مروری بر آموزش‌های استاد عباس‌منش در سال 87 | قسمت 1 - صفحه 21 (به ترتیب امتیاز)

355 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ماکان الیکایی گفته:
    مدت عضویت: 610 روز

    103مین نشانه روز من

    موضوع فایل:آموزش استاد در سال1387قسمت1

    سلام بر استاد ارزشمند و همسرزیبایشان و همراهان همیشگی سایت بزرگ استاد عباس منش

    اگه میخوای نتایجت متفاوت باشه متفاوت عمل کن و متفاوت فکر کن،

    ترس بزرگترین مانع در راه موفقیت است،وقتی بترسیم نه به سمت جلو بلکه به عقب حرکت می کنیم، تنها راه نترسیدن فرار از ترس نیست باید با ترس مقابله کنیم رودر رو شویم و در دل ترس قرار بگیریم،

    خیلی افراد نمیدونندچقدر قدرت دارن برای رسیدن به اهدافشان و باید مثل بچه ها عمل کنیم هر چقدر افتادی دوباره بلند شی،باید عاشق رسیدن به خواسته ت و هدفت باشی،اگه تصمیمی که گرفتی سازنده باشه مثل عضلات بدن هست هرچقدر تصمیماتت مصمم تر باشه ترکیب عضلاتت بهتر و استقامت بدنت بیشتره،

    بقول انیشتین دیوانه کسی هست که یه کارو اینقدر تکرار کنه تا دنبال نتایج جدید و متفاوت باشه،باید برای رسیدن به اهداف نتایجی که بقیه نگرفتن رو شما بگیری و متفاوت عمل کنی با تغییرات فرکانسی و باور،تغییرات رفتار، بروز میشه و قابلیت پیشرفتت زیاد میشه و الهامات خداوند متعال همیشه برای هدایت ما به ما وحی منزل میشه،و برخی اوقات تضادها هم می‌آیند تا به ما گوشزد کنند باید رشد کنیم تا غرق نشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    فاطمه وطنی گفته:
    مدت عضویت: 1238 روز

    به نام خدای مهربان که هرچه داریم از آن اوست .

    سلام به استاد عزیزم ومریم جان که اینقدر زحمت میکشن تا ما بتونیم فایل های که قبلاً ندیدم الان ببینیم

    چقدر این فایل زیبا بود ودرس داشت برای من

    چقدر استاد ایمان داشت که از بندر عباس اومد تهران و کار شو شروع کرد وچقدر به الهامات توجه داشت.

    استمرار در کارش

    شوق و علاقه استاد

    تمرکز در کارش

    باعث شد به اینجا برسه

    واقعا شما لایق بهترین ها هستید .

    وچقدر خوب که عمل میکنید و چقدر خوب که بر ترس خود غلبه کردید .

    کاش من اون روزها در سمینار شما بودم

    ولی شاید اون زمان وقتش نشده بوده

    والان وقتش شده ببینم

    واقعا از خدا سپاس گذارم بابت این فایل که یک فایل هدایتی بود برای من

    تشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    صدف احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2498 روز

    این فایل یک هدایت بزرگه

    هر روزتون میشه معجزه هر لحظه تون میشه معجزه

    بله شما درست گفتید

    و این برای من به نزدیک یک ساله که هر لحظه هر ساعت داره رخ میده

    معجزه

    این فایل برای من پر از درسه

    پر از درس

    من تحسینتون میکمم که تو این سن و انقد سریع به این جایگاه رسیدید

    من تحسینتون میکنم که از 16 سالگی رو پای خودتون وایسادید و کارو شروع کردید

    بخاطر همینم خیلی زود هدایت شدید چون یک عالمه تصمیم درست گرفتید و خیلی زود هدایت شدید

    یک نوید و یک بشارت دادید تو این فایل که چند ماه بین سخنرانیتون تو دانشگاه و الان روی سن تفاوت بوده

    و یک نویدم تو فایل های دیگه دادید که ما نیاز نیست مثل شما خیلی از راهارو امتحان کنیم که بفهمیم غلطه

    ما حرف شمارو وحی منزل میدونیم

    پس وقتی میگین عاقا این راه و من رفتم تو دیگه نرو

    ایمان داریم که این راه ج نمیده

    و نباید بریم

    پس ینی ما اگه اگاهانه عمل کنیم زودمیتونیم به نتیجه برسیممم

    اگگگر تو راه درست قدم برداریم

    ، هر چی تحسینتون کنم برای تک تک قدماتون برای جسارت و ایمانتون کمه ، الگوی بسیار عالی و مناسبی هستید

    اسوه حسنه ….

    تبریک به شما

    و خوشا بحال من که هدایت شدم به این فایل زیبا ….

    و چه خوب هدایتی بود

    و چقدر حرف داشت برام

    و چقدر جسور تر شدم تو قدم هام

    و چقدر ایده گرفتم ازین کار

    و البته از همه ی کار هایی که میکنید الهام بخشن

    خدایا شکرت

    ممنون ازتون استاد ناب و گرانقدرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    نگین نگین گفته:
    مدت عضویت: 2237 روز

    سلام به همه دوستان بخصوص استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنین

    استاد من از اونا بودم که انتظارم از خودم خییلی کمتر از چیزی بود که بقیه میگفتن، میگم بود چون بقیه هم دیگه چیزی نمیگن! وقتی ازدواج کردم هممه میگفتن عه پس نگین نمیخواد دکتری بخونه؟! و من تو دلم میخندیدم که اییی ولم کنید بابا کی حوصله داره دوباره درس بخونه، یا نگین ما فکر میکردیم تو میای تهران و میری سر کار ولی ازدواج کردی، یا نگین تو چرا نرفتی خارج از کشور تو تحصیلی میتونستی بری (اینو چندین بار شنیدم و چشمام گرررد شد تو دلم میگفتم بابا اینام نفسشون از جای گرم درمیاد خارج چجوری میرفتم دیگه! خودم حتی برای یکبار هم تو ذهنم نداشتم که میتونم همچین کاری هم بکنم)، یا موقع کنکور همه انتظار داشتن من رشته و دانشگاه سطح بالاتری قبول میشدم اما من خودم راضی بودم میگفتم اینم خیلی خوبه که!! نمیدونم چرا قبلا تو دوران مجردیم بقیه انتظارشون از من بیشتر از خودم بود!

    شما گفتید تو هفت هشت ماه به اون جایگاه رسیده بودید یعنی من هم میتونم تو مدت کم به چیزی که میخوام برسم فقط باید تغییر کنم باید مدام به اون چیزی که بهم گفته میشه عمل کنم، استاد اینکه تو ذهنم بود خیلی زمان می‌بره اذیتم میکرد میگفتم آخه تا کی؟ تا وقتی که تو تغییر کنی نگین عزیزم.

    چند روز پیش یه کلاس ضمن خدمت با معلمهای رسمی رفتم چند نفر رو دیدم که از من جوونتر بودن خییلی راحت تو اون جمع حرف میزدن، راستش خیلی حسم بد شد که اینا با سن کمتر از من حقوق زیادی دارن و چقدر هم اعتماد به نفس دارن (یادم رفته بود من هم تو کلاسای 50 نفری دانشگاه درس میدادم) وقتی میخواستم یه سوال بپرسم نشد بقیه حرف زدن، جوابم رو گرفتم اماا گفتم بااید هرطوری شده حرفم رو بزنم و بالاخره گفتم! قبلش مدام تو ذهنم بود که باید دوباره دوره عزت نفس رو کار کنم با دیدن این آدمها و دوباره برگشتن به دوره عزت نفس خیلی انرژیم خالی شد آخه تازه این دوره رو تموم کردم حس میکردم الان دیگه نوبت دوره ی ثروت یک باشه، اما همش تو ذهنم میگه عزت نفس عزت نفس، تا اینکه امروز رفتم پیاده روی و این فایل رو گوش دادم، استاد حرفاتون قانعم کرد که عزت نفسم رو باید بیشتر کنم و دوباره این دوره رو کار کنم، تا خودم هم بتونم به اندازه ی دیگران و حتی بیشتر از خودم انتظار داشته باشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1428 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان..

    سلام و درود به بهشت همیشه جاویدانم!

    بهشتیکه ،”معنای زندگی کردن را به من اموخت…

    سلام و درود به استاد عزیزم..5/2/87…

    منم اون موقعها دانشجو بودم…

    منم میخام راجع به تصمیم گیریم در اون زمانها..داستان پشت کنکوریمو بگم..

    من اولین سال کنکوریم دانشگاه دولتی با رتبه عالی ،”قبول شدم..

    چونکه هدف داشتم.با وجودیکه .معلمام..اون موقع بهم میگفتن اگه هر کسی تو کلاس من دانشگاه قبول بشه..برای متعجب نیست.ولی فکر نکنم خانم علی پور قبول بشه..

    چون من همیشه فضول کلاس بودم..

    گفتم باشه…

    دقیقا همون سال دولتی قبول شدم.اینم با نمره تخصصی بالا…

    یادمه همون موقع رفتم گفتم،”من میتونم قران بخونم..بهم گفتن اره اتفاقا ما کسی رو نداریم..

    رفتم با صوت..سوره فاتحه رو خوندم..

    و دقیقا خانمی که تو دفتر بود..بهم گفت حتما قبولی…

    یه حس خوبی داشتم حتما قبول میشم..دقیقا همینجوریم شد..تو کلاس 30 .خورده ایی نفر..3 نفر قبول شدیم….

    چه روزهای خوبی بود…منم دقیقا ورودی اون سالهام..با ورد شما استاد عزیز هماهنگ بود…

    و سالها میگذره تو رشته تحشیلیم..هر بار دارم موفق موفق میشم…

    چون همیشه معیارم بالا بالاها بود…

    تا اینکه اوایل 1401.من وارد سایت شما شدم..چون همیشه انتظار بالا از خودم داشتم…

    و ناگفته نمونه..اون دونفر که با هم دانشگاه قبول شدیم..من تنهایی لیسانسمو از دانشگاه .معتبری که دوستداشتم!.و شبی بهم الهام شد..خداوند مدرک اون دانشگاه هم بهم داد…

    واقعا من تو اونروزا دور از دسترس خانواده…بزرگ شدم در همه جنبه ها…چه روزهایی خوبی بود..روزهایی که جز خوشبختی و حال خوب…چیز دیگه ایی نبود…

    و الان به مدت.15 سال هست.تو حیطه خودم کار کردم.شرکت ثبت کردم.هر کاری برای موفقعیت بود انجام دادم…با ارگانهای مختلف کار کردم..

    تا اینکه از خداوند .بخاطر تضاد شدیدی در زندگیم..که مایه مباهاتم بود…

    هدایت شدم به سایت شما..استاد عزیزم…..

    و الان بخداوندی خدا.نیاز به قسمم نیست..این سه سال..در تمامی جنبه ها من رشد کردم..

    ادمی که دیگه همجوره خودشو میشناسه..نقزعه ضعفهاشو میشناسه…و همه جوره قدم به قدم استپ با استپ..من جلو رفتم…

    بهم الهام میرسید من قدم برمیداشتم خوشحال میشدم میرفتم قدم بعدی..

    بعد از 15 سال هنوزم بیشتر توی رشته خودم کار کردن..و جا بجا نشدن…تونستم با قدرت خودشناشی و خداشناسی…

    به کاری الهام بشم…که دقیقا با خاسته من هماهنگه…

    چه جاهایی کم میوردم..مخصوصا دوره عزت نفس.خیلی بهم کمک کرد..گفتم اگه موفقعیت میخای باید ادامه بدی..

    هر جا..نیاز به غلبه بر ترس بود..میپردیم داخلش!..

    هر جا میگفت نه..میگفتم باید انجامش بدم..

    ترس از قبرستان در تنهایی یه نقطعه خاص..

    یا شب در راه تاریک قبرستان.پشت دیواری که همیشه کابوسم بود..و خیلی سفرهای تنهایی در شهر و جاهایی که هیچکسی نبود..ولی بخودم قول داده بودم..تا اونجایی که باشه انجامش بدم..

    و من دقیقا سال اول عید همین 403..دیگه همچیز قطعی شد.و هدایت ها اومد باید تو رشته خودت تو همین حیطه ادامه بدی.. کم کم تکاملی غلبه بر ترسهای شخصیتم شروع شد..

    هر بار بزرگ و بزرگتر شد…

    فقط..ایمان بخداوند و ایمان به بزرگ بودنش که مراقب منه بهم کمک میکنه.هیچکسی نمیتونه به من اسیبی بزنه چون خداوند مراقب منه..

    میگفتم خدایا خودت بهم کمک کن..فقط میخام این ترس لعنتی رو تو درونم بکُشم…

    و قدم به قدم منو جلو بُرد…

    یه شب..پیاده رویم 3.ساعت خورده ایی طول کشی……

    هر جا میگفت میرفتم..و این سفرهای هدایتی هنوزم همچنان ادامه داره…

    ولی خیلی درسها بهم نشون میده…همه رو لطف خداوند میبینم…

    بعد از ماه ها کار کردن روی نقطعه بیزنسیم..که واقعا ساعتها طول میکشه…تا روز گذشته .تاییده بعدایم برای قدم بعدی اومد…

    لطف خداوند دقیقا اتفاق خوب..با الهامم یکی میشه…

    یا یچیزی پیش میاد تا من..اینروزا رو بیشتر بیاد بسپارم..

    دقیقا همینجوری هست…یا اونروز یکی بهم هدیه میده..یا یفردی میاد ناخاسته مهمونمون میشه و یه هدیه بازم برام میاره…

    ناگفته نمونه یه میز گذاشتم کنارم تختم..روی میز پر از نشانهای خداونده..و حتی توی گوشیم یه البوم ساختم..برای هدایتهای الله..

    چی بگم از دقت خداوند..یادمه خیلی دلم یه کفش سفید فلان مدل میخاست..روزی که خریدمش..چند روز بعداش.بهم الهام رسید.با کفشت باید بری قبرستونی…

    دقیقا بهم گفت یه شخص به رحمت خدا رفته.که دقیقا اون بنده خدا.یکی از اشناها هست..

    و هماهنگ شد..به اونروز غلبه بر ترس.من..

    دقیقا الهام بعدایم هماهنگ شد..با اومدن یه مهمون غریبه با هدیه بینظیر برای من!…

    قربون بزرگیش برم…که هر چی ستایشش میکمم احساس میکنم بیشتر عطشش دارم…

    و این گذشت..امروز صبح دیگه اومدم کارهای هدایتیمو شروع کردم..

    یه لحظه ذهنمو برد..که امروز روز پدر بوده.خواهرت برای پدر.گل نرگس اورد…

    بعد بیادم اورد..چند ساعت پیش که شروع بکار قدم بعدایت کردی..مادرت ناخاسته سرشو از پنجره اورد داخل یه گل زرد خوشکل همینجوری برات هدیه اورد…

    الله اکبر..همون لحظه چسبودنمش به وسیله ایی که باهاش کار میکردم..

    هر چقدر بگم کمه..استادم تمام هدایتهام.کنارش هدیه ها یا اتفاقی افتاده ..تا من بیشتر توی ذهنم ثبت بشه تا ذهن نجواگرم خاموشتر بشه….

    استادم در نهایت میخام بگم این فایل اشک منو در اورد..خیلی تحسینتون میکمم.

    در اخر فایل گفتین..فکر نکنین رسیدن به خاستها و موفقعیتتون طول میکشه…

    نه اینجور نیست جهان دست به دست میکنه.تا تو رو به تمام خاسته هات برسونه..

    اره برای منم همینجوره..الان ده ماه هست از مسیر بیزینسیم میگذره..چه نتایجهایی در تمام جنبه ها گرفتم..

    اینقدر برام هدیه میارن..یادم از حضرت مریم افتاد..وقتی زکریا به دیدنش اومد..گفت مریم این میوه های خوشکلو کی برات اورده..گفت جبرئیل..

    برای من که تو اون رده نیست..ولی اینقدر دستانش برام میارن..که فقط محو بزرگی خداوند میشم..

    از کله صبح که تمرینات قطبیمو انجام دادم..میدونی چند تا کار امروز ، چه شخصی چه کاری.انجام شده..

    رفتم خوراکی وسیله کاربردیمو خریدم.کلی کارا انجام دادم..

    هنوزم انرژی دارم.اصلا خواب ندارم..دلم میخاد فقط کار کنم..

    لطف خدا چقدر عالی کارام ..مرحله اولش انجام شد.انشالله فردا بقیه موارد..

    چه همزمانی ..چه وقتایی رو خداوند برام خالی میکنه..

    انرژیش هر چی بگم کمه..منم عاشق کارم شدم.

    من کارم خیاطیه..یه جیزی تولید کردم که تو ایران شبیهش نیست..اگه هم هست قابلیت موشش خوبی نداره و خیلی افراد..داشتم بخاطر اون نقطعه ضعفها..کامنت میزاشتن..

    به لطف و مرحمت خداوند تمام اون نقطعه ضعفها طی این 10 ماه اساسی روش کار شده..

    و باز لطف خدا باعث شد…من به بهترین ورژنهاش برسم ..و ایمیلی که طی چند مرحله انجام میشد بالاخره به لطف خدا کن فیکون شد..

    الان موقعیت ارایه کاره..

    ولی من بازم به لطف خودش..قدم به قدم شخصیتمو قوی کرد که بتونم خودمو پروجکت کنم.

    مخصوصا دوره عزت نفس قدم اول انقلابی در درونم بوجود اورد…

    فعلا نمیدونم برنامه خداوند چیه!و سعی کردم ..اون ضعف شخصیتیم که عجله بود…که هفته ها طول کشید.تا بتونم ارامش داشته باشم…

    رو ادامه بدم…

    تا سه روز پیش دیدم بازم اون روند به مشکل برخورده..زود خودمو جمع جور کردم.بخودم گفتم حتما خیریته من کم نمیارم من باید ادامه بدم هدایت شدم به مکانی جدید..اونجا کارم انجام شد..

    خداوند را سپاسگزارم که هر مرحله استپ به استپ شخصیتمو داره حسابی کن فیکون میکنه..

    قبلا بخاطر عجول بودنم همون دفعه اول اگه کارم نمیشد..هزاران بدبیراه بخودم میگفتم.ولی یه روحیه ایی داشتم سمج بودم…احساس بد چون کنارش بود.خیلی اذیت میشدم..

    و این روحیه عجول بودنم احساس میکنم خیلی به ارامش رسیده..مخصوصا قرآن خیلی بهم کمک کرده..

    زود از طریق قران خودمو تو مسیر درست میارم.ناگفته نمونه لطف خداوندم کنارش:هست..

    این فایل…نشانه من بود..تا بدونم ..خاسته ها خیلی زود ،”وارد زندگیم میشوند..فقط:باید بتونم در مسیرش کم نیارم ادامه بدم ادامه بدم….

    یه روحیه خیلی خوبی که دارم.وقتی یه الهامی بهم میرسه یا به هر دلیلی کارم نمیشه..الانا که بهتر شدم..یدفعه خندم میگیره..

    میگم خدایا چی برام گذاشتی…میخام بگم بازم با تکامل به این مسیر رسیدم.

    و خیلی سپاسگزار خداوندم که همجوره مرا هدایت کرد..

    من همیشه بفکر پیشرفت بودم!…..

    یه زمانی فهمیدم..جمع بعضی از دوستانم یه زره هم بهم…کمک نمیکنه هیچ..باعث وقت تلف کردن میرسه..

    من تو زندگیم تا به الان که 36 سالمه.ولی اینقدر بی بی فیسم.اصلا کسی باور نمیکنه..

    چون همیشه روحیم متفاوتر از قیافمه..

    مخصوصا اینروزا که لباس راحتی حالت تینیجری میپوشم..

    کلا تو حال هوای دیگه هستم..وقتی به بعضی از دوستانم قرار میگیرم..

    چقدر حس سپاسگزاری دارم..که من متفاوتر از اونا زندگی میکنم..

    من زندگیم پر از حس و حال خوبه..

    مخصوصا بیزنسم…از حالت مشتریا حضوری کاملا حذف شدن..و میرم به سمت توزیع پخش ..یه قلم جنسی که ،توی ایران نیست و من فقط تو این حیطه کار میکنم اینم با اصول الگویی درست و دقیق!..

    و در اتاقمو میبندم با خدای خودم راز و نیاز میکنم.انگار توی یه عالم دیگه سیر میکنم..حالم همجوره متفاوته..

    من همیشه عاشق کار..کارافرینی بودم..همیشه دوستداشتم یچیزی رو تولید کنم..

    حالا حساب کنید توی یه مجموعه بزرگ تو هدایت بشی توی یه مجموعه کوچک دورافتاده..

    چیزی که عقلم بهش نمیرسید.ولی چون هدابت بود و در مسیر درست شخصیتی بودم..هدایت الله رو پذیرفتم.حتی اون پذیرفته ایی هم.قدرت خداوند میبینم..

    همه رو لطف خدایی که رگ گردن بهم نزدیک خودم خودددددد خدا هستم….فقط بخاطر تکاملم و این حس بزرگ الهیم..خیلی کمکم کرد که ذهنم خاموش بشه…

    تمام بدبختیای ما ذهنه..ذهن نمیزاره….

    یه شب برای چندمین بار راهی اون محل تاریک قبرستان شدم.حقیقتا یه شخص هیکلی ..اوند تو اون قسمت.چون اون محل کنار کوه و یه باغ بزرگ تاریک هست..یه حس وحشت گرفتم پا گذاشتم فرار..خنده و ترس همراه هم..

    و یه شخصی تو بلندگوی اون محل مبگفت نرو نرو نرو..بلند تکرار میکرد..و من یکم وایسادم نفسی کشیدم و دوباره اون مسیر رو رفتم.و حتی توی قسمتی که ترس داشتم به لطف خودش رفتم..

    واقعا ترس ادمو نابود میکنه…و یادمه خداوند از طرف شخصی با حالت خنده چند دقیقه نگاهم کرد..

    اونجا منو تایید کرد که افرین کارت درسته.خیلی بخودم تبریک میگم..کارایی انجام دادم.که واقعا با خیلی از خانم های شهرم متفاوته..

    خانواده ام مدام بهم میگن نری جای دورا…مدام تاکید میکنن.ولی من میرم.حرف هیچکسی برام یه زره هم ارزش نداره..

    چون من میخام فردی موفق باشم…

    میخام به استقلال بی نیازی و بزرگ شدن برسم..

    بجای ابنکه فقط مصرف کننده باشم..

    میخام به هر چیزی که دلم خاست برسم..و میخام بیشتر سپاسگزار پروردگارم باشم…

    چون هر چی به خایتهام میریم و الهاماتم قوی میشه..بیشتر بخداوند نزدیکتر میشم.بیشتر خدا رو تو درونم بولد میکنم…

    در نهایت این فایل بهم گفت..و بهم یاداور نمود…راه موفقعیت خیلی نزدیکه جهان در حال کمک کردن ،” به تو هست…

    و نکته بعد.همیشه استاندارد کارهات از اونیکه دیگران بهت توقع دارن.بالاتر باشه..

    و سعی میکنم چیزی رو ارایه بدم..که بهترین باشه..

    ناگفته نمونه..من توی این مورد خیلی نقطعه ضعف داشتم و میدونم اگه روش کار نکنم ثابت میمونم و خیلی ضررها برام بوجود میاره..

    استادم عزیزم واقعا تحسینتون مبکنم چقدر اشک ریختم که یه انسان مبتونه به چه منزلگاهایی برسه…

    بهتون تبریک میگم انشالله ما هم بتونیم این مسیر رو با توکل و ایمان بخداوند ،” بصورت الهی بگذرونیم..و استقامت و پایدار باشیم…

    و نکته بعد..چقدر حستون تو همون موقع هم قوی و عالی بود..

    هیچ وقت این احساس خوب رو ترک نکردین..

    منم باید سعی کنم همیشه حالم خوب و پر انرژی باشه..و دقیقا اینروزا با همین نگرش دارم زندگی میکنم..

    به امید بهترینها برای شما استاد عزیزم.و حاما جزو بهترینها هستین جای هیچ شک و تردیدی نیست..

    و انشالله برای خودم و دوستان عزیزم…حرکت به مسیر بالاتر….

    قبل از هدایتم یه شب خواب دیدم توی یه جاده پر نور دارم حرکت میکنم.اون خواب من امروز جزو زندگیم هست…به امید بهترینها!و روزهای عالی الهی…….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زهرا کرمی گفته:
      مدت عضویت: 2868 روز

      سلام فاطمه عزیز

      چقدر از کا منتت انرژی گرفتم چقدر تحسینت کردم آفرین به شجاعتت آفرین به توانایی هات آفرین به خودباوریت و آفرین های دیگر

      این فایل نشانه من هم بود از خداوند برای مسیر رسالتم هدایت می خواستم کردن راستش نفهمیدم خداوند چه پیغامی برای من داره ولی با خواندن کامنت شما امید برای ادامه راه بیشتر شد من 19 سال در یک زمینه کار می کنم احساس می کنم این آن مسیر من نیست کامنت شما انرژی خاصی به من داد که ادامه بدهم

      آرزوی بهترینها برای شما دوست عزیز دارم موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    سیدمجتبی حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1730 روز

    باسلام

    تشکرازخداوندکه شمادوست عزیزراراه من گذاشت من اصلاچبزی درباره جذب ،صحبتهای انگیزشی نمی دانستم حدودسال ۹۸باآقای آزمندیان آشناشدم اصلاباورنمی شودفقط میگفتم ازروابطش استفاده کرده رفته امریکاو..

    سال ۹۷خانمم دوره آقایی راخریدومن هم شروع کردم چون اجازه داده بودخانواده استفاده کنندخوب بودوهست ولی یه جوری به دلم نمی نشست یکی ازدوستان چندین وقت میگفت اقای عباسمنش من هم اصلااصلاگوش نمی دادم یه روزگفتم ببینم چی میگه کانال داگوش دادم بعداینستاویوتیوپ واقعامیگم یک کلام حال کردم ذهنم خیلی درگیرهست ولی سعی میکنم بااستادعزیزجمع وجورش کنم.

    ازسال ۹۷هست فکرمیکنم ازاراک مهاجرت کنم شیرازچون کارمن فروشگاه محصولات ارگانیک هست ودررابطه باگردشگری فعالیت میکنم دودل بودن تاامروزجمعه صبح هدایت شدم وازطریق امکانات جدیدسایت جوابم راگرفتم ولی واقعا میگوییم یک نگاهی مثل فال حضرت حافظ نگاه کردم وکلیک کردم خدایاشکرت که ادمهای خوب ودوست داشتنی راسرراه انسانهاگذاشتیدبله تصمیم گرفتم وبه امیدخدامی روم شیرازخدایادریابم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    عفت حسن زاده گفته:
    مدت عضویت: 1193 روز

    سلام به استاد عباس منش عزیز ومریم جان عزیزم وسلام به دوستان عزیزی که در این سایت الهی حضور دارن …

    خدا رو شکر میکنم که به دیدن این فایل هدایت شدم …

    چقدر استاد در همان زمان جوانی با سابقه به قول خودشون کمتر از یکسال سخنرانی ..کلام تاثیر گذاری داشتین ودرمورد چه موضوع پر کاربردی صحبت کردین ..

    من 20ساله که گواهینامه گرفتم ..واون اوایل از پول خودم هم ماشین خریدم ولی به دلیل اینکه همسرم منو میترسونداز تصادف و هزینه های جانبی ..منم کلا از رانندگی ترسیده شدم در حالی که خواهرانم همگی رانندگی شأن خوبه وهمبشه منو دلگرمی میدادند .ولی من همچنان میترسیدم ..

    چند روزی هست که تصمیم گرفتم یک تیبا مدل 95بخرم وپا روی ترس هام بزارم ..که به لطف خدا به دیدن این فایل هدایت شدم ..و در تصمیمم مصمم تر شدم …

    از خدای بزرگم سپاسگزارم.‌‌که منو به این سایت الهی هدایت کرد تا از آموزش های استاد عزیزم استفاده کنم ….

    من در حال حاضر قدم چهارم از دوره دوازده قدم رو دارم آموزش میبینم …واز نظر درآمدی ورشد شخصی خیلی پیشرفت داشتم ..

    براتون بهترین ها رو از خدای مهربونم خواستارم …

    وهمبشه دعای خیر ما اعضای سایت بدرقه راه تون هست .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      الهام وابراهیم گفته:
      مدت عضویت: 1639 روز

      سلام عزیز دلم

      سپاس گذارم از خداوند برای وجود عشق نازنینم که بسیار بسیار همراه وهم قدم من در این مسیر بهشتی وپراز آگاهی هست..

      این کامنتون رو عشق جانم برام فرستاد گفت برو بخون وبراش بنویس

      منم هدایت شدم و

      اول اینکه

      عدد مقدس 777 تعداد روزهای که در شما در سایت حضور دارین…

      ودوم

      تبریک میگم که رفتین تو دل ترسهاتون و مبارکتون باشه ماشینتون

      الهی چرخش بچرخه براتون وباهاش بهترین وزیبا ترین جاها ی تفریحی برین و لذت ببرین….

      تحسینتون میکنم و حال دلت همیشه عالی عالی باشه …

      دوستت دارم دوست عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    زینب معرفی گفته:
    مدت عضویت: 1819 روز

    به نام خدای هدایتگر

    سلام استاد بی نظیرم سلام بهترین الگوی من در زندگی

    سلام مریم جان و دوستان گلم

    چقدر دیدن این فایل باعث شد که ایمانم قویتر بشه و باور کنم که میشود به هر آنچه که میخواهم برسم باور کنم که استاد با چه ایمان با چه شور وشوق با چه انگیزه ای شروع کردن و چقدر دقیق به حرفایی که میزنن عمل میکنن و حرفاشون فقط برای بقیه نیست

    استاد اول از همه خودشون به آنچه که یاد میگیرن عمل میکنن و نتیجه میگیرن و بعد این آگاهی ها رو در اختیار دیگران قرار میدن

    چقدر اون اعتماد به نفس و ایمان تون و تحسین میکنم

    چقدر اون ریلکس بودن و شجاعت تون تحسین میکنم

    خداروشکر میکنم که استادی مثل شما دارم

    استاد تو این فایل چندتا موضوع مهم و میگه که من درکم از اون حرفای استاد و می نویسم تا بیشتر در ذهنم تثبیت بشن

    اول از همه میخوام بگم که چقدر خوب استاد از همون اول خیلی خوب قانون و درک کرده بودن درسته که الان درکشون از قوانین خیلی بیشتر شده ولی برای منی که تو اول مسیر هستم خیلی جالب بود که استاد از همون اول قوانین و خوب درک کردن و عمل کردن و چقدر تاثیر گذار بودن و هستن

    استاد در اول فایل به اینکه همیشه سعی میکنن که کیفیت کارهاشون در بالاترین حد باشه اشاره میکنن چیزی که همیشه تواین سایت ما شاهدش هستیم همیشه و هر روز داره روی کیفیت فایلها و خود سایت کار میشه تا کاربرا به راحتی و با بهره وری بیشتر از آگاهی هایی که تو این سایت داده میشه استفاده کنن

    موضوع بعدی که استاد بهش اشاره میکنن بحث مشکلات و ناخواسته هایی که همه ی ما ممکنه باهاش روبرو بشیم و این همان تضادها یی که استاد همیشه دربارشون حرف میزنه

    تضادهایی که برای این میان که ما خواسته هامون و واضح تر بشناسیم تضادهایی که محرک پیشرفت ما هستن و باید ما با این نگرش بهشون نگاه کنیم

    موضوع بعدی مربوط میشه به علاقه و عشق ما در زندگیه

    استاد همیشه تو همه ی آموزه هاش میگه که باید سراغ چیزی برید که بهش علاقه داشته باشید کاری رو انجام بدید که نه خستگی نه گشنگی نه تشنگی و نه گذر زمان و احساس کنید

    کاری که وقتی دارید انجامش میدید حالتون خوبه و احساس عشق وجودتون و پر میکنه این کاریه که باید انجامش بدید

    موضوع بعدی استاد میگه که همیشه باید بیشتر از حدی که دیگران از ما توقع داشته باشن خودمون از خودمون توقع داشته باشیم

    همیشه باید استانداردهای ما بیشتر از دیگران باشه به یه لول خاص قانع نشیم و بدنبال موفقیت های بالاتر و هدفهای بزرگتری باشیم چون انتهایی برای موفقیت وجود نداره

    موضوع مهم بعدی بحث تصمیم گیریه

    همیشه باید یاد بگیریم که تصمیم بگیریم هرچقدر بیشتر تصمیم بگیریم عضله ی تصمیم گیری مون قویتر میشه و ما راحت تر میتونیم تصمیم بگیریم

    همه ی افراد موفق کسانی هستن که خیلی زود تصمیم میگیرن و خیلی زود به تصمیمات شون عمل میکنن برای همین تجربیات زیادی تو زندگی شون دارن

    موضوع مهم و اساسی که استاد بهش اشاره کردن بحث ترس بود

    ترس بزرگترین مانع برای موفقیته

    زمانی که می ترسیم جرات نمیکنیم که یه قدم رو به جلو بریم و در واقع همیشه در حال در جا زدن هستیم

    تنها راه غلبه بر ترس وارد شدن تو دل اون ترسه

    اگه از تاریکی می ترسیم تنها راهش راه رفتن در تاریکیه شبه

    اگه از صحبت کردن در اجتماع می ترسیم تنها راهش حرف زدن در جمعه

    ترس و تردید بزرگترین اسلحه ی شیطانه که باعث میشه هیچ کاری رو تو زندگی انجام ندیم

    و جالبه که از هر چی بترسی سرت میاد

    پس من تواین فایل یاد گرفتم که برای غلبه بر ترس هام تنها راهش وارد شدن تو دل ترس هام

    یاد گرفتم که خدا همیشه با شجاعانه و همیشه از اونا حمایت میکنه

    خدا همیشه برای آدم های با ایمان و شجاع پاداش میده هم در این دنیا و هم در آخرت

    خدایا شکرت که در مدار شنیدن این آگاهی های بی نظیر هستم

    سپاسگزارم از استاد عزیزم که همچنان بعد از گذشت این همه سال و بعد از رسیدن به این حد از موفقیت هنوز که هنوزه با ایمان قویتر و با عشق بیشتر و با تعهد و انگیزه ی زیادی دارن مسیرشون و ادامه میدن

    تا منم یاد بگیرم که همیشه باید رو خودم کار کنم همیشه باید با ایمان و تعهد و انگیزه این مسیر و ادامه بدم و به هر حد از موفقیت رسیدم باز موفقیت میتونه بیشتر باشه.

    خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    Eshrat Fard گفته:
    مدت عضویت: 2933 روز

    بنام خدایی که داشتنش عزت و نداشتنش ذلت است .

    این فایل چندین مواردی که توی عزت نفس میگه رو یاداوریم کرد.

    باز منو بهذحرکت دراورد،مدتی بود که ایده ی برگزاری کلاس افلاینی بهم شده بود ،باور کنید هی خودمو گول میزدم که نه من خوشم نمیاد وقت تو گوشی بودن ندارم….

    بعد این فایل وقتی به اونجاش میرسید که وارد ترساتون بشید میگفتم ببین یعنی تو اگه این کار نکنی هیچ کاری نکردی تا این که انجامش دادم اعلام کردم توی پیجم و حتما خداوند برای من انجامش میده و افراد رو به کلاس من هدایت میکنه.

    یکی دیگه از شجاعتام این که رفتم درکی از بزرگترین نونوایی اسلواک گفتم میخوام بهتون نمونه کار بدم،گفتن نه اینا نمیخرن گفتم اشکال نداره من میخوام ببینمشون،زنگ زدن اومد دم در ،نمونه کار بردم،هرچند که قبول نکرد ولی انگار گنده کردن ادمایی که ریس جایی هسن از بین رفته یا خیلی درصدش پایین هست.الان که نگاه میکنم انگار دیگه برای کیببب بخریم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    نرگس گلی گفته:
    مدت عضویت: 1942 روز

    سلام استاد استاد استاد وای اصلا نمیدونم چی بنویسم مرد قانون

    موبه مو حرکاتتون حرفاتون زیر ذره بینم بود طوری ک حتی ذهنمم ساکت ساکت بود هیچ آتویی نتونست بگیره

    استاد من جایگاه 87شمارو با اون فایلی که تو خونتون ک سیمانی بود برامون گزاشتین مقایسه کردم دیدم چه تکاملی چون تو اون خونه سیمانی درسته ک شما حرف نزدین ولی یه خجالتی یه اعتماد بنفس پایینی تو رفتارتون بود ولی الان خیلی خیلی موفق دقیقا شما طبق اصل رفتین جلو و نتایج بزرگو بزرگتر شد تا رسیدین ب این جایگاهی ک الان هستین و همینطور ادامه هم بدین چندسال بعدتون با الانتون بسیار تفاوت داره چون واقعا این قانونه ک رو ب جلو رفتن نتایجو بزرگتر میکنه چون تکاملم طی شده واقعا چیزی ک باعث شده ما انقدر به حرف شما گوش بدیم اینه ک شما خودتون عملگرا هستین خدا میدونه چه باوری ساختین چه تعهدی داشتین که تو چندماه سمینار برگزار کردین قشنگ طبق اصول حرکت کردین و ی حسی تو رفتارتون مشخص میشد راس میگن مریم جون این که شما خوشحال بودین انگار ک مثلا جایگاه چندسال بعدو بهتون نشون داده بودن و گفته بودن اگه ادامه بدی اینه جایگاهت و شما ادامه دادی استاد من تو حرفاتون دنبال یه حرف جدید میگشتم ولی دیدم دقیقا حرفاییرو زدین ک الان بعد چندسال میزنین باخودم گفتم پس مشکل کجاست دیدم من تهعدی ک شما به خودتون دادینو رعایت نکردم دیدم هرکس تعهد داده موفق شده حتی شیطانم تهعد داد انسانو گمراه کنه و کرد حتی شیطانم موفقه باخودم گفتم شیطانی ک گف من از اتشم و اون از خاک از بهشت رانده شد و قانونو اطاعت نکرد اون خودشو از من انسان برتر دونست و رانده شد بعد من الان در حد اونم موفق نشدم چون متعهد نشدم من تو فایل شما تا به الان سری مثل یه سریال از جلو چشمم گزشت اینکه ادامه دادن مستمر شما تعهد شما عمل ب گفته هاتون شمارو ب اینجا رسونده ن یاد گرفتن اموزش جدید باز ب قول خودتون حالا اونموقع گفتین کتاب ولی الان یه فایل از شمارو ببینم ولی مو به مو اونو تو زندگیم عمل کنم اینجوریه ک تغییر بنیادین میکنم اینجوریه ک ثروت میاد همه چی میاد استاد عزیزم واقعا شما پیامبر هستین خدارو واقعا شکر میکنم ک تو این بهشتم تو این مدارم خدارو واقعا سپاسگزارم مرسی مرسی😍😍😍😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: