مروری بر آموزش‌های استاد عباس‌منش در سال 87 | قسمت 1

این فایل و آگاهی‌هایش‌، که اولین قدم‌های استاد در مسیر رسالت‌ ایشان را نشان می‌دهد‌، درس‌هایی تأمل برانگیز و زندگی ساز و برای آموختن دارد.

این فایل و آگاهی‌هایش دلیل اصلی نتایج و جنسِ تمرکز بر این دلیل را به تصویر درآورده تا بتوانیم ریشه‌ها را بهتر بشناسیم و دلیل میوه‌هایی که اکنون در زندگی ایشان می‌بینم را بهتر درک کنیم و شیوه‌ی ساختن و پرورش آن ریشه‌ها را در عمل بیاموزیم و بفهمیم این مسیر روی چه اصول و ارزش‌هایی درست و ثابت بنا شده و پیش می‌رود.

درس‌های این فایل‌، اصلی ادامه دار- که دلیل نتایج را به ما می‌شناساند و حتی در قدم‌های نخستینِ استاد عباس‌منش دیده می‌شود– را برایمان واضح می‌کند تا با تأمل بیشتری‌، راه را از بیراهه باز شناسیم‌، اصل از از فرع تشخیص دهیم‌ و با قدم‌های محکم‌تر‌ و مستمر‌تر و ایمان راسخ‌تر آن را  بپیماییم.

این فایل را با دقت گوش کن و در بخش نظرات این فایل‌، از درس‌هایی بنویس که آموختی.

از جنس ایمان و اطمینانی بنویس که رگه‌هایش را در این فایل به وضوح دیدی. همان ایمانی که ثمره‌اش اکنون در تمام جنبه‌های زندگی استاد عباس‌منش‌، به وضوح دیده می‌شود.

این فایل را با دقت گوش بده و از ریشه‌هایی بنویس که طی فرایندی تکاملی شکل می‌گیرد و با ایمانی ادامه دار تغذیه می‌شود. شاید در ابتدای مسیر‌، رشد این ریشه‌ها نامحسوس به نظر برسد‌، شاید هنوز  از میوه‌های مدنظر تو خبری نباشد‌، اما اگر این ریشه‌ها فرصتِ طی کردن تکامل را پیدا ‌کند‌، آنچنان رشد تصاعدی به خود می‌گیرد و  ثمره‌هایی را به بار می‌آورد که از تمام حساب و کتاب‌های مدنظرت نیز بالاتر است و به قول قرآن تو را راضی می‌کند.

دیدنِ جزئیات دقیقِ آنچه که در این فایل می‌آموزی و نوشتن درباره‌ی آن جزئیات‌، فرمولی در دستت می‌گذارد که قادر می‌شوی این مسیر رشد تکاملی و سپس تصاعدی را در زندگی خودت و برای خواسته‌های مدنظرت‌، بازسازی و پیاده کنی.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    174MB
    23 دقیقه
  • فایل صوتی مروری بر آموزش‌های استاد عباس‌منش در سال 87 | قسمت 1
    16MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

355 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مریم جهانبخش» در این صفحه: 1
  1. -
    مریم جهانبخش گفته:
    مدت عضویت: 3091 روز

    سلام به استاد عزیز ومریم عزیزم

    خدایا من عجب فایلی بود صبح که از خواب بیدار شدم اولین کاری که کردم رفتم سمت گوشی تا شروع کنم به گوش کردن فایلها اول اومدم داخل تلگرام و دیدم استاد یک برنامه گذاشته فکر کردم فایل زندگی دربهشت هست همین که عکس رو باز کردم دیدم استاد با خودم گفتم برم ببینم استاد چی داره میگه داخل سینمار وارد صفحه که شدم دیدم متنی نوشته متن رو تند تند خوندم و فایل رو دانلود کردم

    چه جمعیتی نشسته بودن استاد وارد میشه وای استاد چقدر شما اون موقع کوچولو بودید رفتید بالای سن شروع کردید به حرف زدن

    قدرت درونی:چرا مشکلات برای ما واجب هستند

    وخیلی ها نمیدونم چقدر قدرت دارند و چه کارهایی رو میتونند انجام بدن

    کسانی که به اهدافشان نمیرسند واقعا عاشق اون چیزی که میخواند نیستند

    بچه ها چطور چیزی میخواهند از آدم

    چطور فکر میکنند

    باید مثل بچه ها باشیم چون اونها ذهن استدلالی شون کار نمیکنه نمیکره سمت راستشون بیشتر فعال هست

    نیمکره سمت راست نیمکره قدرتمند انسان هست که نیمکره شهود و الهام انسان هست

    هر کدوم ازشما چند بار زمین خوردید وبلند شدید ویا شکست خوردید وحرکت کردید

    بعید به تعداد افراد کل جهان کسانی که ۱۰ بار شکست میخورند دوباره حرکت کنند

    ماه‌ها که ۳ بارشهم نمیتونیم حرکت کنیم همون دفعه اول که شکست خوردیم میگیم ول کن جواب نمیده

    خدا برای من نخواست من بدبختم طالع من اینجوریه

    کسانی که عاشق رسیدن به اهدافشان نباشند به هدفشون نمیرسند

    باید عاشق باشی باید فکر و ذکرشون حول اون هدف بچرخه اگر اینجوری بودید به هدفتون می رسید

    اگرنه نه … باید انقدر رسیدن به اون هدف براتون مهم باشه نه اینکه بچسبید به هدف براتون مهم باشه بهش فکر کنید و براش کار انجام بدید

    باید عاشق رسیدن به هدفتون باشید

    استاد الان که نگاه میکنم وبا گوش دادن چندین بار به این فایل ونوشتن وفکر کردن هدف من یک چیز هست استاد من دارم کار بافتنی انجام میدم عروسک میبافم با هیچی شروع کردم تازه اول راه هستم

    ولی استاد من فکر میکردم عاشق این کار هستم شایدم باشم ولی استاد من عاشق رسیدن به خدا هستم تمام شب روز دارم فکر میکنم که به خدا برسم

    بافتنی رو دارم انجام میدم چون بهم حس خوب میده

    ولی هدفم چیزه دیگ هست میخوام به خدا برسم استاد من فایل عزت نفس رو چند ماهی هست که خریدم تا جلسه رفتم توی اون جلسه گفته بودید حالا شغلتون رو انتخاب کنید عاشق چی هستید ترسهارو بزارید کنار و وارد ترس ها بشید

    دیگه از اونجا نتونستم ادامه بدم با خودم استاد چرا فایل اول عزت نفس میگه ببینید چی رو دوست دارید دایره برتری رو پیدا کنید و ببینید که اون چیه منم شروع کردم دیدم دایره برتری بافتنی هست بدون اینکه بخوام یاد بگیرم از جای از قبلا یاد داشتم انگار همه چیزشو میدونستم و شروع کردن به بافت عروسک ولی کار فیزیکی داره که مدتها میشینم میبافم فقط یکی از اون میدونم درست کنم اگر بخوام دوتا یکجور درست کنم حسن بد میشه و نمیتونم

    تازه من دارم میفهمم که من اصلا به قانون عمل نمیکنم دوسه روزه تعهد دادم تا به تصمیماتم عمل کنم و دارم با تمام وجود سعی میکنم نه حتمن عمل کنم ودر این دو روز موفق بودم

    حالا استاد من عاشق رسیدن به خدا هستم شک و تردید بدترین سم هست اینم میدونم باید خودم تصمیم بگیریم واین عضله رو قوی کنم

    حتمن راهی وجود داره مشکلات دلیل اصلی موفقیت هستند پس این مشکل اومده تا منو به خواسته ام برسونن

    حالا برسیم به مبحث تصمیم گیری

    زندگی مارو شرایط نمیسازه بلکه ما هستیم که با تصمیم گیریهای می سازیم برم ورزش یا نرم با همسرم خوب صبحت کنم یا نکنم مهربان باشم یا نباشم عصبانی بشم یا نشم

    احساسی رفتار کنم یا نکنم

    تصمیم گیری یکی از مهمترین ابزار موفقیت هست

    خیلی از ماها شب تصمیم گرفتی مثلا فردا بریم ورزش صبح که بیدار شدیم نتونستیم بریم چون اون یک تصیم واقعی نبوده

    اگر قدرت تصمیم گیری رو ببری بالا واین رو قوی کنی سریعتر تصمیم میگیری

    اونهای که توی شک و تردید هستند توتصمیم گیری برم دانشگاه یا نرم این شغل رو ادامه بدم یا ندم

    اینها هیچ وقت موفق نمیشند

    ادم های موفق خیلی سریع تصمیم میگیرند اما تصمیم های درست ولی انقدر تصمیم گرفتند انقدر این عضله رو قوی کردند دیگه الان سریع تصمیم میگیرند من این کار رو انجام میدم

    انسان های موفق از آموخته های خود در زندگی استفاده میکنند

    آدمهای ۳نوع هستند

    کتاب میخونند و عمل میکنند به آنچه خوندن و موفق میشوند

    ادم های که کتاب میخونند و عمل نمیکنند این میشه نامردی به خودشون و نویسنده کتاب

    اینجا یک چیزی یادم اومد استاد اون اویل من تازه با سایت آشناه شدم یکسال تمام میرفتم کتاب میوردم ومیخوندم وشب وروزم شده بود خوندن کتاب ولی عمل نمی کردم عاشق کتابهای روانشناسی بودم الان هم اگر بیارم این کتابها رو میشنم میخونم و اصلا خسته نمیشم استاد وقتی وارد کتابخانه میشم تنها جای که به من حس خوب میده قفسه کتابهای روانشناسی هست

    منم جزو کسانی بودم که خیلی خیلی کتاب خوندم ولی عملگرا نبود از یک برهه ای دیگ نرفتم کتاب نگرفتم

    یک عده ای که اصلا کتاب نخوندم

    اگر میخوای کتاب بخونی یک خط بخون ولی بهش عمل کن

    اگر میخواهید متفاوت نتیجه بگیرید باید متفاوت فکر کنید و متفاوت عمل کنی

    انیشتن میگه:دیوانه کسی است که یک کاری رو دوباره و دوباره انجام بده ومنتظر باشه نتیجه جدیدی بگیره

    اگر میخواهید اشتباه کنید یک اشتباه جدید بکنید نه انقدر اشتباهات تکراری

    اگر میخواهید متفاوت نتیجه بگیرید باید متفاوت فکر کنید

    اگر مثل قبل فکر میکنید و عمل میکنید مطمئن باشید مثل قبل نتیجه میگیرید هیچ معجزه ای اتفاق نمی افتد هرگز

    حالا من چجور انسانی بودم من انسانی بودم که همان کارهای قبل رو انجام میددام و فایل گوش میدادم و عمل نمی کردم و میخواستم نتیجه متفاوت بگیرم منتظر معجزه بودم واقعا من هم یک دیوانه بودم

    اگر خواهان تغییر هستی خودت رو متعهد کن که تمرینها رو انجام بدی

    باید خیلی بیشتر از گذشته از خودت انتظار داشته باشی

    ادم ها دو نوع هستند

    یک گروه همیشه بیشتر از خودشون انتظار دارند

    یک گروه هم هستند کمتر از بقیه از خودشون انتظار دارند

    حالا من جزو گروه گروه دوم بودم دوست داشتم همیشه کارهامو کسی دیگی انجام بده اگر من میخواستم بدوم هزار کیلومتر همون ۵۰۰ متر میستادم چون زود خسته میشدم چون زود از کوره در میرفتم احساس میکردم نا توانم واز عهده من خارج هست

    اما اگر یک سگ دنبالم کنه منم خیلی میدوم تا فرار کنم اصلا خسته نمیشم

    چرا فکر میکردم اینقدر ناتوان هستم خدای من

    من همیشه از خودم خیلی کمتر از دیگران انتظار داشتم

    ترس :

    من قبلا خیلی آدم ترسوی بودم خیلی خیلی یادم میاد یکسال رفتم دریا داخل آب نمیرفتم چون میترسیدم ازجن هم میترسیدم طوری که شبها در عالم خواب همش جیغ می کشیدم وای خدای من

    اما الان دیگ مثل قبلا نیستم

    اما بازم ترس دارم باید متعهدانه تر روی خودم کار کنم

    استاد شما با اون سن کم جلوی اون همه جمعیت وقتی ادم ها رو نگاه میکردم با خودم می گفتم اینها که چقدر از استاد وضعشان بهتره هست اما اومدن تو سینمار استاد واستاد داره سخنرانی میکنه و چه اعتماد به نفسی داره حتی دو جا هم اشتباه کرد

    یکجا گفتید آدم ها دوسه هستند بعد گفتید سه دسته

    یکجا هم گفتید شب میگیم امروز صبح بلند میشم بعد گفتید فردا صبح بلند میشم

    استاد واقعا ممنون گرم خیلی اعتماد بنفس داشتید استاد شما خودتون خواستید و شما بودید که تصمیم گرفتید نزاشتید شرایط برای شما تصمیم بگیره

    منم میخواند اینبار نه بزارید عملگرا باشم بعد میام می نویسم

    خیلی از مریم عزیزم سپاسگزارم که این فایل رو گذاشتند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: