دلیل نتایج پایدار

پس از دیدن و شنیدن توضیحات استاد عباس منش درباره موضوع این فایل، پاسخ های خود به سوالات زیر را در بخش نظرات این صفحه بنویسید:

سوال 1: درباره تجربیات شخصی خودت از زمانی بنویس که آگاهانه سعی داشتی آموزش های استاد را در زندگی ات اجرا کنی، چه نتایجی گرفتی و چه تغییرات مثبتی در هر جنبه از زندگی ات ایجاد شد؟

سوال 2: (اگر در مورد شما صدق می کند) درباره تجربیاتی بنویس از زمانیکه از این فضا دور شدی؛ به مسیر قبلی خودت برگشتی و دیگر این آموزه ها را در عمل استفاده نکردی، شرایط شما چگونه تغییر کرد و نتایج به چه شکل اُفت کرد؟

سوال 3:  به نظر شما، چه عواملی باعث می شود افراد بعد از اینکه مسیر درست را (در هر جنبه ای) می شناسند و از آن نتیجه می گیرند، آن را ادامه نمی دهند و دوباره به الگوهای قبلی خود برمی گردند؟

 

منتظر خواندن پاسخ های تأثیرگذارتان هستیم.


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

دسته بندی ” توانایی تشخیص اصل از فرع “

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری دلیل نتایج پایدار
    691MB
    46 دقیقه
  • فایل صوتی دلیل نتایج پایدار
    22MB
    46 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

717 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سیدرحیم میرموسوی» در این صفحه: 1
  1. -
    سیدرحیم میرموسوی گفته:
    مدت عضویت: 1273 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته مهربان

    اول از همه یه تبریک جانانه به خودم بگم که دستم به نوشتن باز شده و چقدر کمتر مقاومت دارم در مورد نوشتن و چقدر کنکاش توی ذهنم و رفتار هام برام راحت تر شده که همه اینها به واسطه آماده تر شدنم برای حرکت رو جلو که اون هم در نتیجه استفاده از آموزش های شما استاد عزیز علی خصوص دوره کشف قوانین زندگی و استفاده از اهرم رنج و لذت بوده که کنکاش در خودم و نوشتن رو برام چقدر راحت تر کردم، خوب بریم سراغ جواب ها

    در مورد تجربیاتم از عمل به آگاهی های فایل های سایت باید این رو بگم که از حدود یک سال و خورده ای پیش که شروع کردم تمام سعیم رو کردم که به آموزه ها بر اساس درک اون موقع ام عمل کنم و توی تمام این فراز و نشیب هایی که توی این مدت داشتم سعی کردم همیشه توی مسیر بمونم و اگر هم از مسیر خارج می شدم باز هم سعی می کردم که بر گردم به مسیر و نتایجی که از این تلاشها به دست آوردم اعتماد به نفس و عزت نفس بالاتر نسبت به قبل تسویه کلیه بدهی ها و وام ها در این مدت، تمام سعیم رو کردم که در سخت ترین شرایط مالی از کسی پول نگیرم و هر طور شده خودم اوضاع و شرایط رو مدیریت کنم ، ارتباطم با خدا خیلی خیلی بهتر شده، احساس لیاقتم خیلی خیلی بهتر شده، خیلی بهتر می تونم قانون رو درک کنم و بالطبع بهتر هم اجرا کنم، الهاماتی که دریافت می کنم رو خیلی بهتر متوجه می شوم و خیلی بیشتر اعتماد می کنم در عمل کردن به اون الهامات و اگر هم در خصوص اون موضوعی که دلم میخواد اتفاق بیوفته الهامی دریافت نمی کنم قشنگ متوجه می شم که من آمادگیش رو ندارم و اگر هم الهامی بیاد من بهش عمل نمی کنم چون هنوز تکاملم رو در دریافت الهامات طی نکردم . از کجا این رو میگم از اونجایی که قبلا می گفتم که اگر من یه روزی برسه که مطمئن باشم یه کاری رو خدا گفته انجام بده من دیگه با سر میرم که انجامش بدم ، هر چی که باشه فقط من مطمئن بشم خدا گفته ولی الان دقیقا توی همون شرایط هستم که یه کاری رو صد ها بار از خودم پرسیدم که آیا مطمئنی که خدا بهت گفته این کار رو انجام بده؟ و هر بار جوابم این بوده که “به اندازه ای که مطمئنم الان روزه ، مطمئنم که خدا گفته”، پس چرا هنوز شک و تردید دارم؟ درسته که رفتم و دارم انجامش میدم ولی کاملا میفهمم که هنوز اون ایمان و اعتمادی که باید باشه نیست، اون تسلیم بودنه، اون سرسپردگی نیست ، از کجا میدونم نیست؟ از اونجا که هی دنبال نتیجه می گردی، از اونجا که خیالت راحت نیست، از اونجا که هزاران بار در شرایط سخت اعتماد کردی و خیلی ساده و راحت به خواسته ات رسیدی ولی هنوز شک و تردید داری و خوبه که حداقل دارم انجامش میدم، خوبه که اینقدر واضح دیگه دارم میفهمم که خدا داره بهم چی میگه، خوبه که هر روز دارم بهتر میشم در فهمیدن زبان خدا، که همه این بهتر فهمیدن ها مال اون الهامات کوچک تری هست که بهشون عمل کردم و بازخورد ها رو دیدم و اعتمادم بیشتر شده و این مرحله هم جزئی از تکامل هست و به خودم زیاد خورده نمی گیرم چرا که میدونم درست میشه و وقتی خودم رو با قبل مقایسه می کنم می بینم که در تمام ابعاد چقدر عالی تر شدم ، چقدر حال خوب دائمی ام بیشتر و مداوم تر شده، چقدر راحت تر می تونم از پس نجواها بر میام، وقتی داستان خودم رو با الهام دریافتیم میبینم یاد داستان موسی و خضر می افتم که موسی هی سوال می کرد که چرا اینکار رو کردی و … یعنی اون اعتماد به خضر رو هنوز نداشت و همه چیز رو از زاویه منطق خودش بررسی می کرد در حالی که اون کار ها با منطقی داشت اتفاق می افتاد که موسی ازش بی خبر بود. در مورد من هم همینطوره هنوز اون اعتماده و تسلیم بودنه شکل نگرفته ، درسته که خیلی خیلی عالی تر از قبل هستم و اعتمادم صد ها هزار بار بیشتر و بیشتر شده ولی هنوز خیلی کار دارم و مرتب دنبال نتیجه می گردم ولی هیچ ایرادی نداره به مرور درست میشه و توکل و ایمان و تسلیم بودنم بیشتر و بیشتر میشه و اما در مورد نتایجی که کسب کرده بودم و دوباره به قبل برگشتم میتونم از دو تا از عادت های بدم اشاره کنم که خیلی راحت بهشون رسیده بودم و بعد از مدتی دوباره برگشتم به حالت قبل و هنوز هم درست نفهمیدم علت چیه ، چون به نظر خودم هنوز هم در مسیر درست دارم حرکت می کنم و تنها دلیلی که تونم براش پیدا کنم اینه که اهرم رنج و لذت دوباره جاشون عوض شد و اون هم به واسطه اینکه پیش خودم می گفتم که اگر توی این شرایط و یا با این افراد اون عادت ها رو تکرار کنم ایرادی نداره و حالا یکبار که هزار بار نمیشه و در واقع یه راهی برای برگشت گذاشته بودم که از همون روزنه نتایج رو از دست دادم و در مورد قانون سلامتی هم همینطور اول از همه شاید اون انگیزه کافی رو نداشتم و در واقع انگیزه من داشتن اندام مناسب بود با اینکه اصلا چاق نبودم و بیشتر برام یه حالت چالش داشت و میخواستم ببینم میتونم یا نه و دلیل دوم درست عمل نکردن به آموزش ها بود که در واقع منظورم از این مورد عدم درک صحیح کارکرد اهرم رنج و لذت هست (با اینکه فهمیدم که اهرم رنج و لذت چیه ولی نفهمیدم ، الان که دوباره توی دوره روانشناسی ثروت یک به این مبحث رسیدم تازه دارم میفهمم که این اهرم چی بوده و چیکار می کنه که نشون میده که من در اون زمان آماده دریافت این آگاهی نبودم) بنابراین توی ذهن من عمل کردن به قانون سلامتی مساوی بود با زجر و انجام کارهایی که دوست ندارم ( من مرغ و گوشت دوست ندارم و به جای اینکه بیام این مشکل رو اساسی حل کنم و جایگاه این دوست نداشتن رو با دوست داشتن عوض کنم اومدن از بقیه مواد غذایی که مجاز بود استفاده کردم) و همین موضوع باعث شد که هر روز عمل کردن به آموزه های این دوره توی ذهن من مساوی بشه با محدودیت بیشتر و زجر بیشتر و در واقع به حدی اهرم رنج در مورد این دوره توی ذهن من قوی شد که زور اون اشتیاق بهش نرسید و کم کم با ناخونک زدن شروع کردم به خارج شدن از مسیر تا جایی که الان کلا دارم تو خاکی میرم و از آسفالت کلی فاصله گرفتم و در مجموع تجربه های خیلی زیادی برام داشت علی الخصوص کارکرد اهرم رنج و لذت که الان خیلی عالی تر متوجه می شم که این تکنیک چه کاری انجام میده و چطور میتونه ذهن رو باهات همراه کنه برای حرکت در اون مسیری که تو میخوای و اگر درک الان رو داشتم احتمالا به جای اینکه هر جور شده بیام و با دوره حرکت کنم اول میومدم و تمام این ترمزهایی که در خصوص دوره قانون سلامتی داشتم رو پیدا می کردم و با همین اهرم رنج و لذت جای اون رنج ها و لذت ها رو با هم عوض می کردم و در مورد من که مرغ و گوشت رو دوست ندارم میومدم و همون عاملی که باعث میشه که من مرغ و گوشت رو دوست نداشته باشم رو ارتباط می دادم به موادی که برام مضر هست و اون عاملی که باعث میشه مواد مضر رو دوست داشته باشم ارتباط میدادم به موادی که برای سلامتیم مفید هست و به این صورت بدون اینکه تقلا کنم در مسیر درست حرکت می کردم به جای اینکه انرژی بزارم روی مبارزه با اهرم های رنج میومدم و اونها رو شناسایی می کردم و عوضشون می کردم که خیلی راحت تر نتیجه بگیرم

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: