رابطه «ماندن در فرکانس حسادت» و «تجربه ناخواسته‌های بیشتر» - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)

133 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 909 روز

    درودفراوان به استادعزیزم ومریم نازنینم

    وهمه دوستان عالیم

    خداروشاکروسپاسگزارم که چقدرتغییرات به سمت آگاهانه زندگی کردن ورفتارکردن این قدرمی تواندمعجزات عظیمی ابتدادرشخصیت وبعدزندگی ایفاء کندودیگرفقط تمرکزت روی خودت است وساختن باورهای جدیدومثبت باافکاری که آرام آرام تغییرمی کنندودوست داری فقط توجه به نکات مثبت هرچیزی داشته باشی.

    خودم می دانم باخودم چندچندهستم وتمام اتفاقات راخوددرشخصیت وزندگیم رقم زده ام ،یقه کسی رانمی گیرم البته باآگاهی هایی که به لطف خداوندازاستادم هرروزآموختم وهرروزمی آموزم .

    خداروشکرمی کنم که حسادت دروجودم کمرنگ بودوامروز عاشق این هستم جاهایی که می روم ازامکانات عالی که دارندتعریف وتمجیدکرده وایده های زیبای آنهارا پیاده کنم وچقدرلذت می برم ازکسانی که ازماشین های عالی وخانه های عالی استفاده می کنندوازته دل خداروشکرمی کنم وبابت هرروزرشدوپیشرفت درهمه چیز.

    درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید، دوستتون دارم.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    زیبا گفته:
    مدت عضویت: 2504 روز

    به نام خدایی که همین نزدیکی است

    سلام استاد

    سلام مریم جان

    بابت سایت عالی و بی نظیر ازتون سپاسگزارم

    استاد سایت خیلی عالی دسته بندی شده و من عاشق نشانه روز هستم

    من دوست دارم تحسین کردن را

    کلا دوست دارم تبریک گفتن را

    دوست دارم شادی را

    ولی الان که داشتم مقاله را میخوندم

    یه حس دارم که بعضی ها نمیتونن موفقیت منو ببینن

    من میتونم ولی اونها نه

    و تو ذهنم باهاشون حرف میزنم و برنده میشم

    الان یه حس بهم گفت چرا اون شخص واسه موفقیت من ناراحت بشه

    نکنه دلیل چیز دیگه هست

    و متوجه شدم شاید من از جایگاه اون حسادت یا فکر میکنم باید جایگاه دیگه باشه

    این شاید نوعی حسادت باشه

    یا نه این نوعی کنترل نکردن ذهن هست

    و فکر میکنم باید روش ذهن رو تغییر بدم

    از این به بعد وقتی میاد به ذهنم میگم اون شخص خوب هست خوبی هاش رو میگم

    و براش دعای خیر میکنم

    بنظرم اینطوری هم خودم آرام میگیرم و هم اینکه از مدار ش خارج میشم

    حس خوبی گرفتم وقتی فهمیدم میتونه مشکل من باشم

    و هر کس در هر جایگاهی هست جای درستش هست

    و آدمها اون طور که تو بخوای باهات رفتار میکنن

    عالی بود

    شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مجید نازقلیچی گفته:
    مدت عضویت: 488 روز

    با سلام خیلی خوب توضیح داده شد و رابطه حسادت با کمبود به فراوانی و اینکه جا برای همه در این جهان هست و کسی نمی‌تواند جای کسی دیگر را بگیرد و به انداز ه همه جا فرصت ثروت موفقیت هست ،،

    رابطه تحسین کردن دیگران و هدایت شدن به فراوانی و بدست آوردن و کسب کردن

    اینکه با حسادت بجای اینکه طرف مقابلم را متوقف کنم خودم را متوقف میکنم و کمبودهایم بیشتر میشود ،به همین سادگی در مسیر ناخواسته های بیشتر میفتم،

    حسادت از نجواهای منفی ذهنی است که میخواهد ما را دعوت به وسوسه های شیطانی که از آن طریق میخواهد بر ما حکومت بکند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    شیدا و مهرک گفته:
    مدت عضویت: 1730 روز

    سلام استاد عزیزم و خانم شایسته مهربونم

    باز هم نشانه امروز من

    وقتی این نشونه رو دیدم اولش به خودم گفتم چرا باید این نشونه من باشه من که اصلا آدم حسودی نیستم

    اما به نتیجه خوبی رسیدم از این متن فوق العاده

    همونطور که گفتم من اصلا آدم حسودی نیستم نه 100 درصد ولی خیلی این حس درونم کمه

    و بیشتر از موفقیت یا یه اتفاق خوب تو زندگی بقیه خیلی خوشحال میشم و تحسین میکنم

    و اگر در موارد خاصی کمی حسادت کنم درجا میام و میبینم اون چیکار کرده که به این موفقیت رسیده و سعی میکنم ازش انگیزه بگیرم

    اماا چیزی که فهمیدم نشونه منه و خیلی اذیت میشم و همین الان هم دارم تجربه اش میکنم

    مورد حسادت قرار گرفتنم هست

    یعنی کسایی که باهم دوست میشن و ارتباط میگیرن بهم حسودی میکنند

    و همیشه این موضوع من رو اذیت کرده

    حتی جوری بوده که یکی از دوستام که خییلی ثروتمند بود موقعیت عالی داشت هم به من لباس هایی که میپوشیدم و رابطه ام و همه چیز حسادت میکرد

    و من بارها تو ذهنم میگفتم بابا این لباسی که من الان پوشیدم تو داری حسودی میکنی پولش 1/1000 مثلا شلوارته

    و من همیشه از ارتباط با این آدم ها اذیت میشدم چون بدم میاد که یک نفر از حسادت بره عین من لباس بپوشن هرکاری من میکنم بکنن

    اما نکته مهم اینه توجه من به این موضوع حرص خوردنم در موردش حرف زدن با بقیه باعث شده که اینجور آدم ها رو تو زندگیم بیشتر ببینم

    و این نشونه بهم یادآوری کرد که مسیر رو اشتباه نرم سپاسگذارم ازتون و دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      رویا محمدیان گفته:
      مدت عضویت: 1110 روز

      سلام عزیزم

      خوندن کتاب نیمه تاریک وجود رو بهت پیشنهاد میکنم

      وقتی خصلتی در دیگران مارو اذیت میکنه باید به درونمون بریم چون بیرون ما اینه ی تمام نمای درون ماست

      استاد هم گفتن تو دوازده قدم اگر مورد حسادت واقع میشین یعنی در مدار خوبی نیستین

      اصلا ما از کجا متوجه خصلتی در کسی میشیم چه خوب چه بد؟ چون درون خودمون داریمش اصلا اگر من ادم حسودی نباشم و این خصلتو نداشته باشم چطور رفتار دیگران رو حسادت معنا میکنم یا وقتی خودم مهربون و خوش دل نباشم چطوری رفتار اون فرد رو مهربونی تفسیر میکنم؟

      وقتی درونت خصلتی داری و انکارش میکنی جهان میخواد با روش خودش بهت ثابت کنه که اون ویژگی رو داری و تا وقتی نپذیری هیچی حل نمیشه

      اینم که دوست داری کسی مثلا لباسی مثل لباس تو بپوشه منم قبلا اینطوری بودم و بخاطر حس بی ارزشی و همون حسادت بوده وگرنه که من اگر خودم رو بهترین بدونم و خودمو دوست داشته باشم چیکار دارم که لباس کی چیه من تمرکزمو رو خودم میذارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    فرزاد گودرزی گفته:
    مدت عضویت: 555 روز

    درود بر استاد عزیزم و عزیز دلشون

    سپاسگذار خداوندم که شما رو سر راه من قرار داد

    چند روزی هست که عزیزی رو از دست دادم و خیلی ناراحت بودم و قدم دوم هستم و یهو به خودم اومدم و دیدم خیلی وضعیت آشفته ای دارم الان خدا رو شکر مدیتیشن انجام دادم فایل استاد رو گوش دادم و سعی میکنم توجه به زیبایی ها کنم چیزی که الان از نشانم فهمیدم اینه که من حسودم و به دوستان بچگیم که الان صاحب ماشین و خونه هستن حسادت میکنم

    یا صدای مشتری که میاد از در مغازه همسایه هام یا میبینم شلوغن ناراحت میشم گله میکنم بخدا

    وقتی اطرافیانم چیزی میخرن من احساس کمبود و حقارت میکنم و این نقص منو آزار میده فکر میکنم من نمیتونم چیزی بخرم یا فقط هدفم اینه چکمو پاس کنم و این باعث شده که چکام بیان روی هم

    از وقتی دوره دوازده قدم رو شروع کردم آرامشم و امیدم بیشتر شده و میدونم روزای خوبی در انتظارمه و خیلی دوست دارم یه روز دوره احساس لیاقت رو بخرم چون میدونم مشکل من رو اون دوره میتونه حل کنه و خوشحالم از اینکع الان فقط روی خدا حساب باز میکنم و میدونم منو به همه چیز میرسونه چون دنیا دنیای فراوانیه

    با تشکر از سایت بی نظیر استاد عباسمنش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: