پس از دیدن و شنیدن توضیحات استاد عباس منش درباره موضوع این فایل، پاسخ های خود به سوالات زیر را در بخش نظرات این صفحه بنویسید:
سوال 1: درباره تجربیات شخصی خودت از زمانی بنویس که آگاهانه سعی داشتی آموزش های استاد را در زندگی ات اجرا کنی، چه نتایجی گرفتی و چه تغییرات مثبتی در هر جنبه از زندگی ات ایجاد شد؟
سوال 2: (اگر در مورد شما صدق می کند) درباره تجربیاتی بنویس از زمانیکه از این فضا دور شدی؛ به مسیر قبلی خودت برگشتی و دیگر این آموزه ها را در عمل استفاده نکردی، شرایط شما چگونه تغییر کرد و نتایج به چه شکل اُفت کرد؟
سوال 3: به نظر شما، چه عواملی باعث می شود افراد بعد از اینکه مسیر درست را (در هر جنبه ای) می شناسند و از آن نتیجه می گیرند، آن را ادامه نمی دهند و دوباره به الگوهای قبلی خود برمی گردند؟
منتظر خواندن پاسخ های تأثیرگذارتان هستیم.
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
دسته بندی ” توانایی تشخیص اصل از فرع “
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری دلیل نتایج پایدار691MB46 دقیقه
- فایل صوتی دلیل نتایج پایدار22MB46 دقیقه
سلام به همه دوستان و عزیزان
امروز بیش از یک سال و نیم هست که ما (من و همسرم) به شیوه قانون سلامتی داریم زندگی میکنیم و الان بعد از گذشت این زمان کاملا به خودم حق میدم که بیام و نتایج و تجربیاتم رو با دوستان درمیون بذارم بخصوص افرادی که قصد دارند این دوره رو تهیه کنند.
دوستان این دوره متفاوت ترین دوره استاد هست و بقول خودشون سخترین دوره ای که آماده کردند.
دوستان عزیزم اگر شما تا به حال با استاد عباس منش دوره ای رو برنداشتید یا به فایل های رایگان ایشون گوش ندادید و تازه با ایشون آشنا شدید بهتون پیشنهاد میکنم یه مقدار صبر کنید و ابتدا فایل های رایگان استاد رو گوش کنید تا با باورهای زیبای ایشون آشنا بشید و اگر باورهاتون مشکل داره ابتدا باورهاتون رو اصلاح کنید و بعد از یک مدتی خودتون احساس خواهید کرد که الان موقع اش هست و اون موقع دوره رو تهیه کنید. البته این پیشنهاد و نظر بنده بود تصمیم نهایی با شما.
ما از فروردین 1401 دوره رو خریدیم و شروع به عمل کردن به دوره کردیم.
اینم بگم که من و همسرم اضافه وزن زیادی نداشتیم و از نظر عموم جامع فرد چاق محسوب نمیشدیم و کاملا معمولی بودیم! و باز هم از نظر مردم جامعه فقط یه مقدار شکم و پهلو و مقدار کمی چربی های اضافه داشتیم!
البته یکسری مشکلات مثل خروپف های شبانه من یا مشکلات مربوط هضم غذا و رفلکس غذا مخصوصا در شب و مواردی گوارشی و بی خوابی های شبانه همسرم که شاید از نظر خیلی ها اینها همه طبیعی هست و همه میتونن این موارد رو داشته باشند.
اما چیزی که باعث شد ما دوره رو تهیه کنیم اولا دیدن نتایج استاد بود و ثانیا من دیده بودم که همسرم چندین بار رژیم های مختلف رو امتحان کرده بود و نتیجه نگرفته بود یا مدتی نتیجه گرفته بود و بعد نتایج برگشته بودند. این بود که بخاطر اعتمادی که به استاد و باورهاش داشتیم این دوره رو خریداری کردیم. قیمت دوره اون موقع برای ما زیاد بود اما به لطف خدا تهیه اش کردیم. یکی از نکات مهم خرید دوره برای ما این بود که چون براش بها پرداخت کردیم با جون و دل گوش میکردیم و بهش عمل میکردیم.
مهمترین قسمت صحبت من اینجاست.
دوستان ما در این مسیر بخصوص 6 ماه اول حرف های زیادی از آشنایان و بخصوص خانواده ی خودم و همسرم شنیدیم. چون بشدت وزن مون شروع به کم شدن کرده بود و از نظر افراد، بسیار لاغر شده بودیم! این حرفای دیگران در این حد بود که یکبار خواهر من شروع به گریه کرد و با عصبانیت حرفای بسیار بدی به ما زد در کل صحبتش این بود که میگفت چرا اینقدر لاغر شدید! ما رومون نمیشه و خجالت میکشیم شما اینطوری میایید توی فامیل و جمع های خانوادگی! و اعضای خانواده هم تایید میکردند حرفاشو. من هم یکم تلاش کردم که بهشون بفهمونم که من زندگی خودم رو دارم و هر تصمیمی که میگیریم به خودمون مربوطه اما خب چون اونها در فرکانسش نبودند متوجه نمیشدند بنابراین تصمیم گرفتم یک مدتی باهاشون در ارتباط نباشم که حداقل آرامشون حفظ بشه و خداروشکر هم اوضاع بهتر شد و الان روابطمون بهتر شده و اعضاء خانواده هم متوجه اشتباهشون شدند. حتی یکسری افراد زنگ میزدند و یا ما رو میدیدند میگفتند دارید با خودتون چکار میکنید! این کار شما و این روشی که در پیش گرفتید باعث آسیب زدن به سلول هاتون میشه ! البته این رو بگم کسایی که این حرفارو میزدند اصلا هیچ سررشته ای از عملکرد بدن انسان نداشتند و فقط چیزهایی رو که از شبکه های اجتماعی یا افراد غیرمتخصص شنیده بودند رو میگفتند.
دوستان عزیزم این یه بخشی از صحبت های افراد نزدیک به ما بود بماند که یکسری ها میگفتند چرا اینقدر پیر شدید! یا دچار بیماری خاصی شدید و …
البته از این غافل نشیم که بسیاری از افراد مخصوصا غریبه ها، هم بسیار تحسین کردند اندام زیبای ما رو. حتی یکبار یادمه که وقتی داشتم پیاده روی میکردم آقایی که اصلا منو نمیشناخت تحسین کرد منو و بهم گفت که قدر این وزن و اندامت رو بدون! این حرف ایشون دقیقا توی همون زمانی بود که ما داشتیم اون حرفا رو از خانواده هامون میشنیدیم. همونجا بود که به همسرم گفتم خدا این شکلی با ما صحبت میکنه مطمئن باش مسیری که ما داریم میریم درسته و باید تمرکزمون رو بذاریم روی خودمون و اجازه ندیم حرفای دیگران روی ما اثر بذاره.
دوستان بعد از این دوره ما از لحاظ مالی،ارتباطی،عاطفی و کلا شرایط واحساس خوب تجربیات بی نظیر و فوق العاده ای رو داشتیم و هر روز روی خودمون کار میکنیم که این روند رو حفظ کنیم و هر بار بهتر و بهتر عمل کنیم.
در کل خواستم بگم اگر قصد تهیه این دوره رو دارید به هیچ عنوان اجازه ندید ذهنتون درگیر نظرات دیگران بشه. قطعا کار سختی خواهد بود بخاطر همین میگم اگر ندونید که چطور ذهنتون رو کنترل کنید ممکنه حرفای دیگران تاثیر بذاره روی شما و اذیت بشید مخصوصا اگر جزء افرادی هستید که از نظر عموم جامعه چاق محسوب نمیشید.
در پناه خدای مهربان باشید.
سلام علی آقا
خیلی ممنونم بابت اینکه کامنت من رو خوندی و سپاسگزارم بابت محبتت.
در رابطه با افسردگی من اطلاعی ندارم.
شاید تو بخش عقل کل بپرسید دوستان بتونن راهنمائی تون کنند.
من تجربه ام رو در اختیار دوستان گذاشتم فقط اینو بدونن که نباید حرف دیگران و نظرشون براشون اهمیت داشته باشه حتی اگر نزدیکترین افراد خانواده شون باشند با تمام احترامی که برای افراد قائلند نباید نظرات شخصی افراد کوچکترین تاثیری روی هدف یا تصمیمی که دارند بذاره.
اگر نظرات افراد، نظر مثبت و در جهت اهداف تون هست که خب خیلی هم عالی و میتونید اونها رو بعد از بررسی خودتون استفاده کنید.
اما اگر نظرات منفی یا شخصی بودند نباید روی شما اثر بذارند. قبول دارم کار سختی هست چون ممکنه حرف زیاد بشنوند.
اما شدنیه به لطف خدای مهربان و هدایتگر.
در پناه خدا مهربان باشید.
سلام مریم خانم
ممنونم از محبت شما.
قبل از اینکه ما به این دوره هدایت بشیم بصورت ناخودآگاه یکسری کارها رو انجام میدادیم. مثلا قبل از دوره ما تقریبا شام یا نمیخوردیم یا شام های بسیار سبک میخوردیم.
و اینکه ما جزء اون دسته از آدم هایی بودیم که خیلی زود، فکر میکنم بعد از 1 هفته تونستیم به یک وعده در روز برسیم، چون عرض کردم ما به لحاظ جسمی خیلی اضافه وزن نداشتیم.
ببینید به نظر من، ما اول باید قبول کنیم که توی هر سنی که هستیم مثلا اگر الان 40 سالمونه، باخودمون کنار بیاییم که ما 40 سال به یک سبک و روش مشخص و مثل عموم مردم تغذیه داشتیم و زندگی کردیم، حالا که میخوایم این روش رو تغییر بدیم باید توقع مون از خودمون مشخص باشه.
مطمئنا بعد از یک ماه شاید نتونیم عاداتی که 40 سال در ما بوده رو تغییر بدیم اما قطعا میتونیم شروع کنیم و یکسری عادت های کوچک رو کم کم تغییر بدیم تا بصورت کلی که اون عادت بره تو ضمیر ناخودآگاهمون قطعا زمان میبره باید به خودمون اجازه بدیم این زمان رو به خودمون بدیم و حتما و حتما ممکنه روزهایی باشه که ما اون روز برگردیم به عادت قبلیمون اصلا ایرادی نداره مهمه اینه که وقتی متوجه اشتباهمون شدیم سریع برگردیم به روش جدیدمون و اصلا خودمون رو سرزنش نکنیم و بپذیریم که اینها همه جزئی از این مسیر هست.
قرار نیست اصلا توی این مسیر ما اذیت بشیم باید تغییرات ما همراه با لذت و حس آرامش و خوب باشه. اگر داریم اذیت میشیم احتمالا تکامل مون رو طی نکردیم یا توقع مون از خودمون بسیار بالاست.
در مورد هوس ها تنها راهش اینه که ما حواسمون به ورودی هامون باشه. چیزی هایی که میبینیم ، میشنویم و در موردشون صحبت میکنیم.
داستان توپ بازی،زمین بازی و هم بازی رو همیشه به خاطر داشته باشیم.
یه مثال میزنم اگر من به خودم تعهد دادم که مثلا شیرینی نخورم و بطور تصادفی دارم از کنار خیابون رد میشم و یک شیرینی فروشی میبینم که توی ویترینش کلی شیرینی خامه ای و شکلاتی و کاکائویی گذاشته اینجا تصمیم با منه که به نگاه کردنم ادامه بدم، یا سرم رو برگردونم و به جای دیگه نگاه کنم. یا حتی میتونم مسیرم رو عوض کنم و قبل از اینکه به اون شیرینی فروشی برسم برم اونطرف خیابون.
یا یه مثال دیگه اگر تو شبکه های اجتماعی تصویر یا فیلمی میبینیم که میتونه ورودی مخربی برای باورهامون باشه همون لحظه بهتره دیگه بهش توجه نکنیم. تمام این مثال هایی که گفتم رو ممکنه بارها پیش بیاد و نتونیم درست عمل کنیم مهم اینه که متوجه بشیم که اشتباه کردیم بپذیریم و دیگه تکرارش نکنیم.
دوتا موضوع مهمی که به خود من خیلی کمک کرده و اونو تبدیل به باورش کردم البته که هنوز جای کار داره رو بهتون میگم.
موضوع اول:
ببینید ما تو جهانی زندگی میکنیم که به افکار و فرکانس های ما پاسخ میده. اگر من مدت زیادی یک فرکانس مشخص به جهان ارسال کردم و تکرار کردم، جهان شرایط و اتفاقات مشابه اون رو همیشه برای من بوجود آورده.
این موضوع در مورد قانون سلامتی دقیقا صدق میکنه به محض اینکه شما تصمیم میگیرد که سبک و روش تون رو عوض کنید به شکل عجیبی میبینید که از فردای اون روز شرایط و اتفاقاتی بوجود میاد که برخلاف تصمیم شماست. مثلا اگر تصمیم میگیرد که از این به بعد شیرینی نخورید میبینید که مثلا به یک مهمونی دعوت میشید که اونجا بهتون شیرینی تعارف میکنند یا به جشن تولدی دعوت میشید که اونجا شرایط برای خوردن شیرینی فراهم یا شبکه تلویزیون رو عوض میکنید میبینید داره برنامه آشپزی پخش میکنه و داره یک کیک درست میکنه در حالی که تا قبل از اون، اون شبکه فقط مناظره و اخبار سیاسی پخش میکرده! شاید برامون عجیب باشه چرا داره این اتفاقات میافته!؟
علتش اینه که همونطور که گفتم ما مدت زیادی فرکانسی غیر از فرکانس الانمون به جهان ارسال کردیم و هنوز اون شرایط و اتفاقات قبلی داره برامون بوجود میاد. حالا که فرکانس های جدیدی به جهان ارسال میکنیم باید اینکارو هم یه مدت زمانی تکرار کنیم یعنی به جهان نشون بدیم که واقعا آدم دیگه ای شدیم بعد کم کم میبینیم که جهان هم شرایط و اتفاقات جدید و همسو با افکار و باورهای ما رو برامون بوجود میاره. سیستم جهان این شکلیه و اینجوری کار میکنه. با تکرار کار میکنه. در کل باید به جهان ثابت کنیم که آدم دیگه ای شدیم و باور ها و ذهنیت مون رو عوض کردیم در نتیجه جهان هم از یه جایی به بعد شرایط و اتفاقات جدید رو برامون بوجود میاره و اتفاقات قبلی دیگه برامون اتفاق نمی افته.
موضوع دوم:
اعتماد به نفس و عزت نفس.
چقدر میتونید در برابر نگاه ها و حرف های دیگران بخصوص افراد نزدیک خانواده و دوستان نزدیک، مقاوم باشید؟
چون اولین افرادی که ممکنه مسخره کنند، افکار و باورهای اشتباهشون رو بهتون متذکر بشن یا بخوان نصیحتتون کنند که این مسیری که دارید میرید اشتباهه یا هر چیزی شبیه به این، همین افراد عزیز زندگیمون هستند!
چقدر میتونید در برابر تصمیمی که گرفتید مصمم باشید و نیاز نباشه که به کسی توضیح بدید؟
با تمام احترامی که برای تک تک عزیزانمون قائل هستیم اما نظرات منفی اونها که مخالف تصمیم گیری های ماست به هیچ عنوان اهمیتی نداره.
فرض کنیم به یک شام یا ناهار در مهمانی خانوادگی دعوت شدید. و شما هم تصمیم گرفتید که سبک تغذیه خودتون رو داشته باشید.
حالا افراد شروع میکنن به تعارف کردن که چرا غذا نمیکشی چرا فلان چیز رو نمیخوری و حتی ممکنه بعضی ها ناراحت بشن که ما این همه تدارک دیدیم برای شما و از این حرفا!
چقدر میتونید در برابر نگاه ها، تعارف ها و حرفهای دیگران مقاوم باشید؟ چقدر میتونیم به خودمون و تصمیممون احترام بذاریم؟
اینها همه و همه برمیگرده به عزت نفس و اعتماد به نفس.
دوره عزت نفس رو بشدت بهتون پیشنهاد میکنم در رابطه با احساس گناه و احساسات مشابه موارد بالا که گفتم.
فقط یادمون باشه که همه این باورها و کارهایی که انجام میدیم با تکرار نتیجه میده. اصلا مهم نیست که چند بار اشتباه کردید و از مسیر منحرف شدید مهم اینه که دیگه اون اشتباه رو تکرار نکنیم و خومون رو هرگز سرزنش نکنیم و خودمون رو دوست داشته باشیم با تمام اشتباهاتمون.
قطعا من و همسرم هم توی شرایطی گاها قرار گرفتیم که از مسیر منحرف بشیم اما سریع به قول استاد گوش خودمون رو پیچوندیم و به مسیر برگشتیم.
امیدوارم این نوشته ها بهتون کمک کنه و به زودی شاهد اتفاقات قشنگ از هر نظر سلامتی،مالی،روابط و … در زندگیتون باشید.
در پناه خدای مهربان باشید.