دلیل نتایج پایدار

پس از دیدن و شنیدن توضیحات استاد عباس منش درباره موضوع این فایل، پاسخ های خود به سوالات زیر را در بخش نظرات این صفحه بنویسید:

سوال 1: درباره تجربیات شخصی خودت از زمانی بنویس که آگاهانه سعی داشتی آموزش های استاد را در زندگی ات اجرا کنی، چه نتایجی گرفتی و چه تغییرات مثبتی در هر جنبه از زندگی ات ایجاد شد؟

سوال 2: (اگر در مورد شما صدق می کند) درباره تجربیاتی بنویس از زمانیکه از این فضا دور شدی؛ به مسیر قبلی خودت برگشتی و دیگر این آموزه ها را در عمل استفاده نکردی، شرایط شما چگونه تغییر کرد و نتایج به چه شکل اُفت کرد؟

سوال 3:  به نظر شما، چه عواملی باعث می شود افراد بعد از اینکه مسیر درست را (در هر جنبه ای) می شناسند و از آن نتیجه می گیرند، آن را ادامه نمی دهند و دوباره به الگوهای قبلی خود برمی گردند؟

 

منتظر خواندن پاسخ های تأثیرگذارتان هستیم.


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

دسته بندی ” توانایی تشخیص اصل از فرع “

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری دلیل نتایج پایدار
    691MB
    46 دقیقه
  • فایل صوتی دلیل نتایج پایدار
    22MB
    46 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

717 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فهیمه پژوهنده» در این صفحه: 3
  1. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2165 روز

    بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین

    سلام به استاد عزیزم و استاد یار نازنینم و همینطور سلام به تک تک دستان خدایی که اینجا در این دریای ناب موج های خودشون رو رقم میزنن و میسازن و میرن…سلام سلام سلام…(اصلا اگر بدونیدچقدر روی ابرام)

    خب از اونجایی که میدونم دست به نوشتن بشوم و چندین تا ایده برای نوشتن دارم اول الویت رو گذاشتم روی چیزی که به عنوان متن برامون نوشتن. یعنی سوال ها و خط فکری که استاد خواستن. پس به امید الله یکتا(با تمام سختی جواب دادن میرم تو کارش اونم با تمرکز بالا)

    _

    سوال 1: درباره تجربیات شخصی خودت از زمانی بنویس که آگاهانه سعی داشتی آموزش های استاد را در زندگی ات اجرا کنی، چه نتایجی گرفتی و چه تغییرات مثبتی در هر جنبه از زندگی ات ایجاد شد؟

    دقیقا چند وقته دارم سعی میکنم اینو به یاد بیارم و حتی مواجه شدم با کامنت های اولی که گذاشتم و با خودم چندبار گفتم کاش لحظه به لحظه میشد کامنت بنویسم و مینوشتم و چقدر کم نوشتم. چون همون نوشته ها منو به یاد خودم میندازه، همون نوشته ها عادت ها و باورهامو میتونم بکشم بیرون که الان یادم نیست. چون من تغییر کردم من فهیمه سال 9998 که تازه وارد سایت شده نیستم. بع با اون سوال های ترمز پیدا کن و این دوره خفن “شیوه حل مسائل زندگی” قشنگ دارم خودمو شخم میزنم. بعضی جاها درد داره چون داری خودت با خودت مواجه میشی و خودشناسی یعنی این…من تو یک مرحله گذارم و حافظه ام یاری کنه میخوام به یاد بیارم و خدا کمکم میکنه اون چیزهایی که باید کمک کنه رو به ذهنم میاره.

    در مورد این سوال باید بگم اولین تلاشی که کردم آگاهانه آموزه های استاد رو اجرا کنم. میتونم بگم مربوط به تمرین شکرگزاری بود اون قبل از وعده غذایی مون. اون موقع ها که در طبقه زیر زمینی یک محله زیبا و بالاشهر شهرمون بودیم و همسرم از درد دیسک کمر و سیاتیک خونه نشین بود و من تو گوشیم چندتا فایل دانلودی از استاد رو روزی چندین بار میذاشتم و گوش میدادیم والبته همون موقع ها قسمت های اول “سفر به دورآمریکا” هم داشت میومد روی سایت و من خودمو یکجورایی بسته بودم به صدای استاد عباسمنش و سریال ها…وای که اینن عادتی که قبل از غذا خوردن سپاسگزاری کنیم چقدر وجود منو جلا داد چقدر باعث شد یاد بگیرم احساس سپاسگزاری یعنی چی.چقدر باعث بهبودهایی در منو همسرم شد.

    الان به اون شکل انجام نمیدیم اما من با تمرین هام و به شکل های دیگه سعی میکنم بازم اون احساس سپاسگزاری رو در خودم همیشه زنده نگه دارم و تمرین کنم و گاهی موفق بودم و گاهی نه. گاهی اینقدر سیمم وصل بوده که اصلا بهترین حس دنیا بوده برام.

    این عمل کردن ها باعث شد خدا محل زندگی ما رو به جایی هدایت کنه، خونه ایی همکف و دو در(با اینکه آپارتمان بود و ما مستاجر بهترین محل بشه برای هجرت مون) خونه ایی با یک ویو شهری و آپارتمانی داشتیم و یک ویو روستایی بقول خودمون که اونم نتیجه توجه به سریال زندگی در بهشت و دیدن خونه تمپا و پرادایس بود در اسکیلی متفاوت.

    این عمل ها باعث تفاوت در ارتباط های پر از کدورت شد. مثلا پدرشوهرم اومدن خونمون و جالب تر اینکه الان که تهران هستیم هم یک شب تنهایی اومدن و شب موندن و این یعنی تغییر فرکانس همسرم و من بوده.

    نتیجه های ریز و درشت زیاده بولد ترین و اولینش اجرای ایده تمرین سپاسگزاری قبل از هر غذا با همسرم اون سال ها بود.خدایا شکرت برای این ایده و این آموزه ها و آگاهی ها. چی بودیم و چی شدیم و داریم چیا که نمیشیم…شگفت انگیزه.خدایا شکرت

    سوال 2: (اگر در مورد شما صدق می کند) درباره تجربیاتی بنویس از زمانیکه از این فضا دور شدی؛ به مسیر قبلی خودت برگشتی و دیگر این آموزه ها را در عمل استفاده نکردی، شرایط شما چگونه تغییر کرد و نتایج به چه شکل اُفت کرد؟

    _ در موضوع همون عمل به ایده سپاسگزاری قبل غذا باید بگم خیلی برای من صدق نمیکنه فقط به اون شکل و با همسرم خیلی انجام نمیدیم و به اون شکل مراب و مقید نیستیم. من سعی کردم همسرم مسیر تکامل خودشو بره و منم مسیر خودمو. و من به شکل دیگه ایی درک و تمرینم رو برای رسوندن خودم به احساس سپاسگزاری و شکرگزاری از خداوند حفظ کردم. اما چند وقته حس میکنم کیفیتش اومده پایین و میخوام همون ایده اولیه رو که بارها شکلش تغییر کرده رو بازم بهبود بدم تا کیفیت اون حس ناب سپاسگزاری رو در خودم بیشتر تقویت کنه.خدایا شکرت که یادم انداختی چطور اون مسیر رو ادامه بدم و پایداری کنم اونم با کیفیت تر…خدایا شکرت که خودت داری جواب میدی سوال ها و به منم چیز یاد میدی.

    سوال 3: به نظر شما، چه عواملی باعث می شود افراد بعد از اینکه مسیر درست را (در هر جنبه ای) می شناسند و از آن نتیجه می گیرند، آن را ادامه نمی دهند و دوباره به الگوهای قبلی خود برمی گردند؟

    _بنظرم این سوال رو میتونیم از جنبه های مختلف بررسی کنیم.

    مثلا ویژگی های ذاتی انسان بودن مون. اینکه ذات ما انسان ها فراموشکار و ناسپاس هست.

    که برای اینکه از این ویژگی انسانی مون کمال استفاده رو ببریم راه حل های زیادی هست که من الان چندتا به ذهنم زد.(مثل نوشتن،مثل یادآوری آنچه بودیم و از کجا شروع کردیم، یکجورایی میشه گفتن دیدن آلبوم خاطرات مون که کجای داستان زندگی بودیم و چطور پیش رفتیم و چطور شد که به اینجا رسیدیم و … )

    ویژگی عجول بودن هم بنظرم باعث میشه روند و تکامل رو زیر پا بذاریم و بخوایم که عجله کنیم و اون مسیر درست قبلی رو بخوایم دور بزنیم و اینجاست که نجواهای ذهن و دور شدن از مسیر درست ما رو میبره دوباره سراغ همون نقطه و عادت های قبلی.

    بنظرم اهرم رنج و لذت نوشتن و هربار آپدیت کردن میتونه خیلی کمک کنه. مثلا تو مثال دوره قانون سلامتی بنظرم خودشو خوب نشون میده و خودم دارم میبینم چقدر ذهن راحت یادش میره این شکلات کاکائویی که دوست داری یا اون بستنی که خوردی حتی یکبار اینا برای ذهنت سم بودن و لذت خوردن این چیزها اینقدر تو ذهنم اومده بالا که اصلا رنجی نیست انگار. یادش رفته.

    البته باید اغراق کنم استاد جان در مورد قانون سلامتی من اهرم رنج و لذت ضعیفی داشتم و از همونم ضربه خوردم و الان تو این فکرم دوباره بنویسم و مورد دیگه که خیلی خوب حس میکنم باور لیاقت و ارزشمندی هست. اینکه شاید تکامل رو رعایت نکردم(اصلا خدای تمامل رعایت نکردنم انگار، همش جلوتر از خودمم) مثلا وقتی با دو تا لیوان شیر و بیسکوییت سیر شدم و هنوز چربی سوز بودم و چند روز بعدش هم هوس نکردم من همون موقع راه رو خودم با دستای خودم باز کردم که ذهنم بگه هنوز تو لیاقت استیک خوردن نداری، پولشو نداری، الویتتون اجاره خونس، بیخیال تو سیر میشی با همینا، لای دندونات گیر میکنه، اینجوری همسرت راحت تره و …. اینا برای این تو ذهنم بارها میاد چون من ریشه ایی مسائلم رو حل نکردم. من الویت ها و اصل های زندگی خودمو نشناختم. مسئله من کسب درآمده نه سلامتی. من سالم بودم و برای ذهنم این خیلی منطقی که بگه بیخیال حالا یکم از مسیر دور بشی راه رو که بلدی دوباره برمیگردی. من الویت ها رو باید بشناسم باید بدونم اصلی که باید درست کنم چیه. باید تشخیص بدم مسئله مهم زندگی من چیه، باید بدونم که بابا فکر نکن اعتماد به نفست خوبه یعنی عزت نفست هم خوبه. ببین این باور لیاقت و نجواها به شکل های مختلف تو رو در یک سطحی نگه داشته، الکی زور نزن جلوی چرخ هات کلی آجر و سیمانه و داری به خودت صدمه میزنی بیشتر عزت نفست رو خدشه دار میکنی. موفق نمیشی این ماشین رو تکون بدی بعد خودتو سرزنش میکنی با با وجود تلاش فراوان به نتیجه دلخواهت نمیرسی چرا؟ چون کاملا مشخصه پات رو ترمزه. اصلا ریشه مسئله تو الان گاز دادن نیست اول برو اونا حل کن برو با اونا روبرو شو. برو تو دل ترس هات.

    من اینو استاد جان فهمیدم خیلی خیلی باور عدم لیاقت ریشه در خیلی نتیجه نگرفتن های ادامه دارم داره. اینکه ظرف خودمو هنوز اینقدر بزرگ نکردم. میخوام به اندازه یک اقیانوس توش آب بریزم خب همونی هم که تو سطلم بوده میپره دیگه. اصلا هنوز شالدوه وجودم، پی این برجی که دارم میسازم محکم نیست روش دارم معماری خفن با نمای خفن و سنگین میزنم خب میریزه پایین دیگه…من پی وجودم بخشی از عزت نفس منه، باور ارزشمندی منه، ظرف دریافت نعمت و ثروت و سلامتی منه.من این پِی رو باید محکم بسازم. باید با خودشناسی و بالابردن قدرت و استقامت و ظرفیت وجودم خودمو آماده ادامه دادن و بلند کردن این برج کنم. من تعهدم اینجوری میشه که گاهی شاید بریزه ولی انصافا من متعهد بودم اما یکسری ویژگی ها و نابلدی ها باعث شده بیشتر دور خودم بچرخم.

    اصلا هر کسی به یک سطحی میرسه باید روی عزت نفس و باور ارزشمندی و ظرف وجودش برای دریافت نعمت ها کار کنه وگرنه نمیشه. استاد من ادامه دادم اونجور که میخوام نشده چرا چون کلی مصالح ریختم پای این برج و کشیدمش بالا اما این شالوده و پِی ریزی وجودم رو باید قوی کنم اصلا موازی با بالارفتن نعمت ها هربار باید قوی کنم. یاد یک جمله تون افتادم که میگفتین اگر همه عوامل موفقیت رو یک کفه ترازو بذاریم و عزت نفس رو در یک کفه دیگه. اون کفه عزت نفس سنگین تره و همیشه شما دارین روی عزت نفس تون کار میکنید. من اولین بار اصلا تعجب کردم استاد همچین حرفی میزنه اینقدر اعتماد بنفس و عزت نفس داره ولی میگه من هنوز باید روی عزت نفسم کار کنم مگه میشه مگه داریم….بله فهیمه خانم داریم چون یزرگ شدن انتهایی نداره تو اگر الان اینی و اینجایی حاصل همینقدر ظرف وجودتی و اگر میخوای بزرگتر بشی باید ظرف وجود رو بارها و بارها بزرگتر و قوی تر و غنی تر کنی. واسه همینه از خدا میخوام منو غنی تر کنه ظرف وجودمو خوش رشد بده من نمیدونم چه جوری خودش منو هدایت کنه. و همین کامنت منو هدایت کرد تا بیشتر بفهمم چقدر مهمه این موضوع و حل ریشه ایی مسائل زندگی یعنی این…..من ریشه ایی خودمو باید درست کنم، حل کنم، بسازمش تا نریزه و فقط بره بالا و بالاتر. فقط بشه بهبود و بهبود…

    دلیل نتـــایج پایــدار بله متعهد بودن و ماندن در مسیر درسته اما اینو درک کردم وقتی تو در وجودت خودت لایق نمیدونی و به خودت ایمان و اعتماد راستین نداری. وقتی به توانایی های خودت و وجود خودت شک داری و هنوز ایمان به خوده خودت و خدای درونت مشکل داره، چطور میخوای به خودت متعـهـد بمونی، اگر هم بخوای نمیتونی متعهد بمونی چرا بنظر من. اصلا وقتی زمینی که برات متزلزل باشه اصلا نمیتونی روش حساب کنی تا ساختمانی که قراره بسازی درست بره بالا. پس سیستم دفاعی میگه بیخیال اصلا تا همینجا ساختی بسه چون این زمین ارزش ساخت برجی رو نداره. این زمین منم، این زمین تعهد منه…خب یکجای کار میلنگه اونم منم، مسئله در درون منه و راه حلش هم درون منه.حالا بیا کتبی بنویس، اعلام کن فلان کن آقا دنبال چی در بیرون میگردی خودتو بساز بقیه اش حله. خوب بلدی. داخل رو درست کن. درون رو . ایمان به خودت و خدای خودت رو. خدایی که آرزویی در دل من انداخته، خدایی که منو اشرف مخلوقات خطاب کرده من هم به خودم و انتخاب و خطاب خدام شک دارم چون خودمو از درون قبول ندارم. چون خدا رو اونجوری که باید قبول ندارم. اون میگه تو ارزشمندی اما من میگم اشتباه میکنی من اینقدرا هم که میگی ارزشمند نیستم…اینجاست که یک ایمان راستین هم به خدای خودم و هم خودم باید نشون بدم وگرنه این منم ایمان ندارم و چقدر برام سخته که بهم بگن تو ایمان نداری و حتما راه حلش رو پیدا میکنم و خودمو حل میکنم. دلایل واهی که تو ذهنم هست که اجازه نمیده همش رو به بهبود و صعود باشم رو باید حذف کنم. فقط یک دلیل هست که اون منو به جلو میبره. اون دلیل اصله.

    من باید توانا بشم در شناختن اصل از فرع . وقتی اصل رو همیشه بشناسم تو این همه راه های متنوع و وسوسه ها گم نمیشم. راهمو پیدا میکنم. چون اصل رو میشناسم چون توانا شدم در شناختن اصل.اینجوری میشه ادامه دار و دنبال دار در یک مسیر درست باقی میمانم.

    من باید قدردان تر برای داشتن خوشبختی و سلامتی و ثروت و نعمت و آرامش بیشتر باشم. بی انتها، بی سقف، بی چرتکه انداختن و انداز ورنداز کردن.خدا کجا گفته اینقدر بهت دادم دیگه بسه. کجا حد و سقف تعیین کرده منی که دوست دارم به سمت کمال برم این یعنی کمال. یعنی همیشه بازم بیشتر، بازم بهتر، بازم بزرگتر، بازم سپاسگزارتر و قدردان تر،هیچ سقف و محدوده ایی نیست. حد بی نهایت معادله ایی که خدا برای رسیدن ما به خوشبختی و سعادت قرار داده….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2165 روز

    سلام به شما دوست ارزشمندم

    سلام به شما زهرا راد عزیز

    واقعا سپاسگزارم برای ردپایی که از خودتون گذاشتین و از خوند کامنت تون لذت بردم. واقعا ممنونم که تو این مسیر با تلاش و توجه های خوبت داری به سمت صعود و بهبودهای دائمی پیش میری…واقعا دمت گرم که به موقع مچ ذهنت رو میگیری و به خودت نهیب میزنی. اون احساس درک آگاهی و حس رشد طلبیدنت رو دوست داشتم و بهت افتخار کردم که نمیخوای درجا بزنی اهل رشدی چون تو لایق بهترین هایی و بهترین بودن ته نداره سقف نداره…مگر ذهن محدود ما و باورهای مخربی مثل کمبود بیاد و برای خواسته ها و پیشرفت هامون محدودیت و سقف بذاره.

    ازت سپاسگزارم یک بخش از کامنتت رو برای خودم اینجا تکرار میکنم که لازمش دارم بارها به ذهنم بگم اینکه از قول استاد نوشتی:

    من همیشه میخوام رو به صعود باشم هیچگاه به نقطه ی قبل بر نمیگردم .وقتی بدونم مسیر درسته ادامه میدم.

    ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

    برات از الله یکتا بهترین بهبودهای درونی و بیرونی رو خواهانم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2165 روز

    سلام به شما دوست ارزشمندم

    سلام به شما پریسا شعبانی عزیز

    سپاسگزارم برای اینکه از خودت ردپا گذاشتی و این کامنت پر از درس و نکته رو نوشتی. من یک جرقه از یک قسمت کامنت تن با ترکیب آگاهی کامنت خودم و چندتا از دوستان یک چیزی کشف کردم.

    این قسمت از نوشتین:

    “نگاه من ب مسائل بیشتر رو ب کمبوده”

    اینکه چرا نتایج پایدار نمیگیریم؟ چرا خواسته هامون به یک سقفی میخوره و نتایج برخی از ماها مثل استاد همواره رو به صعود نیست و مثل یک موج سینوسی همش بالا و پایین داره. یویو میشه.چون ما یک سقف مشخص میکنیم تو ذهن مون. یعنی این کار ذهن محدود ماست. ذهن و عقل ما نامحدود رو نمیفهمه و در حد ظرف خودش محدود میکنه و کلا تو کمبوده. کـــمبـــود، باور کمبود و عدم درک درست از باور فراوانی در همه جنبه ها و نتایج میتونه یک دلیل این موضوع امروز باشه. وقتی ما اینقدر روی باور فراوانی مون کار کنیم که دیگه سقف خواسته هامون و رشدهامون هر بار بزرگتر بـــــشه، ظرف مون گنجایشش بیشتر میشه. دیگه همش همواره رو به بهبود و صعود میشیم. پس کار کردن روی باور فراوانی برای اینکه نتیجه ها بازم از اینی که هست میتونه بزرگتر و بهتر بشه و براش حد و سقفی مشخص نکنیم و بگیم بازم بهتر، بازم بهتر…دیگه عمرا توقف باشه عمرا نزول باشه و میشه فقط صعود…چون ذهن رو تربیت میکنیم برای دیدن فراوانی در تمام جنبه ها حتی در دیدن نتیجه ها و خوشی نمیزنه زیر دلش بلکه میگم خب بریم قدم بعدی. بریم بازم بهتر و بزرگتر…

    یا یک جمله استاد جان افتادم که میگن قبل اینکه به اهداف تون برسین، اهداف بعدی و قدم بعدی رو مشخص کنین رویــاهای بزرگتر و اهــداف بالاتر…این میشه همیشه رو به رشد و بهبود و صعود میشه دلیل نتایج پایدار و تفکری ایجاد کردن و تربیت ذهن برای اینکه اینطوری تو محدودیت خودش، ما رو نگه نداره…بنظرم اینم یک راه حلیه برای همیشه رو به صعود و بهبود بودنه و پایداری نتایجی هر روز بهتر از دیروز شدنه..

    ممنونم از کامنتی که نوشتی و باعث شدی این آگاهی رو بنویسم و احساس میکنم درک زیبا و جدیدی از باور فراوانی تو ذهنم شکل گرفت… و اینم به ذهن زد گسترده شدن جهان و فراوانی در کل هستی چیزیه که خدا بهمون بارها با نشانه های مختلف داره میگه و این یعنی ثبات و پایداری جهانی که همیشه رو به سمت خیر و نیکی و بهبود و رشده…

    خدایا شکرت برای این آگاهی ها که روزی امروز من کردی.

    خدایا سپاسگزارم و تنها برای به یاد آوردن و در عمل اجرا کردن این آگاهی ها از تو یاری میجویم.سپاسگزارتم پریسا جانم…

    ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

    براتون از الله یکتا بهترین بهبودهای درونی و بیرونی رو خواهانم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: