نقش عشق و اشتیاق در موفقیت

 

در قسمت نظرات به این 2 سوال جواب دهید:

1.چه شغل هایی را الان می شناسی که به عنوان منبع کسب درآمد افراد هستند اما تا همین چند سال پیش بسیار خنده دار و غیر قابل بود که بشود از طریق انجام چنین کارهایی پول ساخت؟

2. اگر باور داشته باشی که موضوع مورد علاقه ی شما می تواند به عنوان یک شغل وجود داشته باشد و می تواند از لحاظ مالی شرایط تجربه زندگی ای سرشار از شادی و آرامش را برای شما فراهم کند، چه موضوعی را به عنوان شغل انتخاب می کنی؟!

به این سوالات فکر کن و پاسخ های خود را بنویس تا هم خودت و هم دوستانی که نوشته شما را می خوانند، باور کنند که می توان از هر آنچه به آن علاقه داشته باشی، پول ساخت و آن را به عنوان کسب و کار گسترش داد.

منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    197MB
    23 دقیقه
  • فایل صوتی نقش عشق و اشتیاق در موفقیت
    22MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

553 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «امیر» در این صفحه: 1
  1. -
    امیر گفته:
    مدت عضویت: 2987 روز

    با سلام و احترام خدمت استاد گرامی و اعضای سایت

    1- چه شغل هایی را الان می شناسی که به عنوان منبع کسب درآمد افراد هستند اما تا همین چند سال پیش بسیار خنده دار و غیر قابل باور بود که بشود از طریق انجام چنین کارهایی پول ساخت؟

    1-یک کانال یوتیوب هست، که به طور کلی دو تا رفیق با هم کارهایی که من هیچ وقت چه به تنهایی و چه با رفیق‌ها تو زندگی انجام نمیدم رو انجام میدن؛ کارهای عجیب غریب. چالش های عجیب غریب که الان واقعا به نظرم عناوین چالش ها رو بنویسم، از هر 10 نفر آدم، 8 نفر خنده اش می‌گیره و هیچ وقت حاضر به انجامش نیست و حتی از ادب و احترام هم بعضی عناوین چالش ها خارج است. الان نگاه کردم دیدم که هر ویدیو حدود 200 هزار تا توی یوتیوب بازدید خورده و این چالش های عجیب و همین طور غیر عادی و حتی بی ادبانه، بعضی اینقدر استقبال شده که چالش های مرتبط با اون رو هم جدیدا ساختن. سازنده در داخل تهران با اینکه بعید می‌دونم بیشتر از 23 سالش باشه، تا حدی معروفه و خب خرج هایی هم می‌کنه؛ مثلا خونه ی مستقل گرفته بود، ماشین داشت و حتی دومین موتورش رو هم خریده بود. علاوه بر این کانال، یک کانال دیگه هم داره که رسما فقط مسخره بازی هست و اون کانال اصلیش هست. عناوین ویدیو ها باز هم نه چیز مفیدی است و به نه درد بخور، فقط احتمالا انگار جنبه تفریح داره؛ ویدیو های شرت یوتیوب در حدود یک یا دو یا سه میلیون بازدید داشتند و خود ویدیو های اصلی باز چند هزار بازدید داشتند. مضامین ویدیو ها هم کلا نه چیز مفیدی است و بیشتر در مورد مسخره کردن یک موضوعی هست و آدم ها احتمالا محض تفریح، سرگرمی و وقت گذروندن می‌بینند.

    2-یک پیج اینستاگرامی هست که یک پسر حدود 26 ساله با اصالت ایرانی، همراه با خانواده اش در کانادا زندگی می‌کنند. پسره دانشجوی پزشکی هست و این پیج کلا اختصاص داره به اذیت کردن پدر و مادر و خواهر و برادرش و یا به زعم خودش شوخی با اونها، یک کارهایی با پدرش انجام میده که من به شخصه حتی جرئت فکر کردن بهشون هم ندارم؛ مثلا موی پدر رو بدون اجازه رنگ می کنه (مثلا رنگ سبز!) و واجبی رو صورتش میزنه و یا پدره روی پسره بنزین ریخته بود و با فندک دنبالش بود. شوخی هایی در این حد و نه صرفا شوخی های عادی! این پیج 2.4 میلیون بازدید کننده داره و هر پست معمولا 200 هزار نفر لایکش کردن.

    3-یک آقایی که من خودم به شخصه از اون موقع که تازه فعالیتش رو شروع کرده بود؛ محتواش رو دنبال می‌کردم. این آقا عاشق سفر کردن بود. به گفته خودش اوایلش کلی مجبور بود که پس انداز کنه و پول جمع کنه تا سفر کنه، توی سفر خودش غذا درست می‌کرد و این طوری پول کم‌تر خرج می‌کرد. ولاگ‌هایی که می‌گذاشت شبیه سفر به دور آمریکای استاد عباس منش بود. خلاصه این آقا که متولد انگلستان بود و طبق بیان خودش تازه مسلمان هم شده، با فعالیت از سال 2019 و صرفا دنبال کردن عشقش که سفر کردن به جاهای مختلف بود و فیلم برداری و ادیت اون‌ها و گذاشتن در فضای مجازی الان بعد چند سال 1.6 میلیون دنبال کننده در یوتیوب داره با 183 ویدیو، میانگین بازدید 100 هزار از هر ویدیو و اینستاگرام هم حدود 400 هزار نفر بازدید کننده داره. واقعا کی فکرش رو می‌کرد که که تو سفر بری، لذت ببری، دنبال علاقت باشی و ازش پول دراری. از گردش و تفریح هم پول دراری. ایشون الان 28 سالش هست.

    4-دو خواننده‌ای که جدیدا در ایران معروف شدن. یکی که همین چند ماه پیش اولین کنسرتاش رو در تهران برگزار کرد و اینقدر تقاضا زیاد بود که برای چندین هفته دو شب، دوشب در بزرگترین سالن کنسرت ایران با ظرفیت 2500 نفر کنسرت برگزار کردند. اون یکی هم که اولین کنسرتاش رو اردیبهشت 1402 برگزار کرد و یک سبک خاصی می خونه، که اون هم اینقدر بلیت‌هاش پرفروش بوده که سایت بلیت فروش با وجود پیش‌بینی های انجام شده، پایین اومد بود. جالب این جاست یکی از خواننده ها 26 سال و اون یکی 27 سال داره. یعنی اینقدر سن معروف شدن پایین اومده و حتی پایین ترم هست که حد و حساب نداره.

    5- یک آقایی هست داخل اینستاگرام که علاقه داره زمینی بره ترکیه و کشور‌های اطراف ایران، فکر کنم از فروردین 1403 عملا کارش رو شروع کرد؛ همین چند ماه پیش اواسط تیر، استوری ها رو دیدم که با 12 ماشین رفته بودند ترکیه، یعنی اطلاع رسانی کرده بود که هرکسی میخواد با من بیاد بریم ترکیه، من به شخصه تا حالا مسافرت به این شکل و این طوری در این ابعاد ندیده بودم. ماشین 207 داره و خب الان دیگه از اون موقع هر ماه میره ترکیه و کشور های اطراف و خرج سفرهاش درامده که البته خرج های خیلی کمی هم نیست.

    2. اگر باور داشته باشی که موضوع مورد علاقه ی شما می تواند به عنوان یک شغل وجود داشته باشد و می تواند از لحاظ مالی شرایط تجربه زندگی ای سرشار از شادی و آرامش را برای شما فراهم کند، چه موضوعی را به عنوان شغل انتخاب می کنی؟!

    من یکی از کارهایی که توش مهارت دارم، تدریس و تولید محتوای آموزشی هست , به لطف الله مهارت بالایی در این کار دارم و تا کنون با چند شرکت که کار کردم، همه راضی بودن و حتی سابقه پیش بردن پروژه رو داشتم که قبلا شکست خورده بود. همیشه با خودم فکر می‌کردم که آره من این کارم رو دوست دارم ولی در کنار کارهای دیگم ادامش میدم و هیچ وقت اون رو جدی و تمرکزی پیش نبردم. مثلا در یک سال 5 تا ویدیو درست کردم. چند وقت پیش بود که با خودم می گفتم چرا پس من پولدار نمی شم. چرا مثل اینا من معروف نمیشم. با نوشتن و پاسخ گویی به این سوال متوجه شدم که من همیشه عشق و علاقه اصلیم رو به عنوان کار دوم پیش بردم. البته در این مسیر خیلی غلط هم نرفتم بلکه الان مشکل اصلی رو فهمیدم. من بابت تدریس در آموزشگاهی کار کردم، یعنی در همون حوزه که علاقه مند بودم ولی در همون حیطه باز من دوست داشتم سمت چیزهای دیگه ای برم که به واسطه شرکت و جایی که کار می کردم ممکن نبودو اونها جور و دیگه حتی در حیطه دیگه در همون حوزه میخواستن زمان بزارن که خب من خیلی علاقه مند نبودم (در واقع در همان شاخه، من دوست داشتم در فلان مبحث زمان بزارم و کار کنم. طبیعتا از اینکه روی شیمی که علاقه ام نبود وقت بزارم، بیشتر دوستش داشتم ولی باز علاقه مندی واقعی من نبود). موضوعی که الان با انجام دادن این تمرین متوجه شدم اینه که تو تولید محتوا رو دوست داری و دوست داری از مباحث فنی ویدیو درست کنی، از چیزهایی که برای خودت جالبه. خب دلیل اینکه تو نتایج بزرگ نگرفتی و صرفا با این مبالغ کوچک داری زندگیت رو می‌گذرونی، اینه که تمرکز نزاشتی روی کارت، اول دانشگاهت رو اولویت قرار دادی و بعد روی عشقت زمان گذاشتی؛ اول کارت رو اولیت قرار دادی و بعد در بین اون خستگی ها اگر وقتی اضافه موند؛ زمان گذاشتی روی تولید محتوا. ایشالا به لطف الله بتونم این نقص رو اصلاح کنم و تمرکز اصلیم رو روی کار مورد علاقه‌ام بزارم و انجام دادن عشق و علاقم رو به عنوان یک کار بدونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: