دلیل نتایج پایدار - صفحه 30

717 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علی نجفی گفته:
    مدت عضویت: 1434 روز

    سلام استاد عزیز

    من علی نجفی هستم شاکر خداوند متعال که شما را به من معرفی کرد

    من تو زندگیم باری به هر جهت بودم تا اینکه باسایت ی نظیر شما اشنا شدم و هرلحظه دارم خداراشکر می کنم که با زبون شما داره بامن صحبت می کنه الان دیدگاه من به زندگی جوری شده که کوچیکترین اتفاقی که می افته به صورت اگاهانه پی می برم که خداوند به چه صورتی داره با من صحبت می کنه

    قبلا سر کوچکترین چیزها اعصابم به هم می ریخت ولی الان به ندرت خیلی به نردت بهم می ریزم چون به قوانین عالم هستی دارم پی می برم باسایت شما و حرفهای قشنگی که برام می زنید احساس می کنم که مستقیم دارم با خدای خودم صحبت میکنم خدا را هر لحظه شاکرم

    من ادمی شدم که با این اگاهیها می تونم به تمام زیباییهای این دنیا پی ببرم و به خاطر تمام نعمتها یی که خداوند به من داده هرلحظه خدا را شکر می کنم

    از وجود خودم که چشم سالم دارم مغز سالم دارم دست سالم دارم قلب سالم دارم تمام اعضای بدم سالمه خدارا شاکرم

    و با وجود این سلامتی که خداوند به من داده می تونم از تمام زیباییها لذت ببرم و به خاطرشون خداوند را شاکرم

    استاد عزیز از خداوند متعال می خواهم که به شما ومریم عزیز سلامتی و موفقیتهای همیشگی و پایداری را براتون رقم بزنه

    در پناه الله یکتا موفق و شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    آرزو جهانتاب گفته:
    مدت عضویت: 1588 روز

    عرض خدا قوت به 2 روح زیبا استاد عباسمنش و مریم جون نازنینم

    داستان از اینجا شروع میشه که بعد از کرونا از لحاظ موقعیت کاری و درآمد هر روز بهتر و بهتر شدم تا جایی که تونستم شرایط زندگیم رو چند مرتبه بهبود بدم ماشین بخرم برم توی خونه بهتر زندگی کنم هر چی دوست دارمو و بخرم و اینجور مسائل ، شرایطم یه جوری شد که دیگه فکر میکردم اونجایی که کار میکنم بهم ارزش قائل نمیشن و با باورهای من تناقض داشت و بنا به توانایی هایی که داشتم و تجربیاتم تو چند سال،تصمیم گرفتم که شرکت خودمو ثبت کنم و خودم کار کنم و الان نزدیکه 5 ماهه که دارم تلاش میکنم ولی نتیجه ای ندیدم و هیچ درآمدی نداشتم که هیچ از پس اندازی که داشتم نیاز های اولیه زندگیمو برطرف کردم و الان نزدیک به 2 ماهه که کلا بهم خورده تمام افکارم و باورهام و این حسو دوست ندارم و متوجه هستم که من این نبودم و نمیخوام باشم نمیدونم دوباره از کجا شروع کنم و این منو آزار میده

    و در نهایت سپاسگذار خداوند هستم که شمارو در مسیر من قرار داد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 749 روز

    سلام استاد با اینکه چندین سال میشناسمتون و فایل هاتون گوش کردم اما از مسیر خارج شدم

    خودم باعث شدم و بالا پایین شدن زندگی ام را واقعا لمس کردم و همچنین نشانه های خدا که واقعا میگفت دیدی پایین زندگی تو دیدی بالای زندگی تو و این سوال از من کرد که واقعا چه میخواهی از زندگی ؟

    تا کجا میخوای گمراه بشوی ؟

    تا کی میخوای قربانی جمع بشوی ؟

    تا کی میخوای قربانی گذشته و خاطراتت بشوی ؟

    مهم ترین چیز و خیلی خیلی مهم این ماتریکس جهانی که خود مردم باعثش هستند تا کی میخوای داخلش باشی و این سیکل اشتباه ادامه بدی ؟

    جواب من این است که دیگه بس است

    من هر چه قدر هم طول بکشه و اذیت بشم و اتفاقات توی زندگی ام بیافته تعهد دارم توی این مسیر باشم و یکی یکی دوره های شما رو بخرم و استفاده کنم و پیاده سازی کنم توی زندگیم

    ببینید توی طول مسیر انواع و اقسام ابزار هایی که میتونند خارج کنند هست مثلا نگرانی های خودت و دیگران غر زدن و شکایت اطرافیانت و دیگران به خودت همچنین دلسرد کردن تو توسط مردم و دوستان و اطرافیانت و اینکه نمیشه و این چه کاری هستش و این چجور زندگی هستش

    تلخی کردن و شایدم ناراحت شدن و جدا شدن از زندگیت و یا کلا اینکه یه شرایط خیلی خوب برسی و بگی همه چی خوب شد و عالی شد و تا اینجا بسه و تمام یکم خوشی کنم و خوش بگذرونم

    همه همه نواها و نجواهای شیطانی هستش

    من بعضی موقع ها هندزفری توی گوش ام فایل هام گوش می‌کنم صداهای شلیک و صدای ناله و جیغ و صدای مهیب میفهمم تا لحظه ایی یا کلا از مسیر و گوش کردن فایل ها دور بشم اما غافل از اینکه من تصمیم را گرفتم من از مسیر خارج نمیشم هر چقدر هم بالا. پایین بشم و طول بکشه من هستم و این تصمیم ام هست

    استاد عزیزم و راهنمای بزرگم از خدای مهربان و رب العالمین سپاسگذارم که من را راهنمایی کرد باز برگردم به مسیر که شما دستی از خداوند هستید و همچنین خانم مریم مهربان و بسیار زیبای ما

    خیلی خیلی خوشحالم و ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    حسین موحد گفته:
    مدت عضویت: 1011 روز

    سلام میکنم به استاد عزیزم با آگاهی های ناب

    .

    .

    .

    سوال 1: درباره تجربیات شخصی خودت از زمانی بنویس که آگاهانه سعی داشتی آموزش های استاد را در زندگی ات اجرا کنی، چه نتایجی گرفتی و چه تغییرات مثبتی در هر جنبه از زندگی ات ایجاد شد؟

    استاد من تازه با جدیدت تمرکزم را گذاشته ام روی سایت و هر روز تمرین هارو سعی میکنم انجام بدم، به این دلیل میگم تازه چون قبلش یه باوری داشتم که نمیتونستم تمرکزی کار کنم و اون باور تو دوره حل مسائل زندگی برام حل شد و الان خیلی راحت تر میتونم تمرکزم را از بیرون بردارم و بزارم روی سایت و این مهارتم هر روز و هر هفته داره بهتر میشه جوری که میتونم حسش کنم

    استاد من خیلی آرامش پیدا کرده ام خیلی لذت میبرم حتی اگر اتفاق نا جالب را تجربه کنم چون این باور برای من داره ساخته میشه و کار هم میکنه، اینه که من هستم دارم همه چیو خلق میکنم و به همین دلیل خیلی حالم خوبه

    یکی از نتایجش این بوده که من باوری پیدا کردم در خودم که آدم باید فول تایم سرکار باشه مثلا روزی 14 ساعت و من دوست نداشتم بخاطر همون با یه ذره کار کردن روی این باور هدایت شدم به شغلی که روزی چهار پنج ساعت کار میکنم و بقیه تایممو روی باورام و تخصصی که عاشقشم گذاشته ام، البته این شغل هم همان کاری است که همشون فول تایم کار میکنند ولی شرایط من استثنا است و دلیل دیگه ای که میرم سرکار اینه که گفتین تو هر شرایطی باید پول بسازید حتی کم

    یکی از نتایج اینه که من شاد تر شده ام دیگه کمتر نگران آینده ام هرچی بشه میدونم بارم روی زمین نمیمونه و خدا هدایتم میکنه به سمت خواسته هام و الان باید با لذت سرکار برم و روی تخصص ام تو خونه کار کنم و چند روز پیش بهم الهام شد که “حسین جان تو داری آماده میشوی برای یک کار، کاری که نباید بفهمی الان چیه، پس سرکار برو و تخصصت هم یاد بگیر” خدایا شکرت

    نتایج زیاده استاد حتی تو این مدت کم

    .

    .

    .

    سوال 3: به نظر شما، چه عواملی باعث می شود افراد بعد از اینکه مسیر درست را (در هر جنبه ای) می شناسند و از آن نتیجه می گیرند، آن را ادامه نمی دهند و دوباره به الگوهای قبلی خود برمی گردند؟

    برای من اینطور بنظر میرسه که آدم یادش میره وضعیتی که الان داره قبلا هدفش بود یا رویاش بود بخاطر همون فکر میکنه همیشه اینجور بوده و همان کار های قبلی را انجام

    .

    .

    .

    ممنونم از شما استادم که همیشه مارو با آگاهی های جدید بمباران میکنید و ممنونم از خانوم شایسته عزیز که همیشه در تلاشند تا بهترین خود را ارائه دهند

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    ناعمه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1279 روز

    سلام ب استاد عزیز و دوستان عزیزم

    سوال 1: درباره تجربیات شخصی خودت از زمانی بنویس که آگاهانه سعی داشتی آموزش های استاد را در زندگی ات اجرا کنی، چه نتایجی گرفتی و چه تغییرات مثبتی در هر جنبه از زندگی ات ایجاد شد؟

    اولین نتیجه ای ک هر کدوم از ما با گوش دادن فایلها می گیریم آرامش هست. نعمتی ک واقعا هر روز باید سپاسگزارش باشی وقتی می بینی دور و اطرافت هیچ کس به اندازه تو توکل نداره، نمیتونه خودش رو کنترل کنه، در بیشتر مواقع آرامه، واکنشی عمل نمیکنه. ب نظرم همه این آگاهی ها، تمرینات و باورهای خوب ساختن برای اینه ک ما آرام باشیم حرص نزنیم عجله نداشته باشیم مقایسه نکنیم خودمون رو خودسرزنشی نکنیم.

    نتیجه بعدی برای من خودم رو دوست داشتن بوده، عاشق خودم و تنهایی خودم بودن ک از دوره عزت نفس یاد گرفتم. خودم بودن شاد بودن مهم نبودن نظر مردم اینا واقعا قابل ارزشه و من یادم میره ک من قبلا این شجاعت ها رو نداشتم.

    نتیجه بزرگتر پیدا کردن خدا بود برام، قرآن خوندن، این هم صحبتی باهاش بخدا میلیاردها می ارزه. من قبل اصلا فکر نمیکردم شایسته هم صحبتی و دوستی با خدا باشم، خدا رو از خودم دور دور می دیدم. ولی الان برای کوچک ترین ایده ها ازش کمک میخوام میگم من نمیدونم خودت بهم بگو.اصن ب یکی بگی من مثلا خدا توی آشپزی هم کمکم میکنه هدایتم میکنه میگن کافر شدی.

    اصن شناختن این نیروی هدایت من نمیدونستم قبلش ک همچین نیرویی وجود داره، یعنی خدا باهات حرف میزنه با نشانه ها، بهت میگه من پشت تم برو جلو. مثلا رخ دادن معجزات، دست هاش، همزمانی ها ک چقدر ذوق میکنه آدم.

    نتیجه بعدی ساختن روابط عالی اینکه چقدر بیشتر دوست داشته میشی، بیشتر مورد احترام و محبت قرار میگیری.

    نتیجه بعدی شجاعتم بود، نترسیدن از آدما بت نکردن شون. حرکت هام، تصمیماتم درصورتی ک من اصلا قبلا جرئت فکر کردن بهشون رو نداشتم.

    نتیجه بعدی سلامتی ک فهمیدم منشا تمام بیماری ها ذهن نا آرام هست. خواب آرام داشتن.

    چشم مثبت بین داشتن، ک باعث شد من توجه بیشتری ب نکات مثبت اطرافم و انسان ها داشته باشم و ذوق داشتن رو یاد گرفتم، سپاسگزار بودن رو یاد گرفتم.

    تعهداتی ک روی حذف اینستا و دوستانم به کلی داشتم، از حذف دونه دونه پلی لیست اهنگ هام و کنار گذاشتن هر فیلم و سریالی، از تعهدم برای روزانه پیاده روی هام حدود 9 ماه حتی اگر مهمان بیاد. از حساسیتم بابت تایم و ورودی هام حتی اگر خواهرت باشه و از کشور دیگه ای بعد از 1 سال مهمانت باشه ولی تو اولویت برنامه روتین خودت و کنترل ورودی هات باشه. اینکه خانواده میدونن ناعمه خیلی از مهمونی هارو نمیاد، ناعمه اگر دکمه کنترل ماهواره زده بشه یه لحظه هم اونجا نمیمونه، ناعمه تو بحث ها و هم نشینی ها همراه شون نیست، درد و دل کسی رو گوش نمیده حتی مادرم، کاری ک بخواد رو انجام میده و کسی جلوشو نمی گیره.

    ولی چرا فکر هنوز ذهن من کارکردن روی قوانین رو به عنوان خوراک اصلی روحم در نظر نگرفته!؟

    چرا هنوز 100 درصد باور ندارم ک عمل کردن ب قوانین هست ک منو ب اون زندگی رویایی دلخواهم میرسونه، چرا ب فایلها ب عنوان حال خوب کن نگاه میکنم و اون ایمانی ک باید داشته باشم رو ندارم. نه اینا مطالب فانتزی نیست نتایج عالی فقط برای بقیه نیست، اونا عمل کردن الگو بگیر یاد بگیر استمرار رو، خودت رو مقایسه کن با اطرافیانت ببین چقدر تو حاشیه ان تو درو دیوارن آرامش خودت رو ببین این هم صحبتی با پروردگارت رو ببین سلامتی و حال خوب ات رو ببین ارتباطات عالی و رفتارهای عالی ک انسان ها باهات دارن رو ببین اینا نتیجه است اینا رو باید ب خودت بگی اینا رو کم ارزش ندون اینا نتیجه کارکردن رو خودته این اتفاقا شانسی نیست.

    چرا همون ولعی ک برای خوراک جسمم دارم همون عطشی ک برای نوشیدن دارم رو برای آگاهی دادن ب خودم ندارم ؟ چرا انقدر حساسی ک غذایی ک میخوری سالم باشه ولی حاضری هر چرت و پرتی رو وارد مغزت کنی؟

    استاد من این ورودی هارو واقعا ایمان اوردم بهش، دیروز بود ک تا ظهر سراغ سایت نرفته بودم و حس عذاب وجدان داشت منو میخورد و ذهنم هی میگفت فعلا نه یه ساعت بعد نیم ساعت بعد. بعدازظهر بود ب خودم اومدم دیدم با خواهرام نشستم ب اهنگ هاشون گوش میدم، اخبار از اینستای پدر ب گوشم رسید، چندتا حرف های ناجالب شنیدم. ک شب وقتی خواهر کوچیکم بهم گفت چرا انقدر قاطی ای. لحن تندی داشتم با همه و این براشون عجیب بود. ب خودم اومدم دیدم ورودی ها منو عصبانی کردن و احساس من رو بد کرده بودن من نمیدونستم این احساس بد از کجا اومده بود ولی می دونستم باید تیشه ب ریشه اش بزنم.

    ک گفتم تسلیم دیگه ادامه اش نمیدی آروم باش، 10 شب بود رفتم بالاپشت بوم( یکی از ترس هام هم بود) رفتم و قران خوندم و سکوت کردم و چقدرر حالم بهتر شد، رفتم منشا حال بدم رو پیدا کنم و با منطق خفه اش کنم، اینکه کاری ب کار هییییچ کس نداشته باشم و دلسوزی نکنم خدایی نکنم برای هیچکس.یادم اومد یه سری ترس ها دارم ولی نرفتم تو دلشون( انجام تبلیغ اگهی در واگن مردان، در قسمت بانوان ب راحتی انجامش دادم و رفتن ب دل تاریکی ) ، اینا داشت مغزم رو میخورد تا انجامشون ندم آروم نمی گیرم و به قول خانم شایسته شاید ندونم ولی رفتن تو دل همین ترس های کوچک ک از دور ترسناک هستن چقدرررر درهای برکت و خوشی ب روم باز میکنه یه راه هایی رو باز میکنه ک الان متوجه نمیشم جسورتر و با ایمان ترم میکنه، چون رفتن تو دل ترس ها یعنی من تنها خدا برام بسه بنده هاش کی ان بابا!؟ همونطوری ک این تمرین رو جلوی پسرا انجام دادم و اون ترس از جنس مخالف کم شد ولی باید ادامه داد، فکر نکن همون یه بار نتیجه ابدی میده.

    سوال 3:  به نظر شما، چه عواملی باعث می شود افراد بعد از اینکه مسیر درست را (در هر جنبه ای) می شناسند و از آن نتیجه می گیرند، آن را ادامه نمی دهند و دوباره به الگوهای قبلی خود برمی گردند؟

    حالا یه باره شل کن بابا این حالا حالا گفتن ها، حالا یه دونه شیرینی ک چیزی نمیشه

    حالا یه بستنی بخورم، حالا ک نشستم تو بحث شون کی پاشه بره هندزفری بزنه نداریم اگر فکر کنی ب اینکه میتونی و اجازه داری عقب گرد کنی تو برخواهی گشت حتی همین فکر کردن ک اره تو میتونی چیت کنی داری راهو برای دستت رو تو آتیش بردن آماده میکنی، اون لحظه نمیسوزی ولی بعدش هی اتفاقات منفی میوفته چک میخوری تا ب خودت بیای

    این حالا حالا گفتن ها باعث ضعیف شدن و استمرا نداشتن ات میشه و توی خیلی از جنبه های زندگیت تاثیر میزاره. ناعمه حتی اگر قبل از این میلت هم میرفت کمی ب سمت حاشیه بعد از دیدت این فایل سریع ب خودت تشر میزنی، هررر وقت گفتی حالا یه بار اشکال نداره بدون فاتحه تو خوندی.

    میدونین ما چون اطرافیان مون جزو 97،8 درصد جامعه هستن ذهن مون میگه ببین اطرافیانتو، اینجاست ک ب خودم میگم آیا من میخوام مثل پدر و مادر و خواهرم زندگی کنم آیا من هم میخوام به کم قانع باشم آیا حد آروزهای من همینه ک بگم ولش کن دیگه نشد برا ما نشد!؟، آیا استانداردهای تو همینه ؟ میخوای به همین زودی خواسته ها و آرزوهات رو فراموش کنی ؟

    یکی از دلایل برگشت هم میتونه این باشه ک ما فکر میکنیم این اتفاقاتی ک الان داریم تجربه میکنیمشانسی بوده، اینکه من روابط عالی ساختم، اینکه انسان ها دست هایی از طرف پروردگار شدن و ب من کمک کردن، و من هدایت شدم ب اونها نه اینکه شانسی این اتفاق افتاده.

    سپاسگزارم استاد چقدر عشق دارین به شاگردهاتون و این فایل تون ب من نهیب زد هر نتیجه ای دارم بخاطر رفتارهای خود خود خودم هست و هیچ بهانه ای قابل پذیرش نیست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      زهرا حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2331 روز

      به نام خدای مهربانم و سلام به دوست عزیزم

      اول بگم که من اسم شما رو اولن بار هست که میبینم و میشنون: ناعمه، و خیلی اسم زیبایی دارید ، آفرین به پدر و مادرتون با این اسم زیبایی که برای شما گذاشتن

      پدر من همیشه میگن که یکی از حقوق فرزند که بر گردن پدر و مادر هست اینه که باید اسم زیبا روی فرزند بذاره و به نظر من هم درسته

      کتمنت شما رو نوندم و خیلی لذت بردم و تحسینتون کردم که اینقدر دقیق و درست و مطابق قانون مطالب رو بیان کردید

      در مورد ورودی های ذهن، دیدن فیلم و سریالهایی که همه با دقت تمام بهش توجه میکنن و این روزا هم خیلی زیاد شده

      گشتن های طولانی در اینستا و زاغ این و اون رو چوب زدن، از اخبار همه مردم خبردار دار شدن

      و معمتر از همه، عمل نکردن به قوانین دوره قانون سلامتی و گفتن اینکه: حالا این یه بار، حالا امروز و همینجوری میشه که کلا از مسیر خواسته ها دور میشیم و بعد یه مدت با همین حالا حالا گفتن ها، میبینیم ما دیگه عمل کننده و متعهد به قانون نیستیم و افتادیم توی سیکل معیوب قبلی

      چقدر این فایل و سلسله فایلهای الگوهای تکراری ، درهای جدیدی از آگاهی رو برامون باز کردن و آگاهی هایی رو شر کردن که بهشون توجه نکرده بودیم و داشتیم ضربه میخوردیم و شاکی میشیم که چرا داریم اینجوری نتیجه میگیریم؟؟

      میشه ساعتها نوشت و صحبت کرد اما کاش ماها ، بیشتر از نوشتن و حرف زدن، عمل کننده باشیم، اینو شخصا به خودم میگم که آگاهانه تر باور و عمل کنم

      ممنونم بابت اشتراک آگاهیهات

      در پناه خداوند یکتا بهترین تجربه ها رو برای هممون آرزو دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        ناعمه احمدی گفته:
        مدت عضویت: 1279 روز

        سلام زهرای عزیزم

        سپاسگزارم بابت ابراز محبت و عشق تون. راستش من خودم اوایل اسم خودم رو خیلی دوست نداشتم و فکر میکردم بی معنی است و وقتی معنی اش رو فهمیدم عاشق اسمم شدم ؛)) در سوره غاشیه به معنای کسی ک از وفور نعمت ها چهره اش شاد و مسرور است و در لغت نامه به معنای بانوی نیکو زندگانی هست.

        دقیقا زهرا جان یادمه همیشه استاد توی فایل ها میگن بچه ها من خیلی ب خودم سخت می گیرم، این یعنی همون تعهدی ک پرقدرت پاش وایستادن و میگن تا یه ذره مسیرم کج میشه به خودم نهیب میزنم میگم برگرد سریع برگرد. چون ما نباید حتی ب خودمون اجازه دور شدن از فضای قوانین رو بدیم چون همین فکر باعث دور شدن و شکست میشه.

        در پناه الله شاد و ثروتمند و سلامت باشید دوست خوبم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    فاطمه کیخا گفته:
    مدت عضویت: 979 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان.

    استاد واقعا این فایل بی نظییییییر بود.

    با تمام وجودم ازتون ممنونم که این فایل رو گذاشتین.

    واقعا باید متعهدانه تر به مطالب شما عمل کنم.

    خیلی جالب من دیروز که داشتم قدم 5 رو گوش میدادم به خودم قول دادم که فاطمه باید متعهدانه تر به این قانون عمل کنی و امروز که هدایت شدم به گوش دادن این فایل دیگه صد درصد به خودم قول دادم که متعهدانه تر عمل کنم.

    من به این قانون ایمان دارم و صد درصد خودم رو برای اجرای آگاهانه این قانون توی زندگیم استفاده می‌کنم.

    ممنونم برای این فایل عالی و مثالهایی که برامون زدین تا راحت‌تر قضیه رو متوجه بشیم.

    من از وقتی که وارد سایت شدم و دوره ی 12 قدم رو دارم کار می‌کنم و الان قدم 5 هستم (تازه صد خودم نداشتم و بعضی جاها عمل نکردم) اما به خودم و زندگیم که نگاه می‌کنم میبینم من اصلا اون آدم قبل سایت نیستم و چقدر زندگیم خوب شده و به سمت عالی تر شدن تلاش می‌کنم.

    به خدا میسپارمتون استاد عزیزم و مریم جان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    ابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1393 روز

    بنام خداوند رحمان و رحیم

    سلام خدمت استاد بزرگوار و استاد شایسته

    سلام خدمت همه بزرگواران هم خانواده

    نمودار من در نتیجه صعودی است و هر روز با آگاهی‌ها پیش میروم،آگاهی‌ها تقریبا مشترک است و در هر فایل فقط سیمانهای ذهنی گذشته بیشتر می‌شکند و از نظر رنگ هم سفید وسفید تر می‌شود

    در بسیاری از فایلها اشاره شده که شخصیت باید تغییر کند و برای تغییر نیاز به جهاد اکبر است پس این جهاد لازمه کار است اما بحث تکامل رو حتی اینجا هم باید یاد آوری کنیم چرا که اول آگاهی است بعد نور و بعد ثبات نور

    یعنی پایداری زمانی ایجاد می‌شود که از مراحل گذشته باشیم

    من هنوز در حال شکستن سیمانها هستم ،نمیدانم چقدر طول می‌کشد ،اما هر مدتی که طول بکشد تمام تلاشم را میکنم تا برسم به نقطه پایداری

    مشخصا تا زمانی که کنترل ذهن داریم و ورودی رو کنترل میکنیم و باورهای درست می‌سازیم ما رو به جلو حرکت میکنیم و زمانی که این اعمال را انجام ندهیم یا خودمان را عالم دهر شده بدانیم پس نتایج یا کند یا ثابت یا دنده عقب می‌شود.

    در طول این مدتی که با شما هستم،بعضی اوقات ثابت شدم ولی دنده عقب نرفتم تا جایی که یادمه

    دلایل اینکه ادامه پیدا نمیکنه :

    عوض کردن استاد

    گشتن دنبال آگاهی‌های جدید

    اطمینان نداشتن از قانون

    اتفاقات غیر قابل پیش بینی

    تنبلی و سستی

    عالم دهر دانستن خود

    عدم کنترل ذهن

    عدم کنترل ورودی‌ها

    سر جمع بخوام در یک کلمه بگم شرک

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    اسما گفته:
    مدت عضویت: 1987 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم بایاد و نام پروردگارم شروع میکنم باشد ک هدایت هاش تونوشتن نصیبم بشه

    من یادمه اوایل ک باقانون آشناشده بودم سعی میکردم عمل گرا باشم در همون حد از درک و فهم اون زمانم و خب ب طبع آرامش و حال خوب رو همراه داشت برام هر دفع درکم بهتر میشد و بهتر می‌تونستم تومسیرباشم البته ک خیلی چیزها رو اون زمان درک نمی‌کردم ولی استمرار داشتم و گوش‌میدادم زیاد همون گوش دادن بهشون ب من حس خوبی میداد

    اما تا ی جایی پیش رفتم ک با تمرین ها هم احساس خوبی نمیگرفتم و فقط ب عنوان رفع تکلیف انجام میدادم ک ب خودم بگم آره من انجام دادم و این ب شدت من رو دررنجی قرار داد ک تصمیم گرفتم رها کنم و. یک مدت نه تمرین کردم و نه اقدام دیگه ای عملا اون زمانی ک تمرین میکردم ب سختی اما الان کرتمربن نمی‌کردم راحت تر بودم اون زمان در تمرین ها دنبال احساس خوب بودم اما بلد نبودم چه باید بکنم و چجوری پیش برم و اصلا چرا بایدبرای خودم تمرین کنم ک کار ب جایی رسید ک رها کردم همه چیو واما کم کم دوست داشتم برگردم ب مسیر اما یجوردیگ با احساس خوب ..ناگفته نمونه ک ی دلیلشم همین بود ک دیگ من ک همه چیو میدونم چیکارباید بکنم وقتی رهاکردم گفتم حالا این بار این حرف این ورودی رو بدم چیزی نمیشه بیشتر درگیراون ورودی هامیشدم..تالین که

    گوش دادن این فایل ی نهیب بزرگی ب من زد اینک اسما کجای کاری داری چیکار می‌کنی آنقدر دیگه همه چیو میدونی!؟انقدر دیگ عملگرا بودی واقعا!!اگرعملگرا بودی کو پس نتایج زندگیت؟!کو کجاس روابط دلخواهت؟!کو کجاست احساس ارزشمندی درونیت ؟کو اون ثروتی ک میخوای؟؟واقعا ی لحظه بهم برخورد ب قول سیدعلی ب غرور سازندم برخورد من اگ خالقم چی خلق کردم؟؟کجاست ازادی زندگیم؟!اینجا دیدم ک من هیچییی نمیدونم عملگرا نبودم فقط در توهم عملگرایی بودم

    نمیگم کاملا نتایج نداشتم چرا داشتم من رابطم با پدرم داغون بود اما الان خیلیییی بهتر شده خیلی راحت تر شدم با پدرم من درآمدی زیر صفر بودم اما تونستم ب ی بخور نمیر برسم من دوستان افتضاحی داشتم اما تونستم رهاشون کنم من رابطه داغونی داشتم و دروابستگی شدید بودم اما تونستم خودمو پیدا کنم و برگردم ب زندگیم ،من ب شدت خودم رو سرزنش میکردم ب شدت تخریب میکردم ب شدت خود کم بینی داشتم و اون احساساتم رو کمتر کنم و بتونم خودم رو ببینم و دوست داشته باشم

    خداروشکر میکنم ک این نتایج رو هم داشتم اما اما کافی نبود با دیدن این نتایج فکر کردم همه چیو میدونم همه کار میتونم انجام بدم اما من فقط از منفی ب نزدیک صفر رسیدم جای شکر داره اما جای کار بیشتر هم داره اما جای عملگرایی بیشتر داره

    این برخوردن بهم سازندس دیدم آقا همه میتونن همه دارن نتایج خوب میگرن من چیم گمتره از بقیه ب والله هیچی من باید برگردم ب مسیروعملگرایی و قانون مندی بشه جزعی از زندگیم جزعی از شخصیتم و لذت ببرم از عملی کردن قانون

    خوشحالم و از خداوند درخواست دارم منودودستی بگیره واگرخواستم بلغزم ولم نکنه ک میدونم اون همیشه هواسش ب من هست و این منم ک رهاش میکنم

    تشکر از استاد ک با این فایل مارو ب خودمون آورد دم شما گرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    الینا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1151 روز

    سلام استاد سپاسگزارم بابت انرژی ای که گذاشتین و هدیه هایی که در اختیارمون قرار میدین .

    خب خیلی رک بگم دقیقا کسی که تعریف میکنید منم هزار بار برنامه چیدن و نشدن هزار بار تغییر برای سلامتی و بر گشتن و خسته شدن …دقیقا مدار مزخرف بالا و پایین که جون ادمو میگیره و اعتماد به نفس ادمو نابود میکنه و ادمو میکنه یک تیکه اشغال زیر کفش بقیه …

    اره من تا حالا دوبار بهم بر خورد و دوباره شروع کردم اما بازم نشد …

    بازم بهم برخورد که چرااا ،چراااا چرااا الینا چرااا الینا هنوز ابنجایی چراااا نمیتونی چرااا گند زدی به هیکلت چرااااا سر تا پای خودتو نابود کردی …

    این دفعه می خوام هر روز این فایلو گوش بدم و دوباره سعی کنم و دوباره امید بگیرم برای تغییر به امید اینکه این دفعه دیگر دفعه اخر است چون واقعا از ذره های اخرم دارم استفاده میکنم

    لطفا برام دعای خیر کنید ،

    اون کسی که در اخر قراره با هاتون یکی بشه …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    عزیزه دهقانی گفته:
    مدت عضویت: 903 روز

    با سلام خدمت تنها کسی که اهل عمله و یکتا پرست واقعیه

    دلیل اینکه ما شروع می کنیم یه مدت با شوق و ذوق ادامه میدیم بخاطر هدفی که داریم و انگیزه ای که میگیریمه‌.در واقع هدف میشه تصمیم ما و انگیزه میشه شروع کار ادامه میدیم به صورت موقت اما اصل مساله اینکه ما برا رسیدن به هدف تمرکزمون نباید رو هدف باشه ما باید هویت خودمون رو تغییر بدیم شخصیت خودمون رو بسازیم تا به هدف برسیم دقیقا کاری که استاد،همیشه و استادانه انجام میدن استاد برا خودشون هدف تعیین می کنن بعد میادین تمرکزشان رو میزارن رو ساختن شخصیتی که متناسب با اون هدفه تغییر واقعی رسیدن به هدف خاص نیست تغییر واقعی تغییر شخصیت فرده.

    من دقیقا یه هدف مالی مد نظرم بود و تا رسیدن بهش انگیزه ام در حد المپیک بود وقتی رسیدم به هدف سقوط کردم تازه بعد دو سال فهمیدم دلیل سقوط این بود که من یک شخصیت ثروت ساز نساخته بودم برا خودم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: