پس از دیدن و شنیدن توضیحات استاد عباس منش درباره موضوع این فایل، پاسخ های خود به سوالات زیر را در بخش نظرات این صفحه بنویسید:
سوال 1: درباره تجربیات شخصی خودت از زمانی بنویس که آگاهانه سعی داشتی آموزش های استاد را در زندگی ات اجرا کنی، چه نتایجی گرفتی و چه تغییرات مثبتی در هر جنبه از زندگی ات ایجاد شد؟
سوال 2: (اگر در مورد شما صدق می کند) درباره تجربیاتی بنویس از زمانیکه از این فضا دور شدی؛ به مسیر قبلی خودت برگشتی و دیگر این آموزه ها را در عمل استفاده نکردی، شرایط شما چگونه تغییر کرد و نتایج به چه شکل اُفت کرد؟
سوال 3: به نظر شما، چه عواملی باعث می شود افراد بعد از اینکه مسیر درست را (در هر جنبه ای) می شناسند و از آن نتیجه می گیرند، آن را ادامه نمی دهند و دوباره به الگوهای قبلی خود برمی گردند؟
منتظر خواندن پاسخ های تأثیرگذارتان هستیم.
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
دسته بندی ” توانایی تشخیص اصل از فرع “
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری دلیل نتایج پایدار691MB46 دقیقه
- فایل صوتی دلیل نتایج پایدار22MB46 دقیقه
به نام خدا
ردپای 73
سلام استاد و دوستان خوبم
تا حالا به هزینه هایی که به خاطر ترس هامون مجبور به پرداخت میشیم توجه کردین؟
این روزا به واسطه روبرو شدن با ترس و چالش های گذشته درسی گرفتم که خیلی ارزشمنده
شخصیت های قدرتمند کمتر هزینه پرداخت میکنن!
وقتی شخصیت یه فرد ضعیف و درمانده به عهده میگیری لاجرم مجبور به پرداخت هزینه ای ،به شکل صرف زمان بیشتر برای کارهایی که به خاطر ترس ،دست کشیدی
پرداخت دوباره هزینه کلاس ها مثلا برای بار چندم شروع زبان یا ورزش
پرداخت دوباره هزینه رژیم برای نداشتن استمرار قبلی
پرداخت هزینه ،شنیدن حرف بقیه
پرداخت بها در قالب حسرت زندگی بقیه خوردن !مقایسه کردن
لاجرم شخصیت بازنده تو مسیری قرار میگیره که داره مدام هزینه های مختلف پرداخت میکنه!
و این بسیار تلخه واس همین زندگی شبیه یه سیکل معیوبه ،تلاش نرسیدن به خاطر شخصیت ساخته نشده و باورهای اشتباه، شکست ،افسردگی،حسرت ،درماندگی
به خاطر شخصیت ساخته نشدم چقدر بها پرداخت کردم؟چقدر به خودم مشقت تحمیل کردم؟وقتی اهرم رنج و لذت بسازی ،خودت بیمه میکنی از خسارات احتمالی
قبل شروع مسیر جدید از خودم میپرسم،دلت میخواد وارد سیکل معیوب بشی؟
بدویی برسی متوقف بشی برگردی به آدم قبل و دوباره روز از نو
پس حالا که جوابت نه !چه کارهایی باید بکنم؟چه کارهایی نباید بکنم؟
چه باوری باید بسازم؟چه باوری داشتم که وارد سیکل شدم
چی منو از موفقیت میترسونه؟چه باورایی؟
تو چندتا کار جدید که دارم انجام میدم ،مدام به خودم تکامل یادآوری میکنم ،بیشترین ضربه ای که خوردم از همینه که ،الکی عجله میکنم و مدام میخوام تاکید کنم به خدا من آدمم:)آخه چقدر عجولی دختر
راستی امروز رفتم تو دل یکی از ترس هام ،9ماه ازش فرار کردم اما بالاخره انجام دادم و راستش مجبور شدم هزینه الکی پرداخت کنم ،بعد یادم افتاد که من کجاها به خاطر ترس ،مجبور به پرداخت بها به شکل پول زمان انرژی سلامتی حرف و… شدم
و گوشزد خوبی شد که اگه شخصیت قوی نسازی ااز این به بعد زندگیت هم قراره همین شکلی بمونه
از استاد عزیز خیلی سپاسگزارم، بهم یاد دادید با ترس ها روبرو بشم ،اشغال هارو زیر مبل نزنم ،بها بپردازم،قربانی کنم،تکامل طی کنم،و به غیب ایمان داشته باشم
خداروشکر
اجرتون با خدا
به نام خدا
ردپای 72
سلام به استاد عزیزم و دوستان خوبم
بعضی وقتا آنقدر حرف داری که نمیدونی چی بگی !مثل امشب من
چندین بار نوشتم و پاک کردم
در نهایت ردپای امشب اختصاص میدم به چکیده این روزها
این روزا خیلی برنامم فشرده شده اما خیلی حالم خوبه
از وقتی معجزه خدارو دیدم ،انگیزم بیشتر شده یه طورایی انگار واقعا پذیرفتم خب خب خب خدا که صدامو داره پس بریم تو کارش
انگار شرایط سخت هفته پیش یه مدار دیگه منو جابه جا کرد و به من اجازه داد احساس لیاقت بیشتری حس کنم
تو مدار جدید ،منم و من !تنها و مستقل، برخلاف بیست و اندی سال گذشته
انگار یه بسم الله گفتی و دست گذاشتی رو زانوهات
که هر چی قبلا شده بیخیال بیا از نو بسازیم
بیخیال مردم و هیاهو بیخیال حرف خاله و عمه و شمسی کوره
بیخیال مقایسه با بقیه
مدت هاس منتظر این مدارم
آخیش بالاخره منم و مداری که دیر مجوز ورودش گرفتم اما به فال نیک میگیرم که زمانبندی خدا درسته
تو این مدار استارت خیلی کارها خورده میشه پس باید آماده بشم ،تدارک دیدم و کوله بار سفر بستم
یه یا علی مونده و سایه خدا که بالا سرم باشه
:)خیلی خود جدید دوست دارم
سخت بود اما ارزشش داشت
مرسی استاد که حرفا و اعمالتون باعث شد مداری که سال ها با ترس و درماندگی ازش فرار میکردم ،بالاخره اندازم بشه
شایدم من اندازش شدم
اجرتون با خدا
به نام خدا
ردپای 71
سلااام استاد جان و دوستای خوبم
استاد خوشتیپ قصه ما مثل شوالیه در تاریکی ،همیشه به موقع و در واپسین دقایق به داد میرسه
مدت هاس که دنبال جواب این سوالم ،نتایج پایدار!
خیلی خوب میدونم نتایج ناپایدار چیه اما با نتایج پایدار، غریبه بودم
نتایج پایدار بودا اما نصفه نیمه ،یا نهایت با زجر و بدبختی پایدار میموند
کم کم یاد گرفتم آقا اینطوری که نمیشه تا کی بدوم بعد با کوچیک ترین لغزش مجبورم دوباره از اول بدوم
این که همش شد درجا ،آخه دختر کی عبرت میگیری
بعد ها یادگرفتم عادت سازی کنم ،دیگه حتی واس کوچیک ترین چیزام عادت میساختم
خیلی خوب بود اما یه طورایی مثل بچه مدرسه ای که باید تکالیف انجام بده ،عادت هارو تیک میزدم
بعدها که با سایت آشنا شدم دیدم اااااا اگه یه سری باورها درست بشه اصن چه نیاز به این همه کار
خودبه خود کلی عادت مخرب من از بین رفت ،کلی عادت خوب اضافه شد
اصلا بدون رعایت قانون 21 روز!
هفته پیش که رفتم رو حالت اتوماتیک، دیدم کم کم داره عادت بدا برمیگرده
اونجا بود که گفتم بازی تموم شد برو خونتون به قول استاد هم توپ بود هم همبازی هم زمین بازی
از اونور هم باورهای قدیمی که ارزششون از دست داده بودن،دنبال پس گرفتن جایگاه بودن و حسابی تازوندن
خلاصه ماجرا من بدو اون بدو بود
اما خداروشکر آگاهی ها چراغ راه اند ،نمیزارن خیلی از مسیر متفرق بشی ،زودی گوشت میپیچونن که داری اشتباه میزنی
از طرفی این سبک زندگی آنقدر لذت بخشه که ناخودآگاه تو مجاب به ادامه دادن میشی
خیلی خوشحالم ،دیشبم گفتم ،حس میکنم همه چی درسته و من برای اولین بار جای درستی از زندگیم وایسادم
ازتون ممنونم استاد عزیز
اجرتون با خدا
سلام علیرضا جان امیدوارم خوب باشی
خیلی کامنتت دوست داشتم منو یاد خودم میندازه
اسمش برای من ،چالش من با منه
نمیدونم چند سالته اما چه خوشمون بیاد چه نه ،حداقل 10 ،20 سال از عمرمون به شیوه ای زندگی کردیم که بسیار متفاوت با الانمونه
آدمای مهم بچگیمون ،حرفای دیگه زدن،ناخودآگاه ما پر شده از چیزایی که مخالف سبک زندگی الانمونه
من شک ندارم تو همین الان کلی موفقیت داری !نه صرفا به خاطر چیزایی که کسب کردی ،حتی شخصیت که میتونستی باشی اما با تقوا ،مانع شدی
مثل همون دود و…
مشکل اینه ما انسانیم و انسان نسیانه
یادش میره علیرضا چقدر تغییرات خوب داشته ،همین علیرضا که از رابطه با خانواده اش راضی نیس ،میتونست چقدر اوضاع بدتری داشته باشه
چقدر خودش کنترول کرده که از زمانش درست استفاده کنه
حالا همین علیرضا چون یادش رفته ،یواش یواش به باورهای قبلی اجازه داده قدرت بگیرن
پس اونا حق به جانب میگن ،خب نتایجت کو؟اصلا که چی؟کجای دنیا گرفتی اینطوری زندگی کردی ؟
باورها دارن قدرت میگیرن پس دنبال نشونه برای تایید شدند، پس رفتار پدرت یا رفتار مادرت بیشتر برات بولد میکنن
در حالی که شاید اونا قبلا هم همینطوری بودن اما تو با کانون توجهت ،اهمیتی نداده بودی
این بازی ذهنه که مطمئنم از این نبرد پیروز بیرون میای
واس همین تورو به خواب فرو میبره تا بیشتر بهت تاکید کنه ،دیدی گفتم تو هیچی نمیشی؟دیدی لیاقتشو نداری؟خب چی شد الان بوگاتی دادی کارواش؟
در حالی که شاید قبلا اگه خواب میموندی میگفتی ،خداروشکر انقدر در راستا اهدافم تلاش میکنم که لایق این خواب بودم ،خداروشکر خستگیم در رفت حالا پر قدرت کارهارو انجام میدم
این لحظه همون لبه از زندگی که اگه حواست جمع کنی سقوط نمیکنی
من شک ندارم آدمی که تو محیط ناهماهنگ ،خودش حفظ میکنه تلاش میکنه وقت میذاره ،لایق زندگی خوبه
پس توام دست ،بازی ذهن بخون و پیروز این جدال باش
امیدوارم موفق تر و پیروزتر باشی
در پناه خدا باشی