دلیل نتایج پایدار - صفحه 36
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/07/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-07-09 05:51:142023-07-09 06:20:30دلیل نتایج پایدارشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به دوستان و استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته
نکته خیلی مهمی که توی این فایل بهم یادآوری شد مساله لایق دونستن خودمه. اونجایی که استاد گفت من واقعا لایقش هستم… کاملا حرف بجا و نکته اساسی این فایل و پاسخ سوال بود.
آره دقیقا این ناخودآگاه منه که هنوز باورهاش در مورد احساس لیاقت ضعیفه و من و لایق سلامتی نمیدونه یا حتی باقی قوانینی که قبلا استفاده کردم و جواب گرفتم و رهاشون کردم. چقدر باز هم این فایل به موقع بود بخصوص در مورد قانون سلامتی چون دیروز در موردش داشتم یکم وسوسه میشدم و تا حدودی هم خطا کردم و ماده غذایی و که بعد از لیکی گات تست کردم و فهمیدم با بدنم سازگار نیست به بهانه اینکه جز مواد مجازه و چاق کنندس و من به کالریش نیاز دارم و هوسش و داشتم خوردم … برای پایداری یک نتیجه باید ذهنم متقاعد بشه که من لایقش هستم و این باور احساس لیاقت پایه و اساس بسیاری از مسائل مهمه و پاشنه آشیل منه.
از خدا میخوام که من و به سمت باورهای درست در مورد احساس لیاقت وارزشمندیم هدایت کنه.
خدایا من و به سمت نعمت ، لذت و سلامتی هدایت فرما.
سلااااام استاد خوبم،مریم دوست داشتنی ودوستای گلم،موضوع ،دلایل نتایج پایدار،مهمترین اصل تومسیرهدایته،واستادهوشمندانه این موضوع رو مطرح کردن،واقعا نتایج درخشان نیازمند مراقبته ،وفقط رسیدن به یک هدف مهم نیست،من قبلا که انقدر دقیق روی خودم کار نمیکردم وفقط گاهی به سایت سرمیزدم،همیشه باخودم میگفتم چرا یک آدم به یک موفقیت میرسه،وسالیان سال میگذره وموفق تر ازقبل میشه،حالا دلیل نتایج پایدار استاد دارم درک میکنم،بله درست عمل کردن،متعهد بودن مهمترین اصل بعد گرفتن نتیجه س،وما مهمترین کاری که باید بکنیم رسیدگی به باورهایی که ساختیم،وگرنه خیلی زود نجواهای ذهنی مثل علفهای هرز شروع میکنند به خراب کردن باورها،من چند وقت پیش وقتی دیدم توی مسیر راکد موندم وهمه چیز به همان شکل مونده برگشتم وازاول ازقدم یک دوره کردم بادقت وبینش جدید خیییلی جواب داد حالا خیلی مراقبم وتمام قدمها مثل یه جعبه ابزاره که هرقدم هر جلسه ابزاری برای حل مساعل زندگیه وهرچی بیشتر ازاین ابزار استفاده میکنم بهتر درک میکنم،چون من بااین قدمها زندگی میکنم ولی قبلا گاهی بودم وگاهی توی روزمرگی ها گم میشدم،حالا میدونم هرقدم برای کدوم مساله توزندگیمه،من فایلها رو توی موزیک پلیر ریختم ومدام دارم گوش میدم،میام توسایت کامنت میزارم،تجربه دوستان میخونم امروز تونستم بعد دوسال امتحان آیین نامه مو بدم وقبول شدم،خیلی خوشحالم دلیلشم گوش دادن به فایل احساس لیاقت بود،چون قبلا چندین بار امتحان داده بودم ورد شده بودم ومدام میگفتم من ازپسش برنمیام،میخام بگم هراتفاقی توزندگی میفته شانس نیست باورامو عوض کردم،بیشتر توجه کردم،وامروز قبول شدم،حالا حاضر نیستم حتی یک روز ویک لحظه ازاین باورها دست بکشم،بهش ایمان دارم به عنوان وحی منزل،دارم تلاش میکنم اینو ازاستاد یاد گرفتم که هرچی موفق تر میشه باز دنبال رسیدن به موفقیت های بیشتره واین انرژی ازایمان ونگاه توحیدی وعزت نفس،حالا که من بااین روش به خواسته هام رسیدم میخام باهمین فرمول به خواسته های بالاتر برسم،واقعا این سوال استاد پراز نکته های طلایی که چرا برمیگردیم به قبل،واین قسمت که چرا سقف ارزوهاشون انقدر کوتاهه،اینجاست که بحث لیاقت خیلی مهمه،قبلا هدفم ازتغییر یارسیدنم به هدف خاص برای جلب توجه وگرفتن تایید بود،حالا که تایید گرفتم متوقف میشدم،اینکه حدتوقع ما از خودمون وباورامون آنقدر کم بود که سریع اشباع میشدیم،فرق مابااستاد که نتیجه های بزرگ گرفته فقط همینه،استاد خودشونو آنقدر بالا وخالق زندگی میبینه که هرچی اوج میگیره میبینه باز جاداره،اینجا که استاد با تعجب میگه چجوری قدر خوشی رونمیدونن،؟به نظرم هدف درست انتخاب نشده،وفقط نتیجه مهمه اونم مقطعی،من میام رد پا میزارم مینویسم تایادم نره مسیردرست کدومه،ذهنم میل داره درگذشته زندگی کنه،من وقتی متعهد ترشدم،نتایج پایدار ترشد،حالا دیگه با خودم بود که میخام ادامه بدم یا میخام برگردم ومن گزینه یک انتخاب میکنم چون خودمو لایق بهترینها میدونم،برای همه بهترینها روآرزو میکنم،به امید روزهای عالی وبهتررررر️
و خدایی که در این نزدیکی است…
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عباس منش عزیزم، بانو شایسته گرامی و همه عزیزان همراه…
از هرچه بگذریم، سخن دوست خوش تر است…
باز هم دلبستگی من به فایل «دلیل نتایج پایدار» و آموزه های فوق العاده ای که در این فایل وجود داره. از نظر من همین فایل یه دوره است که تقریبا 2 ماه و نیمه که درگیرشم. هر بار که می شنومش برام جدیده. به خودم گفتم باید کامنت های این فایل رو دونه به دونه بخونم. نشستم و همه کامنتاشو هم خوندم. چقدر تجربیات فوق العاده ای در این کامنت ها وجود داشت. چقدر دوستان عزیزم در مورد این که یه جاهایی نتونستن به قانون عمل کنن و نتایجی که به دست آورده بودن از دست رفته، زیبا صحبت کردن. از همگی شما ممنونم. هر کامنتی که در این فضای مقدس گذاشته میشه، دری رو به سوی آگاهی و حرکت به سمت نتایج باز می کنه.
از زمانی که فایل دلیل نتایج پایدار توسط استاد گذاشته شد، عینکی روی چشم های من اومد که با اون عینک نگاه خیلی بهتر و قشنگ تری به زندگی پیدا کردم. فهمیدم که کار کردن روی ذهن باید اولویت اصلی زندگی من باشه و هیچ چیزی نباید برای من نسبت به کار کردن روی ذهن ارجحیت داشته باشه. یاد گرفتم کنترل ذهن یعنی رها بودن. یاد گرفتم وقتی فکری وارد ذهنم میشه که در مورد ناخواسته هامه، باید اون فکر رو، هر چی که هست، به همون شکل رهاش کنم و کانون توجهمو بذارم روی یه موضوع دیگه. حالا اون موضوع می تونه یه موضوع مثبت باشه و یا یه موضوع خنثی. اما مهم اینه که نذارم اون فکر منفی توی ذهنم پر و بال بگیره. این خیلی برای من آگاهی مهمی بود. قبلا فکر می کردم وقتی فکر منفی توی ذهنم میاد، با سلف تاک و صحبت در مورد اون موضوع، می تونم حلش کنم. غافل از این که من دارم به اون موضوع توجه بیشتری می کنم. همین توجه بیشتر باعث میشد برای من اتفاقات ناخواسته بیشتر و بیشتر بیفته. اما الان یاد گرفتم آدم های موفق، انسان هایین که خیلی خوب می تونن ول کنن! چیو ول کنن؟! اون فکری که مثل مته داره مغزشونو می خوره. منم دارم سعی می کنم «ول کن» خوبی باشم!!! البته اینم یه مهارته که نیاز به تمرین داره. اولا خیلی برام کار سختی بود اما رفته رفته دارم بهتر و بهتر میشم خداروشکر. الان واقعا می تونم خیلی از فکر های منفی که در گذشته نزدیک اجازه میدادم توی سرم پر و بال بگیره رو رها کنم و به چیز دیگه ای بپردازم!
یه چیزی بگم؟! نتایج این کنترل ذهن فوق العاده بوده! من بیشتر از 9 ساله که شاگرد استادم. البته شاگرد که چه عرض کنم؟! شنونده فایل های استاد بودم. دوره های مختلفی رو هم خریدم. ولی فقط انگار دارم فیلم می بینم! عمل؟! هیچی! نتیجه هم خب طبیعتا تا پیش از این نبوده.
اما در این سه ماه گذشته که سعی کردم کنترل ذهن رو انجام بدم، نتایج به شکل عجیبی و البته کاملا در یک روند طبیعی (میخوام بگم بمب منفجر نشد!!!) برای من اتفاق افتاد. زمانی که تصمیم گرفتم یک بار برای همیشه به صورت دقیق روی ذهنم کار کنم، یه مقدار بسیار کمی پول داشتم. سر اتفاقی بیشتر پولام رو از دست داده بودم و همین موضوع اعتماد به نفسمم از بین برده بود. اما الان، بعد از سه ماه، چیزی حدود 1500 برابر اون میزان پول رو به دست آوردم! البته من که به دست نیاوردم! لطف و رحمت خدا بود که شامل حالم شد. من فقط سعی کردم از قوانین خداوند بهتر استفاده کنم. این دیگه برای من اثبات کرد که همه چیز در کنترل ذهنه که تعریف میشه.
این کامنت رو گذاشتم تا بگم دوره وزین «دلیل نتایج پایدار» رو گذروندم و کامنتاش تا امروز رو هم خوندم. البته که این فایل همیشه جزو تاپ تن روزانه من هست و هر روز گوشش میدم، اما می خوام بگم کسی که وقتی در مدارش نبود، دوره «روانشناسی ثروت 3» و «راهنمای عملی دستیابی به رویاها» و «دوازده قدم تا قدم 8» براش افاقه نکرد، وقتی تصمیم گرفت روی خودش کار کنه، یه فایل 40 دقیقه ای به اسم «دلیل نتایج پایدار» نتایجش رو متحول کرد. از خدا می خوام در این مسیر هدایتم کنه و کمکم کنه که همیشه به همین خوبی و صد البته بسیار بهتر از این روی خودم کار کنم.
از استاد عباس منش عزیزم، که جزو سپاسگزاری های هر روزه من هستن، کمال تشکر رو دارم. مرسی استاد به خاطر این فایل بی نظیر. از بانو شایسته خوشگل و جذاب سپاسگزارم، دیدن ایشون برای من الگوی فوق العاده ای بود برای شناخت اون چیزی که از رابطه عاطفی می خوام. و از همه دوستان عزیزم که زیر این مطلب کامنت گذاشتن (مخصوصا سیدعلی خوشدل بی نظیر که صحبتاش در کامنتی که نوشت، برای من فراموش نشدنیه) بی نهایت سپاسگزارم.
در پناه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، شاد و سالم و پیروز و سربلند و موفق و ثروتمند باشید.
خدانگهدار
1402/7/4
17:51
سلام به استاد و مریم جان عزیزم
خیلی خوشحالم که مجدد به سایت برگشتم
میخوام در مورد خودم بنویسم
اصلا انگار من متوجه نشده بودم شما در مورد چی صحبت میکنید یعنی در تمام مدتی که من فایلها رو نگاه میکردم کلا کج فهمی داشتم
در واقع تازه متوجه شدم که کلا اشتباه فهمیدم
و اگر از مسیر خارج شدم در واقع اصلا وارد مسیری نشدم که حتی بخوام خارج بشم
من نازیلا هستم با کلی باورهای غلط که تازگیا متوجه شدم عین افکار مادرمه
فکر میکردم دارم رو خودم کار میکنم
اما کلا رفتارهای اشتباه گذشته ی خودمو به شکل دیگه ای داشتم انجام میدادم
راستشو بخوام بگم از وقتی فهمیدم من همون نازیلام و اصلا تغییر نکردم حالم بده شد خیلی احساس ناتوانی کردم دلم میخواست فقط گریه کنم
اصلا باورم نمیشد که من تغییر نکرده باشم
البته الان خوشحالم که فهمیدم که تغییر نکردم
چرا چون اون تغییری که من فکر میکردم کلا اشتباه بود….
چند روزی هست که فهمیدم غرغرو و.لجباز هستم
و دارم رو خودم نظارت میکنم که بتونم تغییر کنم
البته کار آسانی قطعا نیست اما تصمیم گرفتم که تغییر کنم
ممنونم از فایل بسیار زیباتون استاد عزیزم
من عاشقانه دوستون دارم
سلام به استاد متعهد و توحیدیام
این فایل همون اول که شنیدمش انگار باهام حرف زد گفت تو بارها باید منو بشنوی بارها باید منو تکرار کنی تا برم توی ناخودآگاهت تا بفهمی که متعهد بودن یعنی چی تا بفهمی که ممکنه من 40 دقیقه باشم ولی اگه تو هر بار بشنویم قراره 40 هزار نکته از من در بیاری
تاکید میکنم و بارها مینویسم که هر ورودی به ذهنم بدم همون نتیجه رو میگیرم مثل دستگاه آبمیوهگیری که من هر میوهای رو داخلش بندازم آب همون میوه رو تحویلم میده
بارها به خودم یادآوری میکنم که ذهن من خیلی چموشه
پس اون الگویی رو نشونش میدم که 15 یا 20 سال درگیر بیماری بود و وقتی که از راه قانون سلامتی و مسیر درست دونست به سلامتی برسه باز هم این ذهن تونست اون رو از مسیر درست خارجش کنه و برگردونتش به مسیر قبلی
پس باید یادآوری کنم که تعهد خیلی مهمه اگر متعهد باشم حتی اگه عاشق غذا های مختلف باشم و براش بمیرم تعهد با من این کارو میکنه که من به یه شیوه دیگهای عمل کنم به یه شیوه متفاوت به یک شیوه درست و روی مسیر صحیح هم بایستم
چقدر بارها و بارها توی سایت توی کامنتها خوندم خوندم از تجربه افرادی که از مسیر خارج شده بودند رفته بودند و وقتی که نتایجشون نابود شده بود برگشته بودند که دوباره از صفر شروع کنن
خب وقتی که من توی این مسیر نتیجه گرفتم و فهمیدم این راه درسته چرا رهاش کنم چرا دوباره برگردم به صفر چرا دوباره به زحمت زور زیاد بخوام شروع کنم و ذهنمو کنترل کنم چه دلیلی داره که ادامه ندم چه دلیلی داره که جا بزنم از مسیر درستم چه دلیلی داره که خوشی بزنه زیر دلم چه دلیلی داره که برگردم به عقب چه دلیلی داره که از بهتر و بهتر کردن اوضاع دست بردارم چه دلیلی داره که بفهمم این مسیر درستترین مسیره رو جا بزنم و خرابش کنم
استاد که برای من نمونه کاملی از این موضوع که همیشه دنبال راحتترین مسیر و همیشه به راحتترین مسیر هم هدایت میشه همیشه شاهد این بودم که بارها و بارها از خدا پرسیده که چطور از این راحتتر چطور از این آسونتر و چطور از این سریعتر ؟؟؟؟
پس استاد توی این مسیره توی این راه این به من میگه که راحتترین راه و سریعترین راه همینه درستترین راه همینه
پس کجا برم و از چی دست بکشم
چرا برم سراغ مسیر سخت چرا برم سراغ مسیری که قراره تضادهای فراوان الکی برام پیش بیاد چرا از مسیری که نتیجه گرفتم برگردم
من میخوام هر روز توی این مسیر بهتر و بهتر بشم میخوام توی این مسیر که هیچ انتهایی براش نیست هر روز قدمی به جلو بردارم
میخوام وقتی که ذهنم بهم میگه حالا این یه بارو کنترل کردی اشکال نداره هر چیزی خواستی بشنوی اشکالی نداره هر چیزی خواستی بگی اشکالی نداره حالا این یه بارم غیبت کن اشکالی نداره
جلوش بایستم چون من میدونم که همینها باعث میشه به مسیر قبل برگردم که درها رو باز کنم برای شکست
من میخوام که به صورت تصاعدی برم بالا از نردبون از نردبون اوجم و پر پروازم باز کنم و پرواز کنم نمیخوام که دو تا پله برم بالا دوباره بپرم پایین هی دوتا پله برم بالا و بپرم پایین
من میخوام اوج بگیرم میخوام سقف آرزوهام بزرگ باشه
وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ
البته شما را به پارهای از سختیها چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازماییم، و صابران را بشارت و مژده بده.
خدایا توی تضاد ها منو از صابری از در مسیر ماندگان از متعهدانه قرار بده که من سخت به تو محتاجم …
سلام به استاد عزیزم و مریم بانو
تصمیم گرفتم که این فایلو ببلعم بشنوم و وارد رنگهام کنم چون اصل این اصل تعهد داشتن اصل یعنی در مقابل نجواهای ذهن که در کمینه در مقابل شیطانی که منتظر از جلو و عقب و چپ و راست حمله کند رو بگیری
شیطان بارها گفته من در کمین هستم هر لحظه بیارم به بندههای خوبت ولی به اونهایی که با ایمان هستند نمیتونم نفوذ کنم
من میخوام از اون بندگان مخلص و با ایمان باشم که عمل میکنه به قانون عمل صالح که ایمان داره به خدای خودش و کار میکنه روی ارتباطش با خدای خودش و میدونه که میخواد یه زندگی فوق العاده رو هم در دنیا و هم در آخرت تجربه کنه
چقدر این شرک درون من نیاز داره که روش کار بشه
شرکی که وقتی داشتم این بند رو مینوشتم به یادم اومد که در روز بارها و بارها و بارها در گوشم تکرار میکرد میگفت تو به خاطر جایی که داری زندگی میکنی و به خاطر همه چیزهایی که داری به خاطر خانواده نمیتونی به خواستههات برسی و نمیتونی فلان کارو کنی
هر راهی رو امتحان میکرد که جلومو بگیره از تلاش کردن اون موقعها هنوز با این مسیر توحیدی آشنا نشده بودم
اگه بخوام برگردم به قبلتر یادم میاد نجبوا
های شیطان رو وقتی که بچهتر بودم حتی وقتی که یک بچه تقریباً 12 13 ساله بودم در گوشم زمزمه میکرد و نجواهاش اینجوری بودن که بهم میگفت حالا که فلان کارو کردی خدا تو رو نمیبخشه حالا که غرق شدی حالا که رها شدی فرقی نمیکنه چه یک وجب چه صد وجب
خدای من از جنس امید اون خدایی که هر لحظه میگه بیا اگه خطا کردی اگه اشتباه کردی من بخشنده هستم برای همین من باید برای این خدا برای این خدای عاشق بندگی کنم
خدایی که برای من خدا خدایی میکنه
ولی من چقدر عمل میکنم؟
چقدر در مسیر این بندگی میمونم؟
یا فقط وقتی توی گرفتاری و تضادها و شرایط بد میافتم فقط بنده خوبی میشم دیگه وقتی که اوضاع خوب میشه دوباره خوشی میزنه زیر دلم میذارم همون که اونقدر تلاش میکرد من رو ناامید کنه و از مسیر خارج بکنه دوباره برگرده
چقدر تعهد دارم و چقدر از مسیر خارج نمیشم باید با خودم روراست باشم!!
چقدر برام راحته که واقعاً به اون مسیر قبلیم برگردم :)))))
وقت با ارزشم را از دست بدم در صورتی که هیچ چیز جدید و تازهای به دست نمیارم
تا وقتی که خودم رو کنترل کنم ورودیهای خودم رو کنترل کنم خدا هم اتفاقات الک شده رو برای من رقم میزنه در واقع طبق فرستادههای خودم برام اتفاقات خوب میفته ولی وقتی منم هر چیزی رو که به دهنم میاد و زبونم میاد بگم دقیقاً همون دونههای درشتی که رو الک میمونن مثل شهاب سنگ به طرف خودم پرتاب میکنم
دقیقاً شیطان خیلی راحت میتونه منو از بندگی خدا منصرف کنه ….
اینجوری که خدا بهم پاداش بده من رو از بیماریهایی که 15 الی 20 سال بود که من رو درگیر خودش کرده بودم رها کنه من وقتی که خوب شدم معجزه رو با چشم خودم دیدم باز برمیگردم به مسیر قبلی( خودمو گذاشتم جای آدمایی که تو قانون سلامتی بودن)
وقتی که این جملاتو نوشتم احساس کردم فهمیدم یعنی چی وقتی که خدا بارها توی قرآن میگه آیا تو نشانهها معجزات دیده میشه ولی از ایمان خبری نیست وقتی شیطان من را از راه به در کنه چشمهای من نابینا میشه قلبم مهروموم میشه
اینو از خودم میپرسم
هر باری که شل میشم هر باری که یه ندایی میگه این همه کنترل کردی این بارو اشکال نداره
آیا واقعاً همینقدر خوشی برام بسه
همین قدر سقف آرزوهام کوتاهه
همین مدت آرامش برام بسه
و باز میخوام برگردم توی تضادهای قبلی توی شرایط قبلی به اتفاقات آدمهای قبل؟!!
به قول استاد تحمل بیش از حد خوشبختی رو ندارم!
من همون خلیفه خدا روی زمینم خلیفه چقدر میتونه خداگونه باشه من باید سقف آرزوهام انقدر کوتاه باشه که وقتی دو تا برگه مینویسم و میذارم زیر پام بیام به سقف آرزوهام برسم
اگه خلیفم باید خلیفه گونه تلاش کنم و در این مسیر قدم بردارم باید خلیفگی کنم اگه همه چی مسخر منه باید ادامه بدم تا دستم به افسارشون برسه
اگر هر روز زندگی روانتر میشه من چرا باید به شیوه قبلم برگردم
واقعا مگه من دوست ندارم خوشبختی رو توی همه ابعاد تجربه کنم یا پر پروازمو باز کنم یا توی این مسیر با سرسره حرکت کنم و قدم بزنم و سوت بزنم اینجوری وقتی تعهدمو نشون بدم تصاعد من هر روز بیشتر میشه و نتیجههایی که میگیرم بیشتر میشه همون نتیجههایی که هر روز حتی خودمو متعجب میکنه و شگفت زده میکنه همین روزهایی که فقط به چراغ سبزها میرسم ““نشونه رو تایید میکنم
وقتی کد نویسی میکنم اتفاق میافته و تایید میکنم و تو این مسیر میمونم
پس یادآوری میکنم به خودم روزهایی که الان دارم که پر از شکره
و یادآوری میکنم روزهایی که با شیوه قبلیم داشتم توی تضادها الکی وقتم رو تلف میکردم و داشتم روابطی که پتانسیل داشتن هر روز خیلی عالیتر بشن رو جوری میدیدم که شیطان بهم نجوا میکرد
تصمیم گرفتم هر روز این فایل رو گوش بدم هر روز راجع بهش بنویسم و هر روز به خودم گوشزد کنم که باید توی این مسیر بمونم باید سقف آرزوهام رو بلندتر کنم
باید توی شرایط سخت هم ادامه بدم
و خدایی که در این نزدیکی است…
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عباس منش، بانو شایسته ی شایسته و همه عزیزان.
من که انگار زندگیم تقسیم به دو بخش شده، قبل از شنیدن فایل «دلیل نتایج پایدار» و بعدش! بیشتر از 2 ماهه که با این فایل، انس گرفتم و شاید بالای 70 بار گوشش دادم! چقدر این فایل فوق العادس خدای من! انگار خودش یه دوره آموزشیه که هربار با شنیدنش، درهایی از آگاهی به روم باز میشه. و شاید باورتون نشه با این که شاید کلماتش به ظاهر تکراری باشن اما حس می کنم هر بار جدیده. و چیزایی بهم میگه که دفعات قبلی نگفته بوده.
چرا میگم این فایل انقلابی در من به وجود آورد؟ چون که بعد از شنیدنش تصمیم به ایجاد یه سری تغییرات اساسی در راستای کار روی باورهام گرفتم. تغییراتی که زندگی منو تحت الشعاع خودش قرار داد. تا پیش از اون، به موضوع باورها و کنترل کانون توجه، به عنوان یه چیز خیلی شیک و قشنگ نگاه می کردم. یه آموزه خیلی جذاب که جون میده در موردش ساعت ها سخنرانی کنی و به به و چه چه بقیه رو برای خودت بخری.
اما این که چقدر در عمل به این قانون پایبندی و در زمان های خاصی که باید نشون بدی این آموزه ها برات فقط در حد حرف نیست، کم میاری و میگی نه! تا همین حد زیادم بوده! بالاخره من دارم به فایل های استاد عباس منش گوش میکنم. مگه چند درصد مردم به این فایل ها گوش می کنن؟! مگه چند درصد مردم اصلا این چیزارو قبول دارن؟ همین که من به این فایل ها گوش می کنم یعنی از بقیه خیلی جلوترم! و از این سری خزعبلات بی پایه و اساس که صرفا برای باد کردن خودم توی ذهنم به صورت ناخوداگاه گفته میشد!
الان می تونم بگم در این حدودا دو ماه، فقط یه ذره، به اندازه یه اپسیلون بهتر شدم. اما واقعا نتایجم خیلی ملموس تر شده. چه از لحاظ مالی که 4 ماه پیش در شرایط صفر بودم! چه از لحاظ ارتباطی که در رابطه عاطفی خودم خبری از بحث و دعوا نیست! چه در سلامتیم که خداروهزاران بار شکر هیچوقت تا این اندازه سالم و سلامت در همه ابعاد جسمانی نبودم. چه از نظر اعتباری و جایگاه اجتماعی که خداروشکر به واسطه شغلم (مشاوره تحصیلی) در جایگاه خوبی از نظر اعتبار هستم و همه این نعمت ها (که عمیقا باور دارم از جانب پروردگار من و به خاطر کار روی کانون توجه به من داده شده)، باعث شده که در زمینه معنویت هم بهتر از قبل باشم و ارتباط نزدیک تری رو با خدای خودم تجربه کنم. و این طبیعیه که وقتی اتفاقات بهتری رو تجربه می کنی، نسبت به خداوند هم متواضع تر میشی و بیشتر باورش می کنی!
حس می کنم اراده قوی تری نسبت به گذشته دارم. کارامو منظم تر و با تعهد بیشتر انجام میدم. به قول استاد در جلسه 1 قدم اول دوره دوازده قدم، بهتر افکارمو مانیتور می کنم. و بهتر از قبل میتونم بفهمم کانون توجهم در حال حاضر روی چیه و بهتر از قبل می تونم این کانون توجه رو تغییرش بدم.
هرچند که هنوز اول راهم! کلی راه مونده که باید برم. راهی که تا لحظه مرگم باید ادامه داشته باشه و نباید رهاش کنم. در راستای این تغییرات، تعهد دادم که در حد توانم روزی یک کامنت رو روی سایت بذارم تا از مسیر خارج نشم. و امروز خواستم بازهم در مورد فایل «دلیل نتایج پایدار» که فایل محبوب منه صحبت کنم و بگم همین یه فایل خودش دریایی از آگاهیه.
از تمام وجودم، از استاد عباس منش عزیز، از بانو شایسته ی شایسته و از شما دوست عزیزم که وقت گذاشتی و این کامنت رو خوندی سپاسگزاری می کنم.
در پناه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، شاد و سالم و پیروز و سربلند و موفق باشید.
خدانگهدار
23/06/1402
03:20
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام به همه شما دوستان گلم
استاد گلم سلام امیدوارم درسفرتون هرلحظه به جاهای زیباتره این جهان زیبا هدایت بشید
.
موضوع این فایل خیلی برای من اگاهی داشت
من قبلا از اونجایی ک باورهام بسیار ضعیف بود و نتایج بسیار کوچیکی گرفته بودم شاد و خرم شدم و میگفتم این دیگه تهه تهه خوشبختیه دیگه از این بیشتر مگه میشه؟
و اتفاقا وقتی ک ول کردم جنازم رو تا دو سه ماه نمیتونستم جم کنم بس ک بد خورده بودم زمین
شاید اون شرایط باعث شد من قویتر بشم شجاعتر بشم و متعهد تر
من باورکردم ارزوهام میتونن واقعی بشن
باور کردم توهر زمینه ای میتونم بینهایت تادلم میخاد رشد کنم هیچ محدودیتی وجود نداره
و اما اون فرشته ای که همش میخاست چیت کنه میگفت اشکال نداره اگه یروزم ورودیم منفی بود حالا یکروزم غیبت کردم
الان به جایی رسیدم که در گفتگو هام اگه بحث غیبتی چیزی باشه که حرف رو میچرخونم یا اگه شرایطش باشه کلن از فضا میرم بیرون
اون اوایل که تازه میرفتم سرکار با یکسری ادمی رو به رو شده بودم که صب تا موقع برگشت راجب نازیبایی ها و …. حرف میزدن
منی که تااون روز 90درصد روزهام تنها بودم وقتی وارد دنیای بیرون شدم وحشت کرده بودم
صب با هیجان میرفتم غروب با حال خراب برمیگشتم
خوب ی دوهفته ای اینجوری بودم
اما بعدش گفتم اوکی حالا میفهمم وقتی استاد میگن ما تو شرایط ایزوله نیستیم و هرلحظه ورودی ها افراد و شرایطی ممکنه بوجود بیاد ک احساس مارو بد کنه
تصمیم گرفتم خودم رو وقف بدم با شرایط
اروم اروم تمرین کردم به اگاهانه اعراض کردن نشنیدن و سپاسگزاری و حال خودمو خوب کردن
من اینسری اینقدر متعهد شدم ک حتی حاضر نیستم یک دقیقه از زمانم رو بشینم پای غیبت ،اخبارمنفی،فضولی تو زندگیِ دیگران،و….
و الان شرایط چجوریه؟
خیلی کم پیش میاد ک ادمی ک منفیه پیش من باشه کلن جهان یشرایطی رو بوجود میاره که من راحت تر میتونم نشنوم نبینم
مثلا دیروز دخترم عمم خونمون اومد مامانم نبود و اونم فردیع بسیار منفی نگر و مدام روی بقیه اسم میزاره و …..
ما حدود یک ساعت باهم حرف زدیم و خداروشکر فقد راجب دخترهاش حرف زدیم و خندیدیم
بعد از یکساعت پاشد گفت من ی دقه میرم بیرون
رفت بخدا تا 2 ساعت
مامانم اومد بعد صداش کردیم اومد برا ناهار
بعدشم ک دیگه هندزفری زدم و هرچی میگفتن من که نمیشنیدم
بعدش به خودم گفتم فرشته ببین تویی ک اینجوری کنترل میکنی ورودی هاتو تویی ک فرکانست از فرکانس اون ادمها دوره باید نتایج متفاوتری بگیری جهان صدرصد پاداش منو میده
نمیخام راجب گذشته ام بگم ک چطور از مسیر خارج شدم ولی اینو میگم کسی ک این قانون رو میدونه و بهش عمل نمیکنه خیلییی ضربه های شدیدتری میخوره تا کسی ک قانون رو نمیدونه و داره ضربه میخوره
ینی جهان چنان بلاهایی سرش میاره ک خودش تسلیم میشع و میاد تو این مسیر
خداروشکر برای تعهدم
من الان متعهدم ولی ی موردی ک زیاد درگیرش میشم زود وابسته میشم و میدونم که قبل از اینکه وارد اون مسیر بشم باید خوب رو خودم کار کنم اینه ک من زود به شخص عاطفیموابسته میشم
اول روی خودم کار میکنم و عزت نفسمو روش کار میکنم بعدش ک تو رابطع عاطفی رفتم هم که باید وحشت ناک رو خودم کار کنم و وابستگی و حال خوبمو ببندم به خداوند
انشالله که میتونم من به خودم قول خوشبختی و تجربه ی عالمه لذت رو دادم من به خودم قول دادم که متعهد باشم و از این جامعه ای که توشم کنده بشم
خداروهزاران مرتبه شکر
استاد واقعن شما لایق این زندگیی که الان دارید هستید
نوش جونتون باشه این زندگیه پر برکت و پراز عشق و خوشبختی
نوش جونتون این ثروت و این ازادیی
نوش جونتون
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته عزیز . امیدوارم که حالتون خوب باشه و شاد و سلامت باشید .
چقدر این همزمانی های این چند وقته برای من دلپذیر و دوست داشتنی است . من همین یکی دو شب پیش داشتم به این مسئله فکر میکردم و کلی با خودم داشتم بحث میکردم راجع به این موضوع که واقعا دیدگاه من نسبت به این قوانین و عمل به این قوانین چطور است ؟ و توی ذهن خودم به یک باور محدود کننده رسیدم که واقعا توی خیلی از مسائل مهم زندگیم اون عقیده و باور اصلی من اینه که اگه به فلان درجه از موفقیت توی فلان زمینه رسیدم ، دیگه یا اصلا برم توی اون دایره امن بادرهای محدود گذشته ام و سراغ اون رفتار های غلط قبلیم که اتفاقا خیلی قبلا بیشتر بهم حال میدادن و یا با اون اهمیت قبلی این قضایا رو دنبال نکنم. و بصورت خیلی هدایتی به این مسئله پی بردم و بعد از اینکه کلی با خودم کلنجار رفتم ، سرانجام تونستم توی اون چند دقیقه با آوردن منطق و دلیل به ذهنم غلبه بکنم و به خودم تعهد دادم که از حالا به بعد اگه با یک دلیل منطقی دنبال یک بحثی رفتم تا آخر به همین شکل این مسیر رو ادامه بدم .
و این همزمانی درک این موضوع و هدایت شدنم به گوش دادن به این فایل استاد خیلی برام قابل تامل و آموزنده بود .
خدا رو شکر میکنم که پیرو آموزه های استادی هستم که خودشون اولین شاگرد و بهترین عامل به این آگاهیها و بهترین الگو برای ما در تمام زمینه های زندگی هستند .
استاد شما خیلی برای من قابل احترام هستید و من شما رو از صمیم قلبم تحسین میکنم. من میخوام در همین جا دوباره به خودم و به شما تعهد بدم که این مسیر رو با تمام توانم ادامه بدم و انشالله تا جایی که بتونم روی اصولی که شما می فرمائید پایدار بمونم.
سپاسگزار لطف و انرژی شما هستم .
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام استاد عزیزم ومریم بانوی زیبا و دوستداشتنی
سوال اول چطور به آموزش های استاد عمل کردم و چه نتایجی گرفتم?من برای اولین بار که به اموزش های زیبای استاد عزیز توجه کردم چند روزی بود که 12 قدم امده بود و به پیشنهاد دختر عموم دوتایی 12 قدم و خریداری کردیم و با ذوق شوق فراوان شروع به تمرین کردن و تمرکز روی زیبایی ها و خواسته هام کردم هرچیزی رو خیلی زود دریافت میکردم انگار که باور کرده بودم هرکاری استاد میگن انجام بدم به خواسته هام میرسم که رسیدم دوست داشتم سالن داشتهه باشم که باز کردم دوماه بعدش دوست داشتم مشتری داشته باشم که داشتم دوست داشتم مهاجرت کنم که کردم رفتم تهران دوست داشتم اونجا برم سرکار که رفتم همه چی خیلی سریع اتفاق افتاد ازونجایی که استاد میگن تکمل طی کنید بعد و من خیلی سریع همه کار باهم انجام دادم خیلی زود اومدم پایین
حالا سوال دوم که در مورد منم صدق میکنه چطوری از مسیر دور شدم? خب همش در حال خوش گذرونی بودم به به شیوه درست دیگه خیلی به به محصولات توجه نمیکردم گ.ش نمیکردم همه جی دوست داشتم به راحتی اما به شیوه غلط بیاد تو زندگیم و بقول استاد به سر خوردم زمین و بعد دوباره دوازده قدم شروع شد و من دوباره حالم خوب شد باشگاه رفتم سر کار رفتم کار مورد علاقمو انجام دادم و باز بعد از مدتی از مسیر دور شدم و همچنان حس میکنم دورم حالم خوبه و الان دوباره میخوام شروع کنم ئوره عشق ومودت خریداری کردم عالیه خیلی از حرفهاش برای من غیر قابل هضمه چون هنوز به اگاهی نرسیدم ولی فوقالعاده بود نسبت به هفت ماه پیش عالیه روابطم وهنوز خیلی جا دارم بهتروبهتر شم وابستگی هام کمتر شده حالم بهتر شده روابطم باهمکارانم عالی شده با خانوادم قشنگتر شده
3-سوال سوم چی ممیشه که از مسیر دور میشیم؟ وقتی پیشرفت کردیم روابط خوبی داریم درامد عالی داریم فکر میکنیم همینجوری بوده و فراموش میکنیم کی بودیم چیکار کردیم که به این مرحله رسیدیم دیگه روی خودمون کار نمیکنیم و دوباره سقوط و رفتارههای قبلی ادامه میدیم وهمین باعث میشه که حتی بدتر از قبل باشیم چون وقتی طعم خوشبختی رو چشیدی حاضر نیستی برگردی به عقب امیدوارم با دیدگاهم شما هم به این فکر باشین که تکامل باید انجام شه و انسان هر لحظه باید روی خودش مهارتش کار کند و لحظه به حال خودش نباش ما ناظر بر افکارمونیم ناظر بر جسممون خدایا صد هزار مرتبه شکرت خدایا من از هر خیری که از سمت تو بهم برسه فقیرم امیدوارم به بهترین مراحل زندگیتون برسید
ممنون استاد بابت سوالات زیباتون