پس از دیدن و شنیدن توضیحات استاد عباس منش درباره موضوع این فایل، پاسخ های خود به سوالات زیر را در بخش نظرات این صفحه بنویسید:
سوال 1: درباره تجربیات شخصی خودت از زمانی بنویس که آگاهانه سعی داشتی آموزش های استاد را در زندگی ات اجرا کنی، چه نتایجی گرفتی و چه تغییرات مثبتی در هر جنبه از زندگی ات ایجاد شد؟
سوال 2: (اگر در مورد شما صدق می کند) درباره تجربیاتی بنویس از زمانیکه از این فضا دور شدی؛ به مسیر قبلی خودت برگشتی و دیگر این آموزه ها را در عمل استفاده نکردی، شرایط شما چگونه تغییر کرد و نتایج به چه شکل اُفت کرد؟
سوال 3: به نظر شما، چه عواملی باعث می شود افراد بعد از اینکه مسیر درست را (در هر جنبه ای) می شناسند و از آن نتیجه می گیرند، آن را ادامه نمی دهند و دوباره به الگوهای قبلی خود برمی گردند؟
منتظر خواندن پاسخ های تأثیرگذارتان هستیم.
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
دسته بندی ” توانایی تشخیص اصل از فرع “
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری دلیل نتایج پایدار691MB46 دقیقه
- فایل صوتی دلیل نتایج پایدار22MB46 دقیقه
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم خانم شایسته عزیزم و سلام خدمت دوستان عزیزم
اول بگم استاد صبح با شوق و ذوق اومدم سایت به امید اینکه فایل جدیدی رو آپلود کرده باشین. و وقتی دیدم که یه فایل جدید اومده خیلی خوشحال شدم. اما چون میخواستم برم بیرون دانلود نکردم و بعد اینکه که برگشتم سریع زدم دانلود بشه. اینم بگم اول میخواستم فقط فایل صوتی رو دانلود کنم و بشنوم تا شاید اینترنت کمتری مصرف بشه اما باز به خودم گفتم این فایل گنجه اگه کل اینترنت یک ماههت هم بره چیزی نیست و تو باید این فایل رو تصویری ببینی و به ذهنت بگی ببین استاد من چقدر آزادی مالی داره که داره با گرونترین و بهترین ماشین در زمانی که خودش دلش میخواد به مهمانی میره. ببین و لذت ببر. استاد وقتی شما رو پشت فرمون میبینم خیلی احساس خوبی دارم یه احساس قدرت و ثروت عظیمی دارم حال دلم خوبه. خدایا شکرت. و البته شما استاد من هستید و من که شاگرد شما هستم باید مقابل شما بشینم و شما رو در حین آموزش ببینم تا بیشتر یاد بگیرم و درک کنم و فایل صوتی رو وقتی گوش میکنم شاید وسوسه بشم به کارهای دیگه مثل توی گوشی رفتن یا به انجام کارهای منزل هم مشغول بشم. بنابراین با عشق دانلودکردم و بینهایت از شما سپاسگزارم که این آگاهیهای ارزشمند رو در اختیار ما میگذارید بدون اینکه بابتش پولی دریافت کنید و نظر من اینه که این کار رو شما انجام میدید چون اولا یه استاد واقعی هستید که شاگرداتون رو خیلی دوست دارید و عاشقانه میخواید که رشد و پیشرفت کنند و ثانیا شما ذهن ثروتمندی دارید و کار رو صرفا بخاطر پول انجام نمیدید. البته این فقط نظر منه.
اما در مورد این فایل اتفاقا من دیشب هم مثل خیلی از مواقع دیگه داشتم با خواهرم نرگس صحبت میکردم و گفتم که دلیل موفقیت استاد و تفاوت ایشون با اکثریت مردم جهان این هست که ایشون تعهد صد در صدی داره به انجام تمرینات و کنترل ذهن و … همه قوانینی که آموزش میده. وگرنه کیه که از موفقیت مالی و آرامش و روابط خوب و … بدش بیاد همه مشتاقن که به این نیکی ها برسن اما این اشتیاق دوامی نداره چون فقط یه چند روزی انجامش میدن و نتیجه میگیرن و بعد دچار روزمرگی میشن.
نمونهش خود من که به محض اینکه یه کامنت میگذارم یا کامنت دوستان رو میخونم یا هدایت میشم به یکی از فایل های ارزشمند شما و به یه آرامشی میرسم و خیلی امیدوارم میشم و خیلی هیجان دارم انگار میخوام سریع این حال خوبم رو با همه تقسیم کنم انگار فکر میکنم من که دیگه رسیدم .. البته ظاهرا فکر نمیکنم که کافی باشه و ظاهرا خودم رو متعهد میدونم به عمل کردن صد در صدی به آموزهها اما در عمل فراموش میکنم. یکی از حواسپرتیهای من شبکه های مجازی هستن. رفتن دنبال موسیقی های زیبا و دیدن طبیعت جاهای مختلف و لذت بخش از طریق تلگرام و سایت های مختلف. (کاری که شما حتی یک روز هم براش وقت نذاشتید) یعنی من از زمانم به نحو احسن استفاده نمیکنم و کنترل ذهنم رو از دست میدم و بعد این باعث میشه جهان من رو به سمتی ببره که کارهای مختلفی پیش بیاد که من نتونم روی سایت تمرکز کنم و نتونم روی خودم کار کنم.
استاد عزیزم در مورد همین خودافشایی که گفتین واقعا ازتون ممنونم چون این مسئله خیلی در زندگی من تاثیر گذاشته چون من خودم هم الان مسائلی دارم بخصوص از لحاظ مالی که خیلی مواقع تحت فشار هستم و حالم گرفته میشه اما باز به خودم میگم ببین استاد خیلی شرایط نامناسبتری از تو داشته ولی بجای غصه خوردن و سرزنش کردن خودش، کنترل ذهن کرده و با آگاهیهایی که الان هم خالصتر و نابتر در همین سایت قرار داده تونسته به همه خواستههاش برسه.
استاد عزیزم چقدر جالبه که در مورد قانون سلامتی گفتین جالبه که اول همین فایل به محض اینکه شروع کردین صحبت کردین خیلی خیلی تحسینتون کردم بخاطر اندام بسیار عالی که برای خودتون ساختین واقعا باورش سخته چقدر جوانتر شدین چقدر خوش اندامتر چقدر پوستتون روشن و لطیفتر شده. دقیقا مثل پوست کودکی که هنوز هیچ ماده شیمیایی بهش تزریق نشده. تبریک میگم نوش جانتون لذتهای زندگیتون.
استاد عزیزم دلیل موفقیتهای ناپایدار منِ نوعی این هست که به قول شما من cheat day دارم اما شما هیچوقت چنین روزها و یا حتی لحظاتی رو تجربه نکردین
من با اینکه میدونم الان که دارم مثلا با کسی صحبت میکنم و میخوام یک حرفی رو بهش اثبات کنم و انرژی که دارم اونجا صرف میکنم میتونم برای رشد فردی خودم صرف کنم و با اینکه همون لحظه ندایی در درونم میگه نه پری این اشتباهه پری داری خلاف قانون عمل میکنی اما باز هم میگم صبر کن الان تموم میشه البته خداروشکر خیلی خیلی بهتر شدم و دارم روی خودم کار میکنم که کنترل ذهن کنم خودم رو دوست داشته باشم زمانم رو دوست داشته باشم و هیچ چی مهمتر از خودم نباشه
اما پاسخ به سوالات
1. استاد من وقتی یک امتحان مهمی داشتم و با قبولی در اون تحول بزرگی در زندگیم ایجاد میشد به یکی از صحبتهای شما عمل کرده و به شدت روی کنترل ذهن خودم کار کردم و خیلی سعی کردم حالم رو خوب نگه دارم و تمام توجهم به زیباییها باشه و تمرکز صد در صدی روی کارم بذارم. با اینکه قبل از اینکه شروع کنم خیلی انرژیها در اطرافم بودن که میگفتن نمیشه سخته باید آشنا داشته باشی پارتی میخواد و …اما من از شما یاد گرفته بودم که باید توکل به خدا داشته باشم و قدرت دست اونه و … و هر روز صدای شما در گوشم بود که میگفتین اگر برای رسیدن به هدفت 99 و 9 و 9 وووو درصد مطمئنی تو به هدفت نمیرسی اگه 100 در 100 مطمئنی به هدفت میرسی و من این ایمان رو و این اطمینان رو در وجود خودم ساختم گفتم قدرت دست خداست منم از خدا خواستم پس اون منو به خواسته م میرسونه من صد در صد مطمئنم به موفقیتم و هر روز تکرار میکردم جوریکه باور کردم این اطمینان رو و با عشق و اشتیاق فراااااوان تلاش کردم اصلا هم زجر نکشیدم خیلی با عشق مطالعه میکردم و اتفاقا مراحل اداری خیلی خیلی راحت اتفاق افتاد اصلا هیچ زجر و زحمتی نبود واقعا من اونجا متوجه شدم که این ایمان به خداوند بود که کارها رو برای من آسون کرد و من به راحتی به خواستهم رسیدم.
اینم بگم که با استفاده از همین آموزهها وقتی وارد کار شدم خیلی هم در کارم موفق بودم چون هیچ توجهی به نازیباییها نداشتم همه من رو دوست داشتن به من احترام میذاشتن قدر کارم رو میدونستن اما ….
2. اما وقتی که دچار روزمرگی شدم و افتادم توی جریانی که در محیط کارم همه رو داشت با خودش میبرد و من یکی از اونها بودم با اینکه تلاش زیادی میکردم اما انگار فقط داشتم زجر میکشیدم و شاهد فعالیت افرادی بودم که کارهاشون اذیت کننده بود تلاش کردیم با همکاران که یک نفر رو که فکر میکردیم عامل به هم ریختگی محیط کارمون هست رو جابجا کنیم اما نه تنها موفق نشدیم بلکه کلی هم جریمه شدیم در حالی که این جریمهها حق کسی که این همه تلاش کنه و همه از عملکردش راضی بودن نبود اما قانون هستی کار خودش رو میکنه.
3. دلیل بازگشت ما به همون شیوه گذشته اینه که ایمان قوی نداریم اینکه کمال گرا هستیم و بعد از تغییر بزرگ یا کوچیک در زندگیمون اون تغییرات رو نادیده میگیریم و میشه گفت ناشکری میکنیم میگیم خب که چی هم سن و سالهای من به فلان جا رسیدن حق من بیشتر از ایناست و مقصر فلانیه فلانیه و میوفتیم توی جریان رو به سقوط جامعه
بخاطر اینکه کنترل ذهن نمیکنیم من به حرفای دوستم و همکارم گوش میدم میشینم پای حرفاش و به هوای اینکه میخوام در به دست اوردن آرامش بهش کمک کنم یک ساعت دو ساعت به حرفاش گوش میدم و بارها برای خودم پیش اومده با این که قبل از این گفتگوها حالم خوب بوده داشتم کنترل ذهن میکردم اما به محض اینکه میشینم پای حرفای همکارم و به گلگیهاش گوش میدم و مثلا به احترامش اونجا رو ترک نمیکنم و خیلی سعی میکنم دقت کنم حال دلم ناخوش میشه و من هم بعد بیست دقیقه گوش دادن باهاش همراهی میکنم و در نهایت هم میگم چه فایده و یک عالمه نفرت و حال بدی برام ایجاد میشه
یک تجربه دیگه هم بگم استاد من یه روز سر یه مسئله ای از دست همکار بالا دستم خیلی ناراحت شدم و اونم از دست من و میدونستم که جبران میکنه. شب یادم افتاد و با خودم گفتم عه من فردا میخوام ازش مرخصی بگیرم حالا فردا بهم گیر میده چون کلا هم عادت داره به مرخصی ها گیر میده و هی بهانه میاره واسه اکثر همکارا
خلاصه من گفتم چکار کنم که با استفاده از قوانین کارم رو انجام بدم و فردا حالم خوب باشه؟ آخر شب بود شروع کردم توی نُت گوشیم به نوشتن سپاسگزاری و از خوبیهای همین همکارم نوشتم و سایر داشتههام البته با حال خوب. تا دیر وقت نوشتم صبح هم باز بیدار شدم و با اینکه شب دیر خوابیده بودم اما صبح زود با اشتیاق پاشدم و با اشتیاق شروع به نوشتن همون شکرگذاری ها کردم و رفتم سرکار.
وقتی رسیدم به همکارم خیلی با آرامش گفتم من مرخصی میخوام خودم برگه مرخصی بیارم؟ خیلی جالب بود انگار یه نیرویی نذاشت چیزی بگه گفت باشه و سریع برگه مرخصی رو امضا زد بدون اینکه یک کلمه چیزی بگه. همکارام تعجب کردن… واقعا انگار جادو شده بود
استاد عزیزم بینهایت سپاسگزارم و عاشقتونم.
شاد باشید
سلام عادله عزیزم درود بر شما فرشته الهی
کجایی شما؟ دلم برات تنگ شده بود دلم واسه این کامنتهای پر از عشق و انرژی و پر از آگاهیت تنگ شده بود
یه چند روزی بود داشتم فکر میکردم پس چرا خبری از عادله جان نیست. فکر میکردم من کامنتهات رو نمیبینم. اما ایمیل کامنتت که اومد و شروع کردم به خوندن متوجه شدم که بععععله شما این مدت کامنت نمیذاشتی.
اول اینکه تلاشت رو در جهت استقلال مالی تحسین میکنم. وابسته نبودن به عشقت که بسیار موفق و بینظیر و ثروتمند هست. ازت ممنونم بخاطر کامنت بسیار بسیار انرژی بخشت و یادآوری دوباره قوانین هم با بیان هم با عمل. کنترل ذهن و اعتماد به خداوند و تسلیم شدن در برابر پروردگار که ربّ جهانیان هست.
اصلا همین مورد خاص «سپردن کارها به دست خدا» رو جالبه که من امروز از کامنت چند تا از دوستان و از جمله شما دیدم و یه قانونی که خیلی ساده است رو من با اینکه میدونم و عقلا میپذیرم اما گاهی رعایت نمیکنم تاکید میکنم گاهی. چرا؟ چون من الان خیلی با گذشته م فرق کردم همینکه هر کاری میخوام انجام بدم مدت تردید و شک داشتنم و اینکه چطور انجامش بدم و چطور پیش میره کم شده و بجاش میگم خدایا سپردمش به تو دیگه نگران نیستم فقط من رو در بهترین مکان و بهترین زمان قرار بده خودش خیلی بهم آرامش میده و برام ارزشمنده
البته اعتراف میکنم به همون نسبت که شما و همسر بزرگوارتون روی خودتون خیلی خوب و با تعهد زیاد کار کردین به همون نسبت هم خود وجودیتون بزرگ شده و به اهداف بزرگتری فکر میکنید تسلیم میشید و به خدای بزرگ میسپرید اما من هنوز قدمهای اول رو برمیدارم
راستش همین الان با تمام وجودم درک کردم که انسان با حل کردن مسائل و عبور از اونها بزرگتر میشه یعنی چی…
حالا خواستهای که شما به خدا سپردینش یه مسئله کوچیک نبوده بلکه مهاجرت به کشوری دیگه اونم بدون مدرک زبان بوده.
عادله عزیزم عاشقانه دوستت دارم و آرزوی خوشبختی و سعادت برات دارم. به امید روزی که بتونم در کنار شما و دوستان عزیزم در کنار استاد بزرگوار و مریم جان شایسته عزیزم در پرادایس از موفقیتهامون بگیم و مرور کنیم قوانین بدون تغییر خداوند رو و از سر شوق و سپاسگزاری دسته بگیریم و یه رقص لُری دسته جمعی بریم.
از راه دور میبوسمت