نقش عشق و اشتیاق در موفقیت

 

در قسمت نظرات به این 2 سوال جواب دهید:

1.چه شغل هایی را الان می شناسی که به عنوان منبع کسب درآمد افراد هستند اما تا همین چند سال پیش بسیار خنده دار و غیر قابل بود که بشود از طریق انجام چنین کارهایی پول ساخت؟

2. اگر باور داشته باشی که موضوع مورد علاقه ی شما می تواند به عنوان یک شغل وجود داشته باشد و می تواند از لحاظ مالی شرایط تجربه زندگی ای سرشار از شادی و آرامش را برای شما فراهم کند، چه موضوعی را به عنوان شغل انتخاب می کنی؟!

به این سوالات فکر کن و پاسخ های خود را بنویس تا هم خودت و هم دوستانی که نوشته شما را می خوانند، باور کنند که می توان از هر آنچه به آن علاقه داشته باشی، پول ساخت و آن را به عنوان کسب و کار گسترش داد.

منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    197MB
    23 دقیقه
  • فایل صوتی نقش عشق و اشتیاق در موفقیت
    22MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

553 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مهرناز زارعی» در این صفحه: 1
  1. -
    مهرناز زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1803 روز

    به نام خدا

    سلام و درود به استاد گرانقدر و عزیزدلشون

    از فایل بی نظیرتون صمیمانه متشکرم

    من دقیقا این باور رو دارم که با علایق و استعداد من نمیشه‌ پول ساخت و خیلی از این جهت آسیب دیدم

    من عاشق ادبیات و شعر و داستان بودم حتی وقتی ۱۰ سالم بود شعر میگفتم رمان مینوشتم،انشای خیلی از بچها رو من میگفتم تا بنویسن یعنی در حد چند نفر میتونستم انشا متفاوت بگم و همیشه اولین نفر معلم منو میاورد تا انشا بخونم

    اما موقع انتخاب رشته که شد همه گفتن رشته ادبیات هیچی ‌تهش نیست از همین صحبت هایی که خودتون بهتر میدونید منم رشته کامپوتر رو انتخاب کردم با اینکه درسم تقریبا خوب بود و دانشگا رفتم و چند تا مدرک جداگانه هم براش گرفتم اما ۱ ریال هم ازش ثروت نساختم تا اینکه باز بعد از فارغ التحصیلی وقتی که تازه ازدواج کرده بودم به پیشنهاد همسرم کلاس زبان رفتم که تا حدودی علاقه داشتم و همیشه فکر میکردم مترجم بشوم و تا داستانهای ایرانی را به زبان خارجه بنویسم☺️یعنی میخوام بگم ته اون خواسته هم علایق من پنهان بود و باز از زبان انگلیسی هم استفاده کاربردی نکردم مگر برای خوندن بروشور داخل دارو و لوازم آرایشی و برقی😄

    اما من بازم علاقم رو رها نکردم همیشه کتاب خوندم،شعر حفظ کردم،داستان گفتم و نوشتم

    و حالا‌که بچها کمی بزرگتر شدند و من وقت ازاد بیشتری دارم میخوام که همین مسیر رو ادامه بدم گرچه باز هم گفته میشه نویسندگی در آمد نداره‌ سعی میکنم الگوی مناسب پیدا کنم و به هدایت خداوند ایمان دارم همین که کار رو شروع کردم و تصمیم نهایی‌گرفتم حالم رو فارغ از نتیجه خوب میکنه

    در مورد سوال دوم هم خیلی از شغل ها رو دوستان نام بردند مثل‌ بلاگر و ادمین و …

    همین حالا تو شهر‌ ما کلی پت شاپ یا همون فروشگاه لوازم حیوانات هست که تا چند سال قبل اصلا وجود نداشت

    کسایی میشناسم که شغلشون پرستاری از سگهای فانتزی هست در زمانی که صاحب سگ سفر هست یا شرایط نگهداری اون رو چند روزی نداره

    تا قبلا خدمات ارایشگاهی خیلی محدود بود اما حالا کاملا تخصصی شده و کلی زیر شاخه بهش اضاف شده

    مثال‌دیگه همین سرزمین‌ موجهای ابی و تفریحات ابی که تا چند سالل پیش وجود نداشت غواصی و پالاگرایدر که خیلی طرفدار پیدا کرده

    حتی عکاسی‌که قبلادر حد مراسم‌ مهم بود اما حالا از نمونه کار و مراسمهای خیلی معمولی هم عکاسی‌میشه و کلی فرصت شغلی ایجاد کرده

    بادکنک ارایی و درست کردن فینگر فود هم جز مشاغل جدید هست

    مراکز استعدادیابی هم تا یه دهه قبل وجود نداشت

    دنیا در حال بهتر شدنه و نقش ما در این بهتر شدن مهمه

    ازتون بی نهایت متشکرم

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: