دلیل نتایج پایدار

پس از دیدن و شنیدن توضیحات استاد عباس منش درباره موضوع این فایل، پاسخ های خود به سوالات زیر را در بخش نظرات این صفحه بنویسید:

سوال 1: درباره تجربیات شخصی خودت از زمانی بنویس که آگاهانه سعی داشتی آموزش های استاد را در زندگی ات اجرا کنی، چه نتایجی گرفتی و چه تغییرات مثبتی در هر جنبه از زندگی ات ایجاد شد؟

سوال 2: (اگر در مورد شما صدق می کند) درباره تجربیاتی بنویس از زمانیکه از این فضا دور شدی؛ به مسیر قبلی خودت برگشتی و دیگر این آموزه ها را در عمل استفاده نکردی، شرایط شما چگونه تغییر کرد و نتایج به چه شکل اُفت کرد؟

سوال 3:  به نظر شما، چه عواملی باعث می شود افراد بعد از اینکه مسیر درست را (در هر جنبه ای) می شناسند و از آن نتیجه می گیرند، آن را ادامه نمی دهند و دوباره به الگوهای قبلی خود برمی گردند؟

 

منتظر خواندن پاسخ های تأثیرگذارتان هستیم.


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

دسته بندی ” توانایی تشخیص اصل از فرع “

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری دلیل نتایج پایدار
    691MB
    46 دقیقه
  • فایل صوتی دلیل نتایج پایدار
    22MB
    46 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

717 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «عادله کیانی فر» در این صفحه: 1
  1. -
    عادله کیانی فر گفته:
    مدت عضویت: 2480 روز

    سلام و درود زیبا به استاد گرانقدرم و استاد ایجاد تمرین ها، سوالات اساسی، نویسنده مقالات، فیلم بردار و تدوینگر عزیزمون بانو شایسته مهربان

    من عادله کیانی فر عزیز هستم و بعد از مدت ها می خوام در بخش رایگان کامنت بزارم

    انقدر نتایج و اتفاقات زندگیم زیاد و زیبا هستند که همیشه دوست دارم در بخش محصولات از همون فایل یا محصول خاص منتشر کنم چون واقعا ارزشمند هست و دوست دارم نتایجم رو کسانی بخونند که متعهد تر هستند و بها پرداخت می کنند

    اما بعد از شنیدن این فایل انرژِی قوی منو کشید برای نوشتن در این بخش

    بله!

    من هم از کسانی بودم که بارها نتایج زیادی گرفتم طی سالهایی که با استاد نازنینم کار می کنم از جاده منحرف شدم و رفتم تو در و دیوار ولی تو یه بخش های خاص مخصوصا مالی ولی بقیه بخش ها همیشه تلاش می کردم به بهترین شکل در مسیر رشد باشم اما باز هم روز هایی بود که از جاده خارج شدم ولی باز به این رودخانه جاری و ساری خودم رو رسوندم

    زمانی که تعهد یو یو واری داشتم نتیجه نمی دیدم و فقط گریه می کردم و می گفتم خدایا مشکل کجاست من که فایل گوش میدم من که ….

    خلاصه گاز می دم چرا اینجوری میشه

    دلیلش یک چیز بود

    تو هر حوزه ای قوی و مصمم متعهد نبودن

    باعث می شد رشدی در کار نباشه

    می خوام از همون دورانی که اعتراضات شکل گرفت در ایران صحبت کنم که من و همسر عزیزم چطور عمل کردیم و نتیجه گرفتیم

    اون زمان من هنوز به کار مورد علاقم هدایت نشده بودم هرچند هر روز جزیی از زندگی من بود یعنی ورزش، از نه سالگی در زندگی من به شدت بود اما به عنوان شغل هرگز بهش نگاه نکرده بودم تا اینکه دوره حل مسئله رو شرکت کردم و سوالات خانوم شایسته بینظیر باعث شد ورق برگرده

    و از همون شروع دوره تا الان اتفاقات خیلیییییییی زیادی رخ داده که تو خود دوره کامنت خواهم کرد.

    برگردیم به اون دوران

    من اون زمان هر دری می زدم که پول در بیارم، از اونجایی که همه ی اطرافیان و حتی همین دوستان مثلا عباسمنشی وقتی زندگی منو می دیدن شرایط مالی همسرم رو میدیدن می گفتن وای خوش به حالش و فلان

    بله من خوشبخت هستم با همسر به شدت موفق و با ایمان و پولساز اما این دلیلی نبود که من خودم رو از موفقیت محروم کنم و مولد ثروت نباشم چون همسرم خوب پول در میاره

    خلاصه از طریق های مختلف تیکه و طعنه می شنیدم مخصوصا عباسمنشی ها

    از این واژه استفاده می کنم برای دوستان چون خیلی ها گول این کلمه رو می خورن و کسی رو که عضو سایت هست و چهارتا فایل گوش داده رو عباس منشی می دونن!

    عباسمنشی ها متعهد هستند، تغییر پذیر هستند، خوش فرکانس و خوش اخلاق هستند، چرخ زندگیشون راحت می چرخه، همیشه در حال رشد شخصیت و باور هاشون هستند و …

    اگر این مشخصات رو ندارند لطفا اسم عباسمنشی روشون نزارید و گول این کلمه رو نخورید مخصوصا برای دوستی و رابطه

    بگذریم

    من تمام تلاشم رو این سالها کردم از اونجایی که بعد از اشنایی با استاد من سلامتی کامل، اعتماد به نفس، روابط رویایی رو ساختم و به جاهای مختلف سفر کردم تا جایی که یادم میاد ارزویی از دوران کودکی و نوجوانی نبود که بهش نرسیدم

    اینم بگم که شاید از نزدیکانتون کسی رو ندیده باشید که این ادعا رو بکنه “من یک سال هر روز هدیه دریافت کردم ”

    ببخشید که از این جمله می پرم به جمله بعدی چون یادم میاد و دوست دارم بنویسم

    من تو دوره دوازده قدم با تمرین ستاره قطبی یکسال هر روز از جای جای ایران از افراد مختلف و زیاد هدیه دریافت کردم

    به اندازه ای که هرکسی میومد خونمون میگفت اینو از کجا خریدی می گفتم هدیه اس! این چه قشنگه می گفتم هدیه اس! اینو کی خریدی ؟می گفتم هدیه اس :)

    هر بنده خدایی دست به هرچی میزد می گفتم هدیه اس

    دوستان و اطرافیانم می تونن اینو بگن که عادله غرق هدیه بود

    هم هدایای گرانقیمت مثل طلا، لپ تاپ، آیفون، زمین لوازم اشپزخونه هم غذاهای مختلف ، جوراب های رنگی،

    لباس لوازم تحریر و …

    هرچی تو ستاره قطبی می نوشتم میشد به جز پول

    خوب الان میدونم که گیرم کجا بودم و تو تمرین کشف قوانین و حل مسئله دارم هر روز یک قدم برای رشد دادنش بر می دارم

    اون دوران من به هر دری می زدم که پول در بیارم

    مهارت های مختلف یاد گرفتم و از هر چیزی که فکرش رو بکنید تست کردم و به کار و کار کردن ختم میشد اما پولی در کار نبود

    بعضی روز ها بود که کلی پول به حسابم میومد ولی اصلا نمی فهمیدم چطور همش رفت

    خلاصه من بعد از کار کردن های مختلف با اشخاص مختلف

    با پسر عمه همسرم شریک شدم تو حوزه گرافیک

    اینکه ایشون لوگو و …دیزاین کنه من هم کار رشد پیج اینستاگرام و فروش رو انجام بدم پنجاه پنجاه

    من از 7 صبح تا 12 ظهر نان استاپ کار میکردم برای رشد پیج دیگه کار به جایی رسید که برای تولید محتوا هم خودم لوگوموشن می ساختم

    دیگه پیج رشد کرد و مشتری ها زنگ میزدن که بووووووووم

    ایران منفجر شد و من استوری اجازه نداشتم بزارم

    پیج های مثلا همکار تو کامنت یا دایرکت فحش میدادن که چرا داری به فعالیتت ادامه میدی یا فعالیت نکن یا فقط در مورد این روز های جامعه استوری و پست بزار

    من چند روزی به این حرف ها اهمیتی ندادم و همچنان ادامه می دادم دیگه کار به جایی کشید که دوستانی که سالها با استاد کار می کردن و من به شخصه خیلی قبولشون داشتم شروع کردن بد و بیراه گفتن اونجا بود که فهمیدم سیاه لشکر زیاده

    من کلا اینستارو پاک کردم و از اون جایی که به اون کار هیچ علاقه ای نداشتم با اون بنده خدا هم صحبت کردم که خودشون شخصا ادامه بدن من نیستم دیگه

    همون تایم بود که استاد سفر رو شروع کرد و چه تایمی شروع کرد دقیقا زمانی که ما خیلی احتیاج داشتیم به تمرکز کردن روی خواسته ها و زیبایی ها چیزی که استاد تو تک تک فایل ها دارن فریادش میزنن و اموزشش میدن

    دیگه منو همسر جان زیبام شروع کردیم هر روز و هر ساعتمون شد تماشا سفر به دور آمریکا

    بخاطر اینترنت و شرایط ایجاد شده من و همسرم تصمیم گرفتیم مهاجرت کنیم و از همون روز شروع کردیم به تحقیق و دیدن زیبایی های کشور های مختلف

    اینم بگم که من از 16 سالگی می خواستم مهاجرت کنم اما اتفاق نمیوفتاد که باید در مورد افکارم بیام و بنویسم

    ما تصمیم گرفتیم به فنلاند مهاجرت کنیم بعد از تحقیق پشیمون شدیم خلاصه دست رو هر کشوری می زاشتیم پشیمون می شدیم

    بعد گفتیم اصلا اینارو بیخیال بریم با یک وکیل مهاجرتی صحبت کنیم که البته کار رو خراب تر کردن و عجیب مارو دل چرکی کردن

    من هر روز کنار پنجره اتاق رویاییم از خدا درخواست می کردم مثل همیشه خدایا می خوام به راحترین شکل و به بهترین جا مهاجرت کنم اون چه که تو میدونی برای من بهتره همونطور که هر سال به خدا می گفتم خدایا من یک خونه عالی در منطقه عالی با قیمت عالی می خوام و از همون اول مهاجرتم به مشهد در بهترین منطقه های مشهد زندگی کردم تو اون 3 سال از همون فرمول برای مهاجرت استفاده کردم

    خلاصه همسرم گفت بیا اول آیلتس بگیریم بعد یه فکری می کنیم برای ادامه اش

    قدم

    قدم برداشتن

    مهم نیست چه قدمیه وقتی با شرایط حال حاضرت همخونی داره قدم رو بردار و هعی من من نکن

    یک استاد زبان میومدن خونمون و به ما تدریس می کردن

    از اونجایی که سالها زبان خونده بودم و با اساتید مختلف اشناییت داشتم از لحاظ منطقی و احساسی با استاد زبانمون ارتباط برقرار نکردم و به همسرم می گفتم من علاقه ندارم با ایشون ادامه بدم خودم می خونم

    ایشون ولی ادامه دادن با وجود خنده ها و مسخره های بی خودی که تو کلاس می کرد اون استاد

    من همون روز رفتم تو اتاق رویاییم و نوشتم

    خدایا من می خوام بدون ازمون آیلتس به راحترین شکل ممکن مهاجرت کنم مسیری رو پیش روی من و همسرم بزار که ازمون ندیم

    چند روزی گذشت و اتفاقی نیوفتاد و همسرم کلاس هارو ادامه میداد

    با قلبی تسلیم

    با قلبی پر از الله و عشق

    رفتم کنار پنجره واستادم و به اسمون نگاه کردن

    گفتم ارباب من از 16 سالگی چسبیدم به این خواسته و تا دو قدمیش می رفتم و تموم

    اینبار دیگه رهاش می کنم

    و تسلیمم

    اگر بهم مهاجرت رو بدی خوشحال میشم اگر ندی هم ناراحت نمیشم و به بهترین شکل ایران ادامه میدم

    اینو با تمام وجودم گفتم که اگر مهاجرت نکنم شاد و خرم ادامه میدم خووووشحاااالم ادا در نیاوردم الکی رو زبونم نچرخوندم با تمام قلبم

    به دو روز نکشید که ورق برگشت

    با یک تماس تلفنی و چنتا اطلاعات جالب ما راهی سفر به امارات شدیم

    و با سفر و خوش گذرونی و گردش مهاجرت بدون ازمون صورت گرفت و الان هم به آرزوی بعدیم که رفتن به شهر قونیه بود رسیدم

    و الان دارم از تو اتاق یک هتل مجلل در شهر قونیه شهر مولانای نازنینم برای استاد استاد ها کامنت می زارم. ازتون بی اندازه سپاسگزارم و قدردان هستم

    می خوام بگم اون زمان که همه می نالیدن ما تمرکز گذاشتیم روی زیبایی های سفر به دور امریکا و قدم های هدفمون

    و تادااااااااا

    اتفاق افتاد

    اینکه چطور به شغل مورد علاقم هدایت شدم و بقیه داستان …

    منتظرش باشید

    دوستای قدیمی دوستای جدید خانواده صمیمی استاد عباسمنش

    دوستتون دارم

    استاد سنی چوک سویوروم، تو هر جاده یاد شما و حرفاتون میوفتیم که چطور ماشین رنت می کردید چقدر تو ترکیه و بقیه کشور ها سفر رفتید اروم اورم روی جای پای بزرگ و قوی شما داریم پا می زاریم

    دوستتون دارم زیاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 187 رای: