نقش عشق و اشتیاق در موفقیت

 

در قسمت نظرات به این 2 سوال جواب دهید:

1.چه شغل هایی را الان می شناسی که به عنوان منبع کسب درآمد افراد هستند اما تا همین چند سال پیش بسیار خنده دار و غیر قابل بود که بشود از طریق انجام چنین کارهایی پول ساخت؟

2. اگر باور داشته باشی که موضوع مورد علاقه ی شما می تواند به عنوان یک شغل وجود داشته باشد و می تواند از لحاظ مالی شرایط تجربه زندگی ای سرشار از شادی و آرامش را برای شما فراهم کند، چه موضوعی را به عنوان شغل انتخاب می کنی؟!

به این سوالات فکر کن و پاسخ های خود را بنویس تا هم خودت و هم دوستانی که نوشته شما را می خوانند، باور کنند که می توان از هر آنچه به آن علاقه داشته باشی، پول ساخت و آن را به عنوان کسب و کار گسترش داد.

منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    197MB
    23 دقیقه
  • فایل صوتی نقش عشق و اشتیاق در موفقیت
    22MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

553 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فاطمه(نرگس) علی پور» در این صفحه: 3
  1. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1334 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم.

    بنام خداوندیکه هر لحظه مرا هدایت می کند بسوی خوشبختی و سعادتمندی دنیا و آخرت!.

    سلام و درود به بهشت همیشه جاویدانم.

    امروز هدایت شدم.که بیام راجع به این فایل تحقیق کنم.انشالله که خداوند هدایت کند،که بتونم باور سیمانیم را در ذهنم خرد و شکننده کنم!..

    سوال این تحقیق!

    چه شغل هایی را الان می شناسی که به عنوان منبع کسب درآمد افراد هستند اما تا همین چند سال پیش بسیار خنده دار و غیر قابل بود که بشود از طریق انجام چنین کارهایی پول ساخت؟

    من هر روز یه برنامه ایی دارم.که بیام چند تا شبکه ماهواره ایی..که تمرکز بر نکات مثبت هست رو ببینم…

    این شبکه ها شبکه طبیعت.و آشپزی در طبیعت می باشد…

    همین شبکه طبیعت.دیروز یه زن و شوهری بودن.که کارشون جهانگردی بود.میگفت ما 100روز از سال رو فقط میگردیم..چه حاهای باشکوهی میرفتن.چه تجربیاتی کسب میکردن.چقدر خوشحال و خندان بودن.چقدر لذت داشت…وقتی نگاه میکردم…

    و این دو فرد کلیپهایی که از شهرها اماده میکنن…توی فضای مجازی و شبکه های طبیعت ماهواره ایی میزارن..

    داشتم بخودم مرور میکردم..و یادم از پاشنه خودم میومد..که نگاه کن..این دو شخصی دارن هم لذت میبرن و هم کسب درآمد میکنن…چقدر ثروت ساختن بی نهایت شده…

    شبکه اشپزی…یه خانم اذربایجانی هست.ایشون اشپزی روزانشو میزاره..اینم با کالکشنهای جدید و زیبا…که مثل سریال زندگی در بهشت..هم دیدار با حیوانات هست.و تمام زیباییهای اون منطقه رو هر اتفاقی که پیش میاد…فیلمبرداری میشه..اینم با فضاهای زیبا و دوستداشتنی…که واقعا چشم ببیننده رو به وجه میاره..

    .داستان ساخت این فایل توسط فرزندش..یه مصاحبه باهاش کرده بودن.گفته بود!…که من یه رستورانی داشتم.ورشکست شدم..و یه ایده اومد که برگردم به روستام ..و از اشپزی مادرم و مزرعه مون فیلمبرداری کنم.

    از زمانی که این فایل شروع شد.مشخص بود..که هنوز امکاناتشون درست و حسابی نیست…ولی این شخص با باور درست،این فایل رو درست میکنه و توی فضای مجازی میزاره..و ایشون کم کم در آمدش زیاد میشه..

    و یادمه روزای اولی که توی شبکه جم فود.میزاشت.امکاناتشون خیلی پایین بود.و بعد از چند دوره از این فایل.امکاناتشون بهتر شد…و تعداد خونه هاشون بیشتر شد..

    و اشپزخانه مدرن ولی چوبی و زیبا ساخته شد..و کم کم.الان ایشون مزرعه زیبا،با کلی امکانات دارن..پیشنهاد میکنم.حتما نگاهش کنید..خیلی پر از نکات مثبت هست..

    و جوری شد..که کلیپ جدیدشون.بجز نشون دادن.آشپزی.بازیگوشیهای حیوانات رو نشون میده.و میان نجاری های که برای خونه جدیدشون یا یه قسمت از کارهایی که در پیشبرد اون قسمت از خونه هاشون هست.همه رو با جزئیات ولی خلاصه ‘همه رو جا میده توی اون کلیپ…

    همه چیز به زیبایی نشون داده میشه..دقیقا سریال زندگی در بهشت.برام تداعی میشه.ولی با ورژن متفاوت…

    .ایشون الان درامد میلیاردی.داره با همینکارش باعث شده..از شیرینی جات.و ساخت مرباها و ترشیجات.با این حجم زیادی که مادرش درست میکنه.احتمال خیلی زیاد ‘فروشم دارن..

    و چقدر این فایل زیباست.هر روز ساعت 10صبح.4عصدر.و 10شب تکرار میشه…و این باور رو داره بهم میقبولونه…که چقدر ایده ها میتونه در حال سادگی.لذت و ارامش..رو برای یه خانواده ایی بوجود بیاره…

    همین باعث شده…یچیزی که خانم شایسته عزیزم توی فایلها میگن.که شادی شادی میاره دقیقا اره همینجوره…

    این فایل زیبا باعث شده..که مادرشون،چیزهای زیبا و تزئینات زیباتری رو،روی غذاهایی که درست میکنه بزاره…

    و میبینم..تو همین شهر جنوب ما…چقدر افراد با زبان محلیشون.چه کسبکارهایی راه انداختن..از همین کارهای روزانه چقدر باعث پیشرفت زندگیشون شده..دقیقا پر از لذت و شادی شده..

    و نکته بعد..که میخام بگم…واقعا حرف شما استاد رو باید بارها تکرار کرد.و بزنیم با تبر ابراهیمی.این بتونهای باورهای ضعیف رو خرد کنیم بریزیم پایین…

    ینفر افراد نزدیکم.دقیقا بیزنسی که دارن.هیچ ربطیش به اون رشته تحصیلی اش’ نداره…و ایشون خیلی تو کارش موفق هست.و بسیار فروش خوبی داره..و کالکشنهای خیلی خوبی رو تو کارش انجام میده..

    …….

    ….

    و همین حیطه رشته خودم.چقدر نرم افزارهای جدید اومده..که اصلا مثل قبل نیاز نیست کارای دستی انجام داد..همه کار رو با همون نرم افزارهای جدید و با کلی ادیت و کارهای جور با جور..چه درآمد های دلاری ساخت..

    اتفاقا یه مصاحبه با یه خانم ایرانی در کشور ایتالیا تو همین رشته طراحی لباس.استاد داشتن باهاشون صحبت میکردن..

    میگفتن اصلا فرقی نداره تو کدوم نقطعه از کره زمین هستی.تو کدوم کشوری..شما با یادگیری این نرم افزارها.و کارکردن توش و مهارت یاد گرفتن.میتونی درآمد دلاری داشته باشید..

    باید بتونین کارکردتون جهانی باشه..و چه شرکتهایی میتونید نمونه کارا رو بفروش برسونید..

    و من به ضم خودم..اومدم این پیشنهاد رو به شخصی از دوستان که ایشون تو این موضوع کار میکنن.پیشنهاد دادم..گفتم بابا توکارت عالیه بخدا اگه تو این سایت معتبر فروش داشته باشی.خیلی میتونی درامد داشته باشی..

    و ایشون با صحبت من.وارد این مکان شده بود.و بخاطر باورهای اشتباهش.گفت دروغه…

    و بعد از اون صحبتمون.گفتم…همینکه استاد میگه..

    الان ایشون یه رشته ایی رو انتخاب کردن.که یجوره خارج از علاقشون هست..

    چون باور هایی داره ،که نمیزاره به اون خاستش برسه..

    دقیقا این شخص..اون فردی بود که کاراش حرف نداشت و من طرحاشو که میدیدم میگفتم این فرد نابغه هست.واقعا کارش عالی بود.ولی دست اشخاص دیگه کارشو بفروش میرسوند.

    همونجا گفتم.و خداوند بهم گفت.تو توان تعقییر کسی رو نداری.چون اون باورایی داره که تو نمیتونی اونو تعقییر بدی…

    فقط میخاستم.بگم!چه شغلهایی وارد همین حوزه کار خودم شده…که میشه با باورهای درست چه درامدهای خوبی رسید..اینم با عشق و لذت.که من عاشقشم….

    و نکته بعد..میتونم مثالها بیارم چون اینقدر زیاد هستند..

    یادمه دانشجو که بودییم.تمام افراد کلاسمون که خودمم جزوش بودم.میگفتم لیسانمونو میگیریم میریم استخدام میشیم..

    الان که چند سال گذشته..با چشمانم دارم میبینم.چقدر همین رشته خودم میشه ‘توش درآمد خیلی، زیاد داشت…اصلا نیازی ندارم خودمو محدود کنم به شغلی که آزادی منو میگیره…و بخاطر دهن پر کردن و باورهای گذشته ام.اونکار رو انجام بدم…

    و میتونم مثالها بزنم.و دارم با خودم مرور کنم.چقدر من میتونم تو کار مورد علاقه که واقعا عشقمه..آزادی زمانی و مکانی و مالی رو برای خودم بوجود بیارم.که خداوند مهر تایید برو برام زده…

    و من از همین ساعت بیام الگوها رو برای خودم یاداور بشم.و بسمت اونچیزی که عشمه و واقعا میتونم ازش درامد داشته باشم.زیاد و زیادتر کنم.و بزنم این باورهای محدود کننده جامعه و خانوادمو آب کنم و بریزم دور..

    و هر روز پیشرفت داشته باشم…

    اره همین!باید باورامو نسبت به کاری که بهم از طرف خداوند الهام شده..و بهم گفته بیا فعلا از این موضوع شروع کن..

    من باور نداشتم.که این موضوع میتونه برای من!،’درآمد داشته باشه…

    چرا باور نداشتم!..و دیروز هدایت شدم…چون موضوع خیلی ساده هست.و چیز دهن پر از نظر حامعه نیست.و بیشترم بخاطر باورهای گذشته امم…می باشد…

    بهمین خاطر من نمیتوانم از این موضوع درامد داشته باشم…

    و دیروز بهم الهام شد…و مهر تایید خداوند بهم خورد…

    درسته از نظر خودت این موضوع خیلی کوچک و خودت داری اینکار رو پیش افتاده میکنی..

    و دقیقا بررسی که میکنم ذهنم بهم میگه کی میاد این جنسو بخره.!

    کی این جنسو استفاده میکنه!

    و مدام این ذهنیت رو راجع بکارم دارم…

    و من میخام این باور رو تو وجودم منطقی کنم..

    ایده خداوند و الهاماتش درست و دقیقه!خداوند تو کل این ورژن جدید..تو رو هدایت کرده.به سادگی..که تو فعلا با این شرایطی که داری.میتونی اینکار رو با ورژن عالی انجام بدی و درآمدخیلی خوبی رو داشته باشی…

    میتونم هنوز تو وجودم این باور هست.و من باید تسلیم خداوند باشم.و مدام این باور رو بخودم.بقبولونم.که میتونم اینکار به ظاهر ساده ولی بسیار پر کار….رو بخوبی بفروشم..و خداوند میخاد افراد و شرایط خوب و درست رو بسوی من هدایت کنه..

    خداوند بصورت واضح بهم الهام کرد.که تو’یدالله هستی..تو دست من تو این جهان مادی هستی..کاری که بهت میگمو انجام بده..

    و کارتو پیش ببر من خودم مشتریا رو واست میفرستم..

    بصورت واضح چند تا شخص رو بسوی من فرستاد..بدون اینکه من تبلیغ خاصی.بجز اون موردی که خودش بهم گفت…

    و از کار من تعریف و تمجید کردن…

    و من این باور و پاشنه تا دیروزم داشتم.که هدایت شدم…

    که این باور تو درون منه….و نمیزاره من وارد مدار بعدی که اومدن مشتریای هم فرکانسیم.هستند ،’بشم….

    پس باور کنم.که من با همین کار که واقعا برام لذت بهش.و ساده هست.میتونم درآمد خیلی خوبی رو داشته باشم.خداوند افراد شرایط مناسب که مثل همین سایت الهی هست.که واقعا برام تو این چند ماه سیری نداشته.تا اونجایی که تونستم ساعتهای بیشتری از روزم.دارم روی خودم کار میکنم..

    دوستدارم مشتریای خودمم همین نوع تفکر رو با ساخت این ورژن جدید از کار من،’داشته باشن…و استفاده از کالایی که من تولید کردم لذت ببرن!..

    و من زندگی سراسر از آزادی زمانی و مکانی و مالی و شادی و احساس خوب رو داشته باشم!..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1334 روز

    بنام تنها خالق هستی

    سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم و این سایت بهشتی من.که هر روز هر روز داره از درون ما را اماده پذیرش زندگی بهتر رو میده..

    من جا داره از خانم نفیسه محمدی.و صدیقه عزیز..چقدر این قانون الهی هماهنگ و با نظم دقیقی کار میکنه..

    منم دقیقا هم رشته این دوست عزیز هستم.

    میخام الهاماتمو حدودا 8سال پیش بدونه اینکه من از قانون الهی چیزی بدونم.صحبت کنم.

    حدودا ترم 3لیسانس طراحی دوخت بودم.برای پروژه کاریم .رفتم تو محیط باز و پر از گلهای وحشی…یه لحظه بهم الهام شد.بیا تمام این زیباییها رو بیار تو کارت.عکسبرداری کن بعد اونا رو چاپ کن.و بیار تو کار طراحی پارچه..و با دست راپورت بندی کن..

    استاد بیش از یه پوشه تصویرهایی که تو چشمانم زیبا بودن.عکسبرداری کردم..و شروع کردم بکار کردن..اینقدر بزام جذاب بود.که هر چی میکشیدم بیشتر عطش اینکار رو داشتم..

    و دقیقا یادمه طرحمو نشون استادمون دادم.تعجب کرده بود.بهم گفت بشین روبرو من بکش..اینقدر من این صفحات ارشیوها رو کار کردم کار کردم.هر روز علاقمندیم افزایش پیدا کرد.هر چیزی که میدیم.حتی سبک زندگی عشایری.و هر چیزی تو سنتهامون.نوع غذامون.هر چیزی رو تو بگی طراحی میکردم.راپورت بندی میکردم.ولی بخاطر اینکه تدریسامون نصف نیمه کاره بود..فقط بصورت دستی بود..

    این مهارت من کنار گذاشته…و چیزیم که خیلی حالبه..

    من طراحی انواع گونه های صدفهای دریایی رو توی دکوراسیون اتاق خواب اوردم.اینقدر کار دفاعیه من عالی بود.که استاد راهنمای من تعجب کرده بود..

    من با چند تا نرم افزار حتی بیشتر از استادم دقیق کار میکردم..و این باور دیگه تو ذهنم نقش بسته بود..من کار دفاعیم.19.75گرفتم.

    خیلی کارم زیبا شد..میخام بگم.همه این پیشرفتهام.در صلح بودن با خودم در اون تنهایی بکار رفت…

    و بعد از یه مدت شروع کردم بکار کردن نمونه کارمم بخاطر شرک..این عشق و علاقه من از بیین رفت…

    تا اینکه خداوند منو هدایت کرد به انوزش یه شرکت در تهران.بخاطر این بیماری بصورت انلاین شد.من آموزش بسیار عالی در این سطح دیدم.دوستان خیلی خوبی پیدا کردم..

    و این باور در این کلاس بهم یاداوری شد.که میتونی اون ایده هاتو خیلی راحت بفروشی..با دوستی اشنا شدم که خیلی کمکم کرد.دقیقا اساتید همون شرکت بود…و گذشت..بخاطر نبود سیستم خوب تمام کارام پرید.و نمتونستم کار کنم.چون نرم افزاراش خیلی حجمشون سنگین بودن…

    و گذشت تا اینکه من فاطمه با قوانین الهی آشنا شدم..این سیکل همچنان ادامه دار و کلی پیشرفت.و در کنارشم شرک و نیاز شدید به عوامل بیرون و چک و لگد خوردنها در تمامی جوانب زندگیم…همه رو ریخت رو سر هم…

    با گذشت زمان و تکاملم….

    عطش من با این بهشت برطرف شد…من الان تو حیطه لباس شبو عروس کار میکنم.

    چون قبلش کارم تو زمینه سرویس خواب و سرویسای جهیزیه عروس بود…کلی تجربیات بدست اوردم..ولی یجاهایی خیلی کارم کند بود…

    همه بخاطر بولد کردن افراد تو زندگیم بود…و هیچ وقت از خودم راضی نبودم.

    و من الان به محض ورد این سایت..کلا کارمو تغییر دادم تو زمینه لباس…چون هدفم اینه بیام همون طراحیایی که باور نداشتم کجا طرحهامو بفروشم…همین باعث شد تا تکاملمو تو انوزش لباس بیشتر کنم.چون حدودا 9سال میگذره..من باید کارمو ابدیت کنم..

    یه روز از خداوند سوال کردم.که کارم درست هست یا نه!

    خداوند چند تا ایده از هر جهت..از طریق نشانه این فایل.و در سکوت و تنهایی بهم گفت راهت درسته…ادامه بده.مهارتتو قوی کن.

    استاد من این دوره جدید کارمو با یه قیمت استثنایی در زمان و مکان مناسب خرید کردم.همه لطف پروردگارم بود…آنوزش من چند ماه گذشته بازم بخاطر باور محدود کننده ترس شدیدی داشتم اموزشا رو نگاه کنم..دستم یاری نمیداد..

    الان درک میکنم از تمام وجودم که ترس نشان از بی ایمانیه…و من پا روی ترسهام گذاشتم.طبق دستور شما.من اومدم اموزشا رو سطحی نگاه کردم.و خداوند بازم بهم الهاماتی کرد.من قبول کردم و انجام شد.و کم کم.خداوند بسیار زیبا بهم الهام میکنه..

    من فاطمه قبل از این سایت.از تمام وجودم میترسیدم.که حتی لای کتاب الگوسازیمو باز کنم الان خیلی راحت کار میکنم خیلی راحت…

    چند نمونه دوخت انجام دادم…و کلی کارای بینظیر انجام شد.همه رو لطف اموزشای شما میبینم..

    بازم بهم الهام شد.. میتونی طراحیایی که قبل بخاطر باورهای محدود کننده ات.و نداشتن مهارتت…بیاری تو کار لباس و خودت برند سازی کنی…

    به لطف الهی هدایتم کرد به شخصی که دقیقا داره همین کار رو انجام میده و سراسر دنیا طرحهاشو میفروشه.مهارت میبینه.فایل ضبط میکنه.و عشق و شور اشتیاق بکارش داره من کلیپاشو که میبینم تحسینشون میکنم.

    میگم خدایا من طراحیامو بیارم چی میشه..

    خیلی سپاسگزار پروردگارم هستم که هر روز دارم گسترش پیدا میکنم تو کارم..الان هنوز به درامد زیاد نرسیدم.ولی الان خیلی حسم خوبه که میتونم رشد و پیشرفت کنم.استاد خیلی برنامه دارم

    انشالله یه نتیجه عالی بگیرم.براتون بفرستم.و باهاتون صحبت کنم.خیلی برنامه دارم خیلی.یه ارزو دارم که بتونم زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا رو بصورت طراحی پارچه کنم.طرحمو براتون ایمیل کنم..خیلی میشه صحنه سازی کرد.با این زیباییها!

    من سپاسگزار خداوند هستم.که دارم طعم خوشبختی رو از تمام وجودم احساس میکنم..

    و من بنده زیبایی الهی هستم.و اون الهام به ظاهر کوچک که اون موقع کوچک میدونستمش کلی اتفاق عالی تو زندگیم برام پیش اومد.ولی بخاطر اون باور محدود کننده از بین رفت..و الان شده نقطعه عطف زندگیم..

    انشالله بتونم ثابت قدم در اینراه باشم.و توحید ایمان را در ریشه های زندگیم تزریق کنم….

    و زیبایی چشمانم را چند برابر کنم…

    چون هیچ چیز مثل دیدن زیبایی اطرافمونه!..

    استاد یه استادی داشتیم اونم سید بود..همیشه بهمون میگفت.کسی که تو کار طراحی لباس و پارچه هست.باید چشمانشو به روی زیباییها باز کنه..هر چیزی رو که میبنه فقط شکل لباس باشه..دقیقا همین نکته باعث شد.من درونم گسترش پیدا کنه.

    استاد عزیزم دوستتدارم خیلی رشتمو دوستدارم.انشالله یه روز با نتیجه براتون بفرستم.

    خداوند بهم الهام کرد ..یه شب خواب دیدم تو یکی از فایلا هم براتون فرستادم.

    خواب دیدم یه تعداد افراد زیادی.داشتن از یه پله بلندی بالا میرفتن.و با زور وسط سیخکهایی پایین میومدن.سرشونو به زور و تقلا میکشیدن پایین..من نگاهشون میکردم میگفتم خدایا من اینجور زندگی نمیخام..و من سوار یه پرتاب شدید شدم به سرعت وارد یه قسمت شدم.و بهم گفت تو راس مدار این دستگاه وایسا من رفتم.و منو سوار کرد برد..قلبمو با شدت گرفت یه حس بین درد و احساس خوب بود…یه خانمی بهم گفت ما منتظر فاطمه علی پور بودیم..و من خاستمو که همین باشه بهشون گفتم منو با یه سختی وارد یه تونل کرد و من رد شدم..و گفت برو ما بهت زنگ میزنیم…

    دقیقا خاسته من بود..که من حتما نتیجه کاریمو میگیرم من بخداوندم ایمان دارم هر لحظه هدایتم میکنه.من سپاسگزار این قانون الهیم هستم که هر لحظه ما رو براه راست و خوشبختی هدایت میکند…

    من تبریک میگم به خودم که تونستم باور محدود کننده ایی که راجع به این شغل داشتم.باوری که بهمون قبولونده بودن..که این رشته با افراد کله گنده سرکار داری اونا طراحها رو دزدی میکنن.و نمیزارن..و کلی باورای دیگه..

    ولی خداوند منو بجایی هدایت کرد. که طلسم باورهای محدود کنندم شکست.و من الان فقط ایمانم پروردگارمه.باور دارم.خودش منو در زمان و مکان مناسب هدایت مبکنه.منم با لذت دارم انوزشامو میبینم.و کلی کارمو نظم میدم تا بتونم طراحیامو بعد از 9سال به اجرا برسونم..

    استاد عزیزم خیلی خیلی سپاسگزارتم که به من امید شور اشتیاق بخشیدی..و فایلهای بینظیر اماده میکنی ..

    و دوستان با عشق پبام میزارن…سپاسگزار تک به تک این زیباییها هستم..

    باورای محدود کننده.من…به باورهای عالی ختم شد!باوری که فقط توحید و ایمان و توکل را صدا میزنه..خدایا سپاسگزارتم.

    به امید روزهای عالی و پر از رشد توسعه..

    چرخ دنده های منم جزیی از این چرخهای دنیا بشه.تا بتونم روزهای خوشبختی رو برای خودم و اطرافم رقم بزنم..من اشرف مخلوقات الهی هستم.و قلبم را صحیح و سالم نزد پروردگار خویش میبرم..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1334 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم.

    سلام و درود به سعیده عزیز.بابت کامنت زیباتون..منم حدودا بصورت تمرکزی از اول فروردین ماه همین سال گذشته…با هدایت خداوند وارد عملگرایی کارم شدم…

    و بهم الهام کرد!..بصورت واضح و دقیق…بهم گفت باید شروع کنی..و من با هدایتهاش جلو رفتم..

    و تونستم با کمک خداوند…یه ورژن جدیدی تو تمام انوزشهایی که میدیدم..رو انجام بدم..

    اصلا فکر نمیکردم.این موضوع ،من میتونم درآند خیلی خوبی رو داشته باشم.

    دیگه اینقدر هدایت واضح بود..که باید انجامش میدادم..

    دیگه با شک و تردید.ذهن..که میگفت این چیه ولش کن..

    ولی چون حسش قوی بود..انجامش دادم.

    الان که دارم صحبت میکنم..کارم به عملگرایی عالی رسید..اصلا فکرشو نمیکردم که میتونم ،تو کل این آموزشهایی که دیدم.یکیشو خداوند انتخاب برام کنه!..

    و بهم بگه همینو ادامه بده…

    امروز از خداوند برای قدم بعدی هدایت خاستم…امروز هدایت شدم به سوره مومنون.الله اکبر چقدر این سوره پر از توحید و ایمان بخداوند بود…

    چقدر حالمو خوب کرد..چقدر متوکلترم کرد…

    چون الان تو مرحله ایی هستم..که سروع کنم به درآمد زایی…..

    بوجودی که قبلا من تو همین حیطه کار میکردم.سعیده جان!با وجود که کارام بی نهایت زیبا بود.و بسیار وقت میزاشتم…

    اصلا مشتریان بدرد نخور نداشتم.تعدادشون خیلی زیادتر از افراد خوش حساب بود..

    ….همیشه یه مشکلاتی تو حین پرداخت پول واسم پیش میومد..که همه بخاطر نداشتن عزت نفس بود..

    ولی امروز که دارم مینویسم..کارم به لطف خدا.بجاهای خیلی خوبی کشونده شد..

    یه قسمت از کارم.کمبود رو میدیدیم.

    هدایت شدم که همون قسمت از کارم دستساز خودم باشه…

    .و حتی لوگوی کارمم.خداوند یه مثال دقیقی برام زد..و بصورت واضح بهم نشون داد..اونم به شکل خوبی تونستم کم کم اجراش کنم..

    منیکه الان .حدودا از سال 94شروع بکتر کردم.بجز تحصیلات دانشگاهیم…اینقدر کارم توی این دورانی که تو این بهشتم.برام لذت بخش نبوده..

    قبلا تمییز کاری بازم خیلی خوب بود..ولی بخاطر باورهام.خیلی زجر میکشیدم..

    چند روز پیش داشتم یه لباسی رو لیفه میکردم.نیومدم.طرف آخر بتد رو نشتیشو ببندم و بعد حرکت کنم.رفتم تا وسطا…بخاطر همین کارم از اول برگشتم به عقب…دقیقا قبلا کل کار کردن من همینجور بود..مثل کش کردن فقط میرفتم جلو بدون اینکه به عقب برگردم ببینم.درست لیفه میشه یا نه…

    دیگه کار برام زجر آور شده بود از بس دوباره کاری داشت…و پر از باور محدود کننده..

    ولی الان با هدایت خدا جلو میرم..خیلی حالم خوبه.خیلی تو مسیر درستم.خیلی هدایت الله درست بجا میاد..موقعه ایی میاد که من تو اونکار قوی شده باشم!..

    امروز هدایت از خداوند خاستم برای مرحله بعد پیام شما رو خوندم…پیام خداوند..

    (و تموم تلاشم رو کردم طبق آگاهی های جلسه ٣ قدم٧

    فقط روی ویژگی های خواسته م تمرکز کنم و اجازه بدم جریان هدایت ،هدایتم کنه…

    و حالا که اینجام، باید همچنان تسلیم باشم و بپذیرم یک جریانی هست که داره مارو هدایت می‌کنه نه مارو،کیهان و کهکشان هارو داره هدایت می‌کنه و اون آگاهه و تنها اون انرژی می‌تونه من رو از مسیری به خواسته هام برسونه که بهترین مسیره)

    .

    و نکته بعد..این باور رو بازم بخودم یاداور کنم…

    که همین الان احساس کردم.من ایمانم نسبت بکاری که الهام خداوند هست.و بهم گفته این مسیر درسته.شک و تردید دارم که میتونم درآمد خوبی رو داشته باشم….

    و من این باور رو بیان میکنم…

    که من میتوانم از همین ورژن جدیدی که ساختم کلی درآمد کسب کنم!..

    و این باور رو بخودم بقبولونم.

    که هدایت پروردگارم هست،و من با همینکار ساده که پر از لذت و حال خوبه.وقتی کارم به اتمام میرسه و نگاش میکنم حالم خوب بشه..میتونم درامد خیلی بالایی داشته باشم…

    سعیده جان کار من از اولش تا آخرش.هدایت خداوند بود…

    من از پیام شما به این درک رسیدم.که هنوز باور جامعه ام.که فقط از صبح تا شب..کارهای دهن پر کنم..

    کار بزرگ کنم.و خودمو زجر بدم…هنوز این کمبودها رو دارم..

    خداوند منو هدایت کرده به یه ورژن خیلی ساده و راحت.سعیده الان که مینویسم.خداوند داره تایید میکنه…الله اکبر.الله اکبر..

    من میتونم با همین ایده به درآند بالا برسم!..

    چون ایده خیلی ساده و راحت هست.من فکر میکنم یچیز پیش افتاده هست..

    بهمین خاطره من اینکار رو ارزشمند نمیدونستم..

    بهمین خاطر.من هنوز اون زجر قبلنمو.کهی کارای دانشگاهیم و 8سال تو این حیطه کار کردن بود میدیدم..

    وای چقدر این پاشنه ها ریزه..که اصلا فکرشو نمیکنی…

    میخام امروز این باور رو مدام بخودم یاداوری کنم…

    که من با هدایت الله پیش رفتم.ایده خداوند ساده و راحت و لذتبخشه.و من میتونم درآند خیلی زیادی رو داشته باشم.

    من میتونم با همین یه نمونه کوچک.ولی پر کاربرد.درامد خیلی خوبی رو داشته باشم..

    سعیده جان.بازم لطف خداوند شامل حالم شد.بخدا همین چند دقیقه پیش.از خداوند برای قدم بعدیم هدایت خاستم.و حسی گفت بیام کامنت شما رو باز کنم.

    تا این پاشنه کور مخفی رو باز کنم.چون من بسیار یه آدم سختگیری نسبت بخودم و نسبت بکارام هستم…

    بهمین دلیل این سختی داره به من ضرر میرسونه و نمیزاره کارمو به سادگی و لذت بخش پیش ببرم..و این وعده خداونده که میتونم درآمد خیلی خوبی رو داشته باشم.درآمد میلیونی…

    درآمدی که هم عشقه!هم احساس خوب…

    درآمدی که پر از حس الهیه..

    درامدی که ساده هست ساده..

    استادمون با همین نگرش..به این وضعیت مکانی و مالی رسید.بخدا از هر کسی بپرسی میگه !دروغه..

    چه کسی مثل این شخص تو زندگیش اینقدر لذت میبره…

    چقدر این باورها اشیانه کردن تو وجودمون!..

    چقدر ما انسانها مخصوصا ماها بدبختیم.که روش گذشتگانمونو دارییم پیش میبرییم..

    سعیده جان!ما خیلی باورا دارییم.که زده وجود الهیمونو از بیین برده..

    دانشجو که بودم.فقط خودمو زجر میدادم.جوری که استادم بهم حرف زد.همیشه بدنبال بهترین ورژن از خودم بودم..

    یوقتایی خوبه.که بهترین باشی..

    ولی نه، توی مدار پایین باشی.و میخای یدفعه گام بزرگ برداری و خودتو اذیت کنی..من این نوع نگرش داشتم..

    یجاهایی خوب بود توی یادگیریم.ولی یجاهایی لذت زندگی کردن دقیقه هامو میگرفت..

    میخام بگم وقتی ریز بیین میشی تو باورات چه چیزهایی کشف میشه..

    هر روز درکم از باورا،’که استاد تاکید میکنن.روشون کار کنید چیه!؟

    و امروز فهمیدم.که من بازم دارم شک و تردید از الهام خداوند .که خداوند آسانی و زاحتی لذت رو برای من میخاد،’و من میتونم از همینکار به درآمد خیلی عالی برسم…داشتم.دارم..

    پس بیام..بیشتر این باور رو برای خودم حلاجی کنم.و دست از افکار قبلنم بردارم..

    و بدونم دنیایی که صبح تا کله شب.منتظر یه فرج از یه شخصی باشم…

    بیام ایمان بخداوند رو قوی کنم.

    و بدونم فقط خداوند مرا بس است و من تحت حمایت این افریننده اسمانها و زمین و…. هستم و مرا هدایت میکند..

    حالا که هدایتم کرده.بیام باور کنم.که همین راهکار ساده میتونم درامد خیلی عالی .همراه با لذت و شادی رو برای خودم کسب کنم.

    سعیده زیبا رو.دوستتدارم.به محض خوندن کامنت شما تایید خداوند رو همون لحظه میبینم.

    وای که چقدر خداوند سریع العجاب هست..

    یه داستان دیگه بگم..بعد از حدودا یکماه خورده ایی گمشده ایی داشتم.توسط یه شخص که خودشو زرنگ حساب میکرد..

    و لطف خداوند شامل حالم شد..و ایمانم بخداوند نشون دادم.

    که بازم کلی درس برام داشت…

    در زمان و مکان مناسب اون خاسته بهش رسیدم.اینم جایی که موقعه ایی وارد اون صحنه شدم.روبروم گذاشته بود..

    که اون شخص تعجب کرد..که بهش گفتم.

    و جالب این بود قبلا من اون قسمتو زیرو رو کرده بودم ولی پیداش نکردم.

    ولی اون زمان خدادند..که انجام بشه..همه کارا به طرز شگفت آوری به وقوع میپیونده!

    چقدر خوبه این نشانه کوچک ببینیم.و ایمانمو قوی کنی برای خاسته های بعدیمون..

    ولی امان از دل!..ما عجولیم.و میخام یکی دو تا کنیم بخدا!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: