شما صحبت بکنم و نشونهها و نتایج رو بنویسم تا توجه ویژهتری رو نسبت به اون چیزی که تجربه کردم داشته باشم و از این طریق زیباییهای بیشتری رو به زندگیم دعوت کنم .
دیروز صبح وقتی که از خواب بیدار شدم متوجه شدم که سگ کوچولوی عزیزمون که یه مدتی بود که حالش بد بود حالش خوب شده و بازی میکنه این خبر خیلی منو خوشحال کرد هیچ وقت فکر نمیکردم که به خاطر سلامتی و خوشحالی و غذا خوردن یک حیوون خونگی اینقدر من خوشحال بشم اینقدر این وسعت خوشحالی من زیاد بود که نمیدونستم چیکار بکنم و احساس کردم که تمام این انرژی مثبت داره به کل خونه و زندگیم هم منتقل میشه و گل ها لوازم خونه در و دیوار شاد و پر انرژی میکنه
بعد از اینکه یکمی به برنامههای خودم رسیدم بعد از ظهر برای قدم زدن توی طبیعت زیبای خانههای سازمانی به محوطه رفتم چند روزی هست که یک گروهی درست کردم به نام توجه به نکات مثبت و از دوستانم دعوت کردم که اونها هم بیان تا با همدیگه توجه به نکات مثبت رو تمرین کنیم بنابراین هر روز برای دیدن اتفاقات مثبت به محوطه میرم تا زیباییهای بیشتری رو ببینم و تحسین کنم و اونها رو به اشتراک بذارم و توی این چند روز به وضوح متوجه شدم که زیباییهای زندگیم داره بیشتر و بیشتر و با کیفیت تر میشه .
دیروز بعد از ظهر هم به دیدن غروب آفتاب رفتم و در محوطه سرسبز و پرگل و گیاه و پر میوه خانه های سازمانی قدم زدم
بعد به سمت باغ کوچیک آلبالویی رفتم که اون سر محوطه وجود داره .درختهای آلبالو پر از میوه بودند بنابراین یک کمی آلبالو چیدم قدم زدم و به خونه برگشتم . دیروز دوست داشتم که دوستانم رو ببینم اما هیچ کسی در محوطه نبود وقتی که اومدم خونه و لباسهام رو عوض کردم متوجه صدای دوستام توی محوطه شدم اما دیگه نرفتم پیششون و توی اون لحظه که دم اذان هم بود شروع کردم به صحبت کردن با خدا و بهش گفتم که تو تنها کسی هستی که من بهش نیاز دارم من برای آرامش داشتن نیاز به هیچ کسی توی زندگیم ندارم و برای خوشحالتر شدن خودم و تو کافی هستیم تو همه کس منی من با تو خیلی خوشحالم .
در اون لحظه دلم خیلی تنگ بود و دلم میخواست که مجدداً به بیرون برم و بگردم بنابراین به همسرم گفتم که بیا با همدیگه بریم قدم بزنیم و این دفعه ظرف ببریم و یکمی بیشتر آلبالو بچینیم ایشون هم قبول کرد و با همدیگه توی دل تاریکی شب به محوطه زیبای خانههای سازمانی رفتیم و با همدیگه قدم زدیم وقتی که داشتیم به سمت درخت های آلبالو پیش میرفتیم یهو متوجه ماه توت فرنگی شدیم ماه بزرگ و درخشان و بینهایت زیبا که تازه داشت طلوع میکرد. زیبایی محصور کننده ماه انقدر زیاد بود که همسرم گفت بیا بریم ماشین برداریم و بریم و از ماه عکاسی کنیم .بنابراین به یک جایی رفتیم که همه شهر زیر پامون بود و ماه تابان و درخشان زیبای توت فرنگی وسط آسمون مشاهده میشد شهر در دل تاریکی شب در حال درخشش بود صحنههای خیلی قشنگی رو مشاهده کردیم و بعد از اینکه یک کمی عکس انداختیم برگشتیم. مجدداً وارد محوطه خانههای سازمانی شدیم همسرم گفت که یا حالا بریم یه کمی هم آلبالو بچینیم بعد از چیدن آلبالو به خونه برگشتیم و و من شروع کردم به گفتن درباره زیباییهایی که دیده بودم یادآوری اونها برای خودم و دوستانم و لذت بردن ازش. اینو یادم رفت بگم که توی مسیرمون یک روباه بسیار زیبا رو دیدیم و یک خارپشت که داشته از وسط خیابون رد میشد و بینهایت گوگولی بود .
حالا که دارم فکر میکنم یادم میاد که بعد از ظهر دم غروب آفتاب یک پروانه بسیار قشنگو دیدم که روی گلها پرواز میکرد .
همه درختا آبیاری قطرهای شده بودند و یه درخت آلبالوی کوچولو هم دیدم که کنار درخت سنجد ایستاده بود و منتظر من بود تا چند تا آلبالو ازش بچینم .شب موقع خواب در حالی که داشتم جلسه 2 احساس لیاقت رو گوش میدادم روی تخت دراز کشیدم و به سمت چپ برگشتم و یکو مجدداً با ماه توت فرنگی مواجه شدم در حالی که ابرهای پفکی خوشگل گاهی از جلوش رد میشدند و گاهی ماه بیرون میاومد و نمایان میشد.
این در حالی بود که من پشت پنجره اتاقمون چند تا گلدون خیلی قشنگ گذاشتم و پرده اتاق رو کنار زدم تا در تاریکی شب و در طول روز گلدونهای قشنگم پشت پنجره ببینم این صحنه انقدر زیبا بود که خواب و از چشمای من گرفته بود .
دربار ابرهای پفکی جلوی ماه رو میگرفتند از روش رد میشدند و ماه مجدداً نمایان میشد و صحنههای دلانگیزتری رو به نمایش میذاشت اما به خاطر اینکه صبح زود باید بیدار میشدم تصمیم گرفتم که پتو رو بکشم روی سرم و زودتر بخوابم وسط شب بارون شروع باریدن کرد بح وقتی که از خواب بیدار شدم مجدداً پنجرهها و در تراز رو باز کردم تا هوای تازه وارد خونه بشه و این بار با بوی خاک بارون خورده مواجه شدم در حالی که نسیم خنکی هم در حال وزیدن بود.
این چند وقتی که دارم به نکات مثبت توجه میکنم به وضوح متوجه شدم که زیباییهای زندگیم کیفیت بیشتری پیدا کردند و عمیقتر شدند من نمیدونم چرا اولین باره که این فایل تصویری رو مشاهده میکنم یا شاید هم قبلاً دیده بودم ولی یادم نیست اما بسیار از دیدن این فایل تصویری لذت بردم و باز هم زیباییهای بیشتری رو در این فایل دیدم . اینو متوجه هستم که این ما هستیم که به همه چیز و همه جا زیبایی میبخشیم زیباییها اگر دیده نشند هیچ وقت شناسایی نمیشن. استاد عزیزم مریم جان استادم شما به ما یاد دادین که شکارچی نکات مثبت باشیم امیدوارم که به وسعت تاثیری که در زندگی تک تک ما دانشجوها گذاشتین برکت شادی و کیفیت عمیق همراه با نگاه توحیدی بیشتر شما برگرده و خدا عمر با عزت بهتون بده. عاشقتونم
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
ما با افکار خود :
زندگی خود را رقم می زنیم
به نشانه هایی که از کار کردن بر روی باورهایمان حاصل می شود:
دقت کنیم آنها را تایید و تحسین کنیم
بارها و بارها به خود بگوییم و سپاس گزار خداوند باشیم
اگر نشانه ها را تایید نکنیم:
اتفاقات بزرگتر رخ نخواهد داد
وقتی بیشتر بر روی باورهای خود کار کنیم: نشانه ها بزرگتر و بزرگتر می شود
هر نشانه ای به ظاهر کوچک را :
بزرگ ببینیم
نشانه ای از طرف خداوند در نظر بگیریم
تا باور کنیم : افکار ما نتایج را رقم می زند
به اندازه ای که باورها و فرکانس های ما خالص می شود : نتایج ما بزرگتر می شوند
نشانه ها در ابتدای مسیر:
به ما انگیزه و ایمان برای حرکت کردن و ادامه مسیر می دهد
اگر نتایج رخ نداده:باورهای ما قدرتمند نشده است
با یک بار تمرین انجام دادن:اتفاق بزرگی رخ نخواهد داد
روند آن باید مرتبا تکرار شود
چگونه می توانیم روند را تکرار کنیم؟
از نشانه ها استفاده کنیم:
از آنها انرژی و قدرت بگیریم
باورهای خود را تقویت کنیم
تمام نشانه ها چه کوچک یا بزرگ را بنویسیم و مرتبا به خود یاد آوری کنیم:
تا به ذهن خود ثابت کنیم همان گونه که به این نشانه ها دست یافته ایم:
به اهداف بزرگتر خود نیز می رسیم
به خاطر نشانه ها:
سپاسگزار باشیم
به میزانی که سپاسگزاریم:نعمت های بیشتر دریافت می کنیم:
این قانون خداوند است:
اگر سپاسگزار باشید شما را می افزاییم
اگر کفران کنید عذاب شدید است و نعمت ها از شما گرفته می شود
چرا؟
چون این قانون جهان هستی است
زمانی که نشانه ها و اتفاقات خوب را نمی بینیم:سایر نعمت ها از ما گرفته خواهد شد
اگر به خاطر اتفاقات کوچک سپاسگزار باشیم:اتفاقات بزرگتر برای ما رخ خواهد داد
اتفاقات زندگی ما :
به خاطر تغییر باور ها کنترل ورودی های ذهن و سپاسگزاری است :
و شانسی و تصادفی رخ نداه است
عادت کنیم :
کوچکترین نشانه ها را
ببینیم تحسین کنیم تایید کنیم و در مورد آنها صحبت کنیم
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام خداوند زیبایی ها
مدتی هست که با جدیت و تمرکز مجدداً دارم فصل اول سریال سفر به دور امریکا رو مشاهده می کنم و لذت می برم
این تمرکز بر زیبایی ها واقعاً جادو می کنه و در های رحمت الهی رو به طرق مختلف به روی من گشوده
1- ارتباطم با افرادی که بهم حس خوبی نمی دهند یا به صورت خودکار قطع میشه یا بهم شجاعت و جسارتی اعطا می کنه (خداوند) که بتوانم خودم کاتش کنم.
2- درک عمیق تر و دلنشین تری از سریال ها دارم و گاها اونقدر این درک برایم دلنشین و زیباست که من رو مجاب می کنه دست به قلم بشم و در قسمت دیدگاه ها بنویسم … حتی اگه آخر شب باشه و تایم خوابم باشه یه حس قلبی شدیدی بهم میگه الان برو دست به قلم شو و بنویس و این نوشتنه و تأیید و تحسین کردن زیبایی های خیلی برایم لذت بخشه.
3- نقطههای آبی زیادی از دوستان عزیزم در سایت دریافت می کنم (دست های مهربان خداوند) که انگیزاننده و محرک من می شوند برای ادامه دادن به این روند تمرکز بر نکات مثبت.
4- به طرق مختلف هدایت میشم به فایل های دانلودی ای که این قدرت بی نهایت تمرکز بر نکات مثبت و اهمیت کنترل کانون توجه رو به من گوش زد می کنه …
abasmanesh.com
زیبایی ها را ببینیم
abasmanesh.com
غذای روح چگونه تامین می شود
به من گوش زد می کنه که مسیرم درسته و با قدرت ادامه بدهم
5- با مشتریانی سپاسگزار تر و قدردان تر و آسان پسند تر ملاقات می کنم ، مشتریانی که با عشق و با احساس سپاسگزاری مبلغی رو که من درخواست می کنم ، می پذیرند و با رضایتی قلبی و احساس خوب پرداخت می کنند.
6- در تاکسی ، اتوبوس ، تپسی یا اسنپ هم با راننده هایی ملاقات دارم که بسیار انسان هایی شریف هستند ، گاها اگر فرصت داشته باشم و شرایطی فراهم بشه ، باهاشون گپ و گفتی دارم ، از هم مطالبی ارزشمند در حوزه هایی که هر کدام بلد هستیم یاد می گیریم و گاها با هم گپ می زنیم و می خندیم.
7- دعوت می شوم به همکاری با مجموعه هایی از مشاور املاک که بسیار ارزشمند هستن ، مجموعه هایی که گاها تازه تاسیس هستند ، مغازه نوساز و کلید نخورده است ، تمام چیدمان و دیزاین اون مشاور املاک نو هست و خیلی خیلی احساس ارزشمندی و فوقالعاده ای رو بهم هدیه میده.
8- رفتارهای متفاوت از قبل از خانوادهی عزیزم می بینم که ، باعث خوشحالی و حال خوبم میشه.
خداوند یار و نگهدار و هدایتگر همهی ماها باشه به سمت زیبایی های بیشتر
به نام خدای مهربان سلام
خداروشکر میکنم هزار بار که این سایت رو دارم
بخش شش
ببین مجتبی همین الان که تو این چند کامنت توجه کردی به فروانی و ثروت و نعمت ببین چه ایده ای برات اومد
الان یه دفعه این ایده اومد که خوبی سایت استاد اینه که همه مطالب حول یه محور میچرخه و اون باورها و توجه هست
و بعداین ایده اومد که از این اصل میتونی همه جا استفاده کنی ،و دیدم که برای یادگیری زبان هم میتونم استفاده کنم
چون دیدم که جدیدا ذهنم داره زبان رو سخت میکنه برام در صورتی که تا چن وقت پیش راحت و لذت بخش دیده میشد
الان کاری به مطالب ندارم، به نوع نگاه دارم
دیدم که یه مقاومت سنگینی و یه اهرم رنج داره برای یادگیری زبان کار میکنه و فعال شده
اونم اینه که زبان سخته
از کی این باور شروع به کار کرد، از زمانی که من رفتم صفحه های آخر جلسه آخر رو نگاه میکردم، منی که الان جلسه سوم رو تازه شروع کردم
و نکته بعدی اینه که خودم رو با فیلم ها و کسانی که 30 ساله دارن زبان کار میکنن مقایسه کردم و احساس کردم که بدرد زبان نمیخورم
و ایده ای که اومد این بود که از همین اصل ساده و اصلی که پایه جهان هستی هست استفاده کنم یعنی قانون کانون توجه
طبق این قانون به هر چی توجه کنی از همون جنس وارد زندگیت میشه ،
خب من دیدم که این اصل رو جدیدا دارم زیر پا میزارم ، یعنی بجای تمرکز بر نکات مثبت دارم تمرکز میکنم بر نداشته ها و چیزهایی که بلد نیستم بخونم
و یواش یواش دارم میبینم که از مسیر دارم خارج میشم با دست خودم
خب مسیر چیه ، مسیر خارج شدن یعنی ول کردن کار، یعنی ناامید شدن،
و خدا روشکر میکنم که به من فهموند ، چون ازش خواستم که به محض اینکه داشتم از مسیر خارج میشدم سریع به من گوشزد کن با هر وسیله ای که فک میکنی خوبه، و الان به من فهموند
آفرین مجتبی ببین چقد قشنگ داری رو قانو کار میکنی ، همین تعریف کردن از خودت هم جزی از تمرین هست، جز اصلی کار کردن روی خودت و باورها هست
حالا من باید چکار کنم ، من باید بیام و تمرکزم رو بگذارم روی چیزهایی که بلد هستم و هی اونها رو به یاد بیارم و بگم ببین چقد قشنگ اینها رو یاد گرفتم و چقد راحت بود و چقد باعث رشد من شد ، پس قطعا بقیه رو هم راحت یاد مییگیرم فقط باید زمان بدم بهش
به نام خدای مهربان سلام
خداروشکر میکنم هزار بار که این سایت رو دارم
بخش پنج
آفرین مجتبی ، تحسینت میکنم ، امروز کلی چیز یاد گرفتی و به قانون عمل کردی
الان ذهنم گفتم خجالت نمیکشی اول هر کامنت از خودت تعریف میکنی اونم تعریف های تکراری ، ولش کن ننویس، ولی میخوام بگم که این تکرار به نفع منه ، باعث بزرگتر شدن من میشه ، این توجه و این نوشتن و این تعهد یعنی انجام تمرین ، یعنی سعی در تغییر باور ، یعنی کار کردن روی خود
آفرین خیلی خوب پیش رفتی ، تو قبلا روت نمیشد از خودت اینطور تعریف کنی و انقد حالت بد میشد که احساس حالت تهوع میگرفتی از خودت تعریف کنی انقد که مقاومت داشتی ،ولی الان کلی و خیلی پیشرفت کردی ، و این نشونه خوبیه ، این نشون میده که ثروت و نعمت هم فراوانه هم جهان داره به سمت راحتی و رفاه و ثروت و فروانی و گسترش حرکت میکنه
این رو درک کردم که هیچ چیز کوچکی وجود نداره
فهمیدم که اینکه یه راننده تاکسی از ما کم پول میگیره یا اصلا پول نمیگیره ، این یه مثال بزرگ هست ، من باید اینها رو گنده کنم وگرنه که من دنبال چی هستم
این مثالها خودشون بزرگ هستن این ذهن من هست که همه اینها رو کوچیک میبینه کارهای مردم رو بزرگ
یکی از علت هایی که متوجه شدم که چرا ذهنم این کارو نمیکنه کمال گرایی هست
در ذهن من اینطور بود که من یه بار یا نهایتا صد بار تکرار کردم که جهان پر از فراوانیه ، بعد ذهنم میگه که کو پس ، چرا اتفاق نیفتاد
این نشون از کج فهمی قانون بوده ، و خب الان نسبت به اون موقع خیلی بهتر شدم ،و این خودش یعنی تکامل و یعنی پیشرفت
این نشون میده که واقعا جهان هر روز در حال پیشرفت هست ،هر روز داره فراوانی بیشتر و بیتشر میشه
من باید این رو درک کنم که توجه به این اتفاقات و این مثال های به ظاهر کوچک هست که باعث میشه اون اتفاقات بزرگ رخ بده
و اگر من از این مثال ها رد نشم و استفاده نکنم هیچ وقت طبق قانون تکامل به اون خواسته نخواهم رسید
اصلا اینها اصل هست ، اینها مهم هست ، اینکه من نشستم زیر باد کولر گازی و دارم کامنت مینویسم این اتفاقی هست که توسط افکار من رخ داده ، و اینکه این نشون میده که جهان فقط در حال گسترش هست و اینها نشانه فراوانی در جهان هست چون تا چند سال پیش ما کولر آبی داشتیم و از جوب آب پر میکردیم میریختیم توش که خنک بشه و دغدغه هر روز غروب من این بود که خدا کنه که جوب آب داشته باشه ، اگر جهان قرار بود که هر روز بدتر بشه پس چرا بارها رو بارها برای من بهتر و بهتر شده و همینطور کلی بهتر و بهتر شده
این رو دیگه از تکنولوژی و امکانات میشه کاملا لمس کرد
پس خود این مثالی رو هم که من نوشتم نشانه فراوانی جهان و گسترش جهان و فراوانی ثروت و نعمت در جهان هست
به نام خدای مهربان سلام
خداروشکر میکنم هزار بار که این سایت رو دارم
بخش چهار
آفرین مجتبی ، خیلی خوب داری ریز میشی تو افکارت و درکشون میکنی این نشونه خوبیه ادامه بده ، احسنت
الان رفته بودم تو تراس و هوا خیلی عالی بود ونسیم خنکی هم می اومد گفتم خب الان وقت تحسین کردنه و گفتم که خدایا شکرت چقد هوا خوبه ، تا اینجا خوب بود
بعد گفتم که این نشانه است ، تا اینجا هم خوب بود
بعد گفتم که این نشانه فراوانی هست ، تا اینجا هم خوب بود
بعد گفتم که این نشانه ثروت هست ، تا این رو گفتم دیدم که یه مقاومتی در من روش شد ، انگار که کفر گفتم ، انگار که به خدا فحش دادم ، انگار که به یه آئین مذهبی بی احترامی کردم
چرا ؟ چی شد ؟ چی تو ذهن من داشت میگذشت ؟ چه باوری دارم که وقتی هر جا به کلمه پول و ثروت میرسم این مقاومت رو میبینم ؟
انگار یه چیزی تو ذهنم گفت که چیه بابا تو هم همش به فکر پولی
انگار خدا داشت به من میگفت که ای بابا تو هم ما رو بخاطر پولمون میخوای، یه نفر پیدا نشد که ما رو بخاطر خودمون بخواد همه من خدا رو بخاطر پولم میخوان
و انگار ذهن من یا درون من گفت که اوکی ، پول رو نخواستیم ، همین فقر خوبه ، ولی تو باش، ما تورو بخاطر پول نمیخوایم
حالا پول چیه مگه ؟ چرا برای سلامتی این مقاومت نیست ،مثلا خدا نمیگه که ای بابا تو هم که من رو بخاطر سلامتی میخوای و هی از من سلامتی میخوای، یا چرا نمیگه که ای بابا تو چرا از من هی معنویت میخوای ، و من رو بخاطر معنویت میخوای
چرا در باره اینها این حرف تو ذهن من از طرف خدا نیست
فقط در باره پول هست و هر جا اسم پول میاد انگار خدا بر میگرده به من میگه تو پولکی هستی، تو فک کردی من نجسم ، فک کردی من کثیفم ، فک کردی من دزدم ، فک کردی من شیادم ،فک کردی من قاتلم ،فک کردی من جانی ام
نه من خیلی خوبم ، من تمیزم من صادقم ، این هار وانگار خدا داره میگه به من
من الان متوجه ام که ذهن من بشدت مقاومت داره در برابر پول ،انگار که پول زخم میزنه ، انگار پول بده انگار پول و خدا دشمن همدیگه هستن
الان که خوب فک میکنم چرا مقاومت دارم در باره سپاسگزاری نعمت ها و یا مقاومت دارم درباره اینکه بگم خدایا شکرت این نشانه ثروت و فراوانی هست
انگار این میاد تو ذهنم که تو داری من رو می پیچونی ،فک کردی کلمه ثروت رو بندازی آخر کارت حل میشه ، فک کردی اول بگی خدایا من سلامتی میخوام ، بعد بگی به من معنویت بده ، بعد بگی که من تنها تو را میپرستم ، بعد بگی که از تو یاری میجویم ، و اون آخر خیلی یواش اسم پول و ثروت رو بیاری فک کردی من خرم حالیم نیست ، امضا میکنم بره ،
پوستت رو میکنم ، اسم پول رو آوردی ، تو خیلی بی حیایی که اسم پول رو جلوی من خدا آوردی
من از آدمهای پولکی خوشم نمیاد
پول کثیفه ، پول چرکه ، پول جدایی میاره ،پول باعث دعواست ، پو باعث کشت و کشتاره ، پول باعث خون مردم رو کردن تو شیشه است
چرا جلوی منه خدا اسم پول و ثروت رو آوردی
تو آدم پولکی هستی، حالا بهت یه درسی میدم یه عذابی میدم که مرغای آسمون به حالت گریه کنن
این ذهنیت من در باره پول و ثروت و خدا هست
تاز متوجه ام که چرا انقد مقاومت در باره شکر گذاری و تاییدو تحسین نشانه ها برای فراوانی و ثروت و پول دارم
تازه متوجه ام که چرا ناخودآگاه انقد از سپاسگزاری فرار میکنم یا از سپاسگزاری هایی که پول و ثروت توش باشه ناخودآگاه فرار میکنم
دلیلش همینه
آفرین مجتبی خوب خودت رو شناختی ، خیلی خوب داری پیش میری و به تمرینات عمل میکنی
اینها خودش بخش اصلی خود شناسی هست
این یعنی تو باور کردی که باورها دارن کار میکنن بخاطر همینه که تلاش میکنی که باورت نسبت به پول رو تغییر بدی ، این خیلی خوبه ، این نشون میده که داری هر روز پیشرفت میکنی ، داری رو خودت کار میکنی
آفرین و تحسینت میکنم
به نام خدای مهربان سلام
خداروشکر میکنم هزار بار که این سایت رو دارم
بخش سه
آفرین مجتبی ، خیلی خوب این جمله رو درک کردی ، یادته که درک نکرده بوده و کلی اذیت بودی، و این استمرار تو باعث شد که درک کنی پس ادامه بده ، خوب داری میری جلو
من از اون روز اول نشانه ها رو میبینم ولی اصلا ککم هم نمیگزه
چرا ؟ چرا نشانه ها رو میبینم ولی تایید نمیکنم ، تحسین نمیکنم
بزار ذهنم رو از زاویه دیگه ای بررسی کنم
مدل فکری ذهن من :
که چی اگر یخچال خریدی سه ملیون تومان تخفیف داد و رایگان نصب کرد برات
این طبیعیه که وقتی رسیدی جلوی خونه باد و خاک گرفت و قبلش نگرفت
این طبیعیه که وقتی تنها بودی برات شام آوردن
این طبیعیه که درخواست اضافه حقوق کردی قبول کردن
این طبیعیه که همکارت به موقع رسید و سوارت کرد
این طبیعیه که نقش مهمی در کارخونه داری
این طبیعیه که رابطه ات با خانواده ات خوبه
این طبیعیه که بدهی نداری مثل قبل
این طبیعه که این دفعه بیست میلیون برابر ماه قبل تو حسابت پول هست ، قبلا صد هزار تومان بود الان بیست میلیون تومان و هیچ بدهی هم نداری
این طبیعیه که رفتی هندزفری بخری 4300 قیمت اومده بود پایئن و شده بود 3650 و تو خریدی
این طبیعیه که باک ماشینت پر بنزین شد
این طبیعیه که یخچال خونه ات پر شده با اینکه پولی تو حسابت نیست
این طبیعیه که یه اتو خیلی حرفه ای وارد خونه تو شده و نو و آکبند هم هست
این طبیعیه که تو رو مهمان میکنن به بهترین و باکیفیت ترین قهوه در بهترین مکان تجریش
این طبیعیه که برای بازی ریختن تخفیف بهت داده
این طبیعیه که پول پی اس فور جور شده
این طبیعیه که بهترین مدل یخچال و بهترین کیفیت مبل وارد خونه ات شده
این طبیعیه که زبان رو با تخفیف خریدی
این طبیعیه که به روش خیلی جالب و کاربردی زبان دکتر منوچهر زاده هدایت شدی و تویی که زبان برات غول بود الان شده پشه
این طبیعیه که نسبت به سال گذشته نتنها بدهی نداری بلکه کلی پول تو حسابت هست
این طبیعیه که ماشینت که خراب شده بود و پول نداشتی دقیقا همون لحظه پول تعمیرات واریز شد به کارتت
این طبیعیه که تو خونه تو از این سکوت و آرامش حکم فرماست
این طبیعیه که بچه ات انقد با ادب و با منش و خوب و حرف گوش کن و آرام و با صلح درون هست
این طبیعیه که رابطه خوبی با همسر و فرزندت داری
این طبیعیه که همیشه خونه ات تمیزه
این طبیعیه که چقد از هزینه های اضافه ات کم شده
این طبیعیه که در بهترین زمان و مکان ممکن رفتی مشهد و تا اونجا فقط هوا ابری بود و در برگشت بهترین هوارو تجربه کردی و چند روز بعد از مسافرت تو همه جارو سیل و طوفان گرفت
این طبیعیه که بهترین اتاق و بزرگترین اتاق هتل رو به تو دادن ، به تویی که یه اتقا یه نفره برای 5 نفر گفته بودی و اونجا به تو یه واحد شش خوابه دادن این از نظر ذهن من کاملا طبیعیه
این طبیعیه که ماشینت جلوی تعمیر گاه خراب بشه
این طبیعیه که بهت وعده دادن زمین میلیاردی داده بشه
این طبیعیه که تو این سایت باشی و اینطور فک کنی و بنویسی و رفتار کنی
این طبیعیه
آره ذهن من اینطور فک میکنه که همه اینها طبیعیه و میگه چه کاریه همش رو خودت کار کنی و فایل گوش بدی و تمرین کنی و کامنت بنویسی و با خودت حرف بزنی و سعی کنی که زندگیت رو تغییر بدی ، این دیگه طبیعیه و خب همه همینطورن دیگه
این طبیعیه که به لطف الله چهار ستون بدن سلامته
این طبیعیه که تویی که چندی سال تریگلیسریدت فقط بالا میرفت الان صفر شده
این طبیعیه که هر روز جایگاه تو و عزت و احترام تو در کارخونه بالا و بالاتر میره
این طبیعیه که درآمدت به نسبت سال گذشته خیلی بیشتر شده
این طبیعیه که بچه ات بهترین مدرسه در اوج آرامش درس میخونه
ای ذهن نجوا گر من اینها طبیعی نیست ، اینها همش بخاطر کنترل افکار من ، توجه من به نکات مثبت و نوع نگاه من به اتفاقات هست
و گرنه خدای من همون خدای اون گدایی هست که سر چهار راه وایساده
خدای من همون خدایی هست که تا چندین سال پیش آب داغ میکردی برای حمام و پیاده اینور اونور میرفتی
ولی الان داری با ماشین خودت میری و آب گرم حمامت هم با فشار و در بهترین شرایط فراهم هست
خدای تو همون خدایی هست که تو یه اتاق زندگی میکردی و رنگ کباب رو هم به خودت تا اون سال ندیده بودی ولی الان هر وقت اراده کنی کباب میخوری و تو یه خونه صد متری زندگی میکنی ، و یه زمین 300 متری یه جا داری و یه زمین 400 متری هم یه جای دیگه
خدا عوض نشده ، به من بگو چی عوض شده ؟
به نام خدای مهربان سلام
خداروشکر میکنم هزار بار که این سایت رو دارم
بخش دو
آفرین مجتبی خیلی خوب داری رو خودت کار میکنی، همین که داری کامنت مینویسی و همین که حواست به افکارت هست این خیلی خوبه این نشانه خوبیه ، پس ادامه بده
با افکارت داری زندگیت رو رقم میزنی
در ذهن من این بود که خب تعویض روغنی و تخفیف ناچیز چه ربطی به نعمت و ثروت داره ، و میگه که طرف ثروت مند اول جهانه اینطور به فکر تعوض روغنی نیست ، اینها نجوا هست مجتبی ببین استاد چی میگه
این جمله رو هم الان خوب درک کردم
اینها ثروت و نعمته ، اینها نشانه های فراوانی جهان هستی هست
من خوب درک نکرده بودم که نشانه ها اینها هستن و ذهنم همش دنبال یه چیز گنده میگشت
من باید از این به بعد اینطور به جهان و اطرافم و اتفاقات نگاه کنم ، وقتی که مثلا هیچ کس خونه من نیست ولی یه شام رستورانی برام میارن ، آیا این نشانه نیست ،چرا دیشب نبود، چرا امشب اومد ،
این رو باید اینطور بگی : مجتبی ببین اینها نشانه فراوانی جهان هستی هست
اینها نشانه اینه که افکارو فرکانس های من داره اتفاقات خوب رو وارد زندگی من میکنه و من اصلا متوجه اش نیستم
این رو باید بگم : ببین ببین ثروت و نعمت و خوشبختی هر روز و هر روز و هروز بیشتر داره وارد زندگیم میشه
وقتی که من خودم رو آماده کرده بودم که دوره زبان رو 10 میلیون تومان پول بدم و در حین خرید خانمه گفت که شما مشمول تخفیف شدی و نصفش رو بده این نشانه چیه ؟ نشانه فقره ؟ یا ثروت ؟
مجتبی جان چرا این رو ندیدی؟ از این به بعد تعهد میدم به خودم که این نشانه ها رو ببینم و این رو بگم ، فرض کنیم که الان میخواستم خرید کنم و اون خانم این حرف رو زد
رفتار من بعد از خرید باید این باشه
خدایا شکرت ، ببین ببین چقد ثروت و نعمت وجود داره ، این نشانه فراوانی جهانه
به خودم بگم که ببین ببین ثروت و نعمت هر روز و هر روز بیشتر و بیشتر داره وارد زندگی من میشه
بگم که ببین ببین افکار و باورهای من باعث ارسال این جنس فرکانس شده و این نشانه اش است که جهان داره پاسخ میده به افکارو باورها ی من ، پس من باید بیشتر و بیشتر روی باورهام کار کنم و این نشانه هایی که میاد رو تایید کنم و تحسین کنم که از این جنس بیشتر وارد بشه
تازه دارم متوجه میشم که معنی اینکه ثروت یه موضوع ذهنی هست نه فیزیکی یعنی چی؟
اگر ما این اتفاقات کوچیک رو تایید کنیم اتفاقات بزرگتر رخ میده
من اصلا این رو قبول نداشتم ،یعنی در ناخودآگاه ذهنم اصلا قبول نداشت و فک میکرد که باید یه اتفاق دیگه ای در راه باشه و باعث تغییرات بشه ، فک میکرد ذهنم که خودش یا همه چیز خودش درست میشه ،
این فکرو نمیکردم که تو باید دست به کار بشی
و تنها راه دست به کار شدن هم تایید و تحسین نشانه هاست
منم باید انقد تمرین کنم که این ناخودآگاه بشه