دلیل نتایج پایدار

پس از دیدن و شنیدن توضیحات استاد عباس منش درباره موضوع این فایل، پاسخ های خود به سوالات زیر را در بخش نظرات این صفحه بنویسید:

سوال 1: درباره تجربیات شخصی خودت از زمانی بنویس که آگاهانه سعی داشتی آموزش های استاد را در زندگی ات اجرا کنی، چه نتایجی گرفتی و چه تغییرات مثبتی در هر جنبه از زندگی ات ایجاد شد؟

سوال 2: (اگر در مورد شما صدق می کند) درباره تجربیاتی بنویس از زمانیکه از این فضا دور شدی؛ به مسیر قبلی خودت برگشتی و دیگر این آموزه ها را در عمل استفاده نکردی، شرایط شما چگونه تغییر کرد و نتایج به چه شکل اُفت کرد؟

سوال 3:  به نظر شما، چه عواملی باعث می شود افراد بعد از اینکه مسیر درست را (در هر جنبه ای) می شناسند و از آن نتیجه می گیرند، آن را ادامه نمی دهند و دوباره به الگوهای قبلی خود برمی گردند؟

 

منتظر خواندن پاسخ های تأثیرگذارتان هستیم.


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

دسته بندی ” توانایی تشخیص اصل از فرع “

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری دلیل نتایج پایدار
    691MB
    46 دقیقه
  • فایل صوتی دلیل نتایج پایدار
    22MB
    46 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

717 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «Pouria Qaderi» در این صفحه: 1
  1. -
    Pouria Qaderi گفته:
    مدت عضویت: 734 روز

    به نام خداوند هدایتگرم

    سلام خدمت استاد استقامت و پایداری ، استاد عباس منش عزیزم و بانوی زیبایی ها خانوم شایسته که واقعا مثل خود استاد لایق و شایسته این همه زیبایی و برکت هستند .

    و همچنین دوستان همفرکانسی ام که نپذیرفتند شرایطشون مثل اکثریت جامعه باشه و از خداوند کمک خواستند و در مدار تغییر قرار گرفتند و به این اگاهی های ناب هدایت شدند .

    حقیقت استاد من باره اولمه که دارم کامنت میذارم ، اما بیشتر از یک سال بود که باشما اشنا بودم و تو این مدت هیچ کامنتی نذاشته بودم

    ،یعنی خیلی مقاومت داشتم و اصلا به طور کامل عضو نبودم و نمیدونستم چرا نمیتونم کامنت بذارم که حالا رفتم دنبالش و فهمیدم اکانتم مشکل داره و خلاصه حل کردم مشکلو

    و این که فقط هرچند وقت یکبار یک فایل دانلودی رایگان نگاه میکردم که فقط حالم خوب بشه .

    اما از اون جایی که موضوع این فایل دقیقا همون جواب سواله خودم بود که منو گاهی بی ایمان میکرد و ازاونجایی که دقیقا مصادف شده بود با تولده 23 سالگیم در 20 تیرماه دیگه بهانه هارو گذاشتم کنار و گفتم از همین جا شروع میکنم .

    گرچه که هرروز میتونه روز تولد ادم باشه و هر روز ی که ما تغییری در طرز فکرمون ایجاد بشه همون روز یک تولد دوباره است و از حسی که بعد از کار کردن روی باور ها در ادم ایجاد میشه ،میتونیم اینو متوجه بشیم .

    و چه هدیه ای بهتر از اگاهی و تغییر .

    ج . سوال اول : هروقت که من فایل های دانلودی رو دنبال کردم خیلی احساساته خوبی در من شکل میگرفت یه جور احساسات لطیف

    ،انگیزه ام برای تغییر بیشتر میشد (چون همون لحظه میفهمیدم که تغییر کردن و موفق شدن ، قانون و مسیره ثابتی داره و هیچ عاملی در بیرون تاثیر گذار نیست اما خیلی زود از یادم میرفت چون به جوری دیگری فکر کردن عادت کرده بودم و حواسمم به عوامل مختلف پرت می‌شد مثلاً من تو پیج‌های مختلف یا کانال‌های مختلف برای پیدا کردن اطلاعات جدید می‌گشتم و در آخر فهمیدم که مهم نیست اطلاعات زیادی رو حفظ و ذهن تو تبدیل کنی به انبار اطلاعات بلکه ، مهمترین نکته برای موفقیت ،تغییر و تجربه ی خواسته و در یک کلام خوشبخت شدن استفاده کردن از اون اطلاعاته

    و در واقع معنی عالم ربانی هم یعنی همین یعنی کسی که به همان چیزهایی که می‌فهمد عمل می‌کند هرچند که کم باشد

    خب من فکر می‌کردم که این اطلاعات حفظیه مثل درس‌های مدرسه و دانشگاه در صورتی که کاملاً برعکس و عمل کردنیه و توسط ما باید تکرار بشه بارها و بارها و بارها تا به مرحله اجرا برسه به صورت ناخودآگاه )

    زندگیم هدفمند تر میشد

    نشانه های خوب کم کم خودشو نشون میداد

    احساس ارامشم خیلی بیشتر میشد و کلا هر چقد که احساسم بهتر مشد نتایجمم بهتر میشد

    وخب هر وقتم که روی خودم کار نمیکردم شرایط کم کم بر میگشت دیگه ، ینی ادم های ناجالب میدیدم ،بی حال و بی هدف و سرد میشدم ، از شرایط ناجالبی که داشت رخ میداد

    همرنگ جماعت میشدم و کلا نشانه های ناخواسته ها تو زندگیم بیشتر میشد

    حالا درباره ی این موضوع که چرا افراد بعد از این که میفهمند یک موضوعی درسته و دارن ارزش نتیجه میگیرن ، تایه حدی جلو میرن و از اون به بعد دیگه ول میکنند و ادامه نمیدن .

    همون طور که گفتین شما تا قبل از دوره ی سلامتی که اصلا نمیدونستید که چرا اکثریت بچه های سایت تا یه حدی نتیجه میگیرند و فقط برخی از افراد اون نتیجه ای که مد نظره شماست رو میگیرن

    ودلیلشم اینه که فکر میکنن اگه دو روز نتایج و شرایط خوب شد ینی دیگه کار انجام شده ،ینی دیگه من رها کنم ، بی خیال بشم و دیگه ادامه ندم …

    و اوضاع هم همین جوری میمونه !!!

    نه اوضاع اینجوری نمیمونه !

    چون تا وقتی که شما داری تو مسیره درست حرکت میکنین اوضاع هی بهتر و بهتر میشه

    وهر وقت که از مسیره درست خارج شدین نتایج برمیگرده چون شما در مسیره نادرست هستین و این ویژگیه مسیره نادرسته که از روی احساسمون خیلی راحت میشه تشخیصش داد.

    قانون چی میگه ؟

    میگه تا وقتی ورودی درست بهش بدی ، اونم بهت خروجیه درستی میده و هر وقت که ورودی نادرست بهش بدی اونم همونا رو بهت میده که کاملا منطقیه

    چون جهان مثل یک ماشینه و سیستم عمل میکنه ، و تمام بد فهمی و کج فهمی های ما در درک کردن این سیستم به این خاطره که نمیتونیم ببینیمش و فقط میتونیم حسش کنیم و از نتایجی که برامون رقم میخوره اینو بفهمیم.

    به همین خاطر شما تا قبل از دوره ی سلامتی دقیقا نمیتونستین بفهمین مشکل از کجاست ،که خیلی ها اون نتایجی که مدنظرتونه رو نمیگیرن .

    چون از روی عملکرد طرف که نمیشه فهمید حتی از روی ظاهرشم نمیشه فهمید که چه باور هایی داره و چجوری فکر میکنه ،به عبارتی بهتر نمیشه فهمیدفرکانس هایی که به جهان ارسال میکنن چیه و ما تو فکرشون نیستیم .

    ولی تو قانون سلامتی ما دیدم الگوها رو .

    و اگر داری نتایج اشتباه می‌گیری دیگه چرایی نداره!!!دیگه جای تعجبی نداره !!!

    قطعاً یک کار اشتباهی رو کردی و یک مسیر اشتباهی رو طی کردی و و یک فرکانس اشتباهی را فرستادی که این نتایج بعد به وجود آمده .

    اصلا نتایجت اگه ایراد داره بحث نکن دیگه پوریا جان برو ببین چی تو درونت مشکل داره و ایرادو برطرفش کن .

    اصلاً نه نیاز به اینه که تو با خدا بجنگی و بهش ناسزا بگی نه نیازی به اینه که یک نفر بیرون و مقصر بدونی نه نیاز به اینه که به خانوادت بپری و هیچ عامل بیرونی مقصر نیست مخصوصاً خدا .چون که خدا برای ما چیزی نمی‌خواهد بلکه او فقط آن چیزی را برای ما می‌خواهد که ما خودمان برای خود میخواهیم.

    وهر وقت که نتیجه ی ناخواسته ای گرفتیم باید به خودمون بگیم تو حقته که این نتایج رو گرفتی .

    و اصلاً چیزی به جز این دیگه نمی‌تونسته اتفاق بیفته در بهترین حالتش با شرایط عالی که خداوند عادل برای ما قرار داده ، بهترین اتفاقی که می‌تونسته بیفته همین بوده با اون باورهایی که تو داشتی.

    تو داری دستور میدی خوشگلم، تو داری می‌فرستی فرکانس‌ها رو قشنگم ، کس دیگه‌ای که دستور نمیده !!!کسه دیگه ای که اینا رو ارسال نمیکنه !!!

    هیچ عامل بیرونی ای مقصر نیست. واین عوامل بیرونی فقط یک اینه ای هستند از باورهای درونی ما.

    و خب انسان متاسفانه فراموشکاره و یادش میره اینارو ،حالا یا به خاطره پروگرامی که شده از دورانه کودکی ،یا به خاطره تعهده ضعیفی که داره و…

    به هر حال ، این موضوع که خودش خالق زندگیشه ، یادش میره

    اگر ما اعمال مسیره رسیدن به هدف رو به دودسته ی باید ها و نباید تقسیم کنیم .

    آنگاه می‌توانیم کارهایی را که برای رسیدن به هدف لازم است تا انجام دهیم را در بخش بایدها و کارهای را که نباید انجام دهیم جزو نبایدها جای گذاری کنیم (میتونیم یه فهرست ازشون درست کنیم )

    و با خودمون بگیم استاد به ما چی گفتن برای که این مسیر را زودتر به نتیجه برسه یا همون مربی یا همون کسی که قبولش داریم چی گفت و چه کارهایی باید انجام بشه تا ما با رعایت اونا زودتر به نتیجه برسیم؟؟؟اونا رو بنویسیم تو بخش خواسته ها

    و حالا اون کسی که ما قبولش داریم برای زودتر رسیدن من به خواسته‌هامون مارو از چه چیزی منع کرد ،همون هارو هم بنویسیم تو بخش نبایدها و هرروز یاداوریشون کنیم

    مثلا توجه به خواسته ها ،اعراض از ناخواسته ها ،تمرکز روی پاشنه های اشیل و کنترل ذهن و… میشن جزو باید ها و عصبانیت ،احساسی شدن ،کار نکردن روی الگو های ذهنی و توجه به ناخواسته ها و…میشن

    جزو ناخواسته ها

    چون کسی که این همه نتیجه گرفته قطعاً می‌دونه باید چیکار کرد دیگه و خوب می‌دونه چی تو این مسیر خوبه و چی بده

    اقا جان ، ما باید اینو درک کنیم که برای رسیدن به یک نتیجه پایدار باید یک مسیری طی بشه ، یک پروسه‌ای طی بشه یک تمرکزی رو به مدت طولانی‌تر با یک موضوعی همراه کنیم تا اون چیزی که اسمش رو واقعا بشه گفت تغییر و بشه گفت نتیجه ی واقعی به وجود بیاد .

    حالا فرق استاد با اکثریت دوستان تو مسیره سلامتی و ذهنی که منم جزوشون بودم در اینجا مشخص میشه که ؛

    استاد وقتی که دیدن این راه داره نتیجه میده ،خودشون رو متعهدتر کردن توی این مسیر با وجود اینکه هیچ کدوم از مشکلاتی که خیلی از بچه‌ها داشتند رو نداشتن و فقط اضافه وزن چاقی مشکلشون بود .

    و حتی با وجود اینکه بینهایت ساده تر هم بود از همه لحاظ باز هم ایشون متعهد موندن توی این مسیر و ادامه دادنش چون ادامه دادن اصلاً جزوی از شخصیتشون

    ​شده و همین اتفاق باید برای ما هم بیفته.

    نکته مهم ینه که حتی اگر این مسیر سخت‌تر هم بود و نیاز به تعهد بیشتری هم داشت باز هم استاد این مسیرو می‌رفتند

    من خودمم فکر می‌کردم که هر کس که دورهای استاد بگیره دیگه تا ابد نتیجه می‌گیره وهمه چی به خوبی وخوشی تموم میشه اًما اشتباه فکر می‌کردم من اصلاً باورم نمی‌شد که ادم دوره رو بگیری

    این همه تغییر کنی و این همه نتیجه بگیری ولی بازم

    برگردی به همون مسیره قبلیت ،هرکسی هر نتیجه ای که گرفته قطعالایق اون نتیجه بوده

    زمانی که شما گفتین من حتی

    یک روز روهم چیت دی نداشتم واستراحت نکردم یاده مایکل فیلیپ افتادم که تو زندگی نامش نوشته بود این ادم حتی یک روز هم استراحت نکرده به مدت دوازده سال وخب تعجبی هم نداره که در تمام مسابقاتش طلا برنده بشه وفقط به حرف مربیش گوش میکرده به جز یک روز که اونم برای مهمونی رفته بوده ،حالا ما اینجا نیازی به تمر ینات سخت جسمانی نداریم وفقط کافیه که روی ذهنمون کار کنیم گرچه که کار کردن روی ذهن به مراتب سخت تر از کار های دیگه است .

    و حالا من اگر بخوام یک راه حل برای این مشکل ارائه بدم که دیگه به مسیر قبلی برنگردیم اینه که یادآوری کنیم اون الگوهای قبلی رو که چه بلایی به سرمون آوردن و چه زجری ازشون کشیدیم به عبارتی بهتر باید از اهرم رنج و لذت استفاده کنیم به نفع خودمون یعنی مثل استاد انقدررنج شدیدی رو به الگوهای قبلی نسبت بدیم و با اونا همراه کنیم که هرگز به فکر تکرار اون‌ها هم نباشیم چه برسه به اینکه بخوایم اونارو انجامم بدیم

    و از اون طرف یک لذت خیلی زیادی رو با تغییر کردن نتیجه گرفتن و موفقیت همراه کنیم یعنی بیایم روی کاغذ بنویسیم تمام اون عوامل رو . چون تمام رفتارهایی که از ما سر می‌زنه فقط به خاطر انظام پاداش و جزاییه که توی مغزمون شکل گرفته و مغزمونو برنامه‌ریزی کرده نکته مهم ،من اگر حتی یک روز هم برگردم به عقب و یکم نتایجم خراب بشه سریع به خودم گوشزد می‌کنم که کجا داری میری گوش خودمو می‌تابونم و میارم تو مسیر.

    چون غول را تا زمانی که کودک است باید کشت حالا می‌فهمم که چرا تا یک حدی نتیجه می‌گرفتم ودیگه ادامه نمی‌دادم 1. سقف آرزوهام کوچک بوده 2. احساس ارزشمندی و لیاقت خیلی کمی داشتم از خودم حالا نکته اینجاست که ما تا قبل از کار کردن روی باورامون و نتیجه گرفتن نمی‌تونیم بفهمیم که سقف آرزوهامون تا چه حد بزرگ بوده و اینو فقط زمانی می‌تونی متوجه بشیم که دست از حرکت کردن می‌کشیم و به قول استادخوشی می‌زنه زیر دلمون اینجاست که معلوم میشه واقعاً چقدر از درون برای خودمون ارزش قائل بودیم

    اصلا چه دلیلی داره که آدم همش زندگی سینوسی رو تجربه کنه و و زندگیش بالا و پایین بشه یه روز تو عرش باشه و یه روز تو فرش ، دو قدم بره جلو و 4 قدم بیاد عقب دو روز حالش خوب باشه و سه روز حالش بده دو روز وضعیت مالیش خوب باشه و 4 روز بدهکار باشه خوب این وضعیت به غیر از اینه که اون شخص داره فرکانس‌های مختلفی رو به جهان ساطع می‌کنه و باورهای منفیش رو ناخودآگاه داره تقویت می‌کنه و ذهنش رو به حال خودش رها کرده و با خودش گفته من و این همه خوشبختی محاله چه دلیلی داری که آدم یه چیزی رو بسازه و بعد خودش بزنه با دستای خودش خرابش کنه اصلا نباید برامون مهم باشه که اون بیرون چه اتفاقاتی داره میفته و چه ناملایمت‌هایی وجود داره اصلاً مهم نیست که دیگران خوششون میاد از کار ما یا نه آیا هدف ما برای اونا درسته یا غلط و حتی به نظر من اون کساییم که درمقابل ما قرار می‌گیرند به شکل مقاومت ،در واقع به خاطر باورهای محدود کننده خودمونه و به خاطر همون ترمزهایی که خودمون داریم و اگر یکم دیگه ادامه بدیم اون آدما دیگه مقاومت نمی‌کنند و یا اینکه از توی زندگیمون حذف میشن و این مقاومت نتیجه همون آشغالایی که ما از گذشته باخودمون حمل می‌کردیم یعنی همون مقاومت‌ها هم یک دلیلی داره یک قانونی پشت سرش هست چون جهان که هیچ وقت اشتباه نمی‌کنه و خدا هم هیچ وقت کاری برعلیه ما کاری انجام نمیده این وسط فقط می‌مونیم خودمون که دلیل اصلی خلق اتفاقات زندگیمون هستیم و در واقع استاد نتایج شما از قانون سلامتی به من یاد داد که توی هر شرایطی که باشم و هر چقدرم که وضعیت مالی جسمانی یا عاطفیم خراب باشه اگر در مسیر درست حرکت کنم خیلی زود به اون چیزی که می‌خوام می‌رسم و اگر بیشتر ادامه بدم نتایج بعد از مدتی تصاعدی میشه طبق قانون اثر مرکب زندگی رو می‌تونم بسازم که از حد تصورات من وخیلی‌ها فراتره

    بازم تاکید می‌کنم اگر بتونم در مسیر درست بمونم

    راز نتایج پایدار در استمرار وپایداری است وراز اصلی موفقیت در تکرار است

    این حرفا روبا خودم زدم که هم یک رد پایی را به جا گذاشته باشم و همین که اگر یه وقتی تو مسیر خیلی داشتم خوب نتیجه می‌گرفتم به خودم بگم پوریا جان تو هنوز اول راه ها !!!هنوز به اون هدف اصلیت نرسیدی ها !!!داری خوشحالی می‌کنی خیلی خوبه ولی یادت باشه که هنوز اول راهی ها !!!هنوز خیلی فرکانست به اون هدف اصلیت و زندگی رویایی که تو ذهنته فاصله داره‌ها !!!

    هرگز نگذارید موفقیت زیادی جلویتان را بگیرد و همواره روبرو شده باشید ارلینگ هالند قهرمان کسیست که فقط یک دقیقه بیشتر دوام بیاورد

    من همیشه برام سوال بود که کسانی که به عنوان کارمند زیردست یا شاگرد برای یک مربی یا استاد یا رئیس کار می‌کنند چرا با وجود اینکه این همه باهاش ارتباط دارند و دارن می‌بینن چیکار می‌کنه نمی‌تونن تغییراتی رو که اون آدم برای خودش به وجود آورده برای خودشون به وجود بیارن یعنی به ظاهر دارن کار می‌کنن ها ولی اون نتیجه‌ای رو که باید بگیرن نمی‌گیرند و جوابشم همونطور که خودتون گفتین معلوم بود چون اونا به ظاهر تغییر کردن . خیلی سپاس گذارخداوندم که منو به این مسیره هموار و فوق العاده هدایت کرد

    وراه رسیدن به هر چیزی رو بهم یاد داد خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: