نقش عشق و اشتیاق در موفقیت

سلام استادبزرگوار و دوستان عزیزم وقتی به سوال اول فکر کردم واقعا خندم گرفت بیشتر آگاهی پیدا کردم که جهان جهان فراوانی هستش استا من تو منطقه ای زندگی میکنم که محصول کشاورزی مردم اینجا پسته تا چند سال پیش یکی از مشکلات مردم این بود که وقتی پسته رو پوست میکنن با ضایعات پسته چکار کنن یا پسته هایی که مغز میشد پوست پسته ی چیز اضافی بود اما الان ضایعات پسته همون پوست تازه رو خشک میکنن بعنوان غذای دام برای زمستون ذخیره میکنن و میفروشن پوست خشک پسته فروخته میشه به اونایی که نون تنوری با آتیش درست میکنن که این شغل هم خودش یکی از شغل های پر درآمد هستش که مردم پول بیشتری میدن تا نون تنوری که با آتیش درست شده باشه بخرن یکی دیگه از شغل ها که چند سال که مد شده افرادی هستن که وانت کرایه میکنن میرن تو بیابون خار میزنن و خشک میکنن بعد با دستگاه پودرشون میکنن بعنوان خوراک دام میفروشن تا چند سال پیش درخت های توت که تو کوچه باغ ها هستن درواقع صاحبی ندارن اینقدر توت داشتن که میرختن رو زمین و کسی استفاده نمیکرد اما الان ی عده ای هستن که تو فصل توت توت درختهارو جمع میکنن یا خشک میکنن و یا شیره توت درست میکنن و به قیمت خیلی خوبی میفروشن استاد تا چند سال پیش ی علفی تو باغ ها سبز میشد به نام خولفه حالا من نمیدونم کتابیش چی میشه ملت میدادن گوسفندا بخورن اما الان با همین علف ترشی درست میکنن و میفروشن به همین زیبایی

درمورد سوال دوم من همین الان مشغول به کاری هستم که موضوع مورد علاقه منه و با ر خیلی محکمی دارم که من هرچی تولید کنم بفروش میرسه و مطمعن هستم من تو سال های آینده از این کار درآمدی خواهم داشت که هیچ کس باورش نشه