در قسمت نظرات به این 2 سوال جواب دهید:
1.چه شغل هایی را الان می شناسی که به عنوان منبع کسب درآمد افراد هستند اما تا همین چند سال پیش بسیار خنده دار و غیر قابل بود که بشود از طریق انجام چنین کارهایی پول ساخت؟
2. اگر باور داشته باشی که موضوع مورد علاقه ی شما می تواند به عنوان یک شغل وجود داشته باشد و می تواند از لحاظ مالی شرایط تجربه زندگی ای سرشار از شادی و آرامش را برای شما فراهم کند، چه موضوعی را به عنوان شغل انتخاب می کنی؟!
به این سوالات فکر کن و پاسخ های خود را بنویس تا هم خودت و هم دوستانی که نوشته شما را می خوانند، باور کنند که می توان از هر آنچه به آن علاقه داشته باشی، پول ساخت و آن را به عنوان کسب و کار گسترش داد.
منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD197MB23 دقیقه
- فایل صوتی نقش عشق و اشتیاق در موفقیت22MB23 دقیقه
سلام استاد عزیزم
خیلی سپاسگزارم که وقت میذارید این آگاهی ها رو به ما هدیه میدید. همین خودش یه الگوی مناسبه که این آگاهی در عمل به چه شکله، اینکه شما اینقدر کارتون رو دوست دارید و فقط روی محصولات تمرکز نمیذارید. من میخوام اول از تجربه ی خودم بگم.
قبلا تو کامنت های روانشناسی ثروت یک گفتم و تو تمام جلسات ردپای من هست از اینکه چطور به آگاهی های اون جلسه تو زندگیم دارم عمل میکنم اما الان به صورت خلاصه توضیح میدم.
من هم تو شغلی بودم که همش نگاهم به ساعت بود که زودتر تموم شه برم خونه. همش انتظار آخر هفته رو میکشیدم یا روزی که تعطیل باشه سرکار نرم. اما به لطف خدا و شما و این سایت و کامنت های بچه ها این شجاعت رو کسب کردم که استعفا بدم و برم بگردم دنبال علاقه ام. شروع کردم برنامه نویسی رو از صفر یاد گرفتن و الان بعد از فقط یک سال به مسیری هدایت شدم که هم درآمد خوبی دارم خدا رو شکر و هم آخر هفته ها هم کار میکنم. در واقع اینجوریه که من اصلا نمیفهمم امروز چند شنبه ست. برای مثال آخر روز میفهمم که امروز آخر هفته بوده پس تعطیل بوده و من میتونستم کار نکنم. همین چند روز پیش بعد از کارم رفتم هم قدم بزنم و فایل های ۱۲قدم رو گوش بدم و هم واسه خونه یکم خرید کنم دیدم همه جا بسته ست تازه فهمیدم اون روز تعطیل بوده!!
برای من دیگه مثل قبل روزهای هفته فرقی نداره هر روز حالم خوبه. در حالی که قبلا غروب جمعه دلگیر بود و از شنبه ها متنفر بودم. جالبه که تا قبل از اینکه این کامنت رو بنویسم بهش دقت نکرده بودم اینقدر این شرایط الان برام عادی شده و یواش یواش همه چی تغییر کرد و بهتر شد که ادم یادش میره همین پارسال کجا بوده.
این احساس خوب این آرامش قسمتی از پکیجیه که استاد میگه که با پول نمیشه خرید و همین باعث میشه که:
۱. همیشه احساسم خوب باشه پس اتفاقات خوب میوفته
۲. بهتر الهامات رو دریافت کنم و بهشون عمل کنم
۳. جمله ی طلایی استاد که وقتی آرامش داشته باشم کار احمقانه نمیکنم و تکامل رو خود به خود رعایت میکنم. چون دیگه حرص و طمع و نگرانی تو زندگیم جایی نداره. از لحظه به لحظه لذت میبرم.
به قول استاد:
وقتی که حرفه ای میشی و پیشرفت میکنی تو مسیر مورد علاقه ات، یه سری ایده ها بهت الهام میشه که بی نهایت ثروت وارد زندگیت میکنه.
– کِی؟
وقتی که وارد مسیر مورد علاقه ات بشی.
– کِی میتونی توش حرفه ای بشی؟
وقتی که تمرکز داشته باشی و با عشق کار کنی و زیاد تحقیق کنی تو اون زمینه.
عمده ی مردم و بدنه ی جامعه فقط میخوان زنده بمونند و دنبال یه زندگی و شرایط معمولی و عادی هستند. اما کسی که جهان رو درک کرده هدفش لذت بردن از زندگیه، هدفش تجربه ی خلقته، اونم با حرکت کردن در مسیر مورد علاقه اش و اگه باورهاشو در مورد ثروت درست کنه اون وقت همه چی تو زندگیش میاد.
اینجوریه که به ثروت پایدار میشه راحت و بدون زجر رسید.
من برای جواب دادن به سوال های این فایل چون این تمرین رو انجام داده بودم رفتم تو نت هام سرچ کردم و دیدم که من تو متن کامنت جلسه ی ۹ روانشناسی ثروت یک شغل های جدید رو نوشتم و اخرش نوشته بودم که امروز از کارم استعفا دادم و نمیدونم قراره چکاره بشم چه شغلی داشته باشم اما فعلا چیزی که به ذهنم میرسه (قدم بعد از استعفا بهم گفته شده بود) اینه که برم راجع به برنامه نویسی و هوش مصنوعی و رباتیک (که رشته لیسانسم بود) تحقیق کنم حداقل از لحاظ تئوری پیشرفت کنم. که کم کم هدایت شدم به طراحی وبسایت و نرم افزار.
جواب سوال اول:
– یه شغل دیدم که یه شرکتی تو انگلیس (احتمالا جاهای دیگه هم مورد مشابه هست) به تو برای آفتاب گرفتن ساعتی ۴۰ پوند پول میده و هزینه ی کرم ها و غدا هم با اوناست!!! یعنی کافیه روی تخت هایی که محصول شرکته لم بدیو پول دربیاری!! حالا شاید یه پولی هم شرکت کرم ضد آفتاب برای تست محصولاتش میده همونطور که شرکت های شکلات سازی یا بستنی سازی یه سری کارمند دارند که فقط بخورند و تست کنند! به همین سادگی و به همین خوشمزگی!
– یا مثلا گرم کردن تخت هتل ها!! بعضیا قبل از اینکه شما برسی به اتاقت میرن تو تخت میخوابند که شما میرسی تختت گرم باشه!
– یا یه نفر رو دیدم تو امریکا که شغلش اینه که مردم رو بغل میکنه و دلداری میده و ساعتی ۱۰۰ دلار میگیره
– یا کسایی که گیمر هستند و بازی میکنند و پول میگیرن! یا اصلا بازی بقیه رو نگاه میکنند و تحلیل میکنند و مردم پول donate میکنند (هر کس به اختیار خودش مقداری پول برای حمایت اهدا میکنه)!
– من خودم چون به شطرنج علاقه دارم و تفریحی هر چند وقت یه بار تو یوتیوب میرم تحلیل و بازی استاد بزرگ هایی مثل هیکارو ناکامورا رو میبینم. هم شطرنج آموزش میدن و ذهنم رو به چالش میکشند و هم بازی های خفن خودشون یا بقیه رو تحلیل میکنند. برای من هم فانه و هم تفریح و هم رشد توانایی مغزیم مخصوصا توانایی تحلیل و حل مساله. به قول خانم شایسته همش سوده و سوده و سود!
– یا کی فکرشو میکرد که با کلیپ های سرکاری و شوخی و چالش از تو یوتیوب بشه ثروت ساخت!
– تو نتفلیکس و احتمالا شرکت های مشابه (apple TV, Amazon Prime,…) یه سری افراد هستند که کارشون اینه که فیلم و سریال ها رو نگاه کنند و دسته بندی کنند که موتور هوش مصنوعی بتونه بهتر به کاربراش فیلم مورد علاقه اشون رو پیشنهاد بده!
– یا تست کردن سرسره های آبی و …
مثال برای فراوانی شغل های جدید فراوانه!
جواب سوال دوم:
والا من هنوزم نمیدونم قراره چه کاره بشم. هم برنامه نویسی رو دوست دارم هم رباتیک و هم مدیریت و بحث های استراتژی و بیزینس پلن. احتمالا خدا منو به مسیری هدایت میکنه که ترکیبی از اینا باشه. اما چیزی که مطمئنم که اگه همین روند رو ادامه بدم و قانون رو بیشتر درک کنم و به خدا و نیرویی که منو هدایت میکنه بیشتر ایمان بیارم و اعتماد کنم سر جای خودم قرار میگیرم و مولد ارزش و ثروت و نعمت میشم. شاید من باشم یکی از کسایی که یه شغل جدیدی رو ایجاد کرده از ترکیب چندتا چیز! فعلا که عجله ای ندارم سعی میکنم کاری که میدونم الان درسته انجام بدم و از زندگیم لذت ببرم بقیه اش رو خدا خودش درست میکنه. همونطور که خدا تا الان هوامو داشته و من راحت مهاجرت کردم و راحت شغل پیدا کردم و … بقیه کارها هم راحت انجام میشه.
ازت ممنونم استاد و خدا رو شکر میکنم که منو بیدار کردی و من از زندگی مرغی ای که داشتم اومدم بیرون (حتی بدتر از ابوموسی!) و کم کم دارم زندگی رو تجربه میکنم، حس لذت و عشق به کار رو تجربه میکنم. حالا بهتر میفهمم که کار و تفریح یکی بودن یعنی چی. پروردگارا بی نهایت تو رو سپاسگزارم و فقط تو رو میپرستم و از تو کمک میخوام.
سلام فاطمه جان.
سپاسگزارم از لطفی که به من داشتید. خیلی براتون خوشحالم که ازادی مکانی و زمانی دارید و همچنین به راحتی از کار (یا تفریح) که دارید راحت ثروت خلق میکنید.
به نکته ی خیلی مهمی که اشاره کردید که دوست دارم یه نکته اضافه کنم:
«به قدری راحت پول میسازم که باورم نمیشه که باید البته باورم بشه و خودمو لایقش بدونم چون حقیقتا بهاشو پرداختم»
من پاشنه ی آشیلم همین باور عدم لیاقته. من چند ماه پیش یه شغل تو یه شرکت خیلی خوب تو ونیز به عنوان برنامه نویس داشتم. داستانش هم اینجوری بود که به من یه رقم پیشنهاد کردند و منم قبول کردم چون بیشتر از کار قبلم بود و حس میکردم که تکامل رو دارم خوب طی میکنم. اما چند هفته بعد زمان امضای قرارداد دیدم مبلغی که قراره بهم بدن 30درصد بیشتر از چیزیه که به من گفتند و رئیسم گفت مدل قراردادت عوض شد و حقوقت هم بالطبع بیشتر شده. من فقط سپاسگزار خدا بودم که این قطعا به خاطر تغییر فرکانس های من و لطف خداونده نه دقیقا رئیسم. خب این حقوق یکم برام غیر قابل باور بود و بعد از 2ماه همکاری ما به پایان رسید و من اون موقع نمیفهمیدم اما الان میدونم که من خودم رو لایق اون حقوق و جایگاه و درامد نمیدونستم.
نمیدونم تکاملم رو رعایت کرده بودم یا نه اما میدونم که خیلی بیشتر باید رو باور لیاقتم کار کنم. بسیار ممنونم از جملات تاکیدی ای که نوشتید.
من همچنان ایتالیا هستم و واقعا این کشور زیباست. حتی ذهن من میگه که این شهر یا دریاچه زیباترینه اما من هی بهش میگم چرا بازم بهتر و قشنگتر هست. باور فراوانی رو سعی میکنم از همه لحاظ به ذهنم یاد بدم و تکرار کنم.
امیدوارم ثروتمندتر و پر آرامشتر باشید و براتون بهترین ها رو آرزو میکنم