پس از دیدن و شنیدن توضیحات استاد عباس منش درباره موضوع این فایل، پاسخ های خود به سوالات زیر را در بخش نظرات این صفحه بنویسید:
سوال 1: درباره تجربیات شخصی خودت از زمانی بنویس که آگاهانه سعی داشتی آموزش های استاد را در زندگی ات اجرا کنی، چه نتایجی گرفتی و چه تغییرات مثبتی در هر جنبه از زندگی ات ایجاد شد؟
سوال 2: (اگر در مورد شما صدق می کند) درباره تجربیاتی بنویس از زمانیکه از این فضا دور شدی؛ به مسیر قبلی خودت برگشتی و دیگر این آموزه ها را در عمل استفاده نکردی، شرایط شما چگونه تغییر کرد و نتایج به چه شکل اُفت کرد؟
سوال 3: به نظر شما، چه عواملی باعث می شود افراد بعد از اینکه مسیر درست را (در هر جنبه ای) می شناسند و از آن نتیجه می گیرند، آن را ادامه نمی دهند و دوباره به الگوهای قبلی خود برمی گردند؟
منتظر خواندن پاسخ های تأثیرگذارتان هستیم.
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
دسته بندی ” توانایی تشخیص اصل از فرع “
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری دلیل نتایج پایدار691MB46 دقیقه
- فایل صوتی دلیل نتایج پایدار22MB46 دقیقه
سبحانک ماعَبَدناک حق عبادتِک و ما عَرفناکَ حق معرفتک منزه باد مقام تو! ما تورا آنگونه که باید پرستش نکردیم و آنچنان که باید نشناختیم
سلام خدمت استاد عزیزم،مریم بانوی شایسته و همه همسفران مسیر خوشبختی
استاد من چی بگم از این موضوع بینظیر استمرار؟دلیل نتایج پایدار؟میتونم ادعا کنم که یه کیس استادی جذاب هستم در این مورد
دوستای من الان منو به عنوان فردی میشناسن که خیلی تو مسیری که داره میره استمرار داره و خودمم همین باور رو نسبت به خودم دارم اما واقعا همینطور بود از اول؟تو کامنت های مختلفی راجع بهش صحبت کردم اما دوست دارم اینجا دوباره کامنت کنم و بگم
از 24 اردیبهشت 1399 که من روند تغییراتم رو با کتاب رویاهایی که رویا نیستند شروع کردم شرایط تا به امروز زمین تا آسمان فرق کرده،از هر بُعدی بخوام نگاه کنم . مالی؟سلامتی؟روابط؟عزت نفس؟معنویت؟ استاد عزیزم هیچ چیزی حتی شبیه به 3 سال پیش نیست!هیچی
شما دسترسی داری و میتونی ببینی که من با چه فاصله ای کتاب های رویاها رو داشتم میخریدم،بین دو سه فصل از کتاب رویاها که اونموقع قیمت هر جلدش 15 هزار تومان بود اگه اشتباه نکنم ، دو سه ماه فاصله افتاده بود،یعنی انقدر داغون بود شرایط زندگی من،ولی اون در مسیر موندن کمک کرد آروم آروم رشد کنم و آبان ماه دوره بینظیر راهنمای عملی رو بخرم ودو ماه بعدش ثروت 1 و قدم 1 از دوازده قدم رو بخرم و روی خودم کار کنم و حالا بماند که چه معجزاتی اتفاق افتاد توی زندگیم که میخوام یه سری اشارات بهش بکنم.
توی کامنت هام گفتم و باز هم مینویسم و من عاشق این خودافشایی کردنم که بهم انقدر عالی یادآوری میکنه قانون رو و نتایجم رو،پس با خیال راحت دوباره اینجا مینویسم که روزی که من شروع کردم ،یعنی 24 اردیبهشت 99 ، به مدت 12 سال بود که داشتم سیگار میکشیدم،مدت 8 سال بود که درگیر بودم با بیماری اسکیزوفرنی و روزی یه مشت قرص میخوردم(چیزی که دکتر ها میگن درمانی نداره) ، مدت 2 سال بود که درگیر اگزمای پوستی دارم؟وضعیت مالی؟همین قدر بگم که هفته اول هر ماه پولام تموم میشد با اینکه مستاجر بودم،روابط؟بخاطر باور هام طرد شده بودم از خونه و تو تنها ترین روزای زندگیم بودم ، عزت نفس؟از بیماریهایی که درگیر بودم مشخصه چی بوده! و و و
خب با هدایت خداوند از زمانی که شروع کردم با اینکه هیچی نداشتم،هیچ جوره شرایطش رو نداشتم برای دوره و … اما با اون چیزی که میتونستم شروع کردم،سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا احساس لیاقت منو برد بالا و تصمیم گرفتم سیگار رو ترک کنم ، چیزی که من هزار بار براش تلاش کرده بودم و نشده بود ، اما بقول خودتون تو این فایل وقتی ورودی مناسب میدی؟نتیجه قطعا خروجی مناسبه! با اهرم رنج و لذت من کاری کردم که هر روز صبح ساعت 5 بیدار میشدم و توی بوستان ولایت تهران میرفتم و دور اونجا رو میدویدم،منی که روزی 2 پاکت سیگار میکشیدم بعد 12 سال سیگارو از همون روز که تصمیم گرفتم گذاشتم کنار ، کتاب رویاها رو ضبط کرده بودم برای خودم و میرفتم تو پارک با داغون ترین هندزفری که از مترو خریده بودم میذاشتم صبح ها توی گوشم و گوش میدادم،میومدم خونه و سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا رو میدیدم! همان تایمی که پندمیک بود و همه چی افتضاح،بهترین تایم زندگی من بود چون کار تعطیل شده بود و همون باعث شد من زندگیم بسیار تغییر کنه ، 8 سال قرص خوردنی که دکترم میگفت فقط با همینا میتونی ادامه بدی بخاطر اینکه بیماریم بقول ایشون تو شرایط بسیار حادی بود ، بعد اینکه سیگارو گذاشتم کنار انقدر خودباوریم بیشتر شد که گفتم من که اینکارو تونستم انجام بدم پس اینکارو هم میکنم ، یادم نیست کدوم فایل شما بود از فایل های هدیه که گفتید اونجا تصمیم بگیر که میخوای وقتتو صرف چی کنی؟پولتو صرف چی کنی؟میخوای تو صف دکترا باشی؟یا خرج خوشی و لذت بردن کنی؟اونجا روی کاغذم نوشتم و گفتم که میخوام زندگیمو بسازم،میخوام وقتم رو برای خودم،برای مهارت هام و … بدم . فایل سگ سیاه افسردگی زندگی منو عوض کرد! دوستایی که دنبال محصولات استاد هستید،از فایل های هدیه استاد غافل نشید که گنج بی انتهاییه که زندگیتون رو از هر نظری تغییر میده،اینو هر دوستی که محصولات رو تهیه کرده و کار کرده میتونه شهادت بده. همون روزی که تصمیم گرفتم انرژیم رو صرف چی کنم ! کل داروهام رو ریختم تو سطل آشغال و بردم انداختم تو سطل زباله سر کوچه! 2 هفته بطرز وحشتناکی برام گذشت که نمیتونستم بخوابم،شرایط بسیار بدی داشتم که نمیخوام اینجا بنویسم،ولی موندم رو تصمیمم و بعد دو هفته که من نیم ساعت تونستم بخوابم،گفتم اره شد،شد من دارم تغییر میکنم و همون آدمی که شبا با ده تا قرص باید میخوابید یه ماه بعدش سرشو مینداخت رو بالشت خوابش میبرد!
میخوام بیام جلوتر و زمانی که نتایج برام بزرگتر شد اما کج فهمیم نتایجم از دست بره ،وقتی دوره ثروت 1 رو شرکت کردم و 12 برابر رشد مالی داشتم تو ورودیم ، 120 برابر پس اندازم بیشتر شده بود توی 6 ماه ! دوره سلامتی رو شرکت کردم و تو زمان خیلی کمی انرژیم چسبید به سقف،اگزمام خوب شد،جوش هام رفت و همه چی عین ساعت کار میکرد ! بقول استاد که گفتند،منو این همه خوشبختی محاله!
من چیکار کردم؟من یه کج فهمی بزرگی داشتم،یه نقطه ضعف بزرگ
وقتی نتایج اومد و خب خیلی دیگه راضی بودم فکر کردم اینا دیگه میمونه،ادامه ندادم،گفتم خب الان میرم روی روابطم کار کنم! دوره ثروت رو گذاشتم کنار و آروم آروم عین یه گلوله برفی نتایج آب شد! من با دستای خودم یه کاری کردم که کل اون نتایج بینظیر 6 ماه که عین آب خوردن ثروت از در و دیوار میومد تو زندگیم رو برداشتم و هدیه دادم به کسی (ترمز ها) وقتی اگزمام کامل خوب شد و … دیگه تو ذهنم داشت ترمزا میزد بالا که خب تو دیگه نتیجه گرفتی بسه ، برگرد به شیوه قبلیت و برگشتم و خیلی کتکشو خوردم
یادمه همون موقعی بود که شدیدا تو ایران درگیری بود و منم سرباز بودم و خب مشخصه چجوری بود شرایطم!
تو اون شرایط من چند تا دفترچه پر کردم،چرا؟چرا؟چرا؟ همش دنبال این جواب بودم که چرا من نتایجم سینوسیه؟چرا نتیجه م پایدار نیست و هنوز نفهمیده بودم دلیل نتایج پایدار رو؟ کم آوردم دیگه مغزم جواب نمیداد،دو سه ماه بود که راجع بهش مینوشتم،فکر میکردم.تا اینکه گفتم خدایا من دیگه حالیم نیست ،من کم آوردم و از این شرایط راضی نیستم ،من چرا نمیتونم مثل استاد نتایج رو به رشد داشته باشم؟چرا یه روز خوبم ده روز بد؟ تو همون شرایط خدا هدایتم کرد برم سفر ، بخاطر شرایط مرخصی نمیدادن ولی هر جوری بود گرفتم و رفتم شمال سه روز و ذهنم رو آروم کردم و اونجا بود که خدا بهم گفت چرا نتایجت نتایج پایداری نیست ! اونجا بود که گفت پسر خوب اینکه تو سیگارو گذاشتی کنار و دو و نیم سال ازش گذشته و برنگشتی ،بخاطر اینه که اون مسیر رو ادامه دادی،اینکه دیگه قرص نخوردی بخاطر اینه که ادامه دادی ، خداوند هدایتم کرد به دوره قانون آفرینش که از صفر شروع کن بیا بالا ، هدایتم کرد به یه کتاب بینظیر که بحث عادت ها رو درک کنم و از همون روزی که فهمیدم داستان چیه؟از همون تمرین سناریو نویسی که شما تو بخش 1 قانون آفرینش گفتید و هر تمرین دیگه ای تو هر دوره ی دیگه ای که گفتید رو تبدیلش کردم به عادت شخصیتیم،امروز نگاه کردم که 7 ماه پیش من بخش 1 قانون آفرینش رو خریدم و تو این 7 ماه روزی نبوده که من تمرینات دوره ها رو انجام ندم،صبح بیدار شدم اولین کار که کردم انجام تمرینم بوده،شب خواستم بخوابم حتی اگه تو شرایطی بودم که ذهنم خواسته بگه نمیشه انجامش دادم،چون چند تا نکته رو فهمیدم:
1-وقتی یک فرکانس رو پیدا میکنی و ایجادش میکنی ،نشانه ها میاد ولی برای اینکه نتایج بیاد،نتایج رو به رشد باشه باید ادامه ش بدی. تا کی ادامه ش بدی؟ برای من تا روزی که بمیرم! چون من دنبال نتایج پایدارم
2-عادت ها تو سه تا لایه ایجاد میشن ، نتایج،فرایند ها و شخصیت . من همیشه داشتم تو لایه نتایج عادت هامو تغییر میدادم و همین باعث میشد که تا نتیجه میومد ،ذهنم میگفت خب دیگه نتیجه حاصل شد برگرد ، ولی اگر من عادت ها رو تو لایه شخصیتم تغییر بدم من از خودم یه شخصیت پولساز ساختم و این شخصیت پولساز همیشه دنبال پول ساختنه،من عادت هام رو تو بحث سلامتی تو لایه شخصیتم تغییر دادم و این باعث میشه شخصیت من همیشه دنبال سلامتی باشه، دیگه اینطوری نیست یه روز که سلامتی اومد دیگه بزنه زیر همه چی بگه خب نتیجه اومد ولش کن،نه این شخصیته تغییر میکنه
3- من قبلا داشتم با دوره های استاد با گوش دادن بهشون و نه تبدیل کردن آموزه های استاد به شخصیتم،با انگیزه هایی که از صحبت های استاد میگرفتم نتایج میومد و وقتی دوره تمام میشد،چون من ادامه نمیدادم دیگه همه چی کم و کم کمرنگ تر میشد و فهمیدم انگیزه هیچوقت ماندگار نیست،انگیزه مثل سوخت موشکه، این موشک رو از رو زمین با یه نیرویی بلند میکنه و تا جو میبرتت ، ولی این همه فضاپیماها دارن با سوخت همچنان کارشونو ادامه میدن؟آیا ایستگاه فضایی سوخت مصرف میکنه؟مشخصا نه،اون رفته تو مدار زمین و با توجه به نیروی گرانش و این چیزا که من زیاد راجع بهش نمیدونم سالهاست داره کارشو میکنه ! سوختی در کار نیست، عادت ها هم همینطوره،نتایج هم همینطوره،یه انگیزه ای میاد ولی انگیزه ها ماندگار نیستند،ممکنه دو روز بعد یه اتفاقی بیفته،یه عزیزی از دست بره،یه مسئله ای پیش بیاد که انگیزه که نداشته باشی هیچ،کلی هم نا امید بشی ، ولی اگه تو مدار نباشی مثل ایستگاه فضایی و بخوای به زور سوخت خودتو بالا نگه داری،خیلی زود سقوط میکنی و منفجر میشی!
4-وقتی تو مدار قرار میگیری ، وقتی اون عادت ساخته شد تو لایه شخصیتت فقط میتونه بهبود اتفاق بیفته،وقتی یه عادت شخصیتی رو تو وجود خودت میسازی،این باوری که منجر شده تو اون تغییر رو بدی،باعث میشه بهبود های بیشتری رو به خودت جذب کنی،باعث میشه هر روز بهتر و بهتر بشی . یه مثالی میزنم استاد . وقتی تصمیم گرفتم عادت عضله سازی رو روی خودم کار کنم،با اینکه خیلی برام سخت بود چون من همیشه تصمیم میگرفتم برم باشگاه میرفتم شهریه هم میدادم و …، دور روز میرفتم و ولش میکردم . تصمیم گرفتم تو خونه با تمرینات علی جان شیرازی (از همینجا ازش بینهایت سپاسگزاری میکنم) کار رو شروع کنم،سخت بود تمرینا برام ، چون عضلاتم به شدت ضعیف بود و یه مقاومت زیادی نسبت به اینکار داشتم،ولی شروع کردم و ساختم (الان حدود دو سه ماهه هر روز تمرینای عضله سازیم رو انجام میدم)، منی که روزی نیم ساعت ورزش تو اتاقم برام یه چیز وحشتناک بود الان به جایی رسیده که خودم مشتاقم زودتر برم تمرینامو تو باشگاه با دستگاه ها و وزنه های بیشتری ادامه بدم،چون سیستم جهان همینه،هر باوری که میسازی ، از جنس اون باور و نتایج رو بیشتر برات جذب میکنه.
5- با هر عادتی که تو شخصیت خودت تغییر میدی نتایج بزرگ و بزرگتر میشن، تا وقتی که تو اون مدار خواسته ت کاملا قرار میگیری، خواسته ت سلامتیه؟عادت پیاده روی،عضله سازی،غذای سالم خوردن و.. اینا رو باید هر کدومشونو بسازی و با هر ساختن هر کدوم از اینا نزدیک تر میشی به اون مدار خواسته و وقتی همه اینا ساخته شدن تو اون خواسته ت رو داری کامل تجربه میکنی. چرا؟چون یه فرکانسی ایجاد کردی و انقدر ادامه ش دادی و نزدیک تر کردی خودتو بهش که نتایج تو دنیای فیزیکی کامل خودشو نشان داد
6-ممکنه وضعیت الانت طوری نباشه که بخوای اون عادت رو تو شخصیت خودت بسازی،که اتفاقا این بهانه ذهنه،وقتی میخواستم کامل منطبق بشم به دوره سلامتی از لحاظ تغذیه ذهنم نجوا میداد که نه تو نمیتونی انقدر گوشت بخری و بخوری،پس نمیتونی ولش کن بذار اول از لحاظ مالی رشد کنی به جایی برسی که بتونی انقدر گوشت تهیه کنی که هر روز بخوری بعد عادتتو تغییر بده. گفتم آقا جان مگه حضرت ابراهیم وقتی همسرش و بچه ش رو وسط بیابون با هدایت خداوند رها کرد و رفت ، منتظر موند اونجا آدما بیان بعد بره؟مگه وقتی میخواست فرزندش رو قربانی کنه اول مطمئن شد چاقو نمیبره بعد کشید؟ اینکه ابراهیم حنیف بود،اینکه ابراهیم رفیق خدا شد،دلیلش این بود که ایمانش رو نشون داد قبل از اینکه بدونه نتیجه چی میخواد بشه؟ تو شروع کن،تو این عادتو با هر شرایطی که داری تغییر بده اونوقت خدا وقتی ببینه ادامه میدی،وقتی ببینه لایقشی (با ادامه دادن،با تغییر شخصیتت) پاداش میده بهت! هنوز هیچ غلطی نکردی و میگی خدایا بهم فلان چیزو بده؟ گوشت نمیتونی بخوری،روزی 5 تا تخم مرغ که میتونی بخوری! شروع کن،حرکت کن ،ایمانت رو نشون بده اونوقت خداوند ازت حمایت میکنه و باید بگم اصلا خدا نذاشت کار به اونجا برسه و نعمت ها از همون روزای اول اومد خدا رو صد هزار مرتبه شکر
خب خیلی حرف دارم راجع به موضوع استمرار چون خیلی کتکشو خوردم و از وقتی هم که شروع به تغییر کردم دارم شیرینی تغییراتم رو دریافت میکنم و لذتشو میبرم ، استمرار چیزیه که چند ماهه من به شدت بهش علاقمند شدم و سعی میکنم هر روز خودم رو بهبود بدم و بهتر کنم خودم رو.
یه کج فهمی دیگه ای که من داشتم و احساس میکنم اینجا باید بنویسم این بود که من تا دو و نیم سال هنوز نفهمیده بودم باورها چیه؟و منجر به چی میشه؟از گفتگو با دوستان هم فکر میکردم باور یعنی یه سری ورد با خودم تکرار کنم،اما از همون آبان ماه 1401 متوجه شدم باورها،افکار تکرار شونده ای هستند که منجر میشه به تغییر رفتار های من،چطور میتونم بگم باورهای من تغییر کرده یا داره تغییر میکنه؟از اینکه عملکرد من تغییر کرده باشه ! چطور میتونم بگم دارم فلان باور رو روش کار کردم؟زمانی که عملکرد من ،شخصیت من ،عادت رفتاری من منطبق بشه با اون باوری که دارم میسازم.
استاد یه تشکر ویژه میخوام بکنم از شما بابت آماده کردن دوره قانون سلامتی که این دوره علاوه بر اینکه نتایج منو تو بخش سلامتی دگرگون کرد،چنان درکی از قانون بهم داد که اصلا نمیتونم درموردش بگم! این روزا هر چی میشنوم از شما با نتایج دوره سلامتی خودم،با درکم از قانون سلامتی تطبیق میدم و میفهمم که چقدر اصل داستان درسته،چقدر همه چی رو یک اصله و من اگه اصل رو بفهمم و بهش عمل کنم چقدر همه چیز میتونه هر روز بهتر و بهتر و بهتر بشه . عاشقتونم استاد عزیزم و همه ی دوستان بینظیرم
میثم عزیز سلام
دو سه هفته پیش بود که تو وبیناری که شما ارائه داشتی دیدم از تکامل توی مدیریت محصول صحبت میکنی و همونجا بود که فهمیدم شما هم از این خانواده صمیمی هستی و خوشحالم که کامنتت رو خوندم و این تعهدی که داری برای تغییر مسیر و نتایج زندگیت رو جدی تر از همیشه روش کار میکنی
واقعا هیچ چیزی برای شخص من لذت بخش تر از دیدن تغییرات نیست و وقتی که تبدیل میشه این تغییرات ، این رفتار ها به رفتارهای شخصیتیمون دائما تو این مدار موفقیت ادامه میدیم و ادامه میدیم
بازم خوشحالم از این بابت که میبینم همکار و استادی دارم که تو حوزه پروداکت که آموزه هاش از قوانین رو علاوه بر جنبه های متفاوت زندگیش توی شغلش هم جدی میگیره
امیدوارم بیشتر باهات همکلام شم میثم عزیز ،ارزوی بهترینا رو دارم برات برادر