دلیل نتایج پایدار - صفحه 35
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/07/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-07-09 05:51:142023-07-09 06:20:30دلیل نتایج پایدارشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم و همه دوستان
من چند وقت هست که دوره 12قدم رو قدم اول رو خریدم و فکرمی کردم فقط باید اونارو گوش بدم و بقیه فایل ها ب کنار ولی اینکه در روز فقط یکبار به یک ویس گوش بدم یا اصن گوش ندم خیلی منو درگیر کرده بود بعد گفتم که ببین این دوره یک ماه هست و در کنار این دوره فایل های رایگان رو هم گوش بده و من نمیدونستم که از کدوم فایل های دسته بندی شروع کنم و دقیقا یک ماه گذشت و وقتی من متوجه شدم که نتیجه هام پایدار نیستند کم کاری از خود منه و شروع کردم دوباره گوش دادن 12قدم و باز هر روز عقب میوفتادم و نتیجه ها برمیگشت و اما امروز دیگه واقعا از اینکه هی برگردم به گذشته خودم خسته شدم و وقتی گفتم خدایا خودت هدایتم کن چند بار گفتم من همش دارم از اصل دور میشم و وارد فرعی ها میشم و دوباره ورودی هام نامناسبه بعد یک لحظه اومد تو ذهنم که آره استاد یه دسته مخصوص داره درباره تشخیص اصل از فرع و اومدم و چشمم به این فایل خورد و شروع کردم به گوش دادنش دیدم که آره ببین دارم جواب سوال هامو میگیرم خدا همینجوری داره بنده هاشو هدایت میکنه ها ما هر لحظه از سوی خداوند هدایت میشویم فقط باید اون هدایت هارو دریافت کنیم و من خیلی خوشحالم که دریافت کردم هدایت خداوند و
همینطور چند روز پیش یه مشکلاتی برام پیش اومدش و من یه حرفایی زدم که خیلی احساس گناه داشتم و همینطور احساس گناه تا خود شب که از خداوند خواستم منو ببخشه و یاد کردم از حرفای استاد که هروقت و هرجا که بودی میتونی به درگاه خداوند توبه کنی و عذرخواهی کنی ولی هرچی با خودم حرف میزدم و معذرت خواهی میکردم دلم آروم نمیشد که یکدفعه یه حسی بهم گفت برو دعای کمیل حضرت علی علیه السلام رو بخون و خدا میدونه که من با خواندن اون دعا چقدر آروم شدم و در آخر هم احساس گناه رفت و احساس کردم که بخشیده شدم و کلی آرامش و حال خوب وارد زندگی من شد و میدونم که هروقت هدایت خواستم از خداوند هدایت شدم و هروقت تسلیم بودم در برابر خدا یک جوری کارهامو به راحتی انجام داده که فقط شکرگذار خداوند بودم و هستم و من وقتی یک یا دو روز این باور هارو میزارم کنار به حالت قبل برمیگردم و الان به این نتیجه رسیدم که باید پایدار عمل کنم و متعهد باشم و از مسیر و خوش بختی لذت ببرم و مراقب ورودی هام باشم من باید ذهنمو کنترل کنم باورهای درست بسازم از خداوند میخوام که از همین لحظه به بعد پایدار عمل کنم و نتایج پایدار به دست بیارم همیشه و همیشه
امیدوارم از این صحبت های که نوشتم برای خودم درس بگیرم و پایدار عمل کنم به قوانین
امیدوارم هر لحظه بیشتر به خداوند و قوانین خدا نزدیکتر باشیم
و خدایی که در این نزدیکی است…
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد بزرگوارم، استاد عباس منش، بانو شایسته همراه و هم مسیر و همه دوستان عزیزم در این سایت مقدس
و باز هم «دلیل نتایج پایدار»!
بیشتر از یک ماهه که از انتشار این گنج کمیاب می گذره و من هنوز در درک صحبتهای استاد در این فایل عاجزم. وای که چقدر استاد در این فایل خوب صحبت می کنن! وای که چقدر به پاشنه آشیل من اشاره می کنن!
از خوندن یکی از کامنت های دوستان ایده گرفتم که یه تاپ تن از فایل های استاد ایجاد کنم و هر روز تمرکزی گوششون بدم. یکی از فایلهایی که الان جزو این تاپ تنه و من فکر می کنم تا ابد توی تاپ تن میمونه همین فایله.
در هر جایی از مسیر که باشیم، نیاز داریم که همیشه به خودمون یاداوری کنیم اگه حتی یه ذره نسبت به قانون کم کار و بی توجه بشیم، مجازات خواهیم شد! مجازاتشم برگشت همون تضادهاییه که یه روز برای فرار از اونا به اجرای قانون پناه آوردیم. بعد از شنیدن این فایل درهایی از آگاهی به روی من باز شد. عینکی اومد روی چشمام که با اون دلایل موفقیت و نتیجه گیری رو از یه زاویه دیگه ای دیدم. وقتی به فایل های قدیمی تر استاد گوش می کنم، میفهمم که چقدر استاد تونستن روی خودشون کار کنن و اون چیزایی که ده سال پیش عنوان می کردن و به عنوان حرفهای زیبا بهش نگاه میشد، با یک عزم راسخ در عمل هم اون ها رو پیاده کردن و در نهایت باعث شدن که این همه اتفاق خوب براشون بیفته.
تغییراتی که استاد بعد از عمل به قانون سلامتی برای خودشون ایجاد کردن، برای من یکی حجت رو تموم کرد که این آدم با تعهد لیزری که داره، دست به هر کاری بزنه توش به موفقیت می رسه. یه جورایی تا قبل دوره قانون سلامتی فکر می کردم استاد به خاطر ثروتی که دارن به هر هدفی می رسن. ولی با این دوره کامل متوجه شدم که اون ثروت بخاطر تعهد ایجاد شده! و همون تعهد باعث میشه هر چیزی ایجاد بشه.
دوست داشتم توی این کامنت یکم از فکرامو بنویسم تا یادم بمونه همیشه باید متعهد باشم. تعهد مهمترین فاکتور زندگی منه.
سپاسگزارم از استاد عزیز بخاطر این صحبت های گرانبها و بانو شایسته گرامی بخاطر کمک به استاد برای تهیه این فایل
در پناه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، شاد و سالم و پیروز و سربلند باشید.
خدانگهدار
3/6/1402
00:30
و خدایی که در این نزدیکی است…
سلام و عرض ادب و احترام خدمت همه دوستان عزیزم.
یه پاشنه آشیل بزرگ من که به عنوان یک ترمز همیشه جلوی موفقیت خودمو گرفته، چیزیه که بانو شایسته به زیبایی در این فایل خطاب به استاد اون رو گفتن. ایشون گفتن «استاد عباس منش، استاد تشخیص اصل از فرع هستن»!
این پاشنه آشیل بزرگ منه که گاهی اوقات اینقدر درگیر چیزهای حاشیه ای میشم که از اصل که تمرکز روی خودم و مباحث مهم زندگیم مثل توانایی کنترل ذهن و توانایی کنترل کانون توجهه باز میمونم. و همون موضوع حاشیه ای رو اینقدر بهش گیر میدم که احساسم رو بد می کنه و یه ضربه ای به اعتماد به نفس من می زنه.
الان که تصمیم گرفتم به شکل قوی تری روی باورها و افکار ذهنی خودم کار کنم، باید یاد بگیرم برای چیزی که ارزش نداره اصلا وقت نذارم. زمانمو بذارم روی چیزی که باعث نتیجه گرفتنم میشه. چیزی که بهم کمک می کنه در مسیر درست حرکت کنم.
وقتی استادی دارم که به زیبایی هرچه تمام تر داره اصل رو بهم میگه، من نباید درگیر حاشیه باشم. انتظار کمالگرایی هم نباید از خودم داشته باشم و فکر کنم که دیگه هیچوقت نباید اشتباهی بکنم. نه! من یه آدمم که ممکنه در شرایط مختلف رفتارهای اشتباهی ازم سربزنه. این جزو طبیعت منه و من نمی خوام به صورت احساسی با خودم برخورد کنم. باید خودمو با همین چیزی که هستم بپذیرم. حتی با اشتباهاتی که ممکنه در ادامه ازم سر بزنه. اینقدر به خودم سخت نگیرم و فقط سعی کنم هر بار کمی بهتر از بار قبل باشم.
سعی کنم اشتباهاتی که انجام میدم آگاهانه نباشه و فاصله بین اون ها هم بیشتر و بیشتر بشه. وقتی همیشه با خودم در جنگم و دارم عزت نفسمو به خاطر اشتباهات طبیعی که هرکسی ممکنه اون ها رو مرتکب بشه سرزنش می کنم، دیگه چه انتظاری می تونم داشته باشم برای اینکه به موفقیت برسم؟!
این کامنت رو گذاشتم تا هم به خودم یاداوری کنم باید به مسیر موفقیت منطقی نگاه کنم(نه احساسی) و هم به دوستانی که ممکنه مثل من باشن این رو بگم که در مسیر موفقیت، چیزی که باعث نتیجه گیری ما میشه، پیشرفت های مداوم و مستمرمونه. نه پیشرفت های یکهویی و احساسیمون که بعد از مدتی دوباره رها میشه.
خیلی ممنونم که به این کامنت من توجه کردین.
برای همه شما عزیزانم از درگاه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، آرزوی موفقیت و سربلندی و سعادت دارم.
خدانگهدار
1402/5/31
18:40
بنام خداوند مهربان
با سلام ودرود خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته ی گل
استاد درمورد تغییرات مثبت خودم بگم چیزی که خیلی برام جالبه و تو این چندروز متوجه ش شدم اینه که اکثر تغییرات من پایدار هست با اینکه من وقتی کامنت ها رو خوندم اکثریت نوشته بودن که هرروز بالای 10 ساعت فایل گوش میدن ولی واسه من اینجوری نیست
من از فایل های دانلودی هدیه استفاده میکنم و تا الان موفق نشدم دوره ای بخرم (سال نو با اینکه پولش رو خودم داشتم ولی هر کاری کردم پرداخت نشد حتی کافی نت رفتم ولی نشد پشتیبانی هم تماس گرفتم فایده نداشت) منم گفتم حتما خدا میگه هنوز زوده و من هنوز اونقدری فرکانسم رشد نکرده
حالا تغییرات مثبت چیه
اوضاع خونمون ::::: واااای خداااایا صدهزار بار شکرت
دقیق یادمه روز اولی که با شما آشنا شدم گفتم اولین هدفم آرامش زندگیمه و خداروشکر بعد از چند وقت کارکردن درست تا الان که هست همه حسابی آروم هستن و هیچ دعوا وبحثی نیست
تغییر دیگه اینکه توکل کردن رو از شما یاد گرفتم همون الخیر فی ما وقع
الان دیگه هرچی میشه از خودم میپرسم احساست خوبه یا بد و بعد متناسب با اون تصمیم میگیرم که اعتماد کنم یا نه و همیشه با خودم میگم خدایا من خودم رو به تو می سپارم استاد نمیدونید این توکل کردن و اعتماد به رب چقدر کارهارو برام آسون کرد من کلا آدم بی اعتمادی بودم البته هستم ولی فقط به خدا اعتماد دارم وزمانی که اون باشه اوکیه وبه هر کی اون بگه اعتماد میکنم و خیلی جسور شدم و یاد حرف شما می افتم که گفتین آدم متوکل ترسی نداره
و این که الخیر فی ما وقع هم خییییلی بهم کمک کرده که آرامش درون داشته باشم شد شد نشد حتما خدا برنامه ی بهتری داره من توکلم به اونه والان دیگه خیالم راحته خداروشکر
استاد عزیزم در مورد سوال دوم باید بگم من چندباری لغزش داشتم واین لغزش ها باعث شد که کلی گریه ناراحتی اعصاب خوردی و… ولی خداروشکر از اونجایی که خدا خیر است خیلی زود منو به راه راست هدایتم کرد واین بنده ش رو رها نکرد ولی استاد درکل هم مدت زیادی تو اون فضا نمی موندم و هیچ وقت به صفر هم نرسیدم که همه اینها از فضل الله است الهی عاشقتم
در مورد سوال سوم بخوام بگم به نظرم یکی از دلایلش این میتونه باشه که فکرمیکنن این کار وقت تلف کردنه در صورتی که نتایج خود به خود میاد و یا ترس از قضاوت دیگران و یا اینکه مشغول پروژه ای میشن
الهی صدهزار بار شکرت بابت سایت توحیدی عالی و استاد فوق العاده دوست داشتنی که دادی دوستت دارم جان جانانم
در پناه حق
سلام
امیدوارم که عالی باشید
چند روزی هست دارم این فایل رو بهش فکر میکنم و گوشش میدم
میخوام قسمت هایی از حرف های فوق العاده تاثیرگذارتون اینجا بنویسم
١- من نمیدونم دانشجوهای من چطور عمل میکنن !
استاد عزیز واقعا حرف زیبایی زدین عمل !
عمل کردن بخشی از ایمان هست
ایمان و عمل صالح جدا از هم نیست
ایمان موجب عمل میشه
نشانه ی ایمان داشتن عمل صالح هست
من دیدم خیلی ها که مثلا روی خودشون کار میکنن فقط حرفشو میزنن
یا مثلا خود من خدا میدونه چقدر فقط حرف قشنگ میزدم و جرعت عمل گرایی رو نداشتم :)
اما دیدم کسانی رو که واقعا عملگرایی نسبت به اموزشها ندارن و طلبکارن که چرا زندگی من درست نمیشه؟
بهش میگی تو که این حرف و میزنی خب فلان کارم میکنی؟ فلان کارو جرعتشو داری انجامش بدی ؟ فلان ایمان رو داری ؟
جواب نه هست حالا بهونه های مختلفی که هیچکدوم صحت خاصی نداره :)
خداراشکر که به من این فرصتو داد تا عملگرایی رو در خودم افزایش بدم و به همون نسبت نتیجه بگیرم از اموزش ها
به خصوص که در دوره روانشناسی خیلی محکم و واضح راجبش حرف زدین و خیلی کمکم کرد که دیگه حرف مفت نزنم و ایمانی که پشتش عمل نداره رو بهش نگم ایمان !
٢- مثل من عمل میکنن یا اینمه یک روز حالشون خوبه یک روز سعی میکنن فایلا رو گوش بدن و تمرینات انجام بدن و بره تا یکی دو هفته دیگه
پایداری
من واقعا روزی نبوده به اموزشهای شما گوش ندم و تلاش برای تغییر وضعم نکنم
بنظرم اگر کسی اموزشها رو هر چند وقت یکبار ول میکنه و دوباره میچسبه اون فرد ایمان نداره که این اموزشها کمک کننده براش هست و هنوز ایمان نداره که زندگیشو میتونه بسازه هر جور که میخواسته
و اگر کسی فکر میکنه که وقت نداره برای این اموزش ها هنوز متوجه تاثیر این اموزشها و تاثیر تغییر افکار و باورها رو نمیدونه وگرنه حتما زمان داشت و میزاشت و مهم ترین کار زندگیشو تا ابد هماهنگی روح و ذهنش میزاشت
نه هماهنگی خودش با ادمهها یا سعی و تلاش برای هماهنگی ادم ها با خودش
یا سخت تلاش کردن و زور زدن برای پول بدست اوردن و از صب تا شب بدو بدو کردن بجای هماهنگی با روحت
٣- جهان داره با ورودی کار میکنه ورودی مناسب میدی خروجی مناسب میگیری
اگه به دستگاه گوشت چرخ کن گوشت گوسفند بدی گوشت گوسفند بهت میده
۴- یک سری افراد انگار که سقفی رو مشخص کردن برای بهبود و اونجا که میرسن دیگه ادامه نمیدن و بعد دوباره شرایط بد میشه و بعد یادشون میاد کدوم مسیر رو رفتن و دوباره انرژی زیادی باید بزارن تا دوباره شروع کنن
شرح:7
فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ
پس هرگاه آسوده گشتی، پس خود را [برای انجام مأموریتی دیگر] بپادار.
سلام مرسی بابت این کامنت زیبا دید خیلی عالی گرفتم و این که همیشه به خودم می گفتم ایمان دارم الان متوجه شدم که این اصلا ایمان نیست یه روز باشه 2 هفته نباشی خدایا این کلام تو بود سپاسگزارم
یاری و هدایتم کن به مسیر درست و حرکت در مسیر درست و ادامه دادن و عمل به قوانین الهی حاکم بر جهان هستی
خدایا سپاسگزارم
به نام خدا و سلام:
روی همین فایل دوتا کامنت گذاشتم که من هم به همچین مسئله ایی برخوردم و دنبال این بودم که حلش کنم و الان که دارم این کامنت رو مینویسم خدا رو شکر تونستم بعد از 3 ماه دوباره خودم رو پیدا و دوباره همون رضای قبل باشم و دوباره به قرار داد و به درامد برسم..درسته از آخرین قرار داد فروشی که تو دفترم انجام شده 3 ماه هست که داره میگذره ولی این سه ماه هر روزش برام درس بزرگی داشت و هر چقدر که داره میگذره بیشتر درک میکنم که بیشتر باید هواسم به خودم و ورودی های خودم باشه…بیشتر باید هواسم باشه چی دارم میگم جلوی بقیه…هیچوقت اندازه این سه ماه درگیر فایلهای سایت نبودم….هر چقدر که از سایت دور میشدم یعنی هواسم از خودم پرت میشد حالم بدتر میشد و نتایج ضعیف و هر زمان که دوباره به خودم میومدم و هواسم به خودم جمع میشد حالم بهتر و نتایج بهتر میشد….خیلی خوشحالم که تو شروع کارم با این مسعله برخورد کردم و تونستم حلش کنم….و فرق من الان با ادم سه ماه پیش این هست که من دارم اگاهانه خودم رو کنترل میکنم و دیگه میدونم اگر اجازه بدم یه فکر منفی تو ذهنم ادامه پیدا کنه دوباره همون اتفاق ها برام رخ میده….خیلی خوبه که ادم بدونه دلیل نتایج از کجا داره آب میخوره اینطوری خیلی بهتر میتونه شرایط رو مدیریت کنه..
من تو محیط کار قبلیم خیلی نتایج خوبی داشتم فقط چون اون محیط انرژی مثبتی داشت و جو خوبی داشت و ادمها ی دیگه من رو کنترل میکردن و منم با اون ها هم مسیر شده بودم ولی وقتی تصمیم گرفتم دیگه خودم مستقل کار کنم و از اون جمع جدا شدم دیگه ورودی های مناسبی نداشتم و دیگه کنترلی رو خودم نداشتم و نتایج من هم افت کرد تا جایی که داشتم به حالت قبل که هیچی نداشتم بر میگشتم…ولی سعی کردم مسئولیت اتفاقها رو به ععهده بگیرم و……خوووودم بیام اگاهانه ورودی های درستی به خودم بدم…خووودم بیام و خوودم رو مدیریت و کنترل کنم تا دوباره مثل قبل نتیجه بگیرم که خدا رو شکر تونستم انجامش بدم بعد از سه ماه…و مطمعن هستم که میتونم خیلی نتایج بهتری بگیرم حتی بهتر از قبل چون الان دیگه راه رو اگاهانه میرم
و خدایی که در این نزدیکی است…
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عباس منش بزرگوار، بانو شایسته دوست داشتنی و همه عزیزان.
واقعا وقتی که انسان تصمیم می گیره به صورت جدی در حوزه اجرای آگاهی ها در عمل کار کنه و ذهن خودشو تربیت کنه که زیبایی ها رو ببینه و به جای تمرکز بر نکات منفی، روی نکات مثبت متمرکز باشه، اون موقعس که تازه می فهمه چقدر این افکار و باورهای اشتباه در عمق وجودش ریشه دوونده و مثل همون پیچک های معروف پارادایس، وقتی که می خوایم درخت باورهای منفی رو از ریشه قطع کنیم، آن چنان اون پیچک ها مقاومت می کنن که آخرش مجبور میشیم قبل از درخت، یکی یکی اون ها رو قطع کنیم تا بعد بتونیم درخت رو از ریشه دربیاریم.
اون موقعس که می فهمیم کار یه نفر مثل استاد عباس منش، کاری نیست که به سادگی قابل باور باشه حتی. این که ما خیلیامون لغلغه زبونمون شده که داریم روی ذهن و باورامون کار می کنیم، نشون میده که در عمل چیزی برای ارائه نداشتیم. وگرنه کار روی باورها به اون سادگی که فکر می کنیم و مثل طوطی تکرارش می کنیم نیست. خیلی باور می خواد. خیلی جدیت میخواد. به قول استاد در جلسه دوم دوره «به صلح رسیدن با خود» مثل جنگل انبوهی میمونه که بخوایم توش یه جاده احداث کنیم. باید خیلی حرکت کنیم. درخت های زیادی رو باید از ریشه دربیاریم، خیلی نیاز به تلاش و استمرار ما هست تا بشه یه جاده ساده رو در دل جنگل احداث کنیم.
مغز من یکی پره از این پیچکا! پره از این درخت هایی که با افکار و باورای منفی رشد کردن و همین الانشم که تصمیم دارم آگاهانه روی خودم کار کنم، از تاثیر این باورهای منفی به دور نیستم. اون ها کار خودشونو می کنن. قبلا خیلی سعی می کردم باهاشون بجنگم. اما به قول استاد با جنگیدن بیشتر با باورهای منفی، به اون ها داریم توجه بیشتری می کنیم و بهشون خوراک میدیم که بزرگتر بشن. راهش برداشتن کانون توجه از روی اونا و گذاشتن روی باورهای مثبت و تقویت کننده است. مثل دیواری که روش رنگ سیاه پاشیده. لازم نیست که من بخوام اون رنگ رو اول از روی دیوار پاک کنم تا بتونم دوباره رنگ سفید بهش بزنم.
همین که روی اون رنگ سیاه رنگ سفید بپاشم، کار تمومه. من باید جلوی ورودی های منفی رو بگیرم. باید سعی کنم به شکل متفاوتی به دنیا نگاه کنم. اون نگاهی که تا الان داشتم منو به جایی نرسونده. من باید یاد بگیرم نگاهمو به دنیا عوض کنم. به شکل زیباتری این دنیارو ببینم و بعد می تونم انتظار داشته باشم که نتایجم آروم آروم شروع به تغییر کنه.
در راستای تعهد برای نوشتن کامنت روی سایت استاد، اومدم و این کامنت که برای خودم جنبه یاداوری داشت، نوشتم. امیدوارم به شما هم کمک کرده باشه.
در پناه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، شاد و سالم و پیروز و سربلند و موفق باشید.
خدانگهدار
1402/5/25
00:02
به نام خدا
سلام
دقیقا دلیل نرسیدن به نتایج بزرگ برای من عدم استمرار هست .سقف ارزو ها بزرگ هست ولی به محض اینکه یک اتفاق خیلی کوچیک خوب میاد خوشی می زنه زیر دلم. یعنی زود به احساس قناعت میرسم
1 ملیون میات تو حسابم خیلی خوشحال میشم ،ولخرج می شم. یه تمرینی را برای خودم درست کردم با عنوان (حس قدرت را به حس شادی نفروش وشادی را به چیزی گره نزن) که مفادش این بود وقتی به موفقیتی میرسی بیشتر حس قدرت را تداعی بده تو وجودت تا حس شادی را و سعی کن شادی را به چیزی گره نزنی مثلا واریز شدن پول ؛ کلا شاد باش، بدون دلیل شاد باش
ولی خوب زیاد به این تمرین عمل نکردم
یه مشکل دیگه هم که دارم یک پایه،دوست احتیاج دارم که خیلی قابل اعتماد باشه که همگام با اون پیش برم همچنین دوست، موجودی که عشق اون وخدمت به اون به من قدرت بده
بنام خدای بخشنده ی مهربان
سلام استاااد بی نظیرم، سلام مریم جان فوق العاده ام
خدا رو هزار مرتبه شکر میکنم که این فایل رو امروز درک کردم، من قبلا هم این فایل رو دیدم. ولی امروز این رو درک کردم، من بیش از سه سال هست که عضو سایت فوق العاده شما هستم ولی اونقدر بالا پایین رفتم اونقدر درجا زدم، هیچی جز ناکامی و اتلاف وقت بدست نیاوردم. قوی ترین باور مخرب من اینه که من توانایی تغییر ندارم، چون من ضعیفم، تحمل ایستادگی در برابر سختی و فشار کوچکترین مشکلات رو هم ندارم. همش هم از این ضعیف بودنم حساب بردم و باهاش همراهی کردم و اذیتش نکردم و تو سختی ننداختمش! برا همین، تا به یه مشکلی خوردم، زود جا زدم و تسلیم شدم. کل روال زندگی من این بوده که یه کاری رو شروع کردم نتونستم ادامه بدم رها کردم، و تا الان هزار تا کار میشه که شروع کردم و تو همان ابتدای کار رها کردم و سراغ یه کار دیگه یه هدف دیگه رفتم، هزار بار تصمیم گرفتم چاق بشم، نهایت، به زور، 3 کیلو چاق شدم و باز برگشتم، هزاررر بار. از بچگی تا الان که 31 سالمه. هزار بار تصمیم گرفتم که پر خوابیمو ترک کنم و باز خسته تر از هر بار رها کردم، چون دیدم مثل معتادها جون ندارم که زندگی کنم اگه نخوابم، نای غذا خوردن و راه رفتن و کارهای ساده رو هم ندارم اگه نخوابم چه برسه درس و مطالعه و خودشناسی و پیشرفت.. هزار بار خواستم موفق بشم هزار تا شغل رو امتحان کردم و اولِ کار، استعفا دادم و سرخورده و ناامید شدم، رفتم تو فتوشاپ تو چاپخونه، دیدم ایده تو ذهنم نمیاد، نمیدونم چیکار کنم، رفتم خیاطی دیدم سخته، به زحمتش نمی ارزه، رفتم منشی شرکت، دیدم خوشم نمیاد، رفتم مربی مهد، دیدم حقوقش کمه و… خلاصه تو هیچ شغلی و کاری نتونستم نه جایگاهی پیدا کنم نه علاقه ای و نه استمراری. آواره و سرخورده و خسته، ولی باز شما رو دنبال میکردم، هی شل کن سفت کن، هی از شما انگیزه میگرفتم هی میرفتم ولی ضعیف عمل میکردم.
میتونم بگم تمام فایل های شما،. تمامشون بسیار بسیار تاثیر گذار و متحول کننده برای من بوده و هستند… ولی تا اینکه من فایل اخیر شما در مورد قدرت دادن به ژنها و عوامل بیرونی رو شنیدم و درک کردم، یعنی اون، همان فایلی بود که دقیقا زد تو هدف، اونجا بود که تلنگر نبود برام، کلا زیر و رو شدم، کلا همون لحظه تغییر کردم من. از اون روز هر تصمیمی گرفتم، رو غلطک افتاده، هر کاری میکنم برام روان هست، مقاومتم و سختی برای انجامش خیلی کم شده یا نمیدنم اراده و ایستادگی من بالا رفته که میتونم تحمل کنم و جلو برم. الان بیش از یک هفته س که یکی از بزرگترین خواسته هام که نخوابیدن تو طول روز هست، رو دارم تجربه میکنم، روز اول هم به خودم گفتم،گفتم اگه من توانایی کنار گذاشتنش رو ندارم، پس اونقدر بی خواب میمونم تو روز، که بمیرم. رو حرفم موندم، تا 5 روز اول دیگه واقعا به سختی مقاومت میکردم. اصلا نزاشتم برم بخوابم، رو حرفم به هر زوری بود موندم و از روز ششم دیدم میتونم بیدار بمونم، عادی تر شده، انگار زیاد هم وابسته خواب نیستم میتونم به کارهای روزمرم ادامه بدم. میدنستم خوابیدن من عادی نیست و خستگی ذهنی منه، با اینکه آزمایشهام نرماله، به خاطر غمگین بودن ذاتی و کم انرژی بودن ذاتی و ضعیف بودن بدن ذاتی منه، همش رو به ژنم و ذاتم ربط داده بودم، ولی وقتی فهمیدم که نباید قدرت جسمیم رو بدم به ژنم، خیلی تغییر کردم، هر روز چندین بار اون فایل رو گوش میدم، امروز باز میخواستم به خودم بگم که حالا فهمیدیم که منم میتونم بیدار بمونم بیا یکم جایزه بده به خودت، یکم بخواب، حالا فردا باز نمیخوابی. تو همین فکر بودم که یه لحظه از ذهنم گذشت که من باید نتیجه پایدار بگیرم، چیکار کنم که مثل قبل برنگردم، اسم فایل شما به ذهنم رسید” دلیل نتایج پایدار” یکم فکر کردم گفتم دلیل نتایج پایدار استاد چی بود چه گفته بود تو اون فایل؟ خواستم دقیق، کلمه به کلمه از زبون خودتون مجدد بشنوم جواب این سوالم رو، که اتفاقا دقیقا عنوان فایلتون هم شده!
همون لحظه بدو اومدم سایت و دانلودش کردم، قبلا دانلودش نکرده بودم و گوشش دادم، دیددددم شما چییییا گفتین تو این فایل!!! ینی یک دوره ی کامل رو شاید شما خلاصه کردین تو نیم ساعت و گفتین و چه حرفایییی!!! همش رو با گوشت و استخونم جذب کردم و درک کردم. دقیقا شرح زندگی من رو گفتین. منِ سطحی نگر به قانون( به خاطر بی نهایت ساده بودن قانون!) (از بس قانون ساده س، من بهش بها نمیدم و جدی نمیگیرمش) ، منِ شل و سهل انگار و بی خیال به قانون، منی که دهن بینی حرف مردم رو میکنم، مطیع جمع هستم، خواهان همرنگ شدن با جمع هستم، منِ خجالتی و کم رو، که دلم نمیاد به کسی نه بگم و دل کسی رو بشکونم و خلاف نورم جامعه، زندگی کنم، منِ تنبل، منِ بی حال و خسته، منِ نادانِ متوهم! منِ کم ظرفیتِ بی جنبه! ولی دیگه نه، دیگه الان من فهمیدم، تا اونجایی که بتونم و لازمه، محکم عمل کنم و بدونم میخوام چیکار کنم، فهمیدم. مخصوصا این دو تا فایل شما، یکی اون فایل ژنها و یکی این فایل دلیل نتایج. من خودم رو میبندم به این دو تا فایل، یکی هلم داد حرکت کردم، یکی هم دستمو محکم نگه میداره و ادامه ام میده تو راه…. تا آخر عمرم. نه سه ماه و یک سال و… تا آخر عمرم من میخوام این مسیر رو برم. و تو این مسیر بمونم. چون اون یکی مسیرها الکی آسون و زیبا دیده میشن… همشون الکی وعده لذت و آسونی میدن و تو گوشم زمزمه میکنن که انتخابشون کنم… همشون الکین… اتفاقا این مسیر درست، راحت ترین، لذت بخش ترین، زیباترین و سرراست ترین و سالم ترین مسیر هست نه اونای دیگه… همشون توهم و دروغه.. همه اون مسیرهای دیگه، حقه بازیه، الکی زیبا و راحتن. همش به ادم وعده های دروغ میدن…. هیچ خیری به آدم نمیدن جز سرافکندگی و خواری و ذلت و شرمندگی و فقر و نادانی و عذاب.
من امروز فهمیدم که سهل انگاری و جدی نبودن روی قانون، مثل تبری بود که به ریشه ام زده تا حالا و نابودم کرده، ساده و واضح بودن قانون، منو قولم زده این همه مدت! من فهمیدم که ترسیدن از ضعیف بودنم و زود تسلیم شدن، نابودم کرده، من فهمیدم که چیت کردن و تقلب کردن نابودم کرده. من فهمیدم دشمنان عدم ادامه دادنم چه چیز هایی بود، من فقط از خدا میخوام که منو و همه ی انسانها رو تو مسیر راست بیاره و تو مسیر راست نگه داره. چون فقط این مسیر لذت بخشه، اون یکی مسیر های غول زننده، برخلاف رنگ و لعابشون اصلا لذت بخش نیستن… من اونقدررر از شما یاد گرفتم، همیشه دعاتون میکنم که مثل همیشه زیبا بدرخشید و روز به روز موفق تر و شادتر و سلامت تر و خدایی تر بشین. شما بی نظیر و فوق العاده هستین. دقیقا شما لایق هستین، دقیقا شما با من فرق میکنین و لایق هستین، شما وقتی درستیه یه قانون رو درک میکنین دیگه رو همون میمونین، شما وقتی ایمان میارین دیگه رو ایمانتون میمونین و ادامه میدین. آفرین به شما.
خدا رو هزاران مرتبه شکر که شما اینجوری محکم و پر قدرت جلو میرین و برای ما بهترین الگو هستین. خدا شما رو برای ما حفظ کنه.
سلام استاد عزیزم
ترک اعتیاد واقعا کاریه که نمیشه توش تقلب کرد
ینی اگه تقلب کنی حتتتما نمیتونی ترک کنی
من شرمنده ام چون همیشه توی دوره قانون سلامتی تقلب میکنم
و توی ذهنم همیییشه این منطق هست که حالا یبار که اشکال نداره
در برابر خواسته کثیف ذهنم مقاومت نمیکنم اشکال نداره حالا بزار خوش باشیم
مننن میییتتتتوووووونمممممم از این مرحله گذر کنم
ینی توی ذهنم میگم بابا من به مرگ میخندم مثل گربه چکمه پوش میگم اشکال نداره من به روش اشتباه میخندم حالا یبار چیت کنم
دیگه همین یباره
و باااووورررر کنید به خودم اومدم و حالا وضعیت جسمانیم به شدت به هم خورده
بدنم قند سوز شده همش گشنم میشه
همش درحال گشنگی کشیدن هستم
بدنم پره جوشه
سرم شوره داره
خوابالو هستم همییییشششششه
پاهام همیشه گر میگیره
بدنم گرمش میشه تب دارم
اکثر به خاطر رعایت نکردن قانون سلامتی افسرده ام حدقا خفته ای یکبار و این توی روابطمم اخلال ایجاد کرده
توی تمام زندگیم نفوض کرده چون احساس بدی دارم که نمیتونم ترک کنم
و باعث میشه از افسردگی رو بیارم به خوشی های پوچ
مثل خوردن و فیلم دیدن
در یک باتلاقی گیر افتاد که احساس میکنم هررررچقدر اراده داشته باشم هیییچکاری نمیتونم بکنم
تقلب هام باعث شده نسبت به ارادم بی اعتماد باشم
و به خودم میگم تو هرررتصمیمی میگیری متعهد نیستی و حرفت اعتبار نداره
چقدددررررر هم احساس پشیمانی دارم معدم درد میکنه شکمم باد میکنه کارامو نمیتونم انجام بدم
تصمیم صدرصد میگیرم که حتما حتما حتما دیییییگگگگگگگگه چیت نمیکنم
و برای یاد آوری یک نشانه ای برای خودم میزارم
تقلب تعطیل وسلام
توجهم روی کانون تمرکزمه
و خوشحالیم و لذتم از همین طریقه