در قسمت نظرات به این 2 سوال جواب دهید:
1.چه شغل هایی را الان می شناسی که به عنوان منبع کسب درآمد افراد هستند اما تا همین چند سال پیش بسیار خنده دار و غیر قابل بود که بشود از طریق انجام چنین کارهایی پول ساخت؟
2. اگر باور داشته باشی که موضوع مورد علاقه ی شما می تواند به عنوان یک شغل وجود داشته باشد و می تواند از لحاظ مالی شرایط تجربه زندگی ای سرشار از شادی و آرامش را برای شما فراهم کند، چه موضوعی را به عنوان شغل انتخاب می کنی؟!
به این سوالات فکر کن و پاسخ های خود را بنویس تا هم خودت و هم دوستانی که نوشته شما را می خوانند، باور کنند که می توان از هر آنچه به آن علاقه داشته باشی، پول ساخت و آن را به عنوان کسب و کار گسترش داد.
منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD197MB23 دقیقه
- فایل صوتی نقش عشق و اشتیاق در موفقیت22MB23 دقیقه
سلام استاد عزیز
و سلام خدمت مریم جانِ عزیزم
من نسیم هستم از اصفهان ۳۲ ساله
من دختری بودم که از سن تقریبا ۱۸ سالگی علاقه من شدم به درآمد داشتن از خودم
از همان زمان رویاهای بزرگی داشتم که از خودم خونه ، ماشین و … داشته باشم
هنگام انتخاب رشته نمیدونستم چی بخونم، برادری دارم که هوافضا خونده بود و استاد دانشگاه بود ولی عاشق رشته ی هنرهای چوبی بود ..
خاهرم تجربی خونده بود و پشت کنکور برای رشته ی پزشکی و برادر دیگرم که تجربی خونده بود ولی قاضی بود .
یعنی تو خونمون هیچ کس اونجایی که میخاست نبود و توصیه ایرکه به من کردن اینکه برو هنرستان .
خلاصه رفتم هنرستان رشته گرافیک .۱ سالی گذشت و من فهمیدم هیچ علاقه ای ندارم ، سال دوم هم خوندم و پشتش پیش دانشگاهی هنر و بلافاصله هم دانشگاه فوق دیپلم هنر قبول شدم و با زجر میرفتم چون هیچچچچ علاقه ای نبود .
تصمیم گرفتم برای لیسانس تغیرر رشته بدم ، و رفتم مهندسی معماری، از بیزنس معماری و ساختو ساز خوشم میومد اما از شغل و رشته معماری چون ادغام با هنر بود نه ،
لیسانسمو گرفتم و پشتش فوق لیسانس قبول شدم ، اونم رفتم و شدم خانمِ فوق لیسانس معماری .
از ترمِ ۱ فوق لیسانس حس کردم دوسش ندارم ولی پولِ خوبی در میاوردن بعضیا ، منم گفتم پولش خوبه
اما از همون ابتدا شخصیتم جوری نبود برای کسی ، توی شرکتی کار کنم .
البته یه ۹ ماه رفتم حقوقمو نمیدادن ، منم گفتم دیگه تمووووووم
کار باید از خودم باشه
اومدم فک کردم من اگه ۳۰۰ میلیون (سال۹۳)وام بگیرم میتونم یه زمین بخرم و شروع کنم خورد خورد ساختن .
ولی پول میخاستم ،برادرم گفت من این وامو میگیرم برات اما قسطاش چی ؟
اومدم فک کردم گفتم میدم سراغ یه شعلی که پول روزانه بدن ، مثلا آرایشگری
هیچیییی هم بلد نبودم ،آسونترین کار آرایشگری اپیلاسیون بود ، سریع ۱ مرکزی پیدا کردم ۱ هفته عصرا رفتم کار کردمو یاد گرفتم
تازه هم پدرم فوت شده بود و من فهمیده بودم که من خودم باید خرجمو بدم ، و مامانم گناه داره
تمام تلاشمو میکردم
تا اون کارو یاد گرفتم به مامانم گفتم بهم ۱۰ میلیون قرض میدی که من یه سالن آرایشگاه بزنمو بعد پولو پس بدم ، مامانم خندش گرفت ، گفت آخه مگه بلدی ، و…. و خلاصه نداد
یه روز صبح از همون شرکتی که ۹ ماه کار کردم مرخصی گرفتم حدود ۹ تا بانک رفتم و گفتم به من ۱۰ میلیون وام میدین ؟
۱ بانک شهر بود رئیس خوبی داشت .گفت میخای چیکار ؟ گفتم میخام کار راه بندازم .گفت من میدم فقط مادرت بیاد ضامنت شه .
خلاصه ۱۰ تومنو دادو من رفتم دنبال سالن گشتن .و بلاخره پیدا کردم .سریع تجهیزش کردمو و. یه سری تبلیغ دادمو و ۱ شاگردم گرفتمو شروع کردیم
۲ سال کار کردم ماشین خریدم طلا خریدم تا اومدم برم سراغ اون وامه برا خرید زمین ، تورم شدو دلار رفت بالا و زمین ۲۰ برابر شد
و من گفتم ای دل عاااافل .و خلاصه کم کم فهمیدم انگااار زیادم به بیزینس معماری علاقه ندارما ، یعنی ۱۰۰ ٪ علاقم نبود .
گذشت چند سال توی همون سالن کار کردم و فایل گوش میدادم فایل گوش میدادم تا فهمیدم که چه بیزنسی دوس دارم
حدود ۳ سال طول کشید استاد ولی فهمیدم من عاشق تجارت هستم .
واردات و صادرات
سفر کردن به کشورها
دیدن فرهنگهای مختلف
و این شعل ۱۰۰٪ من شد .
از ابتدای فهمیدم اما قدمی بر نمیداشتم و جسته و گریخته آموزش میدیدم توی اینستا
تا گذشت و امسال گفتم بااااااااید شروه کنم
با گفتنش که من تاجر نمیشم ، باید استارت بزنم
همون پارسال یه آقای تاجری رو پیدا کرده بودم اینستا که دنبال میکردمشون
اتفاقی پیام دادم اردیبهشت امسال و کلی خواهش وتمناااااااااااااا که شما به من یاد بدید و برام پشتیبانی بزارید ق
قبول کردن ولی گفتن من ۴ حلسه میزارم و جلسه ای ۱ میلیون .و ۶ ماه پشتیبانی
متم قبول کردم و سریع ۴ میلیونو ولریز کردم
در ضمن این ۴ میلیون مالِ خریدِ خونمون بود .چون من و همسرم اردیبهشت داشتم دنبال خونه میگشتم برای خرید.خلاصه ازون پول برداشتم و بعدا معجزه ولر از کسی که پول طلبکار بودمو نمیداد ۵ تومن پولمو پس داد و گذاشتم روی پول خونه
اولین جلسه اموزش گذشت و هرچی استاد گفت من بلد بودم و کلی هم تشویق شدم و پشتیبانی به جای ۶ ماه شد ۸ ماه 😅
من هنوز ۱ جلسه از آموزشم مونده ولی با ۲ تفر تاجر افغانستانی صحبت کردم و الان جنس و محصولمو انتخاب کردم و همین روزاست که اولین صادراتمو انجام بدم 💪💪💪
هیچ کسی رو از اول نداشتم کمکم کنه جز خدا .من از ۲۲ سالگی فقطو فقطو فقطططططط خودم بودمو خودم
پول قرض دادم ، برای بقیه خرید کردم
کلی کار بقیه راه انداختم ولی ۱ بار یکی پشتمو نگرفت جز خداااا
از همون اول هم همه بهم خندیدن .از همون زدن آرایشگاه تا این شغل جدیدی که انتخاب کردم
و از اول همه منتظر بودن من بگم نشد ، نتونستم
اما تونستم استاد
شد ، از خدا خواستم و شد
اما باورهایِ ثروتم ایراد داره هنوز که دارم روشون کار میکنم
استاد من مطمعنم تا ۲ سال دیگه ، به عالمه پرونده های صادراتی دارممممم که تموم موفقیت آمیز بوده
هم عشق کردم با این شغل هم به ثروت رسیدم
ممنون از شما که شبو روز من با صحبتهای شما میگذره🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹