پس از دیدن و شنیدن توضیحات استاد عباس منش درباره موضوع این فایل، پاسخ های خود به سوالات زیر را در بخش نظرات این صفحه بنویسید:
سوال 1: درباره تجربیات شخصی خودت از زمانی بنویس که آگاهانه سعی داشتی آموزش های استاد را در زندگی ات اجرا کنی، چه نتایجی گرفتی و چه تغییرات مثبتی در هر جنبه از زندگی ات ایجاد شد؟
سوال 2: (اگر در مورد شما صدق می کند) درباره تجربیاتی بنویس از زمانیکه از این فضا دور شدی؛ به مسیر قبلی خودت برگشتی و دیگر این آموزه ها را در عمل استفاده نکردی، شرایط شما چگونه تغییر کرد و نتایج به چه شکل اُفت کرد؟
سوال 3: به نظر شما، چه عواملی باعث می شود افراد بعد از اینکه مسیر درست را (در هر جنبه ای) می شناسند و از آن نتیجه می گیرند، آن را ادامه نمی دهند و دوباره به الگوهای قبلی خود برمی گردند؟
منتظر خواندن پاسخ های تأثیرگذارتان هستیم.
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
دسته بندی ” توانایی تشخیص اصل از فرع “
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری دلیل نتایج پایدار691MB46 دقیقه
- فایل صوتی دلیل نتایج پایدار22MB46 دقیقه
سلام و دروود
تا همین یه جمله رو دیدم،گفتم استپ کنم و کامنت بزارم براتون.
جملتون این بود
یک شروع عالی و پر قدرت داشتم و نتایجی عالی اما شک و تردید ها و یکسری تضادهای سلامتی به خاطر درست عمل نکردن به قانون تکامل و سخت گرفتن به خودم مرا از ادامه مسیر بازداشت.
من هم تجربه ی شما را در عزت نفس دارم،بارها و بارها،آخرین تجبره مربوط به همین چند روز پیش هستش
تا اینکه فهمیدم،سخت گرفتن به خودمون،شاید از باور کمالگرایی میاد،که ما میخوایم فراموش کنیم که انسان هستیم نع یک ربات،استاد توی دوره ی ارزشمند عزت نفس،یک جا میگه کع شما یادتون میره که انسان هستین و بی نقص،همین باور کمالگرایی که باید بی نقص عمل کنم و سرزنش کنم خودم رو،باعث شد از مسیر دور بشم و الان به لطف الله مهربان دوباره اومدم توی مسیر،فقط اینبار میخوام اجازه بدم تکاملم طی بشه و بخودم سخت نگیرم.
توی دوره اصول کسب و کار شخصی،استاد یه جایی میگن
“نخواید که تقلب کنید در قانون تکامل”
و الان درک کردم که یعنی چی!
الان فهمیدم که تقلب در قوانین چی هست،درکش کردم الان
یه جا دیگه استاد میگه
ما قانون دفع نداریم،فقط قانون جذب داریم،اینم الان درکش کردم
الان فهمیدم حضرت موسایی که چهل شب با خداوند صحبت کرد و وعده داشت،ولی به محض اینکه از کوه به پایین اومد و از اینکه قومش ایمانشون رو از دست داده بودند،خشمگین و غضبناک شد!!حتی نتونست خودش رو کنترل کنه و با برادرش دعوا کرد.
ولی
موسی به خودش سخت نگرفت،چون موسی درک کرده بود که یک انسان هست و ربات نیست…
امیدوارم کمکی هم به خودم،هم به شما کرده باشم.
موفق باشین.
سلام و دروود عزیزم
مرسی با این کامنت زیبات،مخصوصا پاسخ به سوال سومت،واقعا خیلی تاثیرگذار بود و یادآوری شد بهم که حواسمو بیشتر جمع کنم مخصوصا به عجله نکردن و ناسپاسی و اینکه بخوایم تقلب کنیم توی قانون تکامل،اونوقت هست که سقوط میکنیم…
شاد باشی عزیزم
سلام و دروود
یه ایده تازگیا به ذهنم زده و انجامش دادم و جواب گرفتم و گفتم شاید به کمکتون بیاد.
من کلا توی شرایطی قرار میگیرم کع مجبور میشم که به هر دلیلی توی جمعی باشم که دوستان هستند،یک سری سوالات رو اماده کردم و میپرسم از افراد،اصلا تمرکز کل جمع رو میبرم سمت جایی که میخوام و فضا رو به نفع خودم تغییر میدم.
سوالاتی مثل:
مثبت ترین فرد گروه کیه؟
کی فکر میکنه میتونه از پس هر کاری بر بیاد؟
اگه همین الان کارت بانکیت پر از پول بود،چیا میخرین باهاش؟
و…
اگه کسی پاسخش محدود کننده بود،بعد تو ذهنم نگاه شرایط فرد میکردم و میگفتم اهان،پس این فرد این باور مخرب رو داره که به هیچ جا نرسیده و ارتباطش میدادم به باورهای مخرب و توذهنم میگفتم خب من نباید این باور رو داشته باشم،چون نتیجش میشه زندگی این فردی که به هیچ جا نرسیده !!
و بر عکس،اگه کسی شرایطش خوب بود و باور خوبی داشته باشه،ربطش میدادم تو ذهنم به اون قسمت از زندگی اون فرد که به حتی یه موفقیت کوچیک رسیده و میگفتم با خودم که:
ببین،این اگه این دوستم چندتا نتیجه خوبی تو زندگیش گرفته،به خاطر همین چندتا باور خوبش بوده.
و اینجوری به نفع خودم،باورهای خوبم رو تقویت میکردم فضا و به نفع خودم عوض میکردم.
امیدوارم مورد استفادتون قرار بگیره.
موفق باشی عزیزم