دلیل نتایج پایدار

به نام خدا

سلام به استاد عزیزم سلام به مریم خانم عزیزم سلام به بچه های سایت

سوال 1:درباره تجربیات شخصی خودت از زمانی بنویس که آگاهانه سعی داشتی آموزش های استاد را در زندگی ات اجرا کنی، چه نتایجی گرفتی و چه تغییرات مثبتی در هر جنبه از زندگی ات ایجاد شد؟

دوست داشتنی ترین نتیجه، همین تغییر شخصیتی هست که دارم ازش لذت میبرم،

این مریمی که الان هست یه روزی آرزوم بود،

من اعتماد به نفسم،عزت نفسم صفر نبود بلکه منفی هزار بود،

من از طریق نشانه من هدایت شدم که باید 12 قدم رو از قدم اول دوباره شروع کنم به گوش دادن،جلسه اول و چکاپ فرکانسی که گوش میدادم رفتم اون دفتری که چکاپ خودم رو نوشته بودم خوندم خنده ام گرفته بود اصلا باورم نمیشه

توی قسمت چکاپ در مورد روابط نوشته بودم که نمیتونم با دیگران صحبت کنم و خجالت میکشم و دوس دارم توی یه جمع شلوغ باشم که هیچکس یه وخ مثلا از من سوالی نپرسه که مجبور بشم جواب بدم

امااا الان، یکی از دوستام به شوخی میگفت باید از این چسب پهنا بزنیم دم دهنت:)))

خیلی راحت توی جمع صحبت میکنم،خاطره تعریف میکنم،خیلی راحت از دیگران سوال میکنم خیلی راحت جواب دیگران رو میدم

من حتی نسبت به سه چهار هفته پیش کلی تغییر کردم این رو از اتفاقاتی که این چند روز اخیر برام افتاد متوجه شدم، مثل همون شخصی که توی جمع شروع کرد حرفای ناجالبی در مورد ازدواج نکردن من زد اینقدر من ریلکس و راحت بودم که خودم داشتم از اون آرامشی که داشتم کیف میکردم البته ناراحت شدم ،اما من همیشه در مقابل این ادم و حرفاش شبیه کوه آتفشان میشدم اما چند روز پیش دیگه در مقابلش اندازه کتری آب جوش هم عصابانی نشدم:)))

من این مریم خانم الان رو استاد مدیون دوره 12 قدم و دوره عزت نفس هستم

استاد به قول شما توی دوره 12 قدم چرخ دنده زندگیم روغن کاری شده قشنگ این موضوع رو لمسش کردم

سوال 2: (اگر در مورد شما صدق می کند) درباره تجربیاتی بنویس از زمانیکه از این فضا دور شدی؛ به مسیر قبلی خودت برگشتی و دیگر این آموزه ها را در عمل استفاده نکردی، شرایط شما چگونه تغییر کرد و نتایج به چه شکل اُفت کرد؟

خدا رو شکر برای من این رها کردن اتفاق نیفتاده،شاید بعضی وقت ها ناامید میشم که مثلا چرا به فلان خواسته ام نمیرسم اما رها نکردم میدونم این نرسیدن به خاطر خودمه من باید تغییراتی در راستای رسیدن به خواسته ام انجام بدم که اتفاقا دارم در مورد اون تغییرات فکر میکنم که چی رو باید تغییر بدم و از همین امروز اون گفت وگوهای ذهنیم رو دارم تغییر میدم،ذهنم از محدودیت میگه زودی من برعکسش رو میگم البته دنبال مثالهای عینی هم میگردم تا ذهنم قانع شه

فقط همین نجواهای ناامید کنندس که اذیتم میکنه از اینکه نمیشه،…اگه میخواست اتفاق بیفته تا الان بایداتفاق افتاده بود ….تو این همه تغییر کردی بازم اتفاق نیفتاده پس دیگه نمیشه….

سوال 3: به نظر شما، چه عواملی باعث می شود افراد بعد از اینکه مسیر درست را (در هر جنبه ای) می شناسند و از آن نتیجه می گیرند، آن را ادامه نمی دهند و دوباره به الگوهای قبلی خود برمی گردند؟

با توجه به صحبتهای شما توی این فایل من فک میکنم همین بحث لیاقت هست،اینکه اصلا خوشبختی و موفقیت و سلامتی و… سقفی نداره باید باید هی بهتر بهتر شیم باید بیشتر خوشبخت شیم باید بیشتر موفق شیم باید خودمون رو لایق این بیشتر داشتن بدونیم