نقش عشق و اشتیاق در موفقیت

 

در قسمت نظرات به این 2 سوال جواب دهید:

1.چه شغل هایی را الان می شناسی که به عنوان منبع کسب درآمد افراد هستند اما تا همین چند سال پیش بسیار خنده دار و غیر قابل بود که بشود از طریق انجام چنین کارهایی پول ساخت؟

2. اگر باور داشته باشی که موضوع مورد علاقه ی شما می تواند به عنوان یک شغل وجود داشته باشد و می تواند از لحاظ مالی شرایط تجربه زندگی ای سرشار از شادی و آرامش را برای شما فراهم کند، چه موضوعی را به عنوان شغل انتخاب می کنی؟!

به این سوالات فکر کن و پاسخ های خود را بنویس تا هم خودت و هم دوستانی که نوشته شما را می خوانند، باور کنند که می توان از هر آنچه به آن علاقه داشته باشی، پول ساخت و آن را به عنوان کسب و کار گسترش داد.

منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    197MB
    23 دقیقه
  • فایل صوتی نقش عشق و اشتیاق در موفقیت
    22MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

553 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «میثم شریفی» در این صفحه: 1
  1. -
    میثم شریفی گفته:
    مدت عضویت: 1336 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان

    تشکر میکنم بخاطر کامنتای عالی دوستان که تک تکشون مهر تایید بود بر باور های من سپاسگزارم

    استاد

    درسته یک سالی میشه فضای مجازی رو کنار گذاشتم و روی باور هام دارم کار میکنم اما یه

    پیج هایی هستن تو انیستا گرام که فالور زیادی هم جمع کردن . یکی شون هست که تو روستا کنار مرغ و خروس ش نشسته با لهجه و ظاهر طنز وار تو همون محیط روستایی و ساده یه شعری می خونه یا تبریک تولد میگه و میگه از طرف فلانی ، میثم شریفی تولت مبارک و بابت همین کار ساده پول میگره

    و به درآمد میلیونی رسیده .و من همیشه تحسینشون کردم. این موفقیت شون رو

    و خودن هم علاقه زیادی از اول به ساخت و ساز داشتم اما از دور احساس می‌کردم علاقه دارم و بخاطر همین وارد دفتر املاک شدم با برادرم شریک شدم و شروع کردم از چای دادن و پول چای گرفتن یواش یواش پیشترفت کردن تا جایی که با برادرم شریک شدم و کمیسیون معاملات رو تقسیم به سه میکردیم که موفقیت بزرگی بود برای من

    و زمانی که بازار ملک به اصطلاح اون زمان سال 94 مردم میگفتن رکود ملکی و منم چون باورام مشکل داشت باور داشتیم که بازار رکود و هیچ معامله ای در یک سال نداشتیم .

    من تصمیم گرفتم برای خرج خودم یه کاری بکنم و تصمیمی گرفتم که اصلا به هیچ چیزی دیگر اش فکر نکردم آی خجالت بکشم آی مردم چی میگن و این حرفا یه پول جور کردم رفتم دست فروشی و روسری خریدم و آرام نزدیک عید تو باز محله مون که خیلی شلوغ هم بود شروع کردم به فروش و فوق العاده بود و فروش پر سودی داشتم و انقدر عالی محصولاتم رو به تنهایی با تبلیغات و شیرین بازی بدون خجالت و کم رویی به مردم معرفی میکردم که اگر یه چند ساعت دیر میرفتم مغازه دار ها دلشون می‌گرفت. ( برای اولین بار این تجربه رو داشتم !!)

    و خوشم اومد از این که پول ساختم در عرض ده روز پول خوبی ساختم و عید 1395 رو عالی و خوشحال گذروندم

    و این تجربه و مزه شیرین کاسبی کاری کرد که من اومدم تهران و بازار های شلوغ رو انتخاب میکردیم و به صورت هدایتی بهترین مکان ها گیرمون می اومد و به صورت حرفه ای و کاسبی میکردیم .

    و جوری شد که یک بازاری که ازش خرید میکردم پیشنهاد کار داد و منم بعد چند ماه درخواستش قبول کردم و شدم فروشنده عمده فروش و متوجه شدم من عاشق فروش هستم و دوست دارم فروشنده باشم و کسب و کار شخصی خودم رو داشته باشم .

    و همیشه ذهنم در گیر بود که چه شغلی انتخاب کنم که بهترین نتیجه رو داشته باش و ثروت بسازم

    تا اینکه هدایت شدم خیلی خدایی و جالب به برنج و چون همسرم گیلانی هستن و محصول برنج زیادی دارن و با کیفیت و اقوام از من درخواست میکردن تا براشون برنج بخرم برام پول واریز میکردن و من یه مقدار سود میکشیدم رو محصول براشون ارسال میکردم .

    طوری شد که من هر سال موقع برداشت برنج مشتری های ثابتی داشتم خاله دادش پسر خاله مامان و..

    که من یک لحظه به ذهنم افتاد پسر چه شغلی بهتر از این که اطرافت هم انقدر آدامی قابل اعتما هستن که میتونن راهنما خوبی باشن برات .

    در مین حین یادم رفت بگم من یک شغل دولتی دارم که 24 ساعت سر کار هستم و 48 ساعت خونه و تونستم تو اون 48 ساعت کسب و کار خودم رو راه اندازی کنم یک مغازه دارم جای خوب شهر که برنج فروشی زدم و دارم کارای ثبت برند شخصی خودم رو انجام میدم آخراش هست و قرار بسته بندی خودم رو داشته باشم با محصولات متنوع و خیلی خیلی ذوق دارم برای هر قدم که برای کارم بر میدارم ایده های خوبی دارم به لطف خداوند و همه این قدم ها میرسه به هدف اصلی من فروش اینترنتی و تولید محتوا بعد از ثبت برند و بسته بندی .

    و هدف مهم که مستقل بشم و از شغل دولتی استعفا بدم .

    ممنونم استاد عزیزم و خانم شایسته و خانواده با کیفیت

    استاد چند وقت هست که دارم فکر میکنم که استعدادم چیه من آیا به کارم عشق دارم؟ به این بیزینسی که انتخاب کردم علاقه دارم ؟

    و متوجه شدم من عاشق فروش و فروشندگی .

    و این بیزینس شخصی خودم هم انقدر تجربه کسب کردم و انقدر عالی پرزنت میکنم و خیلی پراکنده آموزش فروش دیدم اما با دی ن این فایل که نشونه امروز من بود مهر تایید زدید بر نتیجه من .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: