در قسمت نظرات به این 2 سوال جواب دهید:
1.چه شغل هایی را الان می شناسی که به عنوان منبع کسب درآمد افراد هستند اما تا همین چند سال پیش بسیار خنده دار و غیر قابل بود که بشود از طریق انجام چنین کارهایی پول ساخت؟
2. اگر باور داشته باشی که موضوع مورد علاقه ی شما می تواند به عنوان یک شغل وجود داشته باشد و می تواند از لحاظ مالی شرایط تجربه زندگی ای سرشار از شادی و آرامش را برای شما فراهم کند، چه موضوعی را به عنوان شغل انتخاب می کنی؟!
به این سوالات فکر کن و پاسخ های خود را بنویس تا هم خودت و هم دوستانی که نوشته شما را می خوانند، باور کنند که می توان از هر آنچه به آن علاقه داشته باشی، پول ساخت و آن را به عنوان کسب و کار گسترش داد.
منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD197MB23 دقیقه
- فایل صوتی نقش عشق و اشتیاق در موفقیت22MB23 دقیقه
به نام خداوند جان و خرد
سلام استاد سلام مریم جان
واقعا وقتی داریم تو علاقه خودمون کار میکنیم خسته نمیشویم و با عشق انجام میدیم
من عاشق کارم خیاطی هستم
واقعا گاهی تا دیر وقت انجام میدم
و با عشق میدوزم
و چقدر مشتریان خوشحال میشن
میدونی حس خلق کردن خوبه
یه شرایطی هم پیش اومد که من تونستم برای مزون کار کنم
پارچه با اسنپ میومد و کار دوخته شده میرفت و الان دلم میخواد خود مزون دار مستقیم با خودم کار کنه بدون واسطه
ولی ایده ها خیلی خوب اومدن
و من از خدا هدایت میخوام برای پیشرفت
و از خداوند هدایت میخوام
که در مسیر پیشرفت قرار بگیرم
چون دوست دارم
و باور دارم که میتونم از این کار به درآمد بالاتر و به نتایج عالی تر برسم
خدایا شکرت
شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال
به نام خدای زیبایی ها
رب العالمین جهانیان
سلام به استاد عزیز و دوستان عزیزم
خدایا شکرت از آگاهی های امروز
بله استاد تا حالا کسی به ما نگفته بود
برو دنبال یه کاری که عاشقش باشی و از اون پول در بیاری
روحش شاد پدر بزرگم وقتی نوجوان بودم همیشه میگفت برو معلم شو بابا که خیر دنیا و آخرت داره
ولی اینم میگفت که معلمی پول توش نیست ولی یه حس خوبی داره که از اون لذت می بری
و
چون خودش معلم بود همه بچهها ش رو تشویق به این کار می کرد ولی با این باور که پول توش نیست ولی آخر عاقبت به خیر میشی
و
از اونجایی که خودش ملاک بود و از ثروت خوبی برخوردار بود
و من این باور رو پذیرفتم که معلمی عشقی هست که پول توش نیست و برام هم همین طور شد
البته که باز هم با همین باور که پول معلمی برکت داره .
من سالها با عشق و عشق معلم بودم و حالم خوب بود از این کار
ناگفته نماند که اگه این باور رو نداشتم حتما در این شغل پول زیادی هم می ساختم
من مهارت های زیادی در این شغل کسب کردم
اما با باور های نامناسب و خلاف پول سازی
من هم مثه استاد عزیز که گفتن اول این راه که بودن فکر می کردن نباید برای از راه آموزش دادن پولی دریافت کنند و این کار معنوی نیست
وگرنه من هم میتونستم با کلاس های خصوصی که خیلی متقاضی داشتم چون معلم نمونه بودم و خیلی ها منو میخواستم که براشون خصوصی تدریس کنم
اما من بیشتر سمت تدریس به اون قشر از آدم های می رفتم که بی بضاعت بودن و پولی دریافت نمی کردم
تا این که به تضاد بی پولی خوردم و
با خودم فکر کردم تا حالا با عشق کار کردم و دیگه بسه
من عاشق آشپزی هم هستم
و برم سمت این کار و حالا که بعد از یه سال که درست تکاملم رو طی کردم دارم به خواسته هام می رسم
خدایا شکرت
و این بار توی توی شغل باشم که علاوه بر این که عاشقش هستم باورهای مناسب برای پول سازی هم براش داشته باشم تا از هر لحاظ موفق بشم
من میخوام توی اون چرخ دندهایی باشم که باید باشم و عاشقانه کار کنم و تجربه های جدیدی کسب کنم و چقدر لذت می برم
و
خدایا شکرت که منو هدایت کردی به مسیری درست
جون من با این کارم ارزش تولید می کنم و به پیشرفت جهان کمک می کنم
و با محصولی که تولید می کنم و با عشق ارائه می کنم شاد و خوشحالم .
خدایا شکرت برای این ایده آیی که خودت بهم الهام کردی و راهش رو بهم نشون دادی و حمایتم کردی و همه دل ها رو برام نرم کردی و منو به اهدافم رسوندی
در پناه نور و عشق خدا باشید
با سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز سوال استاد این بود که شغلهایی رو میشناسید که قبلاً شغل نبودند کسی فکر نمیکرد که یه روزی یک نفر بخواد از همچین چیزی یا طریقی پول در بیاره متاسفانه وستان میان در مورد شکرگزاری مینویسند شکرگزاری چیز خیلی خوبیه ولی خواهش میکنم از دوستان در مورد سوال استاد پاسخ بدن ن در حاشیه رفتن
به عنوان مثال تا چند سال پیش کسی از دوربین مخفی بازی کردن و اون رو پست کردن در اینستا و فالوور گرفتن و تبلیغ کردن به واسطه اون پیج شاید یه ایده مسخره بود
همینطور کسب درآمد از یوتیوب که به میزان بازدید ما از خود یوتیوب پول میگیرید تازه اونم به دلار
همین اسنپ و تپسی ا خیلی از اپلیکیشنهای دیگه مثل ماکسیم که واسه بیرون شهره تا چند سال پیش وجود نداشت حتی الان خیلی از دکترها نلاین کار میکنند همین چند روز پیش خودم ویزیت شدم پیش یک متخصص پوست و تو خونه خودم به صورت آنلاین
خیلی شغلهای دیگه هست که شاید به ذهنمون خطور نکنه یا ندیده باشیم ثل سمپاشی سوسکها که گروهی هستند این کارو میکنند تو قدیم این چیزها نبود حتی چند سال پیش سی نمیدونست تریدر چیه و الان خیلیا هستند با ترید کردن سب درآمد میکنند اونم پولهای خیلی گنده
خیلیام هستند خیلی از زیورآلات زینتی و سنتی یا اکسسوری ر خونه درست میکنند و با خیلی از اپلیکیشنها ون رو به فروش میرسانند مثل دیجی کالا با سلام و غیره
میشه گفت نصف شغلهایی که الان دیده میشه در قدیم خیلی کم بود یا بعضیاشون اصلاً نبود ثل همین پت شاپها که وسایل اسباب بازی حیوانات رو میفروشن ثل آرایشگر سگها که کارهای زیبایی و کوتاه کردن ناخن ها رو انجام میدن
همین کاشت ناخن خانمها چند سال پیش اصلاً مد نبود
حتی جالبه بدونید با شیوع ک سری از بیماریها مثل hpv یا همون زگیل تناسلی خیلیها کسب درآمد میکنند ک وسیلهای خریدن به نام لیزر ه از شما یک پول هنگفتی میگیرند و زگیلهاتونو میسوزونن حتی من آدمهایی رو میشناسم که در خلافم مروزه راهش رو پیدا کردن و پولهای بیشتری رو در میارن مثل کشاورزان الیگودرز که گل ماری جوانا یا خشخاش تریاک میکارند و امروزه خیلی توش مهارت کسب کردن و از محصولاتشون مردم خیلی استقبال میکنند این چیزاییه که من با چشمم دیدم مثلاً لیگودرزیها تا چند سال پیش 7 8 10 سال پیش صلاً نمیدونستن گل چیه ولی امروز به بهترین فارمرهای ایران تبدیل شدن با تشکر از استاد عباس منش شاید در نظر این کامنت من یکم غیر اخلاقی به نظر برسه ولی منباب مثال عرض کرد در پناه الله باشید
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
ردپای روز 29 اردیبهشت رو با عشق مینویسم
امروز من قرار بود یه جای متفاوت برم
جایی که چند روز پیش یکی از بچه های کلاسم رنگ روغنمون فرستاده بود که اگر برای نقاشی دیواری میتونین برای یه مرکز کمک کنین بهشون خبر بدین
منم پون بیکار بودمو این بیشتر مد نظرم بود که برم رو دیواراش کار کنم و بعد پیج کاریم بذارم ،برای همین تصمیم گرفتمپیام بدم و امروز قرار شده بود برم به آدرسی که گفتن
خونه ای که قرار بود برم چند طبقه بود و برای بچه های سرطانی که قرار بود برن شیمی درمانی و در تهران جایی برای موندن نداشتن ،برای همه شون خونه میدادن که طی دوره شون بمونن تو این خونه ها
من اولش گفتمچرا میری همچین جایی رو رنگ کنی ،چرا میری جایی که درمورد مریضی صحبت میکنن
خلاصه بعد یه حسی داشتمکه انگار درک میکردم که تو دیگه الان عملکرد بدن رو متوجه شدی ،و دیگه نباید بترسی
تو زمانی بیمار میشی که تغذیه ات مناسب نباشه
و تازه وارد دوره قانون سلامتی شدی و فهمیدی که این همه سال برای بدنت غذای ناسالم و یه سری احساسات ناخوب داشتی که سبب شده چنین مساله هایی در بدنت بوجود بیاد
من با خودم تحلیل میکردم و میگفتم پس اگر رفتی اونجا برای نقاشی دیواری یادت باشه استاد عباس منش چی گفت ،اگر در نامناسب ترین جا هم باشی ،وسط کثیف ترین جا و یا میکروب و هرچی ،اگر بدن تو سالم و درمدار سلامتی باشه به هیچ عنوان تو مریض نخواهی شد این همیشه یادت باشه طیبه
و وقتی اینارو میگفتم آروم میشدم و میگفتم من مسئول بدن خودمم و از هیچ کس مریضی نمیگیرم ،من با باور ها و نوع تغذیه خودم سبب میشم که بدنم سلامتیشو بدست بیاره
خلاصه من وقتی رفتم و رسیدم یه خونه که با دو تا زیر زمین کلا 5 طبقه بود رو قرار بود رنگ کنیم و چون همکلاسی نقاشی رنگ روغنم پیام رو فرستاده بود و از دانشگاه تهران بود ،همه دخترایی که اومده بودن تو دانشگاه تهران درس میخوندن
ما روز اول در مورد رنگ و اینکه چیکار باید بکنیم صحبت کردیم و قرار شد از فردا بیایم کارمونو شروع کنیم
وقتی من از اونجا برگشتم چند تا مسیر بود من از خدا نخواستم که بهم بگه کدوم مسیرم راحت تره تا برگردم خونه و از مسیری که به خیال خودم خوب بود رفتم
وقتی نشستم ایستگاه تا اتوبوس بیاد ،هرچی نشستم نیومد ،از طرفی ام من از صبح هیچی نخورده بودم یعنی از دیروز و خیلی خیلی گرسنه بودم تا 1 نشستم
یهویی یه ماشین kmc رد شد وای فقط خندیدم دقیقا پلاکش 974 بود و من kmcکه تو محله مون هست و من عکس گرفتم باهاش چاپکردم و زدم رو میز کارم و روی پلاکش برچسب زدم و شماره پلاکمو نوشتم
دقیقا 974 نوشتم و من امروز فقط kmcمیدیدم تا اینکه یکیش اومد و پلاکش 974 بود
خیلی خیلی ذوق داشتم از اینکه چقدر همزمانی بود که دقیقا یه ماشین رد بشه که عدد پلاکش دقیقا 974 باشه که من روی پلاک ماشینمنوشتم ،خیلی لذت بخش بود وقتی دیدم تحسین کردمصاحب ماشین رو و ذوق داشتم و لذت میبردم و خداروشکر میکردم
وقتی یکم دیگه وایستادمو دیدم نمیاد بلند شدم و گفتم خدایا ببخش تو بگو از کجا برم ،اولش باید ازت میپرسیدم که انقدر نشینم اینجا و منتظر اتوبوس بشم
وقتی رفتم و نزدیک مترو پیاده شدم ،از مغازه کنارش باگت خریدم و دیدم داره حالم ناخوب میشه دو تا باگت خوردم تا برم برسم خونه و وعده غذاییمو بخورم
وقتی رسیدم خونه و ناهارمو خوردم و کارامو انجام دادم، به پیج همون خانمی که کار تصویر سازی انجام میداد و یکی از اعضای سایت بهم گفته بود ، رفتم و تصویر سازیاشو دیدم خیلی دوست دارم یاد بگیرم تا طرح های خودمو کار کنم
خداروشکر کنم بهم این هدایت رو کردی تا این پیج رو ببینم
بعد از ظهر که رفتم دوشنبه بازار محله مون ،قلم خریدم و
برای خودممقنعه کار گرفتم خیلی خوشحال بودم که برای کارم مقنعه خریدم
و از فردا قرار بود چند روز برای بچه های اون مرکز که اتاق و خونه میدادن بهشون نقاشی کار کنیم
خدایا شکرت که این تجربه رو بهم دادی تا ببینم داخل خونه رو چجوری میشه رنگ کرد
چون به نظرم رنگ دیوار خیابون با دیوار خونه ها خیلی فرق داره
خدایاشکرت
بی نهایت بابت امروزم ازت سپاسگزارم
به نام خداوند تنوع ها
سلام به همگی شما دوستان و خانواده عزیزم
اومدم تا جواب سوال استاد بدم
چه شغل هایی هست ک قبلا شغل نبوده
یکیش تست غذا توی رستوران ها و هزینه گرفتن
asmr طرف یا غذا یا ی چیزی صداش پخش میشه و لذت بخش برای مخاطب و اتفاقا بسیار طرفدار داره
من زیاد نمیرم ببینم ولی توی همین یوتوب انقد ویدیو های مختلف هست ک طرف با ری اکشن رفتن بسیار ساده میلیاردره
و درمورد علاقه خودم ک خیلیم گفتمش تو کامنت
من بازیگری رو دوست دارم و یه کار هست شبیه بازیگری واینری
یعنی ویدیو های خلاقانه و ترجیحا طنز
و من عاشقشم و خیلی با معیار هامم میخونه همون آزادی زمان و مکان
مثل بازیگری نیست ک مثلا این چیزاش دست تو نیست دست تهیه کنندس
و منم اینو بیشتر دوست دارم
و هزاران نفر هستن که این کارو میکنن و من دیدم اونی ک عاشق تره خلاق تره اون پیشرفتش نجومی بوده
و من خودم قصد دارم یه قدم واقعا بزرگ و متفاوت بردارم در این مسیر (با تکامل دیگه ،اره میدونم خخخ)
و قبلا توی اینستا میگفتن این فرد واینر (کمدین) این تکنیک باعث رشدش شدع
من گیج میشدم ک یعنی چ تکنیکی برم چ رازی داره ک دیده بشه ویدیوی من ک تاثیر گذار باشه
یکیش همزادپنداری باشه
بعد من الان کلا با همزاد پنداری مخالفم
ازدید من یعنی تو حرفی بزنی ،سناریویی داشته باشی ک همه تجربش کرده باشن همه بگن آفرین دقیقا احسنت به تو ک اینو درست کردی
یا این جمله ک میگن حقق واقعا حق بود
این جمله خیلی اعصابمو خرد میکنه
من از خداوند خواستم بدون این چرت و پرتا تکنیک نحوه اجرا
من گفتم خداوندا من میخوام ایده هام کاملا جدید باشه سناریو ها جدید و هربار بهتر
مثل صنعت سینما مگه میشینی فیلم میبینی همزاد پنداری میکنی با مخاطب
انقد خلاقیت هست انقد چیزای جدید گفته میشه بازی میشه ک آدم کیف میکنه از این ک این ایده از کجا اومده
اگر قرار باشه من برم تو خاطرات و دنبال موضوعات ک همه باهاش درگیرن کطنزش کنم پس خلاقیت چیه؟
پس الهام چی میشه؟
دستان خدا اینجا چی میشه؟
فقط اینو باور دارم از علاقم من میتونم به اندازه هزاران سال ثروتمند بشم و میتونم در همه جا انجامش بدم یعنی کلا این ویژگی توش هست ک مختص ب یه جا نیست
یا قبلا ذهنم ی ترمز داشت (چند روز پیش )ک تو فکر کن خونه گرفتی ی خونه خیلی شیک چجوری میخوای این چیزای طنز درست کنی
یعنی چون اکثر افراد تو خونه ساده انجام میدن داشت منو محدود میکرد ک مثلا تو خونه جنگلی نمیشه
ولی من گفتم تو نگاه ب صنعت سینما که آیا ی مکان مشخصه همیشه یا متفاوت
بعد اینو بدون خداوند ایده هایی بهت میده که هرجا باشی بهترین نتیجه حاصل میشه
و من رفتم تحقیق کردم ک برای بازیگر شدن چی لازمه چ مهارتی
و برای صدا بود
لحن بود
زبان بدن
صورت و..
و خوشبختانه من انجام این کارها و دوس دارم یعنی صرفا فقط برای کاره نیست خودمم دوس دارم یادشون بگیرم و مهارت کسب کنم مخصوصا توی صدا توی ایجاد صدا های مختلف توی لحن ها
و من چون استانداردم بالاست
چون توی بازی نقش های مختلف هست دیگه طنزم ک باشه ویدیو نقش های خشم غم شادی و.. همه باهم هستن فقط ک طنز نیست
من نخواستم الکی ی ادا در بیارم ک مثلا ناراحتم
دوست دارم وقتی انجام میدم ک مثلا تو نقش غم قراره بازی کنم واقعا حس ها مهارت نشون داده بشه
مشخص بشه این ویدیو چ بلند چ کوتاه واقعا پشتش ساعت ها عشق خوابیده ساعت ها مهارت
کلا دوس دارم یه قدم متفاوت توی دنیای طنز واینری بردارم ک هرکس میاد تو چنلم فکر کنه اومده سینما و احساسات مختلف در ویدیوم دخیل باشه و کلیم بخنده
طرف حس کنه واقعیه این صحنه ها و وقتش با ارزش بگذره
و میدونم که میتونم این کارو کنم ک یه قدم خیلی بزرگ ی رد پای خیلی عظیم تو این کار بردارم و ی الگو باشم ک افراد دیگه برن توی خلاقیت خودشون چیزای جدید ن همزاد پنداری ک تایید بگیره
و من از بچگی زبون دراز بودم و رک بودم توی حرفا اکثرا
مثلا عمه هام میگفتن بخون برو معلمی
بخون برو وکالت اینا برا دختر خوبه
یه حقوق ده تومن بسع دیگه برات
اوایل چون ذهنم آماده نبود ذهنم درگیر میشد
ولی بعدش گفتم عمه جان این زندگی منه ممنون میشم نصیحت نکنی و دخالت نکنی
یا اینکه گفتم ب وکالت علاقه داری بیا برو یاد بگیر
چون من اگر وکیل بشم اولین نفری ک میندازم زندان خودتی. خخخخ